تحليل تاريخی ۱۳ آبان درگفتوگوی تفصيلی ايسنا با معصومه ابتکا
*تسخير لانه جاسوسی برد عظيمی بود
*دانشجو نبايد حس جستجوگریاش را از دست بدهد
خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تاريخ
«بررسی پيشينهی تاريخی واقعهی تسخير لانه جاسوسی آمريکا به اندازهی تحليل واقعه اهميت دارد. ناظران بيرونی ونسل کنونی که ازنزديک با اين واقعه آشنايی ندارند به اين قضيه با تعجب نگاه میکنند و همواره میپرسند"سفارت آمريکا با چه انگيزهای اشغال شد؟".حتی عده ای دانشجويان را متهم کردند که اصلا انگيزهی آنها انگيزهای خشونتطلبانه و يا انتقامجويانه بوده است وعدهای هم میپرسند"آيا واقعا تسخير کنندگان دانشجو بودند يا گروههای فشارسازمان يافته خشونتطلب!؟"»
معصومه ابتکار که در آن ايام به همراه همسرش در جريان تسخير لانهی جاسوسی حضور داشت و به واسطهی ترجمه و انتقال درخواستهای گروگانها و گروگانگيران به يکديگر به «ميس مری» مشهور شده بود، ضمن دفاع کامل از واقعهی تسخير لانهی جاسوسی از آن بهعنوان واقعهای که ديگر امکان تکرار ندارد و محدود به آن ظرف زمانی بود، نام میبرد.
دانشجويان تسخيرکننده لانه جاسوسی صرفا بر اساس تشخيصشان از تحليلهای امام (ره) عمل کردند
دکتر«معصومه ابتکار» دربيست وهفتمين سالگرد اين واقعهی تاريخی در گفتوگو با خبرنگار سرويس تاريخ خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) ، تاکيد کرد:«بايد بررسی شود چه انگيزهای باعث شد که جمعی از دانشجويان که هيچ مسووليت رسمی، دولتی و سياسی نداشتند و دانشجو بودن تنها عنوان آنها بود، اين اقدام را انجام دادند. آنها دانشجويان مسلمانی بودند ، تعلق وگرايش به هيچ گروهی نداشتند و صرفا براساس تشخيصشان از تحليلهای امام (ره) عمل کردند. آنها به شدت متاثر از ديدگاههای امام(ره) بودند.»
وی خاطر نشان کرد:« دانشجويان در آن مقطع به اين جمعبندی رسيده بودند که بايد اقدام موثری درمقابل توطئهی آمريکا انجام دهند و اين تصميم بسيار بزرگی برای يک جمع دانشجويی بود، زيرا چند ماه بيشترازانقلاب نگذشته بود وتشکلهای دانشجويی هنوز اين جسارت را داشتند که پا در عرصهی مسايل اجتماعی بگذارند و پديدهای خلق کنند. شايد دانشجويان در وهلهی اول اصلا نمیدانستند وارد چه حيطهای میشوند و چه اتفاقاتی ممکن است ،بيافتد. تحليلشان صرفا اين بود که ما در اين مقطع بايد به ندای امام(ره) پاسخ دهيم و امام(ره) از تهديد بسيار بزرگی در مقابل انقلاب صحبت میکنند. انقلاب نوپا بود از نظر نظامی و اقتدار سياسی توان مقابله با اين تهديدات را ندارد. تاريخ هم ممکن است تکرار شود،البته بچههای دانشجو تاريخ انقلاب و کشورهای مختلفی که تحت تاثير امپرياليسم مبارزه کرده بودند و شکست خورده بودند را میشناختند.»
وی ادامه داد:« در آن مقطع زمانی پيشنهادها و راههای مختلفی مطرح شد. جمعبندی همه اين بود که تحصن و اعتصاب و راهپيمايی جواب نمیدهد. بايد اتفاقی بيافتد که اثرگذاری بسيار قوی رسانهای داشته باشد ومحدوديتهای رسانهای را بشکند. دانشجويان به دنبال کاری بودند که صدا کند. آنها به اين جمعبندی رسيدند که اين اقدام صدا خواهد کرد و اين صدا توطئهی آمريکا در اجازه دادن به ورود شاه و توطئههای بعدی که پيشبينی میکردند در حال شکلگيری است را عيان خواهد کرد و اين توطئههايی بود که اسناد لانه جاسوسی از آنها خبر داد.»
