چهارشنبه 2 فروردین 1385

مذاكره با آمريكا راه حلى با كمترين زيان، گفتگوی مريم انصاری با منصور فرهنگ، صدای آلمان

پاره‌اى كارشناسان مسائل سياسى ايران نه تنها گزينه نظامى، كه حتى امكان تحريم‌هاى فراگير اقتصادى در قبال ايران را نيز واقعبينانه ارزيابى نمی‌كنند. آنها بر اين نظرند كه مذاكره ميان ايران و آمريكا براى حل مناقشات ميان دوكشور مناسب‌ترين راه در شرايط فعلى براى مردم ايران و نيروهاى آزاديخواه است.

آيا دولت آمريكا با وجود انتقادهاى شديدى كه نسبت به جنگ عراق بويژه در خود ايالات متحده می‌شود و با توجه به پيامدهاى اين جنگ كه منجر به رشد گسترده تروريسم و اسلام‌گرايى افراطى در منطقه شده، قادر است بازهم با توسل به زور براى ”شكل دهى جهان” و ”پيشبرد دمكراسى” حركت كند؟ پاره‌اى كارشناسان مسائل سياسى ايران معتقدند كه آرى و گروهى ديگر از جمله دكتر منصور فرهنگ نماينده سابق ايران در سازمان ملل و استاد حقوق بين‌الملل در آمريكا نظرى ديگر دارند. آنها نه تنها گزينه نظامى، كه حتى امكان تحريم‌هاى فراگير اقتصادى در قبال ايران را نيز واقع‌بينانه ارزيابى نمی‌كنند. دكتر فرهنگ معتقد است كه مذاكره ميان ايران و آمريكا براى حل مناقشات تاكنونى ميان دو كشور مناسب‌ترين راه در شرايط فعلى براى مردم ايران و نيروهاى آزاديخواه است. با ايشان درباره چشم انداز روابط با آمريكا و مناقشه اتمى ايران به گفتگو نشستيم.

گفتگو: مريم انصاری

دويچه وله: آقاى فرهنگ افشاگری‌های دیروز روزنامه‌ی «لوس‌آنجلس تایمز» در مورد مهمانداری جمهوری اسلامی از اعضای القاعده، صحبت‌های جورج بوش در کلیولند و هشدار او كه جمهوری اسلامی را تهدیدی برای اسراییل و صلح جهانی خوانده است یادآور دوران تدارک جنگ عراق از سوی آمریکاست. با توجه به اینکه شورای امنیت سازمان ملل متحد هم بر سر نحوه برخورد با ایران هنوز به توافقی نرسیده است، فکر نمی‌کنید که مجموعه‌ی این مسایل وزنه‌ی سیاست خارجی آمریکا به نفع جناحهای تندرو که خواهان گزینه‌ی نظامی علیه ایران هستند را سنگین‌تر کند؟

منصور فرهنگ: اجازه بدهید در رابطه با گزارش روزنامه‌ی «لس‌آنجلس تایمز» بگویم که این ادعاها یعنی نزدیکی ایران با القاعده بر مبنای اختلافات سیاسی و مذهبی‌ای که ایران با این گروه در گذشته داشته است و تبلیغات وسیع القاعده علیه تشیع و ایران آنقدر وسیع بوده که این گزارشات باید بوسیله‌ی منابع دیگر تایید بشود تا بتوان آن را جدی گرفت. بنابراین، من فکر نمی‌کنم که این گزارش به خودی خود بتواند قانع کننده باشد که ایران با القاعده نزدیک شده است. این امکان هست که برای استفاده‌های تاکتیکی با یک یا دو گروه خاصی در مورد مسئله‌ی مشخصی گفت و شنود یا ارتباطی برقرار شده است، ولی به نظر من بسیار بسیار بعید است که ما بر مبنای این گزارش ایران و القاعده را متحد و همراه در رابطه با تقابل با آمریکا ببینیم.

صحبت‌های آقای بوش بیشتر مربوط به آماده کردن افکار عمومی این کشور برای ادامه‌ی تقابل با ایران است. بارها آمریکا تکرار کرد که گزینه‌ی نظامی را انتخاب نخواهد کرد، ولی تنها مسئله‌ای که امروز بتواند احساسات بخش عمده‌ای از جامعه آمریکا را علیه ایران تهییج و بسیج بکند دقیقا تاکید روی ادعای آقای احمدی‌نژاد بود که واقعا یک حرف نسنجیده و بسیار از روی نادانی حرف زد و از زمانی که راجع به محو و نابودی اسراییل صحبت کرد عناصر دست راستی در سراسر دنیا غرب دارند برای بهره‌برداری از آن این ادعای او را زنده نگه می‌دارند و تلاش آقای بوش برای توجیه موضع سرسختانه‌اش بخاطر این گفته‌ی آقای احمدی‌نژاد به این دلیل است که هنوز این موضوع در افکار عمومی و احساسات مردم کارآیی دارد.

