پنجشنبه 14 اردیبهشت 1385

تنها وعده آزادی دادن؟! گفت و گوی عرفان قانعی فرد با مصطفی معین

مصطفی معين
چالش مهم ما سیاست خارجی است. در سیاست خارجی، مهم ترین چالش، مساله آمریکا است. برای آمریکا هم همینطور است و مساله ایران یک مساله جدی است. باید رفت به سمت این صحبت که با منطق و عقلانیت، به حل سیاسی بنگریم

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

قانعی فرد: از سال 1376 تا امروز 8 سال گذشت ، اصلاح طلبان با شعارها و برنامه هایی وارد عرصه سیاست ایران شدند ، چون پس از فضای ریاست جمهوری آقای خامنه ای در دوران جنگ و ریاست جمهوری آقای رفسنجانی در پس از دوران جنگ ، که به اصطلاح عصر بازسازی و سازندگی و ... نامیده شد ، اصلاح طلبان ظاهراً بدوراز سیاست اصول گرایی ، محافظه کاری و ... ظاهر شدند ، تازگی اندیشه ها اندکی رمق به حرکت اصلاح طلبان داد تا در ادامه حیات کشور سهیم باشند . اما نه کسی می دانست پیروزند و نه بنا به مشکلات و موانع و حصارها و مدارها ، در خبط و خطا و حسرت و ... باقی می مانند ، گاه با بی انصافی می گویند آمدند و در شعارها غرق شدند ، از حمایت مردم مغرور شدند و در برابر قدرت بیشتر یا عقب نشینی کردند و یا با " نتوانستن و صبوری " نظاره گر برباد رفتن فرصت ها بودند ؛ حال چه شاخص مهم و یا نکته بارزی در این بین وجود داشت ، خود بحث دیگری است .
اما حال که به دو سه سال اخیر می نگرم ، در انتخابات شوراها و در مجلس و ... اصلاح طلبان ، عنان اختیار از کف دادند ؛ پس بفرمایید که در این 8 سال چه اندوخته بودند ؟ چرا دستشان به جایی بند نشد ؟
تصور می کنید که وضعیت اصلاح طلبان در جامعه کنونی ، 1384 همراه با بازگشتی به همان سال 1376 ، در چه جایگاه و مقامی قرار دارد ؟

معین: در دو سطح می توانیم بررسی کنیم . یکی در سطح عمومی است که می شود گفت در پرتو این جنبش اصلاح طلبانه و دولت اصلاحات ، در سطح آگاهی های سیاسی و اجتماعی مردم ، خوشبختانه افزایش پیدا کرده و تا حدودی می شود گفت که عقلانیت و تفکر ، جای گزین جنبه های احساسی شده است .
هر چند سرخوردگی ها و یاس هابی وجود دارد ، از لحاظ وضعیت عمومی ؛ اما مع هذا ، من این مساله را ناشی از یک برخورد احساسی نمی بینم . بیشتر آن سطح آگاهی و توان تحلیل مردم هست که ، باعث شد که از حرکت اصلاحات راضی نباشند تا از عملکرد گذشته منتقد باشند .
در سطح نخبگان ، هم باز می توان گفت که واقع گرایی بیشتر شده است ، اما به نظر می رسد که نخبگان ، الان نسبت به جامعه بیشتر دچارو در معرض انفصال هستند و ضروری است که خود را باز بیابند ، چرا که نخبگان کشور ، مرجع فکری جامعه هستند و از آنها انتظار و توقع بیشتری هست ، مسئولیت آنها بالاتر است .

قانعی فرد : در دوران اصلاح طلبان ؛ مردم به شعارها و برنامه ها توجه داشتند ؛ به آن کلمات وواژگان زیبا و ارزش های تفکری ، رای دادند نه شخصی ! نوعی حرکت و جنبش و فعالیت در جامعه ای صبور ، مسکوت و منتظر ، به وجود آمد ؛ و روشنفکران هم به عنوان جویندگان فکری ، هدفشان رشد بروز و تکاپو بهتر بود ؛ هر چند با آنها بی مهری شد و به اصطلاح نوعی وعده سر خرمن دادند ! اما مردم ، هر روز با شکست ها ، موانع ، حصارها و مدارهای نوعی قدرت پشت پرده مواجه شدند ، که بیشتر از آن به ساختار " قدرت در قدرت " نام می برند ، مردم در سال 1376 ، با علاقه و میل و ارده خود راه نشاط را برگزیدند و پرهیز از ماتم و اندوه و سوگ ؛ اما اندک اندک سر خودگی و یاس و هراس از آینده بر جامعه روبرو شد ، اصلاح طلبان ، در تنگنا و حصار مانده بودند ، روشنفکران اهل شک باورهم بار دیگر ، از مردم فرصت و زمان بیشتری طلب کردند ؛ و مردم جامعه ما بازهم از مرز" بس بعید " گذشت و فرصتی دیگربه این جماعت دوستدار حرکت نو ارائه کرد ؛ اما بازهم چنین نشد و مردم اندک اندک قهر کردند و سکوت پیشه کرده اند و میدان برای جناح رقیب خالی شد . حال آیا فکر می کنید که اصلاح طلبان ، در انتخابات ریاست جمهوری می توانند به نوعی موفقیت و پیروزی ، مشابه در دوره قبلی ، دست بیابند ؟
معین: اگر سریعتر خود را دریابند و قدر و منزلتی را که در افکار عمومی دارند ، در نظر بگیرند و تلاش جدی بکنند ، امیدی هست شاید .