دانشجويان دانشگاه علم و صنعت مخالف تسخير سفارت آمريکا بودند
ابتکار که هماکنون در دانشگاه تربيت مدرس تدريس میکند در ادامه اين گفتوگو خاطرنشان کرد:«تحليل تسخيرکنندگان سفارت اين بود که اتفاقی بايد رخ دهد تا خط سير تحقق توطئههای آمريکا را قطع کند و رشتهی اموری که به اقدامی جدی عليه انقلاب اسلامی منتهی میشد بريده شود و بر اين اساس دانشجويان چند گروه شدند ،البته ديدگاهها متفاوت بود.از همان ابتدا ازگروه دانشجويان تحکيم وحدت خصوصا يک دانشگاه (دانشگاه علم و صنعت) و نمايندهشان به شدت مخالف اين کار بود و توصيه به اشغال سفارت شوروی میکرد وبه دنبال آن نه خودش آمد، نه اجازه داد افراد آن دانشگاه به اين گروه بپيوندند. میتوان تاريخ را جست و جو کرد و به بررسی علل تفاوت نظرات پرداخت.»
رييس سابق سازمان محيط زيست همچنين ادامه داد:«طيفی ازدانشجويان ماندند و همراهی کردند. زمانی هم که جنگ شروع شد به ندای امام (ره) لبيک گفتند و به جبهه رفتند و شهيد شدند. شهدای دانشجويان مسلمان پيرو خط امام (ره)کم نيستند. عدهای جانبازشدند. تعدادی هم بعدها نسبت به اقدامی که آن زمان انجام داده بودند ، تجديدنظر کردند و بر مواضعشان نماندند. عدهای هم تا آخر سر مواضع و تصميم خود باقی ماندند.»
تسخير لانهی جاسوسی آمريکا قابليت تکرار ندارد
وی در ادامه با بيان اينکه تصميمی که در شرايط و موقعيت خاص زمانی خود توجيه دارد، لزوما قابل تعميم به شرايط و موقعيت زمانی ديگرنيست ،افزود:« متاسفانه گاهی تصور میشود چون اين قبيل اقدامات در آن زمان جواب داد میتواند الگويی برای هر موقعيتی باشد؛ در حالی که اين واقعه يک پديدهی بسياراستثنايی بود که حداقل به اين شکل آن قابليت تکرارپذيری ندارد. آن دانشجويان هم بعد از آن هيچگاه به عنوان يک حزب، تشکل و مجموعه ديگرظاهر نشدند. درلايههای مختلف اجتماع جذب و درگير شدند، تعداد زيادی از آنها هم در دانشگاهها مشغول فعاليت هستند. تعداد ديگری در مسووليتهای اجرايی فعاليت کردند،در دورهی اصلاحات ۳ نفر از اعضای کابينهی آقای خاتمی از دانشجويان پيرو خط امام(ره) بودند.»
ابتکار خاطرنشان کرد:«آن سالها تظاهرات پديدهای بسيارعادی بود.هرلحظه ممکن بود جمعی به قصد تظاهرات حرکتی کنند. پليس هم هيچگاه جلوی يک عده راهپيمايی کننده در خيابان را نمی گرفت.اگر به تصاوير نگاه کنيد،ملاحظه میکنيد ، دانشجويانی که به سمت سفارت حرکت کردند حدود ۳۰۰ الی ۴۰۰ نفر بودند.اما تا متوجه شدند که قضيه ورود به سفارت است همه چيزتمام شده بود. اين اتفاق بسيار سريع رخ داد. تعدادی از دانشجويان ابتدا از ديوار بالا رفتند. خانمها هم موفق شدند با انبرهايی که زير چادرشان بود زنجيرها را باز کنند . در باز شد و دانشجويان وارد شدند و حتی اين نگرانی بود که عدهای از مردم هم وارد شوند.»