در شورای امنیت، در مرحله‌ی اول، بحثی که وجود دارد این است که آیا می‌خواهند از آن آغاز از فصل ششم منشور سازمان ملل متحد که تاکید را روی استفاده از ابزار دیپلماتیک می‌گذارد استفاده بکنند و بنابراین طی نامه‌ای از ایران بخواهند که از خواسته‌های آژانس بین‌الملی انرژی هسته‌ای تمکین بکند و بعد یک وقت سه یا چهارهفته‌ای به ایران بدهند که این پاسخ را بدهد و کپی این نامه را هم برای آقای البرداعی خواهد رفت که بعد از پایان این مدت تعیین شده آقای البرادعی شورای امنیت را مطلع می‌کند که آیا ایران تقاضای شورای امنیت را پذیرفته است یا خیر، که به احتمال بسیار زیاد جواب منفی خواهد بود.

دويچه وله: آیا این منجر به این نمی‌شود - برمی‌گردم به سوال قبل‌ام - وزنه‌ی سیاست خارجی آمریکا به نفع جناحهای تندروتر تمام بشود؟

منصور فرهنگ: در حال حاضر باتلاق عراق و بطور کلی ورشکستگی این بینش که حمله‌ی نظامی به یک کشوری می‌تواند در آنجا یک کشور مطیع آمریکا ایجاد بکند و هزینه‌ی مالی و انسانی این اقدام برای آمریکا قابل قبول است، این تئوری، این بینش ، به ورشکستگی کامل انجامیده و امروز بیش ۶۸ درصد از مردم آمریکا می‌گویند که آغاز جنگ عراق یک اشتباه یا یک فریب بوده است. یعنی نیمی از آنها می‌گویند اشتباه و فریب بوده است و فقط حدود ۳۲ـ ۳۰درصد از مردم هستند که هنوز از این جنگ حمایت می‌کنند و دقیقا احساس رضایت مردم از دولت بوش هم به همین درجه تقلیل پیدا کرده است. بنابراین، امروز دست راستی‌ها و کسانی که صحبت از استفاده از نیروی نظامی برای پیشبرد اهداف آمریکا می‌کنند در موضع بسیار ضعیفی قرار دارند. ولی، چنانچه ایران یک اقدامی بکند که بعنوان تهاجم محسوب بشود، یعنی اقدام نظامی یا حمله‌ای به جایی بکند یا اقدامی بکند که جامعه آمریکا یا کنگره‌ی آمریکا ایران را بعنوان خطری ملموس و مشخص و اضطراری برای امنیت و منافع خودشان بدانند، این افکار عمومی می‌تواند تغییر بکند و همینطور موضع کنگره‌ی آمریکا می‌تواند تغییر بکند. ولی در حال حاضر ایران، من فکر می‌کنم، روی موضع خودش که غنی‌سازی اورانیوم را حداقل ادامه خواهد داد، ادامه‌ی این موضوع هرگز نمی‌تواند افکار عمومی و کنگره آمریکا را بحدی تغییر بدهد که گزینه‌ی نظامی یک انتخاب واقعبینانه برای دولت بوش باشد.

دويچه وله: با توجه به صحبت‌هایی که کردید،‌ می ماند سیاست انزوا و تحریم اقتصادی ایران. با علم به اینکه بزرگترین زیان را مردم ایران از این سیاست خواهند دید، سوال من از شما این است که تاثیر چنین گزینه‌ای بر رهبران ایران و سیاستی که در پیش می‌گیرند چه خواهد بود؟

منصور فرهنگ: بر مبنای تجربیات تاریخی، اگر شورای امنیت بعد از بررسی این مسئله از طریق دیپلماسی، مثلا در ماههای آینده یا اواخر امسال یعنی سال ۲۰۰۶ به این نتیجه برسد که باید از فصل هفتم استفاده بکند و فصل هفتم یعنی اینکه ایران را خطری برای صلح و امنیت بین‌المللی بدانند و در آنموقع یک قطعنامه‌ای مبنی بر تحریم فراگیر اقتصادی ایران صادر بکنند در آنموقع، اگر چنین امری اتفاق بیفتد که به نظر من بسیار بعید است، کشورهایی مثل چین و روسیه در تحریم اقتصادی ایران شرکت نمی‌کنند به دو دلیل. یکی اینکه منافع وسیع تجاری، اقتصادی در ایران دارند و دوم اینکه با ارجاع به تجربیات تاریخی می‌گویند این اقدام نمی‌تواند نتیجه‌ی دلخواه را ببار بیاورد و نه تنها آن، بلکه توده‌های مردم می‌توانند از عواقب وخیم اقتصادی آن رنج ببرند، در حالیکه رژیم می‌تواند تقویت بشود. یعنی رژیم ایران هیچ بعید نیست که از تحریم اقتصادی بعنوان حربه‌ای برای بسیج پایه‌ی خودش و توجیه فقر و بیچارگی بخش عمده‌ای از جامعه ایران سوءاستفاده بکند. تحریم اقتصادی بخودی خود موجب تضعیف یک رژیم نمی‌شود، بلکه موجب رنج و مشقت فقیرترین بخش‌های جامعه می‌شود. این یک واقعیتی‌ست که در عراق بخوبی ما مشاهده کردیم و در ایران هم نتیجه‌ای جز آن نخواهد داشت. به همین دلیل است که حتا کشورهای اروپایی در رابطه با تحریم اقتصادی اگرچه تهدید می‌کنند، ولی بسیار بعید است که در تحریم فراگیر اقتصادی شرکت بکنند. من تحریم اقتصادی ایران را یک گزینه‌ی واقعبینانه که شورای امنیت با آن موافقت بکند نمی‌بینم.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

