جمعه 23 بهمن 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نمایشی از حقانیت ملت و حقارت "رهبر"، علی کشتگر

علی کشتگر
شما امروز بار دیگر شاهد آن بودید که مردم به خیابان‌ها آمدند و حقوق انسانی خود - آزادی - را طلب کردند. آزادی در تعیین سرنوشت خود، آزادی دسترسی به خبرها و حقایق خانه‌ی بزرگ خود ایران، آزادی گفتن و نوشتن بدون آن که زبانی بریده شود، بدون آن که قلمی شکسته شود. و بدون آن که غرور انسانی در زیر شکنجه له شود. آزادی انتقاد به فساد و بی‌لیاقتی و بی‌عدالتی حکومت‌گران، بدون لکنت زبان و ترس از تجاوز و قتل. این‌ها جزء حقوق طبیعی انسان است که در هیچ دین و مذهبی ممنوع نیست، مگر در مذهب و مکتب فرعون‌ها و ضحاک‌ها!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آقای خامنه ای!

امروز بیست و دوبهمن بازهم ماموران شما برای ترساندن و ارعاب، اسلحه به دست میدان دار بودند، می زدند و می دریدند و نعره مستانه سر می دادند، اما مثل همه هشت ماهه گذشته در برابر مقاوت و عظمت مردم حقیر بودند، حقیرتر از همیشه. وقتی زهرا رهنورد را می زدند، وقتی مهدی کروبی هفتاد و سه ساله یار قدیم شما را می زدند، وقتی به خاتمی و موسوی دشنام می دادند، وقتی با سبعیت فرزندان صاحب منصبان و کارگزاران همین نظام را می زدند، همه جا ترس و حقارت وعدل و مدیریت شما را به نمایش می گذاشتند. به نظر شما تا کی می شود کشور را با این روشهای وحشیانه اداره کرد؟

آقای خامنه ای!
آیا امروز بزرگی و شکوه ملتی که درپی هشت ماه سرکوب خونین و مداوم، بی شماروجسورتر از همیشه در تهران، اصفهان، تبریز، شیراز،اهواز، مشهد و... به میدان آمد و به رغم حضور سنگین نظامیان که خیابانها را اشغال کرده بودند، بازهم رساتر از هرزمان خواسته های آزادیخواهانه خود را فریاد کشید، دیدید؟ شنیدید؟ حتی در محدوده تظاهرات کاملا کنترل شده و به دقت سازماندهی شده دولتی نیز نتوانستید از انعکاس فریاد مرگ بر دیکتاتور مردم در امان باشید! دیدید که همزمان با تظاهرات دولتی، در خیابانها و میادین تهران و شهرهای بزرگ چه هنگامه ای برپا بود؟ و چطورمردم درغوغای تیراندازی ها و تهدیدهای نظامیان و زیریورش های سنگین و بیرحمانه سرکوب ماموران شما بازهم آزادی را فریاد زدند؟ البته که خیر!

می دانم که تفرعنی که همه وجودتان را فرا گرفته و تعفنی که درفضای بسته "خودی" ها موج می زند، شما را از استشمام عطر جوانه های سبز آزادی که در این چله زمستان بوی خوش بهاران را در فضای ایران، می پراکند، محروم کرده است. شما آن چنان مدهوش و دلباخته پتیاره قدرت هستید که نه گوشهایتان فریادهای بلند ملتی که امروز بار دیگر جهان را به تحسین از اراده و عزم خود واداشت می شنود و نه دیدگانتان که نمی تواند لحظه ای چشم از بت افسونگرقدرت برکند امواج بزرگ جنبش سبز را می بیند.

شما حتی ظرفیت تحمل اندرزهای ناصحانی که برای مصالح خودتان و حکومتتان دل می سوزاندند ندارید. عشق قدرت همه ظرفیت های انسانی را در شما به تباهی کشانده است.

امروز بازهم ماموران شما برای ترساندن و ارعاب، اسلحه به دست میدان دار بودند، می زدند و می دریدند و نعره مستانه سر می دادند، اما مثل همه هشت ماهه گذشته در برابر مقاوت و عظمت مردم حقیر بودند، حقیرتر از همیشه. وقتی زهرا رهنورد را می زدند، وقتی مهدی کروبی هفتاد و سه ساله یار قدیم شما را می زدند، وقتی به خاتمی و موسوی دشنام می دادند، وقتی با سبعیت فرزندان صاحب منصبان و کارگزاران همین نظام را می زدند، همه جا ترس و حقارت وعدل و مدیریت شما را به نمایش می گذاشتند. به نظر شما تا کی می شود کشور را با این روشهای وحشیانه اداره کرد؟

ای کاش می توانستید بشنوید، فریاد ملت بزرگی که که امروز در سی ویکمین سالگرد انقلاب بهمن، بدون ترس از تهدیدها و کشتارهای خونین هشت ماهه گذشته بدون ترس از اعدام آن دو کبوتر بی پناهی که برای زهر چشم گرفتن از ملت پرپرشان کردی بازهم به میدان آمد و چنان آزادی را صدا زد که همه جهانیان شنیدند. ای کاش چشم آن را داشتید که این امواج انسانی که امروز برگ زرین جدیدی به تاریخ جنبش دموکراسی خواهانه ایرانیان افزود را ببینید و آن قدر در شما وجدان و انصاف باقی مانده بود که در برابر ملتی هوشیار و بزرگ که برای آزادی و عدالت به پا خواسته و با وجود هشت ماه سرکوب و خون ریزی ذره ای هم از خواسته های خود عقب ننشسته سرتعظیم فرود آورید و به خود بگویید، زورگوئی و خون ریزی دیگر بس است. اما افسوس که شما اصرار دارید نقش ضحاک قرن بیستم و یکم را ایفا کنید. حالا بازهم پس از رسوایی امروزتان، لابد صدایتان، سیمایتان، کیهانتان و امام جمعه هایتان مدعی می شوند که ملت حمایت قاطع خود را از رهبر نشان داد. یعنی تکرار همان دروغ بزرگ بیست و دوم خرداد که رای ملت را دزدیدید و تکرار دروغهای دیگری که هر روز می گویید! و حتما بار دیگر کار جنبش سبز را تمام شده اعلام می کنید مثل همه دفعات گذشته. پس ما را دیگر با شما حرفی نیست، اما با نیروهای مسلح کشور، با نیروهای نظامی و انتظامی که به زور تهدید و تطمیع فعلا به ابزار سرکوب و وحشی گری های شما تبدیل شده اند حرف داریم.