قانعی فرد: فکر نمی کنید که در این 8 سال بایک نوع تاخیر ، در واقع مردم جامعه را بیشتر در حالت انتظار نگاه داشتند ؟ لااقل من به عنوان یک دانشجو در آن زمان ، که علاقه مند و حامی موفقیت این طرز تفکر بودم ،و حتی به آقای خاتمی یک رای دادم ، اما امروزه کم کم به این باور رسیده ام که این جنبش اصلاحات محدود و کنترل شده ، تکاپو و رشد روز افزون جامعه ما را با یک نوع تاخیر و کندی روبرو کرد ؟ بیشتر یک برنامه سیاسی دولتی بود ، هر چند که شاید تنها مزیت عمده دولت آقای خاتمی ، دادن جرأت و جسارت نقد و قدرت و بیان آن در بین مردم جامعه بود .
معین: جنبش اصلاحات ؟! ... ببینید اگر منظورتان روند اصلاحات است خوب این مسیر در هر صورت ، بالاخره باید طرح می شد . اگر که این دولت تشکیل نمی شد خوب ، معلوم بود که یک روند خسارت باری به وجود بیاید که به نفع کشور نبود . اما خود تشکیل دولت اصلاحات ، علی رغم ناکامی هایی که داشت ؛ دستاوردهایی داشته است و فضای اجتماعی جامعه را تحت تاثیر قرار داده است . می توانست موفق تر باشند ؛ منکر این مسأله نیستم ، اما بالاخره فرصت سیاسی بود . نقاط ضعفی می توانست وجود داشته باشد و از فرصت ها بهتر و بیشتر استفاده بشود .
مع هذا در دولت جدید همان عملکرد 8 ساله هم ، علی رغم نقاط ضعف و قوتش یک پشتوانه است . اگر که با نگاه علمی و نقد واقع بینانه و منصفانه برخورد کنیم ، به نظر می رسد که دولت جدید از چنین پشتوانه ای برخوردار خواهد بود که دولت آقای خاتمی د ر8 سال گذشته ، چنین پشتوانه ای نداشت . اما در کل بستگی به رویکرد خود ما دارد ، که چقدر از یک طرف به واقعیت ها توجه کنیم ، از یک طرف نگاه ما یک نگاه علمی و آینده نگر باشد و از چنین انگیزه ای برخوردار باشیم .

قانعی فرد: خوب ! اگر به دو انتخابات اخیر هم توجه کنیم ، یعنی شورای شهر و مجلس هفتم ، با توجه به اینکه اصلاح طلبان نتوانستند حضور موفقی داشته باشند ، آیا پیش بینی و تصور شما ، شکست اصلاح طلبان در انتخابات فعلی ریاست جمهوری نیست ؟
معین: خوب نمی شود که در کلیت انتخابات شورای شهر و مجلس هفتم را با ریاست جمهوری مقایسه کرد ، هر دو نشانه هایشان متفاوت است .
در شوراها که به نظرم ، اصلاح طلبان دچار نوعی غفلت و یا غرور بودند و در یک سری مسایل تجربه و توجه نداشته ، چون از یک نوع نقد واقع بینانه و دقیق از شرایط جامعه برخوردار نبودند . اما طرف مقابل ، در اقلیت بود ، کار تشکیلاتی می کرد و زمینه و نتیجه را به نفع خودش تغییر داد . هر چند که انتخابات ، انتخابات آزادی بود ، و نتیجه اش هم به نوعی هشداربود ، اما اعتقاد من بر این است که انتخابات مجلس 7 در شرایط و وضعیت برابری نبود ، انتخاب شدند و هزار و چند صد نفر حذف شدند ، و به هیچ وجه نمی شد، آن را انتخابات نام بگذاریم و آن را بر یک معیار قرار دهیم برای عدم موفقیت اصلاح طلبان ؛ این را می گوییم که یک شکستی بود برای نظام و نقطه عطفی بود که متاسفانه رخ داد و می بایست که در پایان چنین بشود ، بنابراین من این انتخابات ریاست جمهوری نهم ، را با انتخابات هفتم و هشتم ، مقایسه می کنم ؛ که از نظر علمی هم می توان مقایسه کرد البته.

