شنبه 10 اردیبهشت 1384

گفت وگوي شهروند با روزنامه نگار عرب اهوازي محمد نواصري، خسرو شميراني

عربهاي خوزستان نه جدايي که حق زندگي طلب ميکنند


• از اوایل 1370 بدین سو، ماحصل "آمايش سرزميني" مصادره حدود دويست هزار هكتار زمينهاي مرغوب كشاورزان عرب بود
• چندین و چند روستا از بین رفتند

• تا دو روز قبل عملا یک حکومت نظامی حاکم بود
• دست کم چهل نفر کشته، 270 زخمی و هزار نفر بازداشت شدند
• برخورد سبعانه اي انجام شد. اگر تدبير مناسبي در پي نیاید، شايد لحظه حاضرآرامش قبل از طوفان باشد

باواريا يا بايرن، سرزمين BMW بزرگترين و ثروتمندترين اما نه لزوما پرجمعيت ترين ايالت ( Bundesland ) در آلمان است. بنابر بنيه قوي اقتصادي بيشترين سهم خالص را به "صندوق تعادل" بين ايالت هاي 16گانه ميپردازد. در عين حال با گذري در شهرها و روستاهاي اين ايالت، ميتوان شاهد سطح بالاي زندگي مردم آن بود. توان مالي بالا در عين مسئوليت در مقابل ديگر ايالت هاي سرزمين فدرال يک رفاه نسبي براي سکنه اين بخش از آلمان به ارمغان آورده است.
سوئيس از سه بخش آلماني، فرانسه و ايتاليايي زبان تشکيل شده است. مردم هر بخش دست کم به دو زبان از اين سه زبان تکلم ميکنند. در هر بخش زبان مسلط اداري و فرهنگي زبان اکثريت همان بخش است. در حالي که به هر يک از دو زبان ديگر نيز امورات فرهنگي و اداري يک شهروند سوئيس ميگذرد.
کانادا از 10 ايالت يا استان انگليسي زبان و يک ايالت فرانسه زبان (کبک) تشکيل شده است. بريتيش کلمبيا در ضلع غربي و کبک در ضلع شرقي کانادا نزديک به 5000 کيلومتر فاصله دارند. اکثريت قريب به اتفاق اهالي بريتيش کلمبيا انگليسي زبان هستند. در اين ايالت همچون 9 ايالت ديگر انگليسي زبان، تمامي ادارات موظف هستند براي ارباب رجوع فرانسوي زبان امکان سرويس دهي را فراهم آورند و اگر يک کانادايي فرانسوي زبان در يک اداره در هر نقطه کانادا نتواند يک مخاطب همزبان براي حل مشکل خود در آن اداره بيابد، ميتواند توبيخ مسئولان آن اداره را درخواست کند.
مدارس فرانسوي در تورنتوي انگليسي زبان همانقدر عادي هستند که مدارس انگليسي در مونتريال فرانسه زبان.
فراکسيون دوم مجلس ايالتي کبک را فراکسيون حزب جدايي خواه تشکيل ميدهد. با پافشاري اين حزب طي 25 سال اخير دو بار در سالهاي 1980 و 1995 مردم ايالت کبک پاي صندوق هاي راي رفته و در مقابل رفراندوم استقلال يا يکپارچگي ، به يکپارچگي کانادا و عدم جدايي کبک راي داده اند.
رهبران، اعضا و راي دهندگان به "پارتي کبکوا" به خاطر عقايد جدايي خواهانه شان نه به زندان رفته اند و نه با گلوله پاسخ گرفته اند.
در مقابل، اين افراد نيز نتيجه رفراندوم را پذيرفته اند و عملا پس از دومين رفراندوم در سال 1995 ، تعداد جدايي طلبان روز به روز کمتر ميشود. اين روند در کاهش نمايندگان پارتي کبکوا در مجلس تبلور مي يابد.
خوزستان ثروتمندترين ايالت ايران است و با کمي اغماض ميتوانيم بگوييم که اين استان در 80 سال اخير تنها منبع درآمد ارزي دولت ايران بوده است.
طبق آمار مختلف 75ــ 60 درصد از 5/5 ميليون سکنه آن را اعراب (غالبا شيعه) تشکيل ميدهند. در تمامي اين استان حتي يک مدرسه ابتدايي عربي وجود ندارد. اين استان هرگز يک استاندار عرب به خود نديده است. در حالي که بخش بزرگي از اين ايرانيان به زبان فارسي تسلط ندارند، زبان اداري و رسمي فارسي است. طبق برآوردها 25درصد جوانان عرب خوزستان به اعتياد دچار هستند. اکثريت آنها در روستاها و يا محلات فقيرنشين حاشيه شهرها زندگي ميکنند. در طول جنگ با عراق مردم فقير اين سرزمين که بر روي طلاي سياه شناور است، زمين هاي زراعي خود، تنها منبع درآمدشان را به اجبار رها کردند. آقاي محمد نواصري روزنامه نگار اهوازي در مصاحبه به شهروند ميگويد: " پس از جنگ نيز تاکنون بيش از دويست هزار هکتار از زمينهاي زراعي اعراب از آنها ستانده شده است."

