یکشنبه 13 دی 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مصاحبه با خانم فاطمه حقیقت جو در ارتباط با بیانیه پنج ماده ای آقای موسوی (همراه با فایل صوتی)

لینک صوتی مصاحبه

مصاحبه کننده: مسعود آذری
فیس بوک اتحاد جمهوری خواهان ایران

--- سوال اول من در ارتباط با بیانیه اخیر آقای موسوی در رابطه با حوادث روز عاشورا است، نظر کلی شما در ارتباط با این بیانیه چی هست؟

من این بیانیه را بسیار مثبت و خوب می بینم و فکر می کنم که آقای موسوی از سر نگرانی برای کشور این بیانیه را صادر کرده اند.

---برخآ طرح می شود که بند اول بیانیه بنوعی عقب نشینی از مواضع قبلی آقای موسوی بوده در ارتباط با مشروعیت و پذیرش دولت آقای احمدی نژاد، نظر شما چیست؟

من کاملا با این تفسیر مخالف هستم بخاطر اینکه در مقدمه این پیشنهادات پنجگانه ایشان بیان می کنند در ابتدا باید این بحران به رسمیت شناخته شود و بعد راه حل مناسب برای حل آن ارایه شود و اگر بناست که بحران به رسمیت شناخته شود معنی اش این است که این بحران بلافاصله با انتخابات تقلبی ایجاد شد و این مبنای بحران است، بنابراین وقتی ایشان می گویند که بحران شناخته شود یعنی انتخابات تقلبی بوده و در بند یک اعلام شد که اگر حمایت های غیر لازم از دولت برداشته شود و بعد مجلس و قوه قضایه بر کارهای دولت رسیدگی کنند و اگر دولت پاسخگو نیست برخورد قانونی باید صورت گیرد. وقتی ما آن قسمت بیانیه را و این بند یک را کنار هم بگذاریم برداشت من از آن صرفا استیضاح و برکناری دولت احمدی نژاد است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


---در بند دوم آقای موسوی اشاره به مسئله انتخابات آزاد می کنند و در حقیقت قلب بیانیه را در این بند می توان دید، در حین حال الگویی از مجالس اولیه انقلاب در آخر بند می آورند نظر شما در مورد این بند یعنی مجالس اولیه انقلاب چی هست؟

ببیند باز اگر به همین بیانیه مراجعه کنیم در مقدمه ذکر می کنند که مردم ایران مردم بسیار متنوع و کثیری هستند و این تنوع و تکثر فرصتی ست برای کشور، نه تهدید. این را ما باید در کنار انتخابات آزاد بگذاریم که می گویند انتخاباتی که همه دیدگاه های فکری بتوانند در آن حضور داشته باشند و مشارکت کنند، اما در حین حال بدرستی ایشان به تغییر قانون انتخابات اشاره می کنند، اما پیشنهاد تکمیلی من در اینجا این است که با توجه به اینکه مجلس هشتم و شورای نگهبان یک ترکیب خاصی دارند طبیعی ست که رئوس کلی تغییر قانون انتخابات، بنا به قانون اساسی باید به همه پرسی مردم گذاشته شود.

---در ارتباط با این پنچ ماده یی که در این بیانیه اعلام کرده اند برخا طرح می شود که آقای موسوی چه در این مورد و چه در گذشته بصورت مشخص، چه باید کرد معینی را در ارتباط با مردم بیان نمی کنند. بگذارید بیشتر توضیح بدهم در ارتباط با چه باید کرد، اینکه ایشان همراه با آقای کروبی بارها از وزارت کشور تقاضا برای تظاهرات قانونی کردند ولی هیچ موقع اجازه داده نشد، ما بارها شاهد تظاهرات در مواقع مختلف مثل روز قدس یا شانزده آذر بوده ایم و شعارهایی که از طرف مردم داده می شد می شود گفت از طرف رهبری جنبش که آقای موسوی باشند ، تعیین نشده بودند.شما چنین ضعفی را می بینید یا نه؟