قانعی فرد: عرض کنم ، نکته ای که برای من سوال است ؛ این است که شما جزو وزرایی هستید ، که برای نسل جوان و دانشجویان اواخر دهه هفتاد ، مانند دکتر عطااله مهاجرانی ، قابل احترام هستید ، شاید به خاطر حضور شما در میان دانشجویان و سرانجام استعفا به خاطر دفاع از حرکت دانشجویان ؛ اما با توجه به این نیک نامی ، آیا تصور نمی کنید در انتخابات فعلی با حذف و عدم تأیید صلاحیت و یا یکی دیگر از این برچسب ها و تسویه های سیاسی روبروبشوید ؟ اگر مواجه شوید ، چه خواهید کرد ؟ چون الان اصلاح طلبان ، قدرت و نفوذ خاصی ندارد .
معین: واقعیت ها را با همه تلخی اش ، انسان باید بپذیرد ، منتها باید تسلیم نشود ... متوجه هستید ؟ و اگر بتواند حتی از آن پیشگیری بکند .
ما طبیب هستیم و وقتی با احتمال وقوع بیماری روبروشویم ؛ سعی می کنیم پیشگیری کنیم و اگر با خود بیماری روبرو شدیم ، تلاش می کنیم که درمانش کنیم .
بهرحال قضیه را باهمه تلخ و شیرینی ای که می تواند داشته باشد ، باید پذیر نیست . من اگر بخواهم به تلخی های گذشته نگاه کنم ، بعید نمی دانم که دوستان شورای نگهبان ، بر اساس منطق و معیارهایی که برای خود دارند ، تصمیم بگیرند و حتی به هیچ وجه با ، کار عمومی و منافع ملی ، سازگاری نداشته باشد و من بالطبع معترض چنین وضعیتی خواهم بود ، اما در مجموع فکر می کنم که چنین اجازه ای داده نخواهد شد که در این اوضاع حساس ، دلیلی از لحاظ قانونی ، برای رد صلاحیتش وجود ندارد و چه از لحاظ ابتدایی ترین اصول دمکراسی و چه افکار عمومی بخواهند چنین تعبیری را اتخاذ کنند .

قانعی فرد: با توجه به اینکه دکتر عطااله مهاجرانی ، نامزد احتمالی اصلاح طلبان در سناریویی از صفحه حذف شد ، مهندس میر حسین موسوی هم نپذیرفت و تیم و گروه اصلاح طلبان شما را انتخاب کردند ؛ اما آقای کروبی ، یک مصمم و آخوند حوزه ای هستند و شما یک پزشک استاد دانشگاه و یک آکادمیسین با سوابق علمی در رشته پزشکی ، هر چند آقای کروبی از شما شهرت بیشتری در بین عوام و یا بهتر است بگویم عامه مردم دارد و مسن تر هستند و جزو نسل اولی های انقلاب و شما جوان تر و بیش تر در بین نخبگان و قشر دانشگاهی شهرت دارید . و بنابه ریاست مجلس جدید ، این اندیشه کم کم ظهور کرد که عصر شیخ الرئیسی ها از صفحه حکومت گذشت و کم کم چهره های نسل دومی و تکنو کرات ها باید به عرصه حکومت داری بیایند و هیچ بعید نیست که یک غیر مصمم رئیس جمهور آینده باشد حال شما فکر می کنید که در بین شما و آقای کروبی ، کدام یک وزنه سنگین تری در اصلاحات خواهید بود ؟ وقتی سه نفر دیگر خود را کاندیدای اصلاح طلب معرفی می کنند مانند اصغر زاده ، مهر علی زاده ، و کواکبیان .
معین: از مردم باید سوال کرد و یا از نظر سنجی ها جستجو کرد . .... شما اگر به همین نظر سنجی ها در چند ماه اخیر توجه کنید ، جوابتان را خواهید گرفت . ( خنده )

قانعی فرد: از هر کاندیدایی می پرسم ، همه می گویند در نظر سنجی ها ، ما نفر اول هستیم!
معین: ( خنده ) عجب! ... آقای سیدی شما بفرمایید، آخرین نظر سنجی چه بوده ؟ ... ما فقط با زبان نظر سنجی صحبت می کنیم .
(سیدی - از مسئولین ستاد انتخاباتی دکتر معین ، که حاضر در جلسه بود - گفت: در آخرین نظر سنجی، نشان داده شد که آقای معین بیشترین پیشرفت را نسبت به ماه های گذشته داشته و در بین کاندیداهای اصلاح طلبان نیز خود، آقای دکتر، رتبه نخست را دارند و در نظر سنجی در سطح وزارت خانه ها، هم باز چنین روایی هست.)

