شنبه 1 بهمن 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

القاعده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی شيعی، مهدی معتمدی مهر، جرس

به نام خدا

نويسنده‌ی متن حاضر در بهمن ۱۳۸۷، يادداشتی منتشر کرد موسوم به " شيعه‌ی احمدی‌نژادی " و از شکل‌گيری و قدرت گرفتن جريانی سخن گفت که افزون بر مطامع سياسی، از انحراف عقيدتی نيز برخوردار بوده و تلاش دارد تا چهره‌ای خشن، غيرعقلانی و غيرقابل قبول از اسلام را به دنيا معرفی کند. بخشی از مقاله‌‌ی ياد شده به شرح زير است:
« ساده‌انگاری است که پيامدهای اين دولت ( نهم ) را تنها به برخورد سياسی با مخالفان و رقبای سياسی جناح ديگر و به طور کلی در عرصه‌ی سياست محدود دانست. اگرچه يک سری اقدامات اين دولت مانند نقض حقوق بنيادين ملت، تعميق شکاف دولت – ملت، رشد روزافزون فاصله‌ی طبقاتی، عدم پاسخ‌گويی در برابر نهادهای مردمی و به ويژه مجلس شورای اسلامی، بحران‌سازی‌های تعمدی در عرصه‌ی داخلی و بين‌المللی و بسياری موارد مشابه ديگر، آشکارا نوعی رقابت و رويکرد سياسی ويژه تلقی شده و در راستای استحاله‌‌ی نظام از آرمان‌های اصيل انقلاب اسلامی قرار دارد اما بخش ديگری از اقدامات اين دولت، مانند ممانعت از برگزاری مراسم نمازهای عيد فطر و عيد قربان، بر هم زدن تجمعات مذهبی و مراسم يادبود شخصيت‌های ملی و مذهبی، تخريب اماکن مذهبی اعم از مساجد اهل تسنن و حسينيه‌های دراويش گنابادی، ممانعت از برگزاری نمازهای جماعات و جمعه‌ی گروه‌های مذهبی که به گونه‌ای ديگر از قرائت هيات حاکمه می‌انديشند، تخريب مزار مخالفان سياسی و بی‌حرمتی به اموات، نشر خرافات، گسترش فعاليت‌های مداحی و جايگزينی فرهنگ مداحی به جای بينش‌ خردگرايانه نسبت به دين، تاکيد بيش از حد و استفاده‌ی تبليغاتی گسترده از انديشه‌ی ظهور منجی غايی (ع) و موارد بسيار ديگری از اين دست که بر کارنامه‌ی دولت نهم سنگينی می‌کند، نشان از شکل‌گيری پروژه‌ای دارد که فراتر از ابعاد سياسی و در راستای هويتی محافظه‌کارانه، در پی تهی‌سازی انديشه‌ی شيعه به مثابه‌ی مبنای نظری اصلاح‌طلبی، از آرمان‌های اصيل آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی و فلسفه‌ی وجودی آن قرار دارد. »



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


با توجه به طرح برچسب " انحرافی " به نزديک‌ترين همکاران رييس دولت‌های نهم و دهم، در حدود دو سال پس از نوشته‌ی ياد شده، آن هم از سوی اصول‌گرايان حامی رهبری و برخی مقامات قضايی و امنيتی، قاعدتاً چنان‌‌چه انصاف رعايت می‌شد، بايد به نويسنده‌ای که بدون برخورداری از اطلاعات طبقه‌بندی شده و تنها بر اساس تحليل داده‌های موجود، چنان بر سازمان امنيتی ايران پيشی گرفته و به کشف پيش از موعد جريانی زيرزمينی و مخوف نائل آمده بود، جايزه‌ای در خور تعلق می‌گرفت که البته، حاصل اين تيزبينی، دو بازداشت پياپی در يک سال، بازجويی‌های شديداللحن به ويژه پيرامون مقاله‌ی ياد شده، برگزاری محاکمه‌ای نمايشی و صدور حکم ۵ ساله‌ی حبس بود که در جلسه‌ی دادگاه و در کم‌تر از يک ساعت صادر شد.

