پروژه برجام با تصمیم جدید ترامپ به نظر شکست خورده می‌آید، ارز و ریال در بحران به سر می‌برند، اقتصاد هم‌چنان بی‌ثبات است، حصر هم پابرجاست و فضای سیاسی امکان تنفس ندارد.

در این میان بسیاری از منتقدین، اصلاح‌طلبان و محمد خاتمی را مسبب اصلی وضع موجود و هدف آنها را مشروعیت بخشیدن به حکومت جمهوری اسلامی با به صحنه کشاندن مردم می‌دانند.

حمیدرضا جلایی پور، استادجامعه‌شناسی و از چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبی، در مصاحبه فروردین ماه خود با روزنامه اعتماد کارنامه اصلاح‌طلبان در ایران را نه تنها منفی نمی‌داند، بلکه شش دستاورد مهم را که مقدمات تقویت سازوکار دموکراسی، توسعه سیاسی و حکمرانی خوب است را نتیجه ایستادگی مدنی اصلاح‌طلبان در بیست سال اخیر برمی‌شمارد.

به گفته او، اصلاح‌طلبان، تحقق پروژه «دولت موازی» را در تبدیل «جمهوری اسلامی» به «حکومت اسلامی» با ناکامی روبه رو کرده‌اند.

«خنثی شدن خطر جنگ با آمریکا در زمان جرج بوش»،«تقویت جامعه مدنی»، «سخت‌شدن مهندسی انتخابات» و «تقویت حوزه عمومی نقد وبررسی در ایران» دیگر دستاوردهای اصلاحات از دیدگاه جلایی‌پور اند.

اما بسیاری از منتقدین از جمله محسن کدیور، این اصلاحات را برای بهبود دموکراسی در ایران کافی نمی‌دانند و تنها چاره را در اصلاحات ساختاری می‌دانند.

اصلاحاتی که مبنای آن در ابتدا، حذف نهاد ولایت فقیه به عنوان «ام المصائب» جمهوری اسلامی است.

پذیرش اصل «جدایی نهاد دین از حکومت» ،« پذیرش تساوی حقوقی همه شهروندان ایران بدون توجه به جنسیت، قومیت، دین و مذهب در اداره کشور»، «پایان دادن به قضاوت سیاسی در جمهوری اسلامی یا استقلال قوه قضائیه »،«تضمین آزادی مطبوعات، أحزاب و نهادهای مدنی»،«پایان دادن به صدور انقلاب، ماجراجویی در منطقه، تقدم منافع ملت ایران بر مصالح شیعیان و مسلمانان غیرایرانی »و «اجرای عدالت» اصلاحات ساختاری مورد نظر کدیور است.

او معتقد است بدون اجرای این اصلاحات ساختاری، رسیدن به حکومتی دموکرات و سکولار غیرقابل دسترس است و تلاش بی‌ثمر بیست ساله اصلاح‌طلبی در برقراری دموکراسی نیز گواهی بر این مدعاست.

آیا حکومت جمهوری اسلامی ایران قابل اصلاح است؟

شیرین عبادی حقوقدان و برنده جایزه نوبل در مصاحبه با سایت زیتون می گوید: «این سیستم در بیست سال گذشته نشان داده است که غیر قابل اصلاح است. ساختار سیاسی ایران به گونه‌ای است که اجازه اصلاحات نمی دهد. بندبازی با قانون اساسی و دسترسی حکومت به همه امکانات عملا روند اصلاحات را متوقف می‌کند. در دوران خاتمی امید زیادی ایجاد شد که بتوان سیستم را به مسیر درست بازگرداند. حتی من فکر می‌کردم بخش مهمی از راه را رفته‌ایم، اما دیدیم که نتیجه این اصلاحات صفر بود و به رغم اینکه مجلس ششم خیلی تلاش کرد و بهترین مجلس بود، نتیجه ای نداشت».

اما سعید حجاریان، تئوریسین اصلاح‌طلبان، در تحلیل اخیر خود در روزنامه شرق در پاسخ به اصلاح‌ناپذیر بودن حکومت می نویسید:«توجه عده‌ای برای اصلاح‌پذیری یا اصلاح‌ناپذیری، معطوف به قانون اساسی است و به همین دلیل از پایان اصلاح‌پذیری سخن می‌گویند؛ ولی من معتقدم مادامی که دولت توتالیتر نشده، فعالیت اصلاحی‌ میسر است. از این رو، انواع دولت‌های خودکامه، دیکتاتور، اقتدارگرا، الیگارشیک و... قابل اصلاح هستند».