قانعی فرد: الان در شرایط فعلی ، آیا بازهم افکارتان در باره نسل جوان ایران و حقوق دانشجویان ، همان دیدگاه های سال 8ـ 1377 است ؟
معین: ببینید عمده سرمایه یک نفر ، آقای قانعی فرد ، زندگی او است . در زندگی یک انسان ، شخصیت و هویت او حائز اهمیت است . شخصیتی که به هر صورت ، با وجود تجربه های مختلف ، جامعه ، مقاطع مختلف تحصیلی و ... شکل می گیرد و بینش هایش و تفکرات مشخص می شود . بنابراین دیدگاه های یک فرد ، بخصوص کسی که سوابق مهمتر و تجربیات مسئولیت های مختلف برخوردار هست ، طبیعی است که وقتی در مسئولیت بعدی قرار می گیرد دچار تحول و تغییر نمی شود ، البته همه ما باید وقتی در جایگاه خودمان قرار می گیریم ، باید سعی کنیم به تدریج سیر تکامل و تحول از نظر شخصیتی و تفکری داشته باشیم و حاضر نیستیم که آن دیدگاه ها و جنبش ها دچار تحول بشود . چراتفاوتی که ممکن است در دیدگاه ها و جنبش های من به وجود آید ، در همین تغییر سطح مسئولیت ، گستره آن داشتن اختیارات قانونی و از آن طرف وظایف و اختیارات قانونی در جهت دفاع از حقوق مردم دو چندان می شود ، بنابراین هم از یک طرف پاسخگویی اش دقیق تر و سنجیده تر می شود . بنابراین دیدگاه قبلی کماکان هست و فرصت دارد که با قدرت بیشتری ادامه پیدا کند .

قانعی فرد: خوب ، حالا ، فرضا ً شما رئیس جمهور شدید ، حالا شما فکر می کنید ضامن اجرایی تان در چه حدی است ؟ آیا در ریاست جمهوری تان آن متد ، قدرتمند هستند که بتوانند به وعده ها و تفکرهایتان عمل کنید ؟
چون هنوز در مملکت ما ، شعار و وعده ، اولین ابزار مسئولین ماست ؛ اما نسل من به انشا ا... و ماشاا... نمی تواند اعتماد کند !

معین: یک ضرب المثل و گفته مشهورهست از گوته ، شاعرآلمانی ، که اگر فردی با همه وجودش تصمیم به انجام کاری بگیرد ، خدا هم اورا کمکش می کند تا این اتفاق رخ دهد و نظر من هم این است ، بنابراین پیروزی فرد مرهون عزم و انگیزه و اراده او هست ، هر چه عزم و انگیزه قوی تر باشه و صادقانه تر باشد ، و مطمئن هستم که از کمک خدا بهره مند می شود ، و کمک خدا هم معمولا ً با رای و فکر عمومی و نظر مثبت مردم به سوی اوست که تحقق می یابد و این بزرگ ترین پشتوانه ای است که فرد از آن برخوردار خواهد بود ، البته داشتن تهران مدیریتی ، تخصصی و تدبیر و جذب همنوعان و همفکرانی که با او کاملا ً از همبستگی و اعتماد و همفکری برخوردار باشند و با همه به اینکه بر اساس تلاش و خرد جمعی از ، قضیه را پذیرفت و پاسخگویی کرد و ... همه اینها تضمین کننده موفقیت او خواهد بود و استقامت و ایستادگی هم روی مواضع اصولی و مسئولیت ها و تکالیف قانونی بر عهده رئیس جمهورکه در رای آنها دفاع از حقوق مردم قرار دارد البته بسیار مهم است .