در اوج درگيريهاي اخير خوزستان که در تاريخ 15 اپريل آغاز شده بود و طي آن طبق اطلاع مقامات رسمي ايران تاکنون چندين نفر ــ طبق ديگر برآوردها ده ها نفر ــ کشته و صدها نفر بازداشت شده اند، شاهد بحث ميان دو فعال حقوق بشر ايراني بودم. موضوع بحث آنها عبارت بود از اينکه آيا بايد "سرکوب اعتراضات اعراب خوزستان توسط حکومت مرکزي" محکوم شود يا خير؟ يکي از آن دو که مخالف بود به "احتمال نقش دستهاي بيگانه" در اين ماجرا اشاره ميکرد. از خودم پرسيدم راستي اگر "دستهاي بيگانه در کار شد" بايد خودي را به گلوله بست؟
آيا خود را فعال حقوق بشر ناميدن به معني آن نخواهد بود که دست کم حق حيات آدمي را بر ارزش خاک مقدم شمارد؟ حتي اگر اين خاک آغشته به "طلاي سياه" باشد؟ و ...
توانستيم با آقاي محمد نواصري روزنامه نگار ساکن اهواز گفت وگويي داشته باشيم و درباره اوضاع جاري اهواز از وي اطلاعاتي کسب کنيم. گرچه متاسفانه به دليل قطع ارتباط امکان طرح بسياري از سئوالات از ميان رفت، اما اميدواريم اين گفت وگو در حد خود به برخي از پرسش ها پاسخ داده باشد.
آقاي محمد نواصري 36ساله، متولد و ساكن اهواز است. او شاهد عيني رويدادهاي اخير در اين شهر بوده است. آقاي نواصري داراي ليسانس در رشته "پژوهشگري علوم اجتماعي" است و به عنوان روزنامه نگار مسائل سياسي ــ اجتماعي براي نشرياتي همچون "صوت شب" و "الحديث" در اهواز قلم زده است.
خ. ش

آقاي نواصري آيا رخدادهاي اخير اهواز و شهرهاي ديگر خوزستان تنها به عنوان واكنش به يك نامه ي احتمالا مجعول به وجود آمد و يا زمينه هايي براي اين حركتها وجود داشته است؟
ــ پيش زمينه هاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي وجود دارد كه بر بستر تناقض هاي ساختاري شكل گرفته اند. وجود سانتراليسم و سيستم متمركز از يك سو و خصوصيت هاي قومي و منطقه اي موجود در ايران از سوي ديگر، محور اين تناقض را تشكيل ميدهند.
محتواي نامه ي منتسب به معاون سابق رئيس جمهوري، آقاي ابطحي كه بر روي يك سايت اينترنتي انتشار يافت و بر تغيير بافت جمعيتي خوزستان تاكيد داشت، بهانه ي واكنش هاي موجود قرار گرفت. حركت در شكل يك تجمع مسالمت آميز در "دايره" آغاز شد، اما با حضور خشن نيروي پليس به سرعت به خشونت گراييد.
به نظر ميآيد دولت هيچگونه برنامه اي براي تعامل با درخواستهاي قومي نداشته و ندارد. اين بي برنامگي سبب برخورد خشن نيروهاي انتظامي از يك سو، و افزايش تصاعدي ناآراميها از طرف ديگر شد و به بخشهاي مختلف خوزستان سرايت كرد.