اينک، نويسنده‌ی " شيعه‌ی احمدی‌نژادی " در صدد توضيح آن است که بنا بر دلايلی، گمان می‌رود که همان جريان منحرف، در پی ايجاد شبکه‌‌ی تروريستی بين‌المللی مخوفی است، در ابعاد القاعده و البته با هويت اعتقادی شيعی. خدا به خير کند. جايزه پيشکش‌شان.

در ويکيپديا آمده است:
« وجه نامگذاری سازمان القاعده برگرفته از توصيف اين سازمان در يکی از متن‌های آن و برگرفته از نام پادگانی متعلق به اين گروه است که تشکيلات القاعده را «قاعدة الجهاد» ( اساس و بنيان نبرد اسلامی ) توصيف می‌کند. اعضای اين سازمان، آن را «جبهه بين‌المللی جهاد عليه يهوديان و صليبيان» می‌نامند. القاعده‌ ( به عربی: القاعدة و يا تنظيم القاعدة (تشکيلات القاعده‌) به انگليسی: ;Al-Qaeda)، نام تشکيلات بين‌المللی تروريستی بنيادگرای اسلامی است که متشکل از شبکه‌های تروريستی اسلامی گوناگون است که همگی طبق آرمان‌های خود با تصور کاهش تأثيرات و دخالت‌های غيرمسلمانان بر دنيای اسلام و گسترش اسلام در جهان مبارزه می‌کنند. تشکيلات القاعده در سال ۱۹۸۸ جهت مبارزه (به ‌لفظ اسلامی: غزو ) با اتحاد جماهير شوروی در افغانستان تأسيس شد. القاعده از سازمان «مکتب الخدمة» که هدف آن مسلح‌کردن و آموزش مجاهدين اسلامی برای جنگ با شوروی بود، با کمک مستقيم و حمايت و پشتيبانی نهادهای امنيتی و نظامی دولت‌های ايالات متحده‌ی آمريکا و پاکستان گسترش و پيشرفت يافت. القاعده، از دسته‌ای محلی به سازمانی جهانی با شبکه‌ی پيچيده‌ی عنکبوتی و بين‌قاره‌ای تغيير وضعيت داده است. »

تعاريف کلی مندرج در سطور بالا مويد چند نکته‌ی اساسی است:
الف: بنيان القاعده، از يک سو متکی بر بنيادگرايی دينی و باوری است که تضاد و نادرستی‌های دنيای کنونی را ناشی از اعتقادات دينی يهوديان و مسيحيان و جهان سرمايه‌داری می‌بيند و از اين رو در صدد جايگزين ساختن اسلام و جهانی‌سازی مديريت اسلامی است و از سوی ديگر، اين جريان تروريستی، بر پايه‌ی تشکيلات انسانی و نظامی و لجستيک مالی ثروتمند و پيچيده‌ای استوار است که حتی نهادهای امنيتی اروپا و امريکا نيز تا کنون نتوانسته‌اند در آن نفوذ کرده و از تاثيرگذاری‌اش کاسته و يا آن را منهدم سازند.

ب: مدارک، اسناد و تصاوير زيادی حکايت از آن دارند که اين سازمان در زمان حضور نيروهای نظامی شوروی در افغانستان و با هدف کمک به آموزش نظامی مجاهدين افغان تدارک و ايجاد شده است، القاعده تحت خواست و نفوذ دستگاه‌های امنيتی و نظامی ايالات متحده‌ی آمريکا و جريان يا لابی نظامی‌ها تاسيس شده و لااقل تا ساليانی متمادی تحت مديريت و کنترل آن‌ها قرار داشته و نقش‌آفرينی می‌کرده است. تصاوير منتشره از بن‌لادن و رييس سيا و نيز ساير اطلاعات، اثبات می‌کنند که بن‌لادن و حلقه‌ی نخست القاعده، به منظور جنگ با اتحاد جماهير شوروی، به طور مستقيم توسط نيروهای سيا در افغانستان آموزش نظامی ديده‌اند.