قانعی فرد: آیا شما فکر نمی کنید که با آقای خاتمی 2 اختلاف عمده دارید ؟ یک در اختلاف رقم و میزان رای و یکی در نیرو و پرسنل جدید؛ نمی شود انتظار داشت که از چهره های اصلاح طلبان فرمان آقای خاتمی استفاده نکنید ، طبعا ً امری محال است ، چون اهل تشکیلات و تیم هستند . ولی مسلما ً با رای قوی هم روبرو نخواهید بود . یعنی رئیس جمهوری که قدرتمند نیست و یا اینکه قدرت کارآیی لازم را ندارد ، یک سری واقعیات هم در جامعه ما هست و آن بازی قدرت است . هر چند اگر فرض کنیم شما هم برنده شدید ، اما یک سری عوامل و حصارها و موانع بسیاری هم هست که شما را به ترک بیشتروا خواهد داشت و بالطبع ، اگر شما اراده و توکل و برنامه و ... داشتید ، و فرض را هم بر این مساله بگذاریم که مردم به شما رای بدهند ، اما قدرت لازم را برای دفع و حذف آن حصارها و موانع سنگین و اساسی داخل حکومت نخواهید داشت ، در آن هنگام شما چه خواهید کرد ؟
معین: ما باید در یک شرایطی که از نظر علمی واقع بینانه باشد ، مسائل راتحلیل کنیم ، شرایط 1376 با 1384 خیلی تفاوت دارد و قابل مقایسه نیست ؛ پس در شرایط حال باید جستجو کرد که چه تحلیل دقیقی می توان از اوضاع و دولت بعدی داشته باشیم ؟
من به شما عرض می کنم که اگر این انتخابات با شرکت پررنگ مردم و با سلامت از نظر بری بودن از هرگونه شائبه و تخلف ، ــ از نظر آزادی در رقابت و .... برخوردار باشد ، رئیس جمهور جدید از قدرت و اراده قوی برخوردار خواهد بود .
حداقل کمتر از رئیس جمهور منتخب سال 1376 نخواهد بود ، دلیل آن هم این است که اگر این پدیده رخ بدهد در سال 1384 در شرایط جدید کشور ، که مردم جامعه آگاه ترند ، با فکر بیشتر و معیارهای دقیق تر می خواهند انتخاب کنند و گذشت نکنند ، حتی لیست آرای ریاست جمهوری هم اگر کمتر از گذشته باشد ، رای یک رای آگاهانه خیلی هوشمندانه و ارزشمند است که ایجاد اقتدار می کند و می شود انتظار داشت ، از 8 سال تجربه دولت اصلاحات ، مردم به حقوق شهروندی و اساسی خودشان حتما ً ، واقف تر هستند و به راحتی حاضر نیستند ، از نتیجه رای خود صرف نظر کنند و فقط بر سر حقوق رای حاضر شوند و بعد صفحه را ترک کنند .

قانعی فرد: نکته ای که برای من بسیار جالب است ، دیدگاه های شمانسبت به قومیت ها است که در یک ماه اخیر مطرح شده است ، مثلا ً کردها ، بلوچ ها و ترکمن ها و ...
شما با اختیار بسیار باز و روحیه خوب و تفکر روشن و .... اعلام کرده اید که من این حرفها و حق ها را می پذیرم و حاضرم که بگویم حقوق قومیت ها و آزادی عمل آنها را به رسمیت می شناسم و حتی در مطبوعات مناطق قومیت ها ، این تفکرهای شما انعکاس پیدا کرده است ، اما واقعا ً فکر می کنید که می شود چنین وعده ها و سخنانی رادرباره قومیت ها در ایران فعلی اجرا کرد ؟ اگر روزنه ای و امکانی در این باره وجود داشت ، که در 26 سال اخیر چنین وعده های از مسئولین ، تحقق می یافت و حتی آقای خاتمی هم در بومی گردانی منطقه نتوانست موفق باشد ، اما شما فکر می کنید که واقعا ً می توانید برنده باشید ؟ یا فقط دوست دارید از حمایت آنها در انتخابات بهره مند باشید ؟ اگر شما می توانید آنها را از فقر و موفقیت فعلی رها کنید ، قدرت پشت پرده که چنین اجازه ای را به شما نخواهد داد ، با حلوا حلوا گفتن هم فراق آن مردم شیرین نمی شود ! ... درست است ؟

