چهارشنبه 21 آبان 1382

رأفت اسلامي، داروک

اخيرا ً جهانيان از ابطال حکم اعدام چند جوان پاک عقيده در ديوان عالي کشور، انگشت به دهان شدند. اين جوانان در يکي دو دادگاه بدوي به قصاص محکوم شده بودند. مردم دنيا حق دارند از چنين داوري هائي سر گيجه بگيرند، چون آنها نمي توانند حتي در مخيله خود عدالت اسلامي را به تصوير بکشند. آنها از اينکه چند جوان روستائي ساده به جوخه اعدام سپرده نشدند متعجب، بدتر از آن، عصباني شدند. مگر اين بندگان خدا چه گناهي مرتکب شده بودند؟ جز اين که از دستور و فتواي علمائي عالي مقام که به کرات در وسايل ارتباط جمعي و بخصوص نماز جمعه، به همين مومنين دستور چنين اقداماتي را داده بودند، اطاعت کرده بودند؟ آيا مردم به اصطلاح متمدن که در کشورهاي خود حکم اعدام، و حتي شکنجه را ممنوع و از اين طريق راه را براي انواع خلافکاري ها باز گذاشته اند، بايد براي آزادي اين بندگان شايسته مقرب خداوند عزا بگيرند؟ واقعا ً که چه دنياي ديوانه ديوانه ديوانه اي شده است!
ما، خوشبختانه بنيان گزار عدالت خانه اي اسلامي هستيم که شايد حدود 1400 سال است که همين منحرفان و خرابکاران آن را تعطيل کرده بودند. ديوان عدالتي داريم که در راس آن عالم بزرگواري نشسته است که براي حفظ مصالح اسلام و مسلمين، با دست خود فرمان اعدام فرزندانش را امضا کرده است. همين عالم جليل القدر، يعني آيه الله محمدي گيلاني، براي اين که بعدها در مورد چنين فداکاري او سوء تعبيري نشود، مشخصا ً در مصاحبه مطبوعاتي اعلام کرد که فرزندانش عقايد انحرافي داشته اند. آيا به چنين شخصيتي که حتي نور ديدگان خود را به دليل اعتقادشان به جوخه آتش سپرده است، تهمت بي رحمي و قساوت مي برازد؟ پس وقتي جهانيان و بخصوص هموطنان ما مي شنوند که قاتلين هفت هشت نفر منحرف در دادگاه هاي بدوي به قصاص محکوم شده اند، بايد عرق شرم به رخسارشان بنشيند، و وقتي مي بينند ديوان عالي عدالتي داريم که چنين جواناني را نه تنها تبرئه، بلکه به ادامه پاکسازي اجتماع از منحرفين تشويق مي کند، به عوض اين که دچار خشم و نا اميدي شوند، بايد از خوشحالي به رقص در بيايند (البته اگر گناه نداشته باشد) و از اين احکام الهي اظهار بشاشت کنند و در همه جهان از داشتن چنين عدالت خانه اي بخود ببالند. حال اگر يکي دو نفر از مقتولين زن و شوهر و حتي از نظر دادگاه هم بي گناه بوده اند، چون نيت مجريان پاک بوده و در اسلام هم بخصوص حکم "الاعمال بالنيات" صادق است، چيزي از عدالت گستري ديوان عالي ما کم نمي شود.
براي اين که آيندگان خدايي نکرده تصويري ارتجاعي و سخت گير از چنين شخصيت آزاد منش و متساهلي ترسيم نکنند، ياد آور مي شوم که ايشان در برنامه سريال و پر بيننده اي از سيماي جمهوري اسلامي چنان روابط جنسي بين مرد و زن (و زن و زن) را به تصوير کشيدند که مشابه بعضي از آنها را حتي در سيماي کشورهاي اسکانديناوي که به بي بند و باري جنسي معروف هستند، نمي توان مشاهده کرد، پس مشاهده کنيد که چنين روشنگري هائي براي بيننده ايراني که آن موقع از بيشتر اين اطلاعات انسانهاي پيشرفته غافل بود، چه دريچه وسيعي به سوي دانش امروزي مي گشايد. ايشان چنان از روابط زن ها با يکديگر سخن گفتند که جهان غرب انگشت به دهان ماند، و آن وقت ما از روي ناداني و نمک نشناسي، دلمان مي خواست عرق شرم از چهره سيما جاري شود – ببينيد ما ملت چقدر غرب زده و در مقابل جهان خود باخته هستيم که وقتي چنين شخصيت هائي مي خواهند ما را از گمراهي نجان دهند و به قافله تمدن برسانند، به عوض شادي احساس شرم مي کنيم – خيال نکنيد که اين موجود ملکوتي فقط به همين چند جوان فداکار چهره کرامت و بخشندگي اسلام را نشاند مي دهد، نه، ايشان در همان برنامه معروف به گيلي شو، باردار شدن عمه از برادرزاده را نه تنها ممکن مي داند، که فتواي حلال زادگي طفلي که از اين فعل بوجود آمده را نيز مي دهد. واقعا ً تساهل و تسامح بالاتر از اين مي خواهيد؟
رياست محترم ديوان عالي کشور بي جهت چنين مقامي را کسب نکرده و بر عکس، نه تنها به داشتن چنين جايگاهي افتخار نمي کند، بلکه واقعا ً اين مقام است که بايد بابت سرپرستي خود توسط ايشان مفتخر باشد. از کدام عمل ديگر آقاي گيلاني ياد ببرم تا مردم ما از داشتن چنين شخصيتي در راس دستگاه عدالت گستري نظام مقدس اسلامي احساس شادي و وجد کنند؟ وقتي ايشان با لفظ گهر بار و لبخند مليح خود اعتراف مي کند که با مشاهده خطوط بدن خانمي با پوشش کامل اسلامي "واجب الغسل" شده اند، واقعا ً ما ملت بايد احساس غرور کنيم. تمام کتاب اعترافات ژان ژاک رسو به گويايي و زيبايي همين يک جمله نيست، و اين موضوع را آيندگان تصديق خواهند کرد، حال اگر مردم اين زمان عمق اين اظهارات را درک نمي کنند و حتي بي شرمانه آنرا مايه هزل قرار مي دهند، کوتاهي انديشه و بدطينتي خود آنها را مي رساند.