پ: در بعد سياسی، القاعده مخالف با دنيای سرمايه‌داری بوده و مهم‌ترين دشمن جهان اسلام را آمريکا و اسراييل دانسته و آشکارا با مظاهر جهان سرمايه‌داری مانند فرهنگ، هنر، حقوق برابر زنان و آزادی رفتار و بيان و عقيده، معارضت خود را ابراز می‌دارد.

با توجه به فروض بالا عملکرد و هويت دولت آقای احمدی‌نژاد را می‌توان چنين تحليل کرد:

۱. احمدی‌نژاد از همان زمان که به عنوان شهردار تهران آغاز به کار کرد، تخلفات مالی وسيعی را پديد آورد که در نوع خود بی‌سابقه بود: ناپديد شدن ۳۰۰ ميليار تومان از بودجه‌ی شهرداری تهران که مدعی آن، آقای قاليباف از شناخته‌شده‌ترين چهره‌های طيف موسوم به اصول‌گراست. برداشت‌های پياپی مبالغ ميليارد دلاری از صندوق ذخيره‌‌ی ارزی بدون مجوز مجلس که فقط يک مورد آن که چندين ماه پيش از سوی نمايندگان راست‌گرای مجلس افشا شد بالغ بر ۵۰۰۰ ميليارد تومان در پروژه‌ی پرداخت يارانه‌ها بوده است. انحلال سازمان برنامه‌ريزی و مديريت به منظور عدم امکان هرگونه نظارت بر عملکرد مالی دولت، نامشخص بودن سرنوشت حدود حداقل ۴۰۰ ميليارد دلار ناشی از فروش نفت و مغايرت ميزان درآمدهای دولت با ارقام مطروحه در بودجه‌‌ی ساليانه. انحراف حدود ۸۰ درصدی از قانون بودجه‌ بر اساس گزارش ديوان محاسبات. به کار گماردن مفسدان اقتصادی در بالاترين سطوح دولت مانند معاونت و مسووليت‌های مهم در سازمان ميراث فرهنگی و نهاد رياست جمهوری، انتصاب سرمايه‌داری ناخوشنام به مقام وزارت، فربه‌سازی اقتصادی مهم‌ترين نهاد نظامی کشور ( سپاه ) و تبديل آن به بزرگ‌ترين پيمانکار خاورميانه و ايجاد يک بخش شبه‌خصوصی فارغ از هر نوع نظارت حکومتی و مدنی، يکه‌تازی بدون رقابت در عرصه‌ی اقتصاد، دستيابی به منابع کلان مالی و نامشخص با چند ده برابر کردن حجم واردات کالاهای مصرفی بدون نظارت و حقوق گمرکی، غارت طلاهای بانک مرکزی و استقراض‌های فاقد مجوز از نظام بانکی به ادعای آقای احمد توکلی و دوستان اصول‌گرايش در مرکز تحقيقات استراتژيک مجلس شورای اسلامی، حراج سرمايه‌های دولتی به نام خصوصی‌سازی و واگذاری کارخانه‌ها و اموال دولتی به افراد هم‌سو و حاميان رييس دولت، فروش ساختمان‌های دولتی با تعبير صرفه‌جويی و کوچک‌سازی دولت و عدم تعيين سرنوشت وجوه حاصله و سرآخر، سريال اختلاس‌های چندين ميليارد دلاری و چپاول‌های کلان مالی که جز با حمايت و تاييد بالاترين مقامات کشور، امکان نمی‌يافتند و البته، گويی هنوز هم اين قصه سر دراز دارد! اخيراً بهمن اخوان نماينده مجلس هشتم و عضو کميسيون صنايع و معادن، اعلام کرد که احمدی نژاد بايد نسبت به بيش از هزار ميليارد دلار يعنی بيش از هزينه ۸ سال جنگ پاسخ گو باشد.

