چهارشنبه 22 اردیبهشت 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دموکراسی: سلطنتِ حرف، آرش جودکی

آرش جودکی
و حرف بايد که حرف بياورد تا کسی نباشد که حرف آخر را بزند: گردش آزادِ حرف در دهان. دهان‌هايی ‌که آزادی را فرياد می‌زنند با چنين گردشی آغاز می‌کنند و آن را فرجام فريادشان می‌خواهند. اين‌جاست که شکلِ حرف‌زدن، شکلِ سلطنتِ حرف می‌شود. و سلطنتِ حرف هم يعنی دموکراسی

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


"و کلمه‌های بی‌دليل که بی‌دليل پهلوی همديگر قرار گرفته بودند پهلوی بی‌دليلِ همديگر بودند که حس و حالت می‌زاييد، بی نام، بی ارتباط، بی نامِ ارتباط. در شعر شکل بود. و شکل، شکلِ سلطنتِ حرف بود."
رويايی، در سالهای شبانه...، ۱۳۴۷

برای ارسطو پرسشِ اساسیِ پوليتيک پرسشی است بر سر برابری و نابرابری. به همين خاطر آدمها را موجوداتی ذاتاً پوليتيک می‌دانست، زيرا بر خلاف جانوران که تنها از صدا برای بيان درد يا لذت استفاده می‌کنند، می‌توانند به لطف سخن، از داد يا از بيداد حرف بزنند و آن حرف را به ديگران هم بگويند تا از آن چيزی مشترک و مربوط به همگان بسازند. اما ارسطو نمی‌گويد که آنچه پوليتيک را کنشمندی ويژه‌ای می‌کند پيش از هرچيز اثبات توانايی سخنگويی است. از اين منظر همه حرفِ پوليتيک ـ که سپهری خاص می‌آفريند تا بتوان در آنجا ابژه‌هايی را همچون ابژه‌های همگانی و مشترک و سوژه‌هايی را همچون کسانی توانا به ناميدن آنها و توانا به استدلال درباره‌ی آنها آزمود ـ برسر حرف است، بر سر به رخ کشيدنِ توانايیِ حرف زدنِ آنهايی که تنها به بازتوليدِ صدا توانايشان می‌پنداشتيم نه به آفرينش سخن.

اين حرفهايی که می‌خواهند حرف شناخته شوند نه صوت، در ابتدا و با توجه به شکلِ نظم موجود که در آن به هرکس از تقسيمات زمان و مکان و سخن و جا سهمی مشخص واز پيش مقرر می‌رسد، حرفهای بی‌دليلی به نظر می‌آيند که انگار بی‌دليل هم پهلوی همديگر قرار گرفته‌اند. چون در آن تقسيمات برای هر دهانی حرفی هم به اندازه همان دهان منظور شده است. اما وقتی حرفهايی ـ که بی هيچ ‌دليلی جز اينکه هر حرفی با حرف ديگر در حرف بودنش هم ارز است ـ پهلوی همديگر می‌نشينند تا تعريفی دوباره از آنکه به حرف زدن تواناست به دست بدهند، حس و حالتی ديگر زاييده می‌شود که مرزبندی ديگری از نظمی که امور حسی را به ديدنی و ناديدنی، گفتنی و ناگفتنی، شنيدنی و ناشنيدنی، شدنی و ناشدنی تقسيم می‌کند ارائه می‌دهد.

آنان که اين حرفها را می‌زنند نامی ندارند، چرا که نام را هم که تعيين هويت می‌کند همان تقسيم بندیِ موجود امور حسی از پيش قسمت کرده بود. پس بی‌نامان، همنامی از خود حرف می‌گيرند وقتی که می‌خواهند شبکه ارتباطات موجود را بگسلند. اما در حرف بی‌ربطی که می‌زنند ارتباط جديدی را بنياد می‌کنند. پس آنان که حرف را محمل اثبات برابری می‌خواهند، نامی به خود می‌دهند که نام بی‌نامی است: مردم. که نه شمردنی است و نه شمارش‌پذير. ناشمردنی بودن‌شان از آنروست که با مردم ناميدن خود، خود را با همه يکی می‌گيرند. شمارش‌ناپذيری‌شان از آنرو که قاعده‌ای ديگر را برای سرشماری می‌طلبند.

و حرف بايد که حرف بياورد تا کسی نباشد که حرف آخر را بزند: گردش آزادِ حرف در دهان. دهان‌هايی ‌که آزادی را فرياد می‌زنند با چنين گردشی آغاز می‌کنند و آن را فرجام فريادشان می‌خواهند. اينجاست که شکلِ حرف زدن، شکلِ سلطنتِ حرف می‌شود. و سلطنتِ حرف هم يعنی دموکراسی. که گردش بی‌دليل کلماتی است که پيوسته بی‌دليل پهلوی همديگر در دهان همان مردمی قرار می‌گيرند که اين حرفها در ابتدا برای دهانشان بی‌دليل قلمداد می‌شد.

آرش جودکی

[نسخه‌ی پی‌دی‌اف مقاله را با کليک اين‌جا دريافت کنيد]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016