لطفا درباره اولين تجمع كمي بيشتر توضيح بدهيد؟
ــ روز جمعه 26 فروردين ساعت 11 صبح جمعي حدود 2000 نفر به تجمع در "دايره" يا شيلنگ آباد دست زدند كمتر از يك ساعت بعد يعني حدود ساعت 12 با حضور خشن نيروي انتظامي اين حركت شكل مسالمت آميز خود را از دست داد، به سرعت به مناطق ديگر اهواز همچون لشكرآباد، حميديه و ملاشيه گسترش يافت و البته شهرهاي ديگر مثل سوسنگرد را در برگرفت. ماحصل همان چند روز اول دست كم بيست كشته و دهها زخمي بود.

گفتيد برخورد اوليه ماموران خشن بود. ميتوانيد درباره جزييات اين برخورد توضيح دهيد؟
ــ آنها ابتدا با گاز اشك آور آغاز كردند و پس از نيم ساعت با تفنگهاي شكاري كه ساچمه پخش ميكند، وارد عمليات شدند. در همان دقايق اوليه چندين نفر مجروح شدند.

خواسته هاي اوليه چه بودند؟ منظور من زمان پيش از آغاز برخوردهاي خشونت آميز است.
ــ‌ خواسته هاي جديد نبودند. يا به قول عرفا خواسته هاي جديد قديمي بودند. تجمع كنندگان اصلاحات ساختاري تقاضا ميكردند. بگذاريد توضيح بدهم. از زمان زمامداري آقاي هاشمي رفسنجاني توسط "مركز مطالعات استراتژيك" سياستهايي جاري شد كه "آمايش سرزميني" نام داشتند. ماحصل اين سياستها مصادره چيزي در حدود دويست هزار هكتار زمينهاي مساعد كشاورزان عرب بود. چندين و چند روستا در مسير اجراي سياست "آمايش سرزميني" از بين رفت و در نتيجه دهها هزار روستايي به حاشيه شهرهايي همچون اهواز گسيل شدند.
حتما ميدانيد كشاورزاني كه به شهرها رانده ميشوند و به لحاظ آموزش نيروي كار تجهيز نشده اند در چه ورطه اي گرفتار ميشوند. از آغاز دهه هفتاد، شاهد رشد بيكاري، افت تحصيلي، رشد اعتياد و خلافكاريهاي مسلحانه بوده ايم.
اينها نتايج "آمايش سرزميني" به عنوان سياست راهبردي تهيه شده توسط "مركز مطالعات استراتژيک" بود كه توسط مسئولان امر به اجرا درآمد. اين بدان معني است كه اضافه بر مشكلاتي همچون فقر و بيكاري و فشارهاي سياسي و اجتماعي كه در سطح ايران به طور عام با آن روبرو هستيم، سياست راهبردي حكومت باعث مشكلات مضاعفي براي مردم عرب خوزستان شد. البته اين سياست در زمان شاه آغاز شده بود و پس از انقلاب توسط نظام جمهوري اسلامي دنبال گرفته شد.

من درباره خواسته هاي مشخص سئوال كردم زيرا رسانه هاي رسمي و مقامات ايران گفتند كه رخدادها توسط تعدادي جدايي طلب آغاز شد.
ــ شايد‌ تعدادي در اين ميان بودند كه ميخواستند از اين شرايط سوءاستفاده كنند. شايد‌ برخي سازمانهاي خارج‌ از ايران اين حركت را در جهت خواسته هاي جدايي طلبانه تفسير كردند، اما مطلقا اين حركت به طور عام يك حركت جدايي طلبانه نبود.
البته من انكار نميكنم كه برخي شعارهاي تجزيه طلبانه سر دادند اما آنها اقليتي ناچيز در ميان يك اكثريت بزرگ بودند كه من خواسته هاي آنان را در يك جمله رفع تبعيض و ستم مضاعف ملي خلاصه ميكنم. مطالبات اقتصادي، فرهنگي، و سياسي بود. در زمينه ي سياسي خواسته ها عبارت بود از مشاركت بدون تبعيض در امور به عنوان شهروند درجه يك و هيچ ارتباطي به مطالبات پان عربيستي و تجزيه طلبانه نداشت.

اين مطالبات در چه شعارهايي تبلور پيدا ميكردند؟
ــ بيشتر شعارها حول حفظ هويت قومي و مخالف يا سياستهاي آسي ميلاسيون (همانند سازي) بود.