بی‌ترديد، ايجاد شبکه‌های بين‌المللی تروريستی، پيش و بيش از هر چيز ديگر، نيازمند شبکه‌ی پيچيده و غير قابل نظارت پولی و حجم فوق‌العاده‌ی منابع مالی است و ورود به عرصه‌ی فعاليت‌های پول‌شويی، يکی از جرايم سازمان‌يافته و موثری است که می‌تواند چنين شبکه‌هايی را مورد پوشش و حمايت قرار دهد. [ و عجبا که پول‌شويی به عنوان اتهامی جدی از سوی کشورهای غربی، از جمله موجبات تحريم بانک مرکزی ايران اعلام شده است! ] حجم و ميزان منابع مالی که در دوران حکومت دولت‌های نهم و دهم به يغما رفته و نمی‌توان مسيری قانونی در مصرف آن پيدا کرد، در حدی است که افزون بر انگيزه‌های طمع‌جويانه‌ی جريان‌های معمول حکومتی قابل توجيه بوده و بيشتر، با منابع مالی مورد نياز جريانات مافيايی و تروريسم بين‌المللی هم‌خوانی دارد.

۲. طرح شعار مديريت جهانی، تکيه‌ی غيرمتعارف بر نيروهای غيبی و تبليغ علنی ارتباط امام زمان و رييس دولت يا اطرافيان وی، ترويج خرافه‌گرايی، گسترش هيات‌های مذهبی تندرو، مخالفت و محدودسازی اقليت‌های مذهبی و حتی روشن‌فکران دينی که به دين عقلانی و رحمانی باور دارند و نمونه‌های فراوانی از اين دست و تمامی‌ عملکرد رييس دولت دهم و حلقه‌‌ی نزديک يارانش، در راستای آن‌چه که امروز، جريان انحرافی ناميده می‌شود، حکايت از آن دارد که مديريت دولت دهم در صدد ترويج قرائتی غيرعقلانی و حتی غيرانسانی از اسلام است که از يک سو نمی‌تواند مورد پذيرش مردم جهان و عموم ملت فرهيخته‌ی ايران با بيش از صد سال سابقه‌ی تلاش برای آزادی و عدالت و هفت هزار سال تاريخ تمدن و فرهنگ قرار ‌گيرد و از اين رو، به گسترش امواج اسلام‌ستيزی و دين‌گريزی به ويژه در ميان جوانان منجر خواهد شد و از سوی ديگر، فارغ از آن که کدام طرف، آغازگر جنگ خواهد بود، می‌تواند توجيه‌گر و انگيزه‌ساز ِ نبردی نظامی با آمريکا و اسراييل باشد. مناقشاتی که در ماه‌های گذشته در منطقه‌ی کشورهای عربی حوزه‌‌ی خليج فارس در مساله‌‌ی بحرين پديد آمد و به تشديد درگيری همسايگان عربی با ايران انجاميد و سپس، سناريوی ترور سفير عرستان و در نهايت، طرح بلاموضوع بستن تنگه هرمز، به جهت ماهيت، تعدد و تکرار، به گونه‌ای نيست که بتوان تعبير " ديپلوماسی نادرست " را برای آن به کار برد، بلکه نشان از نوعی تعمد در بحران‌سازی و حتی شعله‌ور ساختن آتش جنگ دارد.