معین: اجازه بدهید ! ... ما یک خانواده مشترک ، با سابقه چند هزار ساله هستیم همه خویشاوندان هم هستیم و اعضای کی خانواده تاریخی هستیم ، هزارهاسال با هم زندگی کردیم ، اگر در شرایط های مختلف اول انقلاب ، جنگ و .... نتوانستیم ، به بعضی مسایل دسترسی پیدا کنیم ، پس این معیارهایی است برای اینکه باز هم نخواهیم توانست . برای من معیار مهم تر ، در سال های اخیر ، معیار سابقه تاریخی ما معنا و دیدگاه اعتقادی ما هست چه دید اعتقادی ما و چه فرهنگ تاریخی ما ، همه با هم ایجاب می کند این تنوع زبانی و قومیتی و فرهنگی و مذهبی و نژادی و .... همه و همه جزو ، حالت قوت این مرز و بوم است .
من می گویم که این موجب قوام ملی ما در طول تاریخ بوده است و یک فرصت برای رشد و شکوفایی ، مهم و تمدن و تاریخ ما بوده است تحت هیچ شرایطی ، تهدید نبوده است ، اگر می خواست تهدید باشد دیگر شهری از ایران ما وجود نداشت ، من حتی مرز بندیهای فعلی کشور و منطقه را مرزبندیهای طبیعی و واقعی نمی دانم ، این ها نوعی مرزهای سیاسی است که به ما تحمیل شده است ، متوجه هستید ؟
مرزهای ما بسیار گسترده تر از مرزهای موجود است و این تنوع فرهنگی ما است و یک فرصت برای آینده است که با یک دید مثبت به مسایل نگاه کنیم . همینطور که قبلا ً گفتم باید با این بینش ها کار کنیم ، اگر بینش های ما از این نظر هماهنگ باشیم و به جای تهدید ، به عنوان یک فرصت سیاسی بنگریم و با نگاهی متفاوت به این موضوع نگاه کنیم ، در یک گفتمان جدید با هم ، وارد بحث می شویم و تصمیم درست تری خواهیم گرفت و طبیعی است که همه اقوام ایرانی و مذاهب و .... خودشان را دارای انگیزه و اراده می بینند که مشارکت آنها در تصمیم گیریها و مسایل اجرایی جلب شده اند ، و نیروی متخصص آنان جذب .
بسیاری از مسایل اجتماعی و سیاسی ما و آسیب هایی که می بینیم ، بیشتر معلول ؛ نگرش و بینش های قدیمی موجود است ، در آن ساختارهای بینشی و نگرشی باید تجدید نظر بشود و این چیزی است که به نظر من دارد اتفاق می افتد . در جمعیتی که 70 درصد آن جوان است و مستعد و روبه رشد در آینده اند ، و به تدریج خودگرایی وارد جانشین احساسات و عواطف می شود .

قانعی فرد: آیا تصور می کنید که قومیت ها را می توان در کابینه جدید داخل کرد ، مثلا ً درصدر وزارت و .... از نیروی متخصص کرد و بلوچ و ترک و .... استفاده کرد ؟
(البته ببخشید که یک سوال شیطنت آمیز می پرسم!)

معین: این سوال شیطنت آمیز نیست ، اتفاقا ً بسیار ضروری است و برای من عجیب است که چرا چنین امری رخ ندهد ؟ اصلا از دیدگاه من مثبت است .

قانعی فرد: چون همواره این سوال باقی است و کسی پاسخگو نبوده است؟
معین: خوب ؛ حالا این سوال تاریخی را از نظر قبل از انقلاب و بعد از آن و معیارهای مختلف نمی شود با هم مقایسه کرد . در هر صورت پس از انقلاب ، شرایط فرق کرد ، اتفاقا ً در همه شرایط حساس و خطیر و سنت در طول تاریخ معاصر همه قومیت های ایرانی نقش مثبت داشته و این نکته بسیار جالب است . هم در پیروزی و هم شکست ، هم در فداکاری و ایثار و هم شهید دادن و خود انقلاب ، دوران جنگ و ....
اما چون آن بینش ها ، متناسب با زمانه و مصالح و منافع ملی شکل نگرفته بود ، از زمان عقب افتاد و نتوانست متناسب با زمان تصمیم گیری کند و این خطری است که متوجه هر مسئولی و خدای نکرده جامعه ای می تواند باشد که از زمان عقب نیافتد .
ما به عنوان یک رویکرد ، که دید ما جهانی است ، عمل ما عمل بومی است . متناسب با فرهنگ دینی و علمی و تاریخی خودمان باید عمل کنیم . اما دید ما همچنان باید جهانی و وسیع باشد و از هم دریافت های جدید بشری و پیشرفت های فرهنگی و تکنولوژیکی و ...... استفاده کند و تصمیم ها متناسب با منافع ملی ما باشد ... و این مساله را اگر شما بپذیرید ؛ در دولت بعدی ، که اگر موفق بشود رای اکثریت قاطع مردم را با خود همراه داشته باشه و با این قضیه روبه رو می شود ، این دید مورد استقبال علمی جمعیت آگاه جامعه قرار خواهد گرفت . چیزی نیست که قابل تصور نباشد . این سوال شما از این نظر عجیب است که چون لااقل خود شما بهتر می دانید که من از قبل دیدگاهم چگونه بوده و هیچ سقفی برای حضور اقوام و مذاهب مختلف ما در چارچوب قانون اساسی ، در هیچ سقفی و سطحی از مسئولیت وجود ندارد و چه دولت و چه مجلس و چه شورا .... یکسان است .