نمي توانم از شرح ديگر فتاوي اسلامي و بشر دوستانه ايشان صرف نظر کنم. همين قتل يک جوان مسلمان فداکار که داراي پست حساس رياست حراست جزيره کيش را در نظر بگيريد. زني با ادعاي اين که در مقام دفاع از ناموس خود اين عمل شنيع را مرتکب شده، مي خواهد جنايت خود را موجه جلوه دهد.
مسئولين دنيوي که بوئي از اسلام نبرده اند، مثل پزشکي قانوني و شهرباني و اداره آگاهي و امثالهم، با همان معيارها و قوانين سفليسي غربي (به گفته امام راحل)، اين زن را بي گناه و در حال دفاع دانسته و دادگاه هاي بدوي هم حکم به آزادي او داده اند. اين جا است که يک باره ديدگان مردم وطن، و حتي جهانيان، به روي رافت اسلامي باز مي شود. ديوان عالي کشور، زن را محکوم به مرگ مي کند و هيچ حکمي منطقي تر و مناسب تر براي اين زن و چنين زناني وجود ندارد. مگر مي شود براي حفظ موضعي چند انگشتي، که طرف مقابل هيچ نيت سوئي جز بهره برداري طبيعي از آن ندارد، جواني برومند را با کارد کشت و آزادانه با سربلندي در اجتماع راه رفت؟ اگر اين زن به قصاص اسلامي نرسد، چه بسا کسان ديگر حتي شوهر خود را هم به اين بهانه ها بکشند، و از آن بد تر، سرمشقي براي تمام زنان و دختران خواهد شد که به چنين اباطيلي، مثل حفظ ناموس و غيره، پاي بند هستند. اگر اين زن آزاد شود، چگونه مي توان از موارد مشابه آن پيش گيري کرد؟ در صورتي که اگر مسئله بدون درگيري و با رضايت طرفين حل مي شد، نه خدشه اي به آبروي زن و نه صدمه اي به جان آن سردار رشيد اسلام وارد مي شد. اصولا ً اگر اين زن به قصاص نرسد و سرمشقي براي ساير زنان و دختران باشد، آيا از روسا و مامورين حراست، اين حافظين بيضه اسلام، کسي باقي خواهد ماند؟ حالا فهميديد که عدالت اسلامي يعني چه؟ و کسي که اين مقام را در دست دارد با چه مشکلاتي و آن هم به خاطر ما مردم قدر ناشناس دست و پنجه نرم مي کند؟
بايد يادآوري کنم که اين روش تساهل و تسامح ايشان خوشبختانه در دادگستري ميوه هاي شيرين خود را به بار آورده و انشاالله از اين بهتر هم خواهد شد. به عنوان نمونه وقتي کسي مثل عباسعلي عليزاده که من باب احتياج، دست به سوء استفاده اي چند ميليوني زده، و مجلس اول هم که هنوز با نظارت استصوابي انتخاب نشده بود، براي او پرونده اي ساخت و حتي حتي مبالغي کلان از اين سوء استفاده ها را فاش ساخت، توبه مي کند، با استفاده از همين گذشت و تسامح آقاي گيلاني و ديگران والاترين مقام دادگستري را بدست مي آورد، و يا جوان روستائي ساده اي مثل آقاي مرتضوي، وقتي به اقتضاي جواني به دختراني و زناني در کسوت قضاوت حسن نظري نشان داده و پرونده دار مي شود، باز هم در سايه همين رافت اسلامي، دادستان تهران و انقلاب و خلاصه مامور پاکسازي اجتماع از انحرافات و نويسندگان و روزنامه نگاران مي گردد، همه اين نعمات را از پرتو وجود عزيزاني همچون آيه الله گيلاني و رياست محترم قوه قضائيه داريم، که اميدوارم خداوند عمر طولاني به ايشان عنايت فرمايد تا بتوانند هر چه بيشتر قوانين اسلام را پياده کنند، و هم جواناني امثال آقاي مرتضوي تربيت کرده، پس از يکشد و بيست سال که خود به رحمت ايزدي پيوستند، جانشينان شايسته اي براي پيگيري اقداماتشان آماده شده باشند.
در حاتمه لازم به يادآوري است که ايشان در آخرين برنامه "گيلي شو" مژده دادند که از جلسات بعد به بحث شيرين لواط خواهند پرداخت. با کمال تاسف از هفته بعد هر چه چشم و گوش به سيما سپرديم تا کسب فيضي بيشتر از ارشادات ايشان کرده باشيم، چشم و گوشمان همچنان به انتظار مانده است. نمي دانم کدام دستان ناپاک و با چه قدرتي توانستند از ادامه آن بحث، که در حقيقت مورد احتياج کليه جامعه حزب الله بود، ممانعت کنند؟ به اميد روزي که آم مبحث و احيانا ً مباحث ديگري را از ايشان بشنويم و هر چه بيشتر به جامعه مدرن و مترقي ناب محمدي نزديکتر شويم.

داروک
تهران، پائيز 1382

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

در همين زمينه:

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/1188

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'رأفت اسلامي، داروک' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016