من فکر می کنم این یک نوع روش مدیریتی جنبش های اجتماعی ست که با توجه به شرایط خاص کشور، این روش را آقای موسوی بکار برد و بدرستی هم بکار برد. در این روش مدیریتی، نقش رهبری مرکزی، یک نقش بسیار حداقلی ست و تمرکز تصمیم گیری و اجرا به بدنه این جنبش و شبکه های آن سپرده شده که هم از ابتکار عمل و خلاقیت برخوردار باشند و هم اینکه آسیب پذیری جنبش را بدین ترتیب کم کنند همان چیزی که در طول دوره انتخاباتی شان مطرح کردند هر شهروند یک ستاد و بعد تبدیل به هر شهروند یک رسانه کردند. به نظر من این طرح بسیار موفق و درستی بود، چون اگر اتفاق ناگواری برای رهبری جنبش بیفتد این بدنه جنبش هستند که باید بتوانند عمل کنند و طبیعی ست که وقتی رهبری جنبش به عهده بدنه جنبش هست آنوقت این بدنه جنبش هست که شعارها و اهداف را هم تنظیم می کنند که لزوما متناسب با باورها و هویت فکری رهبری جنبش هم نیست

---مسئله یا مشکل اساسی اتفاقا درهمین نکته است که این شبکه ها از طیف های مختلف تشکیل شده و می تواند حتی با اسم همین شبکه هاِ، سپاه یا نیروهای رژیم شعارهایی را در جنبش مطرح بکنند که به ضرر جنبش هست و در حقیقت بدین وسیله رژیم این را بهانه قرار دهد برای سرکوب بیشتر، کماینکه ما در روز چهارشنبه همین هفته مشاهده کردیم که چگونه در تظاهرات دولتی واقعیات را جعل کرده و خواسته های جنبش را کاملا تحریف می کنند. به نظر شما این خطر وجود ندارد؟

ببینید بالاخره هر مدل مدیریتی یک ضعف هایی دارد از جمله این نکته یی که شما می گویید اما به نظر من بالاخره این هم درسی خواهد بود برای شبکه های درونی جنبش سبز که در واقع متوجه فرصت هایشان و محدویت هایشان و تهدید هایشان باشند و من فکر نمی کنم که شما بتوانید یک موجود مدیریتی صددرصد کاملی را پیدا بکنید

---شما فکر می کنید تاثیرات این بیانیه در ارتباط با طیف های مختلفی سیاسی بویژه در ارگان های مختلف حکومتی و در مجلس و غیره تا چه حد باشد؟

این سوال بسیار خوبی است نکته مهم این است که در واقع اگر بعضی از افراد در درون حاکمیت صرفا برایشان حفظ موقعیت شغلی خودشان مهم باشد خوب متاسفانه گوش شنوایی هم نخواهند داشت برای اینکه به کرات ما دیده ایم که مثلا اگر یک نماینده یی حتی گرایشات راست داشته ولی حداقل انتقاد را داشته بشدت مورد ضرب قرار گرفته و تهدید شده ، ما این را در مورد بعضی از نمایندگان مجلس هفتم داریم که بعد رد صلاحیت شدند یا اینکه آنقدر فشار حکومتی رویشان بود که ترجیح دادند کاندیدا نشوند، به همین دلیل من صحنه را که مشاهده می کنم متاسفانه آدم مستقل کمتر می بینم و می بینیم که ریاست مجلس اسلامی همان ادبیاتی را بکار می گیرد که امام جمعه شهر مشهد در راهپیمایی تهران همان ادبیات جنگی رابکار می گیرد و این نشان می دهد که متاسفانه آقایان بیش از اینکه دلشان برای مملکت بسوزد بیشتر در حفظ موقعیت شغلی خودشان هستند

---شما از جمله نمایندگان اصلاح طلبانی بودید که یکی از شاخص های شما در ارتباط با این بود که اصلاح طلبان برای رسیدن به مطالبات مردم باید هزینه دهند و ما هم اکنون شاهدیم که مردم این هزینه ها را دارند با نثار جان خود می پردازند، با توجه به دستگیری های گسترده یی که عملا صورت می گیرد شما فکر می کنید تا چه میزان مردم باید برای رسیدن به خواست های خود هزینه دهند؟

