گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
26 آذر» پرونده پاليزدار و سعيد مرتضوی، متن مصاحبه سايت وکلا داتنت با پيمان حاجمحمودعطار، وکيل شکايتکننده از سعيد مرتضوی و همکاراناش
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ناگفته های عباس پاليزدار منتشر شد، کلمه- آقای احمدی نژاد به من وعده وزارت داده بود. ۲۷ بهمن ۱۳۸۷ بود که مجلس با تلاش برخی از نمايندگان طرح تحقيق و تفحص از قوه قضائيه را به تصويب رساند. دکتر حداد عادل رئيس وقت مجلس طی مکاتبهای خطاب به رئيس وقت قوه قضائيه (آيتالله هاشمیشاهرودی) با معرفی تعداد ۱۵ نفر از اعضای هیأت تحقيق و تفحص، از وی میخواهد در اجرای ماده ۲۰۱ قانون آييننامه داخلی مجلس دستور دهد تا دستگاههای مربوطه همکاری لازم را معمول دارند. با وجود مخالفت دستگاه قضائی با اين موضوع که آن را نمونه بارز دخالت قوا در فعاليت يکديگر میدانست، کار تحقيق و تفحص سه سال به طول انجاميد و در نهايت در صحن مجلس قرائت شد؛ اما اين مساله پايان ماجرا نبود بلکه دستگاه قضا به شدت نسبت به گزارش واکنش نشان داد و آن را برگرفته از شايعات و نامهها و گزارشات غرضآلود عنوان کرد. هنوز اختلافات دو قوه فروکش نکرده بود که فردی به نام پاليزدار به يکباره محور اخبار رسانههای داخلی و خارجی شد. وی با سخنرانی در برخی از دانشگاهها به چهرههای مطرح نظام اتهاماتی را وارد کرد و از آنجايی که وی عنوان دبير کميته تحقيق و تفحص از قوه قضائيه را يدک میکشيد سخنان وی مورد توجه قرار گرفت. اتهامات وی که عمدتا متوجه چهرههای قديمی جناح به اصطلاح راست بود واکنشهای بسياری را برانگيخت. پس از نفوذ اين سخنان در متن جامعه، وی به يکباره دستگير شد و همه مرتبطين وی در مجلس به انکار نقشاش در جريان تحقيق و تفحص يعنی دبيری کميته پرداختند. به گزارش سايت گروه مجلات همشهری، بخشهای مهم گفتگوی همشهری ماه با عباس پاليزدار که در شماره ۴۸ همشهری ماه منتشر و امروز به روی کيوسکهای مطبوعاتی رفته در پی میآيد:
• شروع همکاری بنده به مجلس هفتم بازمیگردد که برای تحقيق درباره مشکلات صنعت و توليد کشور با برخی از نمايندگان مانند خانم آجرلو و آقای کاتوزيان همکاری و جلساتی داشتم و در نهايت هم به مرکز پژوهشها برای شناسايی گلوگاههای صنعت کشور معرفی شدم. در آن مقطع با حکم رسمی مرکز پژوهشهای مجلس که به امضای آقای احمد توکلی رسيده بود فعاليت خود را آغاز کردم.همه اسناد و احکام بنده هست و مشخص است که چه کسی دروغ میگويد. الان نامه معرفی بنده به وزير اطلاعات از طرف يکی از نمايندگان تهران هست. معرفینامه بنده به ۳۰ نهاد و ارگان موجود است. • سال ۸۳ با دعوت برخی از نمايندگان مانند خانم آجرلو و آقايان زاکانی، محمد دهقان، کامران و کاتوزيان جلساتی برگزار کرديم و آنجا از من خواسته شد که راههای دستيابی به اطلاعات مفاسد اقتصادی را ارائه کنم، بنده هم با توجه به اينکه میدانستم که سرنخهايی از مفاسد اقتصادی در ميان پروندههای قوه قضائيه وجود دارد پيشنهاد انجام تحقيق و تفحص از قوه قضائيه را به اين نمايندگان ارائه دادم. • بعد از اينکه طرح در مجلس رأی آورد خانم آجرلو و آقای دهقان از من خواستند که دبيری آن را بپذيرم. قبول نکردم و گفتم در جريان کارهای قبلی با شما در مرکز پژوهشها که طرحهايی را برای شناسايی گلوگاههای مشکلات صنعتی و توليدی کشور داشتيم ضرر مالی کردم و شما زير پای من را خالی کرديد. گفتم اينجا ديگر بحث مالی مطرح نيست بلکه آبرويی و جانی است و من با شما کار نمیکنم. خانم آجرلو قسم خورد به آيات قرآن و روح حاج احمد و