Thursday, Jun 15, 2017

صفحه نخست » مرطوب شد نگاهت، ویدا فرهودی

برای جانباختگان راه آزادی

Vida_Farhoudi.jpg

تیر جنون رها شد، بال و پرَت نبستی

مرطوب شد نگاهت از ما چو می‌گسستی

گویی ز روز آغاز بی فرصتی به پرواز

خالی شدی در آواز، بغضت چو می‌شکستی

بغضت زلال و رنگین، رغم سکوت سنگین

عشقی به نرمه پاشید بر جای جای هستی

شد قطره‌هاش دریا، دریایی از تمنا

بر موج بی‌شکیبش بی‌واهمه نشستی

بودت نوید فردا، شور و شری سراپا

فریاد شد وجودت، بر اوج چون که جَستی

افسوس جستجویت، بردت به ناکجایی

هم آن کجا که گفتی تا هست می‌پرستی

دیدم شقایقانه، لبریز از تراته

آواز خود نخوانده، نا آمده شدستی

پرسیدمت...! نبودی...! چیزی نمی‌شنودی!

رؤیات گرچه جا ماند، در نوبتی که رَستی

در جان بی‌قراران، پیچیده عطر سرخت

هستی تو بی‌شماران، گر چه ز ما گسستی

ویدا فرهودی

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy