چهارشنبه 10 شهریور 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سخنی با هنرمند گرامی استاد عليرضا افتخاری، امير بيگلری

amir.biglari1@gmail.com

هنرمند گرامی،
جناب آقای افتخاری،

به عنوان کسی که سال ها با صدای شما لحظات شيرينی را سپری کرده ام، می خواهم چند کلامی با شما سخن بگويم. صادقانه بگويم، با همه علاقه ای که به صدا و سبک شما - مخصوصاً ترانه های قدمی تر - دارم، از اسفند ماه گذشته که از دستان "او" جايزه گرفتيد، به خود اجازه نداده ام به سراغ کارهايتان بروم، نه ديگر دلم همراهی می کند، نه عقلم، نه وجدانم ... در اين مدت چيزی نگفتم و ننوشتم... فقط به صدای شما گوش نکردم، همين ... چند روزی است که ديدار شما با "همان شخص" سر و صدای زيادی به پا کرده و واکنش های زيادی را از جانب بسياری به همراه داشته و منجر به واکنش خود شما نيز شده است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


جناب آقای افتخاری،
من هم با شما موافقم که دو مقوله هنر و سياست را بايد جدا از هم ديد. اما خوب می دانيم که سياست چگونه بر عرصه های مختلف از جمله بر حوزه هنر سايه می افکند : می تواند آن را تعالی بخشد و گسترش دهد يا آن را به ورطه نابودی بکشاند. از ديگر سو، می دانيم که هنر و هنرمندان چه نقش اصيلی را در پيشبرد اهداف بلند انسانی و انسان دوستانه می توانند ايفا کنند، برای مثال در بعد اجتماعی می توانند با سياست های ضد انسانی حاکمان ناباب مقابله کنند يا بر عکس در خدمت آنان در آيند...


آقای افتخاری،
فرموده ايد که خواننده دولتی نيستيد، فرموده ايد که رسم ادب به جا آورده ايد و اين قبيل مسائل. امّا به اين سؤالات چگونه پاسخ می دهيد که اگر دولتی نيستيد، در آن مجلس چه می کرديد؟ چرا بايد نسبت به کسی که برای حفظ صندلی قدرت از هيچ عمل وقيحانه ای دريغ نمی ورزد، ابراز ادب کرد؟ آيا ابراز ادب به چنين کسی بی ادبی به مردم نيست؟

آقای افتخاری،
اين حق شما بوده که پيش از انتخابات از "او" حمايت کنيد. حتی اگر داستان اخير به ديدار و تأييد رييس دولتی نامشروع ختم می شد، جای توجيهی باقی می گذاشت. اما اين ديدار و تأييد و تمجيد نسبت به دروغگويی بزرگ که برای در قدرت ماندن او خون ها ريخته شده، شکنجه ها اعمال شده و ظلم ها جاری شده، چه جای توجيهی باقی می گذارد؟ زمانی که به مراسم تشريف می برديد، لحظه ای به احمد زيد آبادی ها و شيوا نظر آهاری ها و نداها و مادرسهراب ها و فرزند نرگس محمدی ها و همسر عبداله مؤمنی ها انديشيديد؟ می دانم که نينديشيديد، که اگر چنين بود وجدانتان به ستيز با شما بر می خواست و مانع از آن ديدار می شد.

جناب آقای افتخاری،
اگر خبری از کشتارها و آزارها و ستم ها به شما نرسيده است (!)، حتما طعم فرهنگ سوزی را در اين پنج ساله چشيده ايد! همين استفاده ابزاری از حضرتعالی که از مفاخرهنری ايران عزيز هستيد، بهترين گواه فرهنگ سوزی آقايان است. آنان می پندارند که با استفاده از سرمايه های ملی کشور رنگی از مشروعيت بر عدم مشروعيت خود می پاشند، اما افسوس که با اين کار تنها چوب حراج بر سرمايه های سرزمينمان می زنند، سرمايه هايی که ذره ذره و در طول سال ها تلاش مستمر جمع شده اند.

جناب آقای افتخاری،
نمی دانيد چه سخت بود برای من وقتی خبر رفتن شما به آن مراسم را شنيدم، چه ناگوار بود وقتی عکس های در آغوش گرفتن را ديدم و چه عذاب آور بود آن گاه که جملات شما خطاب به "او" را خواندم. و نمی دانيد که چه عجيب است برايم که پس از مشاهده واکنش مردمی که از رفتار شما گله مندند، به جای باز گشتن به سوی مردم شکوه به نزد آقايان برده ايد!

جناب آقای افتخاری،
آقايان به امثال شما نياز دارند، نه شما به آقايان! آنها گوشه چشمی از امثال شما هم برايشان نعمت است، چه رسد به اين که در آغوششان بگيريد و نجواها داشته باشيد! از شما انتظار می رفت که اگر اعتراضی به وضعيت تأسف برانگيز موجود و فشار بر ملت نمی کنيد، لااقل بی اعتنايی کنيد، "نه " بگوييد و با بی توجهی به تشنگان توجه حداقلی از احترام به مردم را به نمايش بگذاريد.

جناب آقای افتخاری!
انتخاب محل زندگی چه در داخل و چه در خارج از کشور حق طبيعی هر کسی است، اما چه شگفت انگيز که فرموده ايد که برای فرار از فشارهای مردمی چنين می کنيد! اما از خود نپرسيده ايد که از قضاوت های تاريخ چگونه می گريزيد؟

جناب آقای افتخاری،
واکنش های پس از آن ديدار، به گمان من دو نکته مهم را در بر داشت : يکی اين که تأييدی بود بر زنده و پويا بودن جنبش مردمی ايران و ديگر اين که گواهی بود بر ميزان اعتبار حضرتعالی نزد ملت! چرا مردم نسبت به بسياری ديگر که علنا شريک جرم هستند چنين واکنش هايی را کمتر نشان می دهند؟ پاسخ ساده است، چون از همچو شمايی چنين انتظاری نمی رفته است.

جناب آقای افتخاری، هنرمند ارزنده،
قدر خود را بدانيد و تا دير نشده، به شکل علنی اشتباه صورت گرفته را بپذيريد و به صفوف آزاديخواهی مردم بپيونديد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016