تحليل دانشجويان تسخير کنندهی لانهی جاسوسی اين بود که امام(ره) از آنها حمايت خواهند کرد
اين استاد دانشگاه در پاسخ به اين پرسش که آيا دانشجويان حتی احتمال مخالفت امام(ره) را هم نمیدادند؟، گفت:«گمان دانشجويان اين بود که قضيه سريع پايان پيدا کند، نيروی انتظامی وارد شود. دولت مقاومت کند. پيشبينی ادامهی اين طرح حداکثر برای ۳ يا ۴ روز بود. اصلا فکر نمیکردند ماجرا با حمايت کامل امام (ره) ومردم تبديل به موجی گسترده در داخل کشور شود. تحليل دانشجويان اين بود که امام(ره) حمايت خواهند کرد. تحليل آنها اين بود که اين اقدام به نوعی پاسخ به دعوت امام (ره) است.ايشان از نخبههای کشور خواسته بودند واکنش محکمی نسبت به توطئههای آمريکا نشان دهند.مهم بود که اين مساله تصميم امام(ره) نبود و با ايشان وهيچکدام از لايههای دولت و حکومت هماهنگ نشده بود. تصميمی بود که دانشجويان با تشخيص خود گرفته بودند.البته تصور دانشجويان اين بود که بالاخره عدهای پادرميانی خواهند کرد و موضوع به سرعت فيصله پيدا میکند. تصور نمیکردند اين جريان به موجی درکشور تبديل شود.»
ابتکار در ادامه به بيان جزئيات حوادث ۳ روز اول تسخير لانه جاسوسی آمريکا از زبان محمد هاشمی (همسرش و يکی از تسخيرکنندگان سفارت آمريکا)پرداخت وگفت:« با سازماندهی و تقسيم کاری که قبل از اجرای طرح انجام شده بود ، مشخص بود که هر دانشجويی بايد چه اقداماتی انجام دهد. مسووليت حفاظت درها و کنترل ورود و خروج تقسيم شده بود. پس از گذشت زمانی در داخل سفارت کار چندانی باقی نبود و تنها بحث اسناد بود وعدهای روی آنها کارمیکردند.»
مديريت واقعهی تسخير لانهی جاسوسی بعد از گروگانگيری تا حد زيادی دست دانشجويان بود
وی اظهار داشت:«اگرمنظورازمديريت تسخير لانهی جاسوسی صرفا نگهداری از گروگانها باشد بايد گفت؛ آن تا آخر دست دانشجويان بود اما شکلش کاملا متفاوت شد و تغيير کرد. مديريت موضوع تا حد زيادی دست دانشجويان بود. تا زمانی که با نظرحضرت امام(ره) مجلس در مورد اين مساله تصميمگيری کرد. بعد از آن بود که به دست مجلس افتاد و وارد مذاکرات آزادسازی و بحث الجزاير شديم. دانشجويان هم میديدند که موضوع به درازا کشيده شده است و وقتی اين اتفاق بيافتد بالطبع بحثهای زيادی در حاشيهی آن شکل میگيرد. آنها هم ترجيح میدادند که مساله به راه حل روشنی برسد. فکر میکردند نظر امام (ره) در اين مساله حرف آخر است. پس از آن هم دانشجويان نظر واحدی درخصوص شکل تفاهماتی که صورت گرفت، قرارداد الجزاير و امتيازگيری نداشتند. نظرات کاملا متفاوت بود که البته تصميمگيری هم در اختيار دانشجويان نبود و فقط مواظبت و نگهداری از گروگانها بر عهدهی آنها بود. دانشجويان هم تا زمانی که تکليف گروگانها مشخص شد به عنوان يک مسووليت اخلاقی پای آن ايستادند.»
ابتکار در ادامه تاکيد کرد:«در آن مقطع زمانی فشار بر روی دانشجويان بسيار زياد بود و گروههای مختلفی وارد شدند تا بتوانند اين کار را خاتمه دهند. جمعبندی دانشجويان اين بود که کار بايد بسيار شفاف و توسط يک مرجع دارای اعتماد و اقتدار کافی به صورت روشن انجام شود؛ چرا که اين مساله برای مردم هم مهم بود و جنبهی اعتباری و حيثيتی پيدا کرده بود.دقيقا به خاطر ندارم که چه کسی پيشنهاد داد اين مساله به دست امام(ره) سپرده شود. اما فکر میکنم پيشدستی از طرف دانشجويان بود.وقتی امام(ره) نظر دادند که اين کار به دست مجلس منتخب مردم حل و فصل شود، هم راه حل دموکراتيک بود هم راه حلی بود که اجماعی روی آن صورت میگرفت و مردم هم اطمينان داشتند که فشار خاصی سبب نشده است اين قضيه بدون رعايت منافع ملی خاتمه پيدا کند. دانشجويان هم وقتی امام(ره) اين تصميم را اعلام کردند نفس راحتی کشيدند.»