البته من معتقدم که اصل بر پرداخت هزینه نیست، اصل این است که کاری انجام گیرد در جهت منافع مردم و هزینه ها هم هزینه های حداقلی باشد ولی ابایی نیست از اینکه هزینه یی هم بپردازیم برای اصول و آرمان های مورد نظر.
الان کشور درشرایط بسیار خطرناکی قرار دارد استبداد و دیکتاتوری تمام فضای کشور را تنگ کرده و اگر ما در این شرایط هزینه ندهیم، نمیدانیم که چه هزینه های بزرگتری را نسل های بعدی ما باید بدهند. ببینید الان در طول چند سال گذشته بالاخره مردم حتی وقتی وضعیت اقتصادی شا ن بد شود شامل همه است، وقتی دولت کفایت اداره کشور را ندارد و پول نفت را هدر می دهد و فشار بین اللملی بر کشور ایجاد می کند و فشارهای اقتصادی برروی مردم افزایش می یابند،این هم هزینه است تا اینکه بالاخره وقتی بازداشت می شوند یا متاسفانه شهدایی را تقدیم می کنیم ، این هم هزینه هست من فکر می کنم که بالاخره مردم تصمیم گرفتند در یک مسیری قرار بگیرند به حذف دیکتاتوری و استبداد از کشور و متاسفانه این هزینه هم دارد. همانطور که گفتم اصل بر کاهش هزینه است اما خب چاره یی نیست یعنی من فکر می کنم ما برای اینکه هزینه ها را کمتر بکنیم باید فشار بین اللملی را روی دولت افزایش دهیم ایراینان خارج از کشور نقش بسیار مهمی دارند، ما باید نماینده های مجالس کشورها را ببینیم دولت های کشورهای خارجی را ببینیم. اینکه که سفرای ایران در کشورها احضار شوند این فشار منتقل می شود، باید درخواست آزادی زندانیان سیاسی را داشته باشیم، درخواست به رسمیت شناختن حق برگزاری تجمات را داشته باشیم.

اتحادیه اروپا یعنی بطور کلی کشورهای عضو اتحادیه اروپا اولین شریک اقتصادی ایران هستند و حجم مبادلات اقتصادی ایران با آنان بالغ بر سی بیلیون دلار هست و این ابزار اقتصادی بسیار مهمی ست که اتحادیه اروپا می تواند با آن بازی کند و فشار روی دولت بگذارد و به این ترتیب هزینه مردم کمتر شود و از آنطرف بالاخره باید بیشتر مردم را از طریق همین رسانه و شبکه های اجتماعی حساس کرد تا مردم بیشتری اعتراض بکنند و مقاومت مدنی تقویت شود و مردم دست به اعتصابات گسترده تر بزنند و به نظر من بدین ترتیب دولت کودتا مجبور شود به زانو بیفتد.

---اشاره کردید به ایرانیان خارج از کشور، بخش عظیمی از اپوزیسیون در بین همین ایرانیان خارج از کشور هستند، شما فکر می کنید که چگونه می شود نیروهای سیاسی در ارتباط با خواسته ها و مطالباتی که الان آقای موسوی مطرح کرده اند بتوانند همکاری مشترک انجام دهند یا گردهمایی مشترک برای راه حل های مشترک داشته باشند برای ادامه خواسته ها و مطالبات خودشان؟

من فکر می کنم در واقع روی این پنچ پیشنهادی که آقای موسوی داده یک اتفاق نظر دارند مثلا اگر بناست انتخابات آزاد باشد. من فکر می کنم این پروژه یی ست که اپوزیسیون هم مورد نظرش هست. آزادی تجمات ، آزادی مطبوعات، استیضاح آقای احمدی نژاد، همه مواردی ست که مورد نظر اپوزیسیون هم هست، ممکن است که اپوزیسیون خواسته های بیشتری داشته باشد ولی اینها حداقل خواسته هایی ست که مطرح شده بنابراین به نظر من این یک درخواست ایجابی ست که همه ما فعلا روی آنها متمرکز شویم. اما ممکن است برخی موارد را آقای موسوی فراموش کرده اند یا به صلاح ندیده اند، ما می توانیم اضافه کنیم مثل شناسایی و مجازات مجرمین، بازداشت کسانی که مردم را به شهادت رسانده اند و یا به صفوف مردم حمله کرده اند باید مطابق قانون با آنان برخورد شود