۳. نابودی محيط زيست، منابع مالی، تخريب زيرساخت‌های اقتصادی و صنعتی ايران و جايگزين‌ساختن نوعی نظام اقتصادی ضدملی و ضدتوليد، مديريت‌های غيرکارشناسی در عرصه‌ی تنظيم جمعيت و همچنين، تخريب باورهای دينی و ترويج چهره‌ای غيرانسانی و غيرعقلانی از اسلام و طرح ارتباط با اجنه و پريان و مانند آن که شايد در يک نگاه سطحی، مضحک بنمايد، در کنار تهديدات روزافزونی که امنيت ملی و خارجی و حتی تماميت ارضی ايران را تهديد می‌کند و بسياری دلايل ديگر، همه و همه حکايت از آن دارد که جريانی در کار است تا به نحوی توامان به منافع ملی ايران و باورهای اسلامی لطمه وارد سازد و حتی چه بسا هدف، نابودی ايران و اسلام باشد. به زعم نويسنده، جز آژانس يهود و لابی صهيونيسم، هيچ جريان شناخته‌شده‌ی جهانی ديگری وجود ندارد که بخواهد به طور توامان به ايران و اسلام مترقی ِ آزادی‌خواه ِعدالت‌گرا و سازگار با مبانی دمکراسی و حقوق بشر ضربه بزند. اسلامی که می‌تواند زمينه‌‌ساز هم‌گرايی جهان اسلام بوده و از پيشبرد منافع اسراييل ممانعت کند، چرا نبايد مورد کين صهيونيست های افراطی باشد؟ چرا وقتی که خواست و حمايت نئوکان‌ها در بنيان نهادن و رشد فعاليت‌های القاعده محرز است، بايد نسبت به تکرار چنين امری از سوی لابی صهيونيست‌ها ترديد داشت ؟ آن هم در زمانه‌ای که بيش از هر زمان ديگری، فشار داخلی و بين‌المللی برای پذيرش صلح و به رسميت شناختن دولت مستقل فلسطينی بر اسراييل وجود دارد و وقوع جنگ، بيش از هر زمان ديگری در راستای منافع جناح تندرو اسراييل قرار دارد. و آيا کاهش دخالت غيرمسلمانان بر جهان و گسترش نفوذ دولت‌های اسلامی در مديريت جهانی، عقده و عاملی نبود که منجر به ظهور زمينه‌های ذهنی ايجاد القاعده شد و آيا امروز، با توجه به افول بخت القاعده و کاهش امکان، انگيزه‌‌، نفوذ و موضوعيت اين شبکه‌ی عنکبوتی سلفی مذهب، ايجاد و جايگزينی شبکه‌ی تروريستی بين‌المللی ديگری با هويت شيعی که از يک سو مويد فرقه‌گرايی و ستيزهای تاريخی شيعيان و اهل تسنن بوده و از سوی ديگر، ادعای ظهور و ارتباط مستقيم با امامی را دارد که بانی مديريت جهانی خواهد بود، در راستای هدف ياد شده موثرتر عمل نمی‌کند و کارسازتر ارزيابی نمی‌شود؟

ارتباطات خارجی دولت‌های نهم و دهم با اشخاصی مانند پروفسور حميد مولانا و صرف اعتبار سيصد ميليارد تومانی برای ايجاد بنيادی به نام فردی که مدرس دانشگاه آمريکايی واشينگتن است – دانشگاهی که به منظور آموزش کارکنان سيا و پنتاگون تاسيس شده و هم‌اکنون نيز به همين فعاليت اشتغال دارد -، در کنار دعوت از رييس باند تبهکار و معتقد به تبعيض نژادی - کوکلوکس‌کلان‌ها - برای شرکت در سمينار عليه هولوکاست، متاسفانه بر شائبه‌ی فوق دامن زده و نشان از نفوذ، ارتباط و مديريت جريان موسوم به انحرافی توسط نهادهايی خارج از ايران دارد. اخيراً نيز برادر رييس جمهور و رييس سابق پدافند غيرعامل از ازتباطات گسترده و غيرمعمول جريان انحرافی با برخی مقامات امنيتی و سياسی دولت‌های غربی و حتی احتمال وقوع درگيری خيابانی توسط اين جريان، پرده برداشت.