به اعتقاد حجاریان، «دولت ایران تمامیت‌خواه نیست؛ یعنی در واقع تمام را می‌خواهد، اما نمی‌تواند به دست آورد؛ چراکه اولا مردم ایران ارتباطات گسترده‌ای با خارج از کشور دارند؛ یعنی تک‌منبعی نیستند».

او هم‌چنین می گوید که«مردم می‌توانند با بعضی حرکات مانند تحریم خرید اتومبیل ساخت داخل و...، دولت را آچمز کنند».

آیا سرنگونی رژیم مساوی با فروپاشی ایران است؟

بسیاری از اصلاح‌طلبان، گزینه براندازی و سرنگونی رژیم را مساوی با فروپاشی ایران می‌دانند و همواره از امکان «سوریه‌ای» شدن ایران سخن می‌گویند و اینکه با توجه به شرایط موجود در منطقه و تحرکات شدید دولت ترامپ و دولت عربستان، چاره‌ای جز ادامه راهی که تاکنون آمده‌ایم نیست؛ یعنی هم‌زمان انتقاد و در عین حال شرکت در انتخابات.

اما گروه مقابل معقتد است که ایران با سوریه و لیبی تفاوت‌های اساسی دارد. آن‌ها احتمال دخالت نظامی را این دولت های متخاصم را نیز نمی‌دهند چراکه معتقدند این دخالت در ایران جواب نمی‌دهد و شاید تنها در حدی باشد که بخشی از پایگاه‌های نظامی حکومت را به نفع مردم نابود کند و بیان می‌کنند که نمی‌توان تا ابد از ترس لولوی سوریه‌ای شدن، به شرایط غیرقابل اصلاح موجود تن داد.

اما محمد توسلی دبیرکل نهضت آزادی ایران و از حامیان رویه اصلاح‌طلبی تنها راه حل برای خروج از ابربحران‌های جاری و فروپاشی سیاسی و اجتماعی و نیز مخاطرات پیش آمده پس از خروج ترامپ از توافق برجام را، پذیرش راهکارهای ضروری برای عبور از چالش‌های حاکمیتی و جامعه مدنی برای تحقق وفاق ملی می‌داند.

وی معتقد است درابتدا و به عنوان گام نخست، جریانات متمایل به دمکراسی و حقوق بشر باید زمینه این گفت‌وگوی فراگیر را فراهم آورند تا به تدریج گفت‌وگو در عرصه عمومی با سایر گروه‌های اجتماعی و عرصه عمومی توسعه پیدا کند و زمینه‌های عملی وفاق، همدلی و همکاری در عرصه عمومی در راستای تامین منافع و امنیت ملی تحقق پیدا کند.

علی شکوری‌راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت، اما شرایط امروز را بحرانی نمی‌داند.

از نظر وی برخی اعتراضات که نمونه آن در دی ماه مشاهده شده، فاقد سازماندهی خاصی بوده و تنها مورد استقبال جریانی ست که به دنبال براندازی نظام است.

وی در مصاحبه‌ای در پاسخ به شعار «اصلاح‌طلب، اصول گرا دیگه تمومه ماجرا» که به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین شعار اعتراضات دی ماه گذشته و عبور معترضین از اصل نظام مطرح شده بود می‌گوید:« اینکه این شعار چقدر با واقعیت تطبیق دارد، فکر می‌کنم که کمی غلو و بلوف است. نه، ماجرایی تمام نشده است و همچنان رقابت اصلی در جامعه همان است که بود».

این فعال اصلاح‌طلب در عین حال می گوید:«منتها موضع اصلاح‌طلبان از یک منظر تضعیف شده است، موضع اصول‌گرایان هم تضعیف شده‌ است؛ به ‌این دلیل که دیگر به‌هیچ‌وجه انسجامی ندارند و گفتمانشان را تا حد زیادی از دست داده‌اند و موجب شده است که بدنه‌شان منفعل شوند».

۱۵ فعال سیاسی و مدنی داخل و خارج از کشور اخیرا در بیانیه‌ای از لزوم برگزاری یک رفراندوم با نظارت بین‌المللی سخن گفتند و آن را راهی مسالمت‌آمیز و بدون خشونت برای گذر به سوی دموکراسی دانسته‌اند.

آنان تنها راه برون‌رفت از مشکلات را گذار مسالمت‌آمیز از نظام جمهوری اسلامی به یک دموکراسی سکولار پارلمانی مبتنی بر آرای آزاد مردم اعلام کردند.

با تمامی این نقد و نظرها، حال باید دید که آیا اصلاح‌طلبان می‌توانند مانند پنج سال گذشته، هم‌چنان با امید تغییر، مردم را به پای صندوق های رای بیاورند و یا این مردم هستند که دست به انتخاب دیگری برای تغییر شرایط موجود می‌زنند.