حاج داوود آجرلو که تا آخر با تو هستيم. بچههای جنگ به حاج احمد آجرلو خيلی اعتقاد داشتند چرا که در حرفهايش خيلی راسخ بود. مرد بود. من هم فکر میکردم وی هم خواهر همان آدم است. از اول هم قرار گذاشتيم يا اصلاح يا افشا. اما زير پای من را خالی کردند. البته اين را هم بگويم که چند ماهی پس از تصويب طرح فوق آقای احمدینژاد با شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی وارد ميدان شد و فضای خوبی برای انجام اين کار در کشور به وجود آمد. در حقيقت من با فضايی که ايجاد شد، تصور کردم فرصت مناسبی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی است. • ابتدای کار هم به گونهای نشان داديم که ما فقط به دنبال تحقيق از وضعيت مالی قوه قضائيه هستيم. لذا در جلسات اول از مسؤولان سازمان بازرسی کل کشور درباره مسائل مالی سوال میکرديم لذا همين کار ما موجب شد که فضا عليه تحقيق و تفحص مجلس از قوه قضائيه شکسته شود. بعد آرام آرام بحث را به پروندهها کشانديم.به صراحت از من خواسته شد. ما جلساتمان را ضبط میکرديم. • برخیها صورت جلسه میشد. برخی هم نمیشد. وقتی کارها سنگينتر شد بسنده کرديم به ضبط صدای جلسات. البته هيچ کدام از اينها دست ما نيست. همه را گرفتند. به پيشنهاد آقای دهقان و بقيه، رکوردری تهيه کرديم و از جلسات با سازمان بازرسی کل کشور هم ضبط صدا میکرديم. البته به صورت پنهانی نبود. مثلا میگفتيم آقای فلانی میخواهيم جلسات را ضبط کنيم مراقب باش چه میگويی. • هر چه به اين نمايندگان گفتم چرا گزارش در مجلس قرائت نمیشود آنها به نزديکی انتخابات مجلس هشتم اشاره میکردند و میگفتند الان زمان برای اين کار مناسب نيست و بيشتر نمايندگان به دنبال کارهای انتخابات خود هستند. شما نگران نباشيد گزارش قطعا در مجلس قرائت میشود. فقط بايد تلاش کنيم نمايندگان عضو کميته تحقيق و تفحص در انتخابات بعدی هم رأی بياورند تا کار محکمتر پيش برود. لذا من هم همه تلاشم را کردم تا اين نمايندهها در شهرشان رأی بياورند. بعد از انتخابات و در حالی که هنوز دوره مجلس هفتم تمام نشده بود، از چند تن از نمايندگان خواستم که گزارش تحقيق و تفحص بر اساس وعدهای که دادهاند در مجلس قرائت شود. اين بار بهانه ديگری آوردند و گفتند فضای کشور برای اين کار آماده نيست. • میگفتند ابتدا بايد افکار عمومی برای اين کار آماده شود لذا اينجا از من خواستند که به دانشگاههای مختلف رفته و در آنجا سخنرانی کنم و برای قرائت گزارش به اصطلاح آقايان فضاسازی کنم. در اين رابطه هم هماهنگیها از طرف اين نمايندهها با جامعه اسلامی دانشجويان انجام شد و برايم به مجلس دعوتنامه فرستادند. برای شروع يک روز خانم آجرلو با من تماس گرفت و گفت هماهنگی لازم برای سخنرانی من در دانشگاه همدان انجام شده و فلان روز بايد بروی همدان. • يک بار مديران يک روزنامه هم با من تماس گرفتند که چرا درباره مثلا آقای رضوانی و موسوی بجنوردی و چند نفر ديگر حرف نمیزنی؟ گفتم که من سندی ندارم که درباره اينها حرف بزنم. گفت بيا ما سند به تو میدهيم.گفتم اگر سند داريد خودتان بگوييد. گفت شما بگوييد اثرش بيشتر است. بعد گفت بيا با ما مصاحبه کن {…}. بعد از دستگيری ما آن وقت اينها ضد من شدند و کلی عليه من مطلب نوشتند!