۱۶ آذر نماد آمريکا ستيزی نخبگان ايرانی است
ابتکارهمچنين درارزيابی نسبت به نظرعدهای که عنوان میکنند آمريکاستيزی در ايران سابقهی چندانی ندارد و تنها پس از تسخير سفارت آمريکا اين بحث در ايران مطرح شده است، گفت:«اگر تاريخ کشورمان خصوصا از زمان روی کار آمدن پهلوی دوم را در نظر بگيريم ، متوجه میشويم که نفوذ و رسوخ آمريکا در سطح تصميمگيری در مديريت کشور بسيار جدی بوده است و بسياری از فجايعی که در کشور اتفاق میافتاد وبا تصميمات نابهجا و فشار بر مردم ، خفقان و اختناق مانع از برقراری عدالت، آزادیهای اساسی جامعه میشد از طرف دولت آمريکا هدايت میشد. »
وی ادامه داد :«اين نفوذ و حس تحقيرشدگی باعث شده بود ،مردم احساس کنند، بيگانگان در اين کشور سرور هستند و عملا حکمرانی می کنند و شاه بازيچهی دست آنان است و با اشارهای از واشنگتن بسياری از تصميمات تغيير جهت پيدا میکند،همچنين حمايت آمريکا از ايران به اين دليل بود که ايران ژاندارم منطقه و حافظ منافع آمريکا باشد و ايران هم در تامين نفت و پشتوانههای اقتصادی و هم در تامين امنيت منطقه به لحاظ اينکه بتواند ثبات منطقه را تضمين کند هم برای خود و هم برای اسراييل و عبور نفت بهطور منظم از منطقه تنگهی هرمز تحت سلطه و نفوذ آمريکا بود.لذا اين نقشی که لااقل نخبگان به خوبی آن را میدانستند ، حس آمريکاستيزی را در بين نخبگان ايرانی ايجاد کرده بود. »
وی که از۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ به عنوان نمودی از آمريکا ستيزی نخبگان ايرانی نام میبرد، يادآور شد:«در آن سال تظاهرات شديدی در مقابل ورود رييسجمهور وقت آمريکا نيکسون انجام شد و ۳ دانشجوی ايرانی شهيد شدند.آمريکاستيزی در ميان مبارزان اسلامی و غيراسلامی مطرح بود وآنها ريشهی تمام مسايل عقبماندگی کشور را سلطهی بيگانگان و نفوذ سياستهای آمريکا میدانستند واين رويه تا زمان انقلاب هم استمرار پيدا کرد، قطعا يکی از پشتوانههای فلسفی و دلايل به وجود آمدن انقلاب اسلامی دقيقا مقابله با سلطهی بيگانه بود. اين تحليل در بين تمام کسانی که با حضرت امام(ره) همراهی کردند ،وجود داشت ، ديدگاههای امام(ره) نيز در اين زمينه کاملا روشن بود .»
ابتکاردر ادامه اظهار داشت:« ديدگاه ضد آمريکايی حضرت امام دربينات شان به مناسبت حوادث ۱۶ آذر و ۱۵ خرداد کاملا مشخص است. آمريکا نيز در مقطع انقلاب اسلامی حاضر نشد انقلاب را به رسميت بشناسد. اگر متوجه میشد که انقلاب دموکراتيک و مردمی در ايران در حال وقوع است میتوانست به سرعت مواضع خود را جابهجا کند و به جای حمايت از شاه از انقلابی که با پشتوانهی مردمی شکل میگيرد حمايت کند و يا حداقل تقابلی نداشته باشد. اما اين درک در هيات حاکمه آمريکا نبود. آمريکا نتوانست مبادلات خود را با انقلاب اسلامی ايران موازنه کند. غلبهی سياستهای آمريکا در آن دوره با تقابل و به رسميت نشناختن و تبليغ عليه تمام ابعاد انقلاب اسلامی بود و اين سياست قبل از گروگانگيری کاملا مشهود بود. بعد از گروگانگيری اين سياست تشديد شد و ابعاد مختلفی را در بر گرفت و رو در رويی کامل اتفاق افتاد.»