---بعنوان آخرین سوال، آیا راه کار عملی می توان یافت برای نزدیکی سازمان های اپوزیسیون خارج از کشور و نیروهای اصلاح طلب در داخل کشور؟

این سوال بسیار مهمی ست، من فکر می کنم که کار کردن روی آن اهداف مشترک، این خودش مهمترین روش نزدیکی و همکاری ست و به ویژه اینکه آقای موسوی در بیانیه تنوع و تکثر مردم ایران را به رسمیت شناخته و این نوید بسیار مثبتی است. من فکر می کنم الزاما همه با هم در یک اتاق نمی نشینند برای حرف زدن ، وقتی روی این پنچ مورد اپوزیسیون اشتراک نظر دارد روی همین پنج تا پیشنهاد الان باید کار کرد و تبلیغ کرد و همین پنج تا را به گوش دولت های خارجی هم رساند و به اطلاع مردم ایران رساند. به نظر من این بهترین نحوه همکاری همه گروه ها با هم دیگر است. من دلم می خواست یک نکته دیگری را باز در مورد آن پیشنهاد اول توضیح بدهم شاید ابهامی که در ذهن بعضی هاست این ابهام کم شود. ببینید تاکید آقای موسوی اجرای قانون اساسی ست، بالاخره الان کشور قانون اساسی دارد. گرچه ایشان بارها اعلام کرده اند که قانون اساسی وحی منزل نیست امکان تغییرش هم وجود دارد امافعلا این قانون اساسی ست که قانون اساسی کشور هست. اتفاقا این قانون اساسی توسط دولت و رهیری و بقیه نقض شده که من خودم شانزده مورد نقض قانون اساسی را شناسایی کردم. این قانون اساسی هیچ حالتی را پیش بینی نکرده که اگر یک دولتی غیر قانونی بر خلاف نظر مردم سکاندر دولت را بعهده گرفت ، چه باید کرد. برای اینکه قانون اساسی می گوید اگر قانون نقض شد در واقع نقض شد دیگر، در هر صورت این مورد پیش بینی نشده، اما از آنطرف وقتی دولتی به هر ترتیبی قانونی یا غیر قانونی تشکیل شد که ما در خصوص احمدی نژاد می بینیم که در واقع با تقلب احمدی نژاد بعنوان رییس جمهور اعلام می شود و بعد آن مراحل طی می شود و در مجلس قسم می خورد و در مجلس کابینه اش را معرفی می کند والا اینکه من آن قسم را من باطل می دانم چون همان جایی قسم می خورد که پاسدار قانون اساسی است و به نقض قانون اساسی دست زده. اما به هر ترتیب این دولت غیر قانونی شکل گرفته است و وقتی دولت تشکیل شد تنها چیزی که قانون اساسی پیش بینی کرده چگونگی برکناری دولت است و برکناری دولت هم از طریق استیضاح مجلس و یا از طریق اعلام بی کفایتی توسط قوه قضایه و یا عزل دولت توسط رهبری هست. بنابراین من فکر می کنم علت اینکه در آن بیانیه آقای موسوی تاکید دارند که قوه قضایه و مجلس به این دولت رسیدگی کند و اسمی از آقای خامنه ای نیاورده، منظور همان است به شرطی اینکه "حمایت های نامعمول" از ایشان صورت نگیرد، من فکر می کنم به این ظرفیت قانون اساسی اشاره کرده اند که برکناری و استیضاح دولت از این طریق ممکن است


با تشکر از خانم حقیقت جو


فیس بوک اتحاد جمهوری خواهان ایران
شنبه ۱۲ پی ۱۳۸۸/ دو ژانویه ۲۰۱۰


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016