قانعی فرد: اما در انتخابات ریاست جمهوری که این همه محدودیت ها وجود دارد وکماکان مذهب شخصی شرکت کننده در ریاست جمهوری باید تشیع باشد ؛ یعنی در همان بند اول ، توجهی به آزادی قومی و زبانی و مذهبی نیست ؛
معین: بله ، هر چند عضو کابینه می توانند باشند ، اما ریس جمهور نمی توانند باشند ، روی همان اصل قانون اساسی هم می توانم نقد داشته باشیم ، چرا نه ؟!
منتها اون فرد که می آید و کاندیدا می شود ، صادقانه می گوید که در چارچوب همین قانون اساسی می توانم و می خواهم از حقوق شهروندانم دفاع کنم ، علی رغم آن نقدهایی هم که بر آن وارد است . پس محدودیتی نیست .

قانعی فرد: دیدگاه شما راجع به ایرانیان خارج از کشور چیست ؟ آیا باید با آنها همچنان قهر نکرده و یا باید آنها را به یک مشارکت علمی فراخواند ؟ وهمه را روشن پشت در نامه و غیر حضوری و اهل بیگانه و عدم استقلال ؟
معین: ایرانی در خارج از کشور ، اعضایی از این همت هستند که از خانواده و موطن خود دور افتاده اند . و عمل الاصول باید بیشتر به یاد آنها باشیم و آنها هم بیشتر احوال خویشان خود را در داخل وطن بگیرند .
این یک رابطه دوطرفه است ، منتها بعد از تشکیل دولت و تعیین مسئولیت ها طبیعی است که رئیس جمهور منتخب ، مسئولیت بیشتری خواهد داشت که با سیاست ها و برنامه های جدیدی نسبت به هموطنان خود در سراسر دنیا ، اقدام کند .
ایرانیان خارج از کشور یک پتانسیل عظیم ملی اند ، که می توانند در جهت پیشرفت و توسعه کشور ، قطعا ً موثر واقع شوند ، آنها یک قوتی دارند و ما یک وظایف و هم مردم مانسبت به آنها یک قوتی دارند و آنها وظایفی دلسوز نسبت به مردمشان و رابطه ای دوطرفه است . و دولت منتخب مردم ، وظیفه دارد که به فکر هموطنان خود اقصا نقاط دنیا باشد و برای تامین رفاه حقوق و رشد آنها و جذبشان به وطن اقدام کند و هم آنها به وظیفه و ادای دین خود نسبت به جامعه و ملت خود ، بی تفاوت نباشد. ایرانیان نیروی تخصصی و ثروت در خارج از کشور ، باید به مردمشان در داخل کشور کمک کنند تا با سرافرازی و عزت با لاتری روی جامعه در سطح جهان حضور داشته باشند . و این نکته ای متقابل است و قدم اول را طبیعی است که باید حاکمیت و دولت بردارد و از مسئولیت و اختیارات قانونی خود نسبت به شهروندان استفاده کند .

