جمعه 26 اسفند 1384

گنجی که انتظارش می کشیم، حميد فرخنده

hamid_farkhondeh@hotmail.com

26 اسفند ماه روزی است که اکبر گنجی بعد از تحمل شش سال زندان می بایست از زندان آزاد شود اگر آنهایی که تا بحال وی را در زندان نگهداشته اند نخواهند به بهانه ای دیگر او را در بند نگهدارند. سایت "فردا" نزدیک به جناح محافظه کار چند روز پیش از قول یک مقام قضایی که نخواست نامش فاش شود اعلام کرد که آزادی گنجی فعلا منتفی است. هرچند ممکن است زیر فشار قرار گرفتن ایران در مورد پرونده هسته ای سران نظام را به این تصمیم وادارد حال که دوران محکومیت شش ساله گنجی پایان یافته است، برای اینکه امریکا و کشورهای اروپایی کمتر بتوانند از اهرم حقوق بشر در این موقعیت حساس برای منزوی کردن بیش از پیش ایران در جامعه بین المللی استفاده کنند، واقعا این
روزنامه نگار زندانی را آزاد کنند. اما از آنجا که مسئولان نظام جمهوری اسلامی نشان داده اند که سابقه طولانی نه تنها در کج دهنی به مردم ایران که به افکار عمومی جهان دارند، بعید نیست اکنون نیز که مادر، همسر و فرزندانی رنج کشیده، در آستانه نوروز چشم انتظار آزادی اکبر گنجی هستند، بخاطر لجبازی با خانواده گنجی و دیگر آزادیخواهان حتی اگر بخواهند وی را آزاد کنند، رهائی او را چندین روز به عقب اندازند.

هنگامی که پرونده ملی قتل های زنجیره ای می رفت تا فدای مصلحت های نظام شود اکبر گنجی با نورافشاندن بر تاریکخانه اشباح بازی طولانی خود با مرگ را آغاز کرد. هر چند مدتی طول کشید تا پرونده سازان بتوانند "قانونا" وی را در بند کشند، اما از همان اولین نورافشانی ها مردم دریافتند که با روزنامه نگارشجاع و از جان گذشته ای روبرویند که خود را از قید و بند خطوط قرمز رها کرده و عزمی راسخ را افشای پلیدی ها و بازگویی حقایق به مردم دارد. از اینرو بود که پس از انتشار مقالات افشاگرانه وی در روزنامه های طرفدار اصلاحات همواره دلهای آزادیخواهان همراه وی بود و نگران سلامتی اش.
اکبر گنجی اولین زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی است که بارها به صراحت انتقادات خود را چه در نوشته ها و چه در مصاحبه هایش از نظام سیاسی کشور، چهارچوب قانونی موجود و بالاترین مقام کشور آقای خامنه ای رهبر نظام بیان کرده است. مسئولان امنیتی نتوانسته اند گنجی را مجبور به شرکت در برنامه های تلویزیونی دلخواه خویش کنند.
او نه ندامت نامه نوشته و نه از از رهبری تقاضای عفو کرده است. علیرغم فشارهای زیاد بر وی در زندان، نظام حاکم بر کشور موفق نشده است او را به حتی ذره ای عقب نشینی در مواضع سیاسی اعلام شده اش وادارد. هرچند جامعه ایران نشان داده است که مدت هاست که به نمایش های مسخره استالینی و اعترافات زیر فشار وقعی نمی دهد و رژیم
نمی تواند بر ارزش و اعتبار آن فعالان سیاسی که گهگاه تحت فشار قرارگرفته و مجبور به نوشتن نامه ای یا شرکت در برنامه های تلویزیونی می شوند، در اذهان مردم بکاهد. اشاره به این موضوع از آن جهت است تا خاطر نشان سازم که ویژگی های گنجی به وی نقش و جایگاهی سمبلیک می دهد و از آنروست که مسئولان بالای نظام در مورد وی حساسیتی ویژه نشان می دهند.

اکبر گنجی در آستانه انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری در اعتراض به عدم برخورداری از مراقبت های لازم پزشکی اعتصاب غذای خود را آغاز کرد. وی حدود دو هفته مانده به دور اول انتخابات از زندان آزاد شد ولی یکهفته بعد بدون انجام کامل آزمایش های پزشکی که برای وی تجویز شده بود، بعد از یورش ناگهانی ماموران دادستانی تهران به خانه اش برای دستگیری وی، خود را به زندان اوین معرفی کرد. بعد از ورود مجدد به زندان، او دور دوم اعتصاب غذای خود را تا برخورداری از مراقبت های لازم پزشکی و آزادی بی قید و شرط خویش، آغاز کرد.
گنجی به مقاومت خود ادامه می داد اما گوش مسئولان بدهکار نبود. او با انتشار دو نامه از زندان اوین تحت عنوان اولین و دومین " نامه اکبر گنجی به آزادگان جهان" از شرایط بسیار سخت خود و برخوردهای غیرانسانی که با او
می شد پرده برداشت. سرانجام در پی هشدارهای معصومه شفیعی همسر اکبر گنجی، فعالیت های آزادیخواهان ایران و سازمان های بین المللی حقوق بشر و با وخیم شدن وضع جسمانی او مسئولان پرونده وی با انتقالش به بیمارستان میلاد برای انجام معالجات لازم موافقت کردند. او حتی در بیمارستان نیز توسط ماموران امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