تسخير لانهی جاسوسی آمريکا برد عظيمی بود
اين دانشجوی حاضر در جريان تسخير لانه جاسوسی آمريکا ،ادامه داد:«به هرحال در هر تعاملی ما چيزهايی را به دست میآوريم و چيزهايی را از دست میدهيم.امکان برد ما بسيار بالا بود و آن قطع شدن رشتههای توطئهای بود که در آن زمان در حال شکلگيری بود و به قول حضرت امام(ره) شکستن بت آمريکا را شامل میشد . خيلیها تصور میکنند اين ماجراها و تقابل با بحث آمريکا اصلا بحثهای جديدی است و به تازگی مطرح میشود؛ در حالی که اين مساله ريشه در انقلاب فراز و نشيبهای آن داشت. برد عظيمی بود اما از خيلی از جهات متضرر شديم و ضررهای زيادی هم به دنبال اين قضيه بود، بايد واقعبينانه بعد از گذر زمان جايگاه و منشأ اين موج ضد آمريکايی را بررسی کرد. مگر میشود ۱۶ آذر و تظاهرات ضد آمريکايی دانشجويان را انکار کرد؟.»
ابتکار همچنين با يادآوری اينکه ما سند قابل اتکا و مستندی راجع به موضوع اشغال سفارت امريکا در دست نداريم، گفت:« در اين زمينه نه فيلمی وجود دارد و نه کتابی. کتاب تسخيری هم که ما نوشتيم علیرغم اينکه سعی کرديم کامل باشد اما کاملا برای يک مخاطب غيرايرانی نوشته شده و يا مخاطب نسل سوم که اصلا با موضوع آشنايی نداشته باشد. اين در حالی است که در آخرين بررسی که داشتم حدود ۳۳ عنوان کتاب اختصاص به موضوع گروگانگيری تا کنون در آمريکا چاپ شده است و آخرين آن هم حدود ۴ ماه پيش چاپ شده اين نشان میدهد موضوع گروگانگيری هنوز موضوعی مطرح است .»
موضوع گروگانگيری هنوزمورد توجه حکومت آمريکا است
وی اضافه کرد:« کتاب اخيری که دربارهی موضوع گروگانگيری در آمريکا نوشته شده، نشان میدهد ،اين موضوع مورد توجه حکومت آمريکا است و حمايت میشود و بلافاصله پس از انتشار کتاب تمام روزنامههای بزرگ مثل نيويورکتايمز، واشنگتنپست، لسآنجلس تايمز کتاب را معرفی میکنندو اين کتاب ، کتابی است که بسيار جانبدارانه و ژورناليستی نوشته شده و سعی کرده چهرههای دانشجويان را به شدت تخريب کند و از بسياری از ابعاد پاسخی است به کتاب تسخير. و نويسنده در آن سعی کرده ، القا کند که دانشجويان حاضر در اين واقعه همان تندروها و خشونتطلبان هستند که ما از ابتدا عليه آنها تبليغ میکرديم. حتی بعضی از فصلهای آن کتاب در مقابل فصلهای کتاب تسخير نوشته شده است تا کاملا چهره را تغيير دهد.»
اسامی افراد زيادی در اسناد لانهی جاسوسی وجود داشت
ابتکار در ادامه با يادآوری نقشش در فضای بعد ازتسخير لانهی جاسوسی آمريکا ،اظهار داشت:« من اسناد ترجمه شده را ويرايش میکردم. تعدادی هم ترجمه کردم اما بيشتر بازبينی نهايی ميان ترجمه و اصل متن را من انجام میدادم. اکثر اسنادی که در سفارت وجود داشت در غالب ۵۳ جلد کتاب اثر اسنادی که ارزش انتشار را داشت چاپ شد. اما همه آن اسناد منتشر نشد،زيرا حجم زيادی از اسناد در آنجا وجود داشت که فرصت و امکان انتشار همه ی آنها نبود ،اما تقريبا اسناد مهمی که وجود داشت منتشر شد.