دويچه وله: در اینجا می‌رسم به آخرین سوالم از شما. با توجه به اینکه نه گزینه‌ی نظامی را محتمل می‌دانید و نه گزینه ی تحریم اقتصادی را، فکر می‌کنید که ادامه‌ی این مناقشه به کجا می‌رسد؟ خبرگزاری «ایرنا» نوشته که دولت انگلیس خواستار حل مناقشه اتمی از طریق یک مذاکره‌ی مستقیم میان تهران و واشنگتن شده و آقای لاریجانی هم گفته است که تغییر در همه چیز برای رسیدن به هدف مباح است! با درنظر گرفتن ظرفیت‌های سیاسی هرکدام از طرفین تا چه اندازه می‌شود به یک چنین گزینه‌ای امیدوار بود و چشم‌انداز آینده را چه می‌بینید؟

منصور فرهنگ: من فکر می‌کنم که رژیم ایران به این دلیل که در درجه‌ی اول مثل همه‌ی رژیم‌های استبدادی بقای خودش هدفش است، وقتی آقای احمدی‌نژاد می‌گوید که ایرانی نه زور می‌گوید و نه زور می‌شنود، از آنجا که قسمت اول این ادعا یک دروغ بزرگ است،‌ برای اینکه این رژیم با زور حکومت می‌کند، بنابراین زور نشنیدن زیاد نمی‌تواند از اعتبار برخوردار باشد. در گفتگو به نظر من می‌تواند رابطه‌ی ایران و آمریکا در یک گفت و شنود، در یک گفت وگوی دو جانبه که مشوق‌های مورد نظر ایران را آمریکا حاضر بشود به ایران بدهد که این مشوق‌ها یکی در حریم امنیتی‌ست که آمریکا بیاید تضمین بکند که نه تنها خودش، بلکه حتا اسراییل هم هیچ نوع حمله‌ی نظامی به ایران نمی‌کنند و دوم، در حریم اقتصادی‌ست که آمریکا بیاید همه‌ی تحریمهای اقتصادی خودش را در۲۷ـ ۲۶ سال گذشته که به ایران تحمیل کرده است، تمام این تحریم‌ها را بطور تدریجی بردارد و سوم اینکه در منطقه‌ی خلیج فارس ایران بعنوان حداقل بازیگر مورد احترامی در حریم امنیتی آنجا منزوی نشود و در واقع یک نوع معامله‌ی کلی میان ایران و آمریکا انجام بگیرد که به ازای این مشوق‌ها ایران بیاید غنی‌سازی اورانیوم را مثلا برای مدت دهسال یا ۸ سال که حالا آنهم با چانه‌زنی تعیین می‌شود، بصورت تعلیق دربیاورد و به بازرسان آژانس بین‌المللی حقی بدون چون و چرا و کامل بدهد که بهرشکلی که خواستند بیایند و از تاسیسات هسته‌ای ایران بازدید کنند. چنین معامله‌ای میان ایران و آمریکا امکانپذیر است،‌ به این دلیل که رژیم ایران بر مبنای قدرت و بقای خودش عمل می‌کند و هژمونی طلبی آمریکا هم بر مبنای قدرت ومنافع خودش عمل می‌کند که اگر این از جهت گزینه‌ی نظامی و فشار اقتصادی به ایران به بن‌بست برسد، دو طرف می‌توانند به شکلی کوتاه بیایند و این مسئله را با یک معامله‌ی بزرگ دوجانبه حل بکنند. این امر امکانپذیر است و ایران هم چراغ سبز را در ماههای اخیر بارها بارها به آمریکا نشان داده است و حتا قدم اول که گفت و شنود سفیر آمریکا در عراق با نماینده‌ی ایران خواهد بود، اگرچه می‌گویند این فقط در رابطه با مسئله‌ی عراق است،‌ ولی اینهم نوعی مانور دیپلماتیک است که وقتی این دو نفر بهم برسند اینها بحث‌شان بهیچوجه محدود به عراق نخواهد بود. بنابراین، برای آزادیخواهان ایران که بهرشکلی می‌خواهند از جنگ و تقابل ایران و آمریکا جلوگیری کنند، برای اینکه این فقط می‌تواند به نفع ارتجاع ایران تمام بشود و به ضرر نیروهای دمکراتیک کشور، این معامله الزاما به ضرر نیروهای آزادیخواه و دمکرات ایران نیست.

Copyright: gooya.com 2016