گنجی در همان حال که در نامه های خویش با قاطعیت از اعتصاب غذای خویش دفاع می کرد اما به این نکته نیز اشاره می کرد که مسئولان پرونده وی از اینکه او در زندان جان خود را از دست دهد واهمه ای ندارند. او در پایان اولین نامه خود می نویسد: "مرتضوی( دادستان) به همسر من گفته است: "مگر گنجی بمیرد چه خواهد شد؟ روزانه بیش از ده‌ها نفر در زندان‌ها می‌میرند. گنجی هم یکی از آنها". وی در دومین نامه خویش نیز به این موضوع اشاره می کند: "اخیراً سعید مرتضوی در یک جلسه به مسئولین گفته است "مگر وقتی زهرا کاظمی کشته شد، چه اتفاقی افتاد؟ سازمان‌های حقوق بشری طی چند اطلاعیه ایران را محکوم کردند و مسئله پایان یافت. زهرا کاظمی الان در دل قبر است. مرگ گنجی هم با صدور چند اطلاعیه پایان خواهد یافت. نبودنش بهتر از بودنش است". با وجود این گنجی همچنان بر اعتصاب غذای نامحدود خویش پای می فشارد و در دفاع خردمندانه از مرگ سقراطی می نویسد : "مرگ سقراطی یک سبک زندگی است که عقلا در طول تاریخ از تحسین آن باز نایستانده‌اند. انتخاب مرگ، اگر مجبور به انکار فردیت خود باشی و امکان آزاد اندیشیدن و آزاد سخن گفتن و آزاد زیستن را نداشته باشی، انتخابی است که خرد را در مقابل خویش ناگزیر می‌سازد. آزادی بدون قید و شرط یا اعتصاب غذای نامحدود، متکی بر چنین پیش زمینه‌ی نظری است".

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

سرانجام با وخیم تر شدن حال وی در بیمارستان میلاد آزادیخواهان، فعالان سیاسی داخل و خارج کشور و چهره های سرشناسی مانند آیت الله منتظری، عزت الله سحابی، عبدالکریم سروش و سعید حجاریان از نقشه شوم نابودی وی در زندان خبر می دهند و از وی می خواهند تا به اعتصاب غذای خود پایان دهد. گنجی هر چند در پاسخ های خود همچنان بر اعتصاب غذای خویش پای می فشارد، اما وقتی که سلامتی اش بطور جدی به خطر افتاده بود و متوجه می شود که مسئولانی که برای افکار عمومی داخل و خارج کشور اهمیتی قائل نیستند، نه تنها عقب نشینی نمی کنند بلکه از بین رفتن وی را خلاص شدن از دست یکی از مخالفان سرسخت خویش می دانند، در مرحله اول حاضر می شود به وی سرم وصل کنند و سرانجام در پایان مرداد ماه 84 بعد از تحمل هشتاد روز رنج گرسنگی و 2000 روز زندان به اعتصاب غذای خویش پایان می دهد.
هرچند اکبر گنجی در دومین نامه خود به آزادگان جهان می گوید انتظار یا "این توهم" را ندارد که مردم در بیرون از زندان منتظر وی هستند، بی شک وی در زندان اوین و یا بیمارستان میلاد آن روزی که شنید در پی فراخوانی برای حمایت از وی در شهر 14 میلیونی تهران حدود 100 تا 150 نفر در جلوی بیمارستان جمع شدند، علیرغم نامه های حمایتی فعالان حقوق بشر داخل و خارج کشور، احساس تنهایی کرده است. احساسی که به رکود جنبش آزادیخواهانه کشور که بویژه بعد از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد کشور را فرا گرفت ارتباط دارد.

از سوی دیگر اکبر گنجی چهره شاخص طرز فکری است که انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری را تحریم و مردم را به عدم شرکت در انتخابات تشویق کرد. گنجی و دیگر شخصیت های سیاسی که مانند وی انتخابات را تحریم کردند، در مورد تقلب در انتخابات و یا اینکه مردم انتخاب مناسبی نکردند اظهار نظر کرده اند، اما تاکنون تحلیلی قانع کننده در مورد دست آوردهای سیاسیت تحریم، درحالیکه احمدی نژاد گریز ناپذیر نبود، ارائه نداده اند.
خانواده گنجی و آزادیخواهان ایران چشم به درهای اوین دوخته اند. گنجی که انتظارش می کشیم سرمایه جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران و سمبل شجاعت روزنامه نگاری ایران است.
فراموش نکنیم که گنجی در صورت آزادی به استراحت نیاز دارد، چراکه وی تابحال یک تنه بهایی سنگین برای آزادی قلم و بیان و جنبش دمکراسی خواهی کشور پرداخته است. نوروز بر او و خانواده اش مبارک باد.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'گنجی که انتظارش می کشیم، حميد فرخنده' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016