وی با يادآوری اينکه بعضی از اسنادی که احساس میشد منابع اطلاعات حساسی هستند و انتشار آنها ممکن است به کودتا يا تحرکات پشت پرده منتهی شود ، فورا به مراجع اطلاعاتی ذيربط منتقل میشد ،گفت:« مواردی بود که افرادی منابع اطلاعاتی آمريکايی بودند خصوصا بعد از اينکه رشتههای کاغذ به هم متصل شد و اسناد از آن بيرون آمد بسياری از آنها اسناد بسيار سری CIA بود و بعضی از منابع اطلاعاتی CIA را میشد ديد. البته نشانهها و يادداشتها رمزآلود بودند اما از برخی نشانههای موجود در آن اسناد میشد فهميد که آن افراد چه کسانی هستند و چه روابطی در اقوام و قوميتها داشتند. در بعضی از قوميتها اين بحث مطرح شد افرادی بودند که تحريکات قوميتی را به وجود میآوردند. همچنين در بعضی از نيروهای نظامی ،افرادی بودند که بعضی از تحرکات را دنبال میکردند. به هر حال اسناد طبقهبندی شدهی آمريکا اکثرا آنهايی که طبقهبندی بالايی داشت اطلاعاتی را منتقل میکرد که به يکسری منابع در داخل کشور متصل بود و اين کليدی برای منابع اطلاعاتی ما بود.»
اين دانشجوی حاضر در جريان تسخير لانهی جاسوسی آمريکا در ادامه با بيان اينکه در آن مقطع زمانی شورايی به نام شورای اسناد متشکل از دانشجويان که نوع اسناد و اهميت آن را تشخيص میدادند،تشکيل شد ،اضافه کرد :« اسامی افراد زيادی در اسناد لانهی جاسوسی وجود داشت ،البته جای طرح آنها نيست و نمیتوان گفت هر اسمی که بيرون میآمد ،اسم جاسوس بود. سندی راجع به امام(ره) وجود داشت ،که ايشان فرمودند "سند من را افشا کنيد". سند بسيار جالبی بود راجع به خصوصيات رفتاری و خلقی وشخصيتی امام (ره)بود و نشان میداد آنها بسيار دقيق و روی روانشناسانه روی افراد کار میکردند. افراد به ويژه نخبگان و مسوولان چه آن موقع و چه امروز بسيار دقيق زير ذرهبين آنها هستند و اين نشان میدهند که اينگونه نيست ،نسبت به بعضی از تناقضات و رفتارهای غير متوازنی که گاه از خود نشان میدهيم بی توجه باشند . گاه مردم را عوام تلقی میکنند و تصور میکنند متوجه نمیشوند ،اما آن کسانی که بايد متوجه شوند متاسفانه بسيار دقيق هستند و آن را میشود در اسناد جاسوسی مشاهده کرد.»
بهترين درمان برای تندروی ديگ کار اجرايی و مسووليت است
ابتکار در ادامه اظهار داشت:« اصطلاحی در ادبيات غرب وجود دارد که میگويد بهترين درمان برای تندروی ديگ کار اجرايی و مسووليت است. همه جای دنيا هم اين مطرح است.زمانی شعارهايی مطرح میشود ،اما زمانيکه به مرحلهی عمل میرسد ، شعار دهنده بعد از آگاهی از واقعيتها در ميدان عمل به اين نتيجه میرسد ،که بايد بسيار متعادلتر و واقعبينانهتر عمل کند. اين طبعا در مورد ايران هم صدق میکند. بسياری از گروهها زمانی به مسووليت رسيدند و وارد ميدان شدند متوجه شدند که واقعيات به گونهای ديگر است. در اين دورهی کنونی هم ما شاهد چنين وضعيتی بوديم. به زعم بسياری از تحليلگران اين فرصت خوبی بود برای اينکه بعضی مدعيان لايههای زيرين که کمتر در کارهای اجرايی بودند و ادعاهای خيلی زيادی راجع به نوع حکومتی که بايد در کشور برقرار شود داشتند و حتی در ابتدای کار عناوينی مثل دولت اسلامی را به کار میبردند که هالهای از تقدس و مطلقگرايی را میشد از آن فهميد مقداری با واقعيتها آشنا شدند.»