مقامات ايران در عين حال تاكيد كردند كه رخدادهاي اخير توسط قدرتهايي خارج از ايران سازمان داده شده است و يا دست كم آنها در آن نقش داشته اند. . .
ــ ببينيد تئوري توطئه هميشه وجود داشته است. نظامهاي توتاليتر كه قادر به پاسخگويي به مشكلات و نارسايي هاي موجود جامعه ي تحت سلطه نيستند، چرا كه بسياري از اين مشكلات ريشه در ساختار توتاليتاريستي دارد، سعي ميكنند ساده ترين و كوتاه ترين راه را بيابند. ريشه يابي مسائل در خارج از كشور راحت ترين برخورد‌ است.
ما طي سالهاي اخير شاهد حركاتي از اين قبيل و در كردستان، تركمن صحرا و . . . بوده ايم. اين نشانگر آن است كه مشكلات ساختاري وجود دارند كه شيوه ايده آل برخورد ‌با آنها ارجاع علل به خارج از كشور نيست.

آمار يا تخمين شما درباره ي كشته ها، مجروحان و دستگيرشدگان چيست؟
ــ جنازه ها را تحويل نميدهند. اما پايين ترين آماري كه من ميتوانم درباره كشته ها ارائه دهم حداقل چهل نفر است. اين آماري است كه طي تماس با خانواده ها و بيمارستانها به دست آمده است. تعداد مجروحان بين 270 تا 300 نفر است و بازداشت شدگان تقريبا هزار نفر تخمين زده ميشوند.

آيا ناآرامي ها پايان يافته اند؟
ــ خير! متاسفانه هنوز جو به شدت متشنج است.
برخوردها پراكنده هستند. برخورد سبعانه اي انجام شد. حال اگر تدبير مناسبي در پي نيايد، شايد آرامش نسبي موجد آرامش قبل از طوفان باشد.

از آمار نيروهاي نظامي و انتظامي روانه شده به منطقه چه اطلاعي داريد؟
ــ طبيعتا آماري در دست نيست. ولي تعداد نيروهاي نظامي بسيار زياد است. شاهد ‌هستيم كه آنها از استانهاي همجوار و همچنين از تهران نيروهاي بسياري از طريق هوايي و زميني به منطقه گسيل داشته اند.

آيا حضور اين نيروها در خيابانها و معابر محسوس است؟
ــ بله كاملا! تا دو روز پيش ، به مدت ده روز خروج از خانه به هنگام شب ممنوع و به نوعي حكومت نظامي برقرار بود.

گفته شد كه ارتباط اينترنتي قطع بوده است . . .
ــ بله به مدت 10 روز قطع بود. يك روز باز شد و دوباره امروز ارتباط اينترنتي قطع شد.

آخرين ناآرامي كه شما از آن اطلاع داريد كي و در كجا بود؟
ــ دو شب قبل در منطقه هفت تپه "شعيبيه" و شوش درگيري بوده است. در منطقه عصاره خرمشهر نيز همينطور!

آيا دستگيري ها متوقف شده است؟
ــ خير! من از دستگيري هايي در شب گذشته اطلاع دارم. خبر دستگيري آقاي يوسف عزيزي بني طرف را هم كه حتما شنيده ايد. او يكي از روزنامه نگاران بنام ايران است. داستان نويس و مترجم و عضو كانون نويسندگان ايران و "اتحاديه نويسندگان عرب" است. او با حكم دادگاه انقلاب در تهران دستگير شده است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

بگذاريد كمي درباره اقليت عرب صحبت كنيم.
ــ ببينيد من اصلا با مطرح كردن بحث اقليت موافق نيستم. اقليت در مقابل اكثريت مطرح ميشود و در حالي كه ايران كشوري كثيرالملله است.
اكثريت در ايران فارس ها هستند‌ يا تركهاي آذري؟ ميخواهم بگويم كه ما كشوري متشكل از اقوام گوناگون هستيم كه فارس ها يكي از اين اقوام هستند.

عربهاي خوزستان چند‌ درصد مردم اين استان را تشكيل ميدهند؟
ــ استان خوزستان تقريبا پنج و نيم ميليون جمعيت دارد تقريبا 75 درصد آن را عربها تشكيل ميدهند. البته عربها تنها در خوزستان سكونت ندارند. آنها در ايلام، بوشهر، لرستان، فارس و . . . نيز پراكنده هستند. كلا حدود پنج و نيم ميليون عرب در سراسر ايران داريم.

متاسفانه اين گفت و گو به علت قطع ارتباط ناتمام ماند.
گفت و گو 28 اپريل 2005 (هشتم ارديبهشت)

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/21800

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گفت وگوي شهروند با روزنامه نگار عرب اهوازي محمد نواصري، خسرو شميراني' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016