قانعی فرد: درباره وضعیت فعلی سیاست خارجی ایران می توانم بپرسم ، با توجه به مساله انرژی اتمی ایران و نشست های چانه زنی با اروپا و مسئله حقوق بشر و ..... آیا اصلاح طلبان در سیاست خارجی موفق بودند یا خیر ، بیشتر حساسیت ها را بیشتر کردند ، این نکته ای است که در بررسی دولت آقای خاتمی مورد توجه است ، واقعا ً اصلاح طلبان در سیاست خارجی چه کردند ؟
معین: خوب این نوسانی داشته است .
در آن سطح اول ، به خاطر خود انتخابات با شکوه خرداد ، به طور جدی ریشه کردیم و اعتبار جدیدی برای کشور به وجود آمد و بعد از آن مواضع و دیدگاه های آقای خاتمی و سیاست اعلام شده ایشان و تنش زدایی و گفتگوی تمدنها و .... باعث شد که این اعتبار ملی ما در سطح جهانی ، عمق بیشتری پیدا کند اما اتفاقات پی در پی مانند کوی دانشگاه ، قتل ها ، بستن مجله ای مطبوعات ، زندانیان سیاسی ، مشکلات حقوق بشرو .... به دولت ، سیاسی بود که حقیقتا ً اگر منافع ملی اصل قبول می گرفت و بر اساس یک بینش و مدبرانه و صحیح عمل می شد ، هیچ احتیاجی به این شگردهای غلط نبود ، که کسی مرتکب آنها بشود .
این مسایل باعث شد که متاسفانه به تدریج و جبهه جهانی ما روبه کاهش بگذارد و ما دوباره به سمت انزوا سوق داده بشویم و شاهد بودیم ، این بار به طور جدی تری و به نوعی شرایطی که در سال 1375 تکرار آن را ببینیم ، با این تفاوت که آن زبان ، همه طرف ما در محاصره متجاوزان نبود و امروز هستیم .
اما فکر می کنم به همین آگاهی بیشتر مردم ما ، چنانچه آن انتخابات ما دقیق و درست باشد و با آن ویژگی ها رخ بدهد ، باز هم فرصت جدیدی برای کشور و دولت جدید به وجود خواهد آمد و این پروسه همراه با نوسان بوده ، هم متاثر از دولت بوده و شخص آقای خاتمی و از از مخالفانشان دولت و بحران سازهایی که انجام شد ، البته دولت هم در شرایط مطلوبی نبود که بتواند از همه فرصت هایش برای اینکه یک دیپلماسی قوی تر در سطح جهانی داشته باشد ، استفاده بکند ، دولت آینده باز بر اساس ارزیابی نقاط ضعف و قوت گذشته و تهدیدها و فرصت هایی که وجود دارد و وجود خواهد داشت ، می تواند یک بازند ه ای در سیاست خارجی داشته باشد و باید هم چنین بکند و سعی کند با این دید از ضعف های گذشته پرهیز بکند و از فرصت ها بهتر استفاده کند و حتی تهدید ها را به فرصت مبدل بکند و من به شما عرض می کنم که این اعتقاد باور دارم که ایران ما می تواند از قدیمی ترین دیپلماسی در سطح کشورهای قابل مقایسه با خودش مانند کشورهای در حال توسعه و یا کشورهای اسلامی، برخوردار بشود و به خاطر ویژگی هایی که کشوردارد ، ازنظر تاریخ ، فرهنگ ، تمدن ، منابع سرشار انسانی کشور ، و جمعیت بسیار جوان مستعد کشور و .... منابع زیر زمینی و موفقیت خاطر ژئوپلتیکی ما ، همه اینها ایجاب می کند که ما ارائه یک دیپلماسی خیلی قوی تری برخوردار باشیم ، منوط به اینکه بازهم به مساله دیپلماسی ، با نقد گذشته و یا یک نگاه جدیدی که هست ، نگاهی شخصی و واقع بینانه و منطقی باشه و منافع ملی را در نظر بگیرد و به سمت تفاهم با کشورها و منطقه و اعتماد سازی در سطح جهان حرکت کند و با اعتماد سازی مسایل را حل کند . و با اعتماد به نفس در حل مسایل احتیاج به واسطه نداریم با هیچ کشوری باقی آمریکا، در یک شرایط مناسب و برابر، در چارچوب قوانین ، می توان با آمریکا به مذاکره نشست و بحث کرد و از کشور خود و کیان ملی و منافع خودمان دفاع کنیم . این چیزی است که به عنوان یک نکته قابل تحقق و مهم به آن نگاه می کنم ، چالش مهم ما سیاست خارجی است . در سیاست خارجی ، مهم ترین چالش ، مساله آمریکا است . برای آمریکا هم همینطور است و مساله ایران یک مساله جدی است . باید رفت به سمت این صحبت که با منطق و عقلانیت ، به حل سیاسی بنگریم .

قانعی فرد: آیا شما تصور می کنید که در سیاست خارجی ما ، حفظ همان خط استقلال و آزادی امکان پذیر است ؟در حالیکه من تصور می کنم این عقیده ، 20 سالی است که غریب واقع شده است ؟
معين: بله! استقلال و آزادی ایران ، آرمانهای ما است ، منتها احتیاج به تدبیر و مدیریت دارد . استقلال و آزادی دو جنبه دارد ، هر چند که با هم ارتباط تنگاتنگ دارد . نمی توان که فقط به بعدهای ویژه استقلال توجه کرد از لحاظ سیاسی و علمی و فرهنگی و تکنولوژی ، سیاست داخل و هم باید استقلال داشته باشد و از قوام برخوردار باشد . سیاست خارجی ما با سیاست داخلی گره خورده است ،پشتوانه اصل ما در سیاست خارجی این است که ما در داخل کشور از قوام و اقتدار بر خوردار باشیم و استقلال تحقق پذیر است . نه اینکه هر یک به خاطر یک آسیب پذیر است و نه اینکه صرفا ً استقلال سیاسی باشه .
با نگاه جدید و رویکردهای جدید می توان به سمت مسایل جدید رفت . البته همه اینها در گرو اعلام حضور مردم در انتخابات و ارائه حضور درهمه عرصه ها و صحنه ها و همینطور حضور نخبگان و احساس مسئولیت جدی تر آن ها هست

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'تنها وعده آزادی دادن؟! گفت و گوی عرفان قانعی فرد با مصطفی معین' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016