وی گفت: درست است که ما قضيهی مواجههی انقلاب اسلامی با آمريکا را يک قضيهی مستمر میدانيم اما فراز و فرود يا منحنی اين تقابل منحنی ثابتی نبوده است ، حتما بايد مراحلی را طی میکرديم تا به مرحلهی بعدی برسيم و فکر میکنم در هر کدام از آن شرايط درست است که فرصتهای زيادی را از دست داديم ،اما در مجموع بايد از اين تجربيات درس بگيريم.»
مهمترين عنصرايجاد حرکت در دانشجويان بيداری و آگاهی دقيق آنها از تحولات سياسی – اجتماعی داخلی و بينالمللی است
ابتکار در ادامه با تاکيد براينکه مهمترين عنصر در ايجاد حرکت در لايههای مختلف دانشجويان بيداری و آگاهی دقيق آنها از تحولات سياسی – اجتماعی داخلی و بينالمللی است،گفت:« درست است که شاخصهی اصلی دورهی دانشجويی علمجويی است ،اما يکی از ابعاد و آثار طلب علم معرفت است. بدون معرفت و درک عميقتر که درک اجتماعی و سياسی هم به دنبال آن وجود دارد ،طلب علم صرف خيلی نمیتواند مفيد فايده واقع شود. جوانان ما در مراحلی که در دورههای آموزشی طی میکنند مرحلهای از تکامل فکری و روحی را پشت سر میگذارند . به نظر میرسد علمجويی بدون وجود ابعاد معرفتی ديگر ناقص است و آن طور که بايد و شايد مفيد فايده واقع نمیشود و عملا باعث میشود ما تحصيلکردههای دانشگاهی داشته باشيم ،که نسبت به مسائل سياسی – اجتماعی جامعهشان وقوف و حساسيت کافی را ندارند.»
نبايد شرايطی ايجاد شود که دانشجويان حس جستوجوگری و بيداریشان را از دست بدهند
ابتکار همچنين بر اين نکته که نبايد شرايطی ايجاد شود که دانشجويان حس جستوجوگری و بيداریشان را از دست بدهند، همدلی و وفاق را در بين گروهها و جريانات متنوع دانشجويی بسيار با اهميت دانست و تصريح کرد:« يکی از درسهای ۱۳ آبان اين بود که استقلال جنبش دانشجويی بسيار اهميت دارد، جنبش دانشجويی بسيار سعی کرد که استقلال خود را حفظ کند که موفقيت خود را هم ناشی از آن میداند.»
وی خاطر نشان کرد:« شايد شرايط خاص اجتماعی ما و اتفاقاتی که بعد از دورهی اصلاحات رخ داده انگيزهها را نسبت به ورود به مسائل سياسی – اجتماعی کاهش داده باشد. فشارهايی که بر روی جنبش دانشجويی وارد شد و متاسفانه هنوز هم وارد میشود ،بیتاثير نبوده است. دانشجويان تصور میکنند که بايد هزينههای سنگينی را برای حضور در تشکل دانشجويی و فعاليت در آن بپردازند . در حالی که نبايد اينگونه باشد، فضا برای فعاليت اجتماعی، سياسی و حتی فکری دانشجويان بايد مهيا شود. نسل ما، نسلی بود که يک دوره از تعليم و تربيت را در زمان شاه گذراند و دورهای ديگر را در برههای انقلاب که در هر دو اين دوران فضا به جهت تنوع ديدگاهها تقريبا مناسب بود و فرصتی برای تضارب آراء وجود داشت. جوانان ما اگر فرصت تقابل با بسياری از ديدگاههای مختلف را نداشته باشند و زمينه برای تضارب آراء و ديدگاهها پيش نيايد از جهت سياسی و اعتقادی ورزيدگی پيدا نمیکنند ،اين واقعيتی است ما حاضر نيستيم اجازه دهيم جوانان ما هيچ گونه تجربهای را به دست آورند چرا که میترسيم منحرف نشوند. در حالی که اين در موازين تعليم و تربيت و نهاد بشر است.اگر حس جستوجوگری جوانان را سرکوب کنيم، چيزی به دست نمیآوريم و اين خلاف آن امری است که ما به عنوان دانشجويان خط امامی تجربه کرديم.»