سربازان، پاسداران، درجه داران و افسران!
شما امروز بار دیگر شاهد آن بودید که مردم به خیابانها آمدند و حقوق انسانی خود - آزادی - را طلب کردند. آزادی در تعیین سرنوشت خود، آزادی دسترسی به خبرها و حقایق خانه بزرگ خود ایران، آزادی گفتن و نوشتن بدون آن که زبانی بریده شود، بدون آن که قلمی شکسته شود. و بدون آن که غرور انسانی در زیر شکنجه له شود. آزادی انتقاد به فساد و بی لیاقتی و بی عدالتی حکومت گران بدون لکنت زبان و ترس از تجاوز و قتل. اینها جزء حقوق طبیعی انسان است که درهیچ دین و مذهبی ممنوع نیست، مگر در مذهب و مکتب فرعون ها و ضحاک ها!

مورخ بزرگ ویل دورانت در اثر معروف خود (تاریخ جهان) می نویسد "وقتی در قرون وسطی حکومت کلیسا مخالفان و دگراندیشان را در اروپا نفی بلد می کرد و یا در آتش می سوزاند، در ایران پیروان مذاهب و عقاید مختلف با مدارا در کنار هم می زیستند."

شما فرزندان ملتی هستید که علاوه بر تاریخ درخشانش در تحمل عقاید و ادیان مختلف، صدوپنجاه سال است برای آزادی و عدالت پیکار می کند. در این مدت دیکتاتورها و دیکتاتوریها یکی پس از دیگری به گورستان تاریخ رانده شدند و جز نامی ننگین از آنها چیز دیگری در تاریخ نماند. استبداد کنونی نیز دیریا زود از میان می رود و از آن جز صفحات سیاهی در تاریخ نمی ماند. شما خود را سپر بلای دزدان قدرت و ثروت مردم نکنید!

تشخیص حق از باطل در دعوای میان جنبش سبز و حاکمیت چندان دشوار نیست. کافی است عقل و انصاف را به داوری بگیریم. تشخیص آن که حکومت گران دروغ می گویند، رای مردم را دزدیده اند، منقدان و ناراضیان را شکنجه می کنند، دین را وسیله قدرت طلبی و فساد کرده اند، خود را دارای پشتوانه مردمی معرفی می کنند، اما از تظاهرات آرام و بدون خشونت همین مردم وحشت دارند و همه نیروهای مسلح را برای سرکوب آنان بسیج می کنند کار دشواری نیست.

برادران و فرزندان نظامی مردم ایران!
حکومتی که مورد حمایت ملت خود باشد به لشکر کشی خیابانی و تهدید و ارعاب مردم نیاز ندارد. حکومتی که حاصل رای مردم باشد، نه از تظاهرات و اجتماعات مردم هراس دارد و نه برای برگزاری یک گردهمایی دولتی مجبور می شود از چند روز پیش شهرها را به اشغال نظامیان درآورد. فلسفه وجودی نیروهای مسلح در حکومت های مردم سالار دفاع از منافع و تمامیت کشور و امنیت و مصالح ملت است. ملت نیز در چنین حکومتهایی پشتیبان و پشت جبهه نیروهای مسلح است.

نیروهای مسلح تافته ای جدابافته از ساخت و بافت لایه های سازنده جامعه خود نیستند. آنها فرزندان و برادران همین مردمند و قدرت واقعی آنان نیز بیش از آن که از لوله تفنگ سرچشمه بگیرد از پشتیبانی مادی و معنوی مردم ناشی می شود. آنان که می خواهند لوله ی تفنگ نیروهای مسلح به سوی مردمی که دست حق طلبی دراز کرده اند نشانه رود، آنان که می خواهند سرباز و پاسدار ایرانی، دست خود را به خون خواهران و برادران خود آلوده کند، حکومتشان بردروغ، فساد و دشمنی دایمی ایرانیان، دشمنی میان نیروهای مسلح و ملت استوار است. شما بازیچه دست آنان نشوید. کاخ ظلم و شکنجه آنهم در دورانی که ملت هوشیار ایران بیش از هرزمان پیگیرحقوق انسانی خویش است، ماندگارنیست. این کاخ های پوشالی فرو می ریزند و آنان که کمر به مزدوری ستمگران بسته اند پشیمان می شوند، هم پشیمان می شوند و هم در برابر مردم خود همیشه رو سیاه می مانند. وقتی کاخ خودکامگی فرو پاشید، همه آنان که برای منافع حاکمان دست خود را به خون مردم آلوده کرده اند باید پاسخگوی اعمال خود باشند. شما خود را مسوول و پاسخگوی جنایات آنان نکنید!

بیست و دو بهمن ۸۸

علی کشتگر


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016