درباره برخی اصلا سندی نداشتم ولی به من میگفتند اسم اينها را بياور ما سند داريم. • خانم آجرلو به خصوص خيلی درباره خانواده آقای هاشمی و شخص ايشان تاکيد داشت که من حرف بزنم. درباره آقای ناطق هم همينطور عنوان میشد. من هم متاسفانه تحت تاثير القائات همين آدمها بعضی چيزها را اضافه کردم در حالی که سندی درباره آنها نبود. به همين دليل من از آقای هاشمی عذرخواهی کردم چرا که ايشان حتی شکايت هم نکرد. • . وقتی رفتم خدمت آقای ناطق نوری و با ايشان صحبت کردم متوجه شدم که ايشان تنها يک دوره عضو هيات امنای بنياد بوده و هيچ مسؤوليت اجرايی هم در بنياد نداشته است. آقای ناطق ثابت کرد اطلاعی از ماشينها نداشته است. يا مطلب ديگری درباره آقای ناطق نوری تنها با استناد به اظهارات يکی از همين آقايان که هرگز ثابت نشده است، گفته بودم که از بيان اين حرفها پشيمان هستم. البته يک اشکال ديگر هم در اين ميان وجود داشت که مربوط به من نبود و اگر مجلس و اعضای کميته تحقيق و تفحص فضايی را فراهم میکردند تا با افرادی که اتهاماتی به آنها مطرح است گفتوگو شود، خيلی از ابهامات برطرف میشد. مثلا اگر فضايی فراهم میشد که با آقای احمد علمالهدی صحبت میکردم، سوءتفاهمها برطرف میشد و اصلا کار به شکايت نمیکشيد. يا مطالبی که به آقای خزعلی منتسب شده بود. آيتالله خزعلی برای دفاع از خود و رفع ابهامات چندين ساعت وقت گذاشتند و در جلسات مختلف شرکت کردند. نتيجه اين شد که متوجه شديم ايشان هيچ رابطهای با اين پرونده ندارد و اساسا در پرونده فوق تخلف مالی صورت نگرفته و همه امور طبق قانون اجرا شده است. • جالب است که بگويم قبل از اين که به دادستانی بروم با اعضای کميته تحقيق و تفحص تماس گرفتم با… تماس گرفتم که ناگهان داد زد، پاليزدار اين حرفها چی بود که زدی؟ با تعجب گفتم مگر قرارمان همين نبود؟ به… هم زنگ زدم. تا گوشی را برداشت گفت پاليزدار مثل اين که دلت آب خنک میخواد؟ گفتم شما نبودی که میگفتی از کسی ترس و واهمه ندارم. • بارها از طرف آقای احمدینژاد و اطرافيان ايشان مطرح شده بود که بنده را به نوعی وارد سيستم اجرايی میکنند و بارها از من حمايت شده بود، با خود آقای احمدینژاد هم ديدار داشتم، بعضی از مباحثی که ايشان درباره مفاسد میگفت من منتقل کرده بودم که نقطه اوج آن جريان مناظرات انتخابات گذشته بود. • جريانی سوار صداقت من شد. آمدند همان حرفهای من را تکرار کردند و در سخنرانیها همانها را گفتند ولی معلوم نشد چه کار کردند. اگر بحثها درست بود چرا هيچ اقدامی نشد. چرا کار را دنبال نکردند؟ حتی به اندازه رکسانا صابری جاسوس هم از منی که به اصطلاح مورد اعتماد بودم حمايت نشد. حکم يک جاسوس از هشت سال صفر شد و رفت آن وقت فقط از حرفهای من استفاده سياسی شد. مگر ادعای مبارزه با مفاسد را نمیکردند میگويم اصلا عباس پاليزدار را مثلا نمیشناختيد چطور همان حرفها در جاهای مختلف اما عملا پيگيری برای درستی يا نادرستی ادعاها نکردند. اگر درست بود چه کردند؟ حداقل میآمدند میگفتند اين حرفهايی که پاليزدار زده اين مقدار درست است اين مقدار نادرست است. چرا وسط کار از من تعريف میکنند و بعد انگار نه انگار. • ستاد آقای احمدینژاد در دوره اول دو قسمت بود؛ اول ستادهای مردمی تشکيل شدند و بعد رايحه خوش خدمت آمد. من عضو ستادهای مردمی بودم و زير مجموعه آقای رضاخواه فعاليت میکردم.از طرف همين ستادهای مردمی آقای احمدینژاد نفر پنجم ليست قرار گرفتم که رأی نياوردم.. من قرار بود وزير صنايع در دولت نهم بشوم.برای اين پست به آقای احمدینژاد معرفی شدم.خانم آجرلو و خانم پروين احمدینژاد من را به کميسيون مربوطه که وزرا را بررسی میکرد معرفی کردند و بنده دفاعيه تهيه کردم و کتابچه برنامههای خود را نوشتم و چند جلسه هم آقای خوشچهره که در کميسيون مربوطه بود با بنده گفتوگو کرد. اتفاقا کميسيون روی بنده نظر مثبت داشت ولی درنهايت به مجلس معرفی نشدم. Copyright: gooya.com 2016
|