۴. سياست دولت‌های نهم و دهم پيرامون مسائل کتاب و توليدات عرصه‌ی انديشه و هنر نيز از جمله نشانه‌های بارزی است که حکايت از وحدت عمل و نظر حاکم بر القاعده و دولت آقای احمدی‌نژاد دارد. سرکوب و طرد هنرمندان اصيل، متعهد و آزادی‌خواهی که حاضر به تاييد دولت‌های نهم و دهم و توليد آثار سفارشی و يا منطبق با قرائت هيات حاکمه در حوزه‌های هنر، سينما، ادبيات و علوم انسانی نشدند و به محاق بردن آثار علمی و فرهنگی ايشان، اعمال سانسور شديد و عدم صدور مجوز انتشار آثار نويسندگان بزرگ اين مرز و بوم، اعمالی نيستند که بتوان آن‌ها را ناديده گرفت يا انکار کرد. ‌وزير ارشاد دولت دهم در همين اواخر به صراحت ابراز داشت که صرفنظر از ماهيت و مندرجات کتاب‌ها، اجازه‌ی انتشار به آثار نويسندگانی که با دولت مشکل دارند، داده نخواهد شد. پيکره‌ی بودا در ايران نبود که ببينيم چه بر سر آن می‌آيد، ليکن عملکرد وزارت ارشاد و ساير نهادهای فرهنگی وابسته به دولت در تخريب و نابودی آثار باستانی، اماکن تاريخی و توليدات فرهنگی و هنری، کم از فجايعی نداشت که طالبان در افغانستان پديد آوردند و به تعبيری، از حمله‌ی مغول به اين سو، بی‌سابقه بوده است.

نتيجه‌گيری
تخريب اقتصاد، فرهنگ، زيرساخت‌های دمکراتيک مانند انتخابات آزاد و سالم، تمرکز قدرت اقتصادی و نظامی و سياسی در سپاه، سلب مشروعيت اخلاقی و سياسی از نظام جمهوری اسلامی ايران، دستيابی به منابع کلان مالی و عدول از آرمان‌های راستين انقلاب اسلامی، امکاناتی که احمدی‌نژاد در نيروهای لباس شخصی و شبه دولتی وابسته به سازمان بسيج و هيات‌های مذهبی به دست آورده و نفوذ مالی که در ميان مراجع قدرت نظامی و اقتصادی داراست و همچنين، امکانات مادی و تبليغی که از پيش و در خلال ساليان اخير به منظور وزن‌کشی و برتری‌جويی احتمالی در برابر امکانات اقتصادی وسياسی و نظامی روحانيت سنت‌گرا به دست آورده است، زمينه‌های عينی بروز و اعلام رسمی موجوديت يک جريان نظامی و تماميت‌خواه را محرز می‌دارد و به نظر می‌رسد که بروز ناامنی‌های اجتماعی و تشديد روحيه و احساس ناامنی در فجايعی مانند حمله به استخر زنانه، يا حادثه‌ی خمينی‌شهر و نظاير آن، از جمله زمينه‌های ذهنی طرح حکومت نظاميان در ايران قلمداد شوند. تجربه‌ی تاريخی معاصر حکايت از آن دارد که رضا خان ميرپنج و ساير حکومت‌های نظامی نيز در چنين فضايی، از بخت توفيق برخوردار شدند.

همان‌گونه که در آغاز دوره‌‌ی پهلوی اول به چشم خورد، رضا شاه پس از تسخير قدرت سياسی، به انحلال و نابودی ارکان و ساختار حقوقی قانون اساسی مشروطه پرداخت، اکنون نيز، با توجه به حوزه‌‌ی ماموريت و نفوذی که اين جريان غيرعلنی يا حکومت احتمالی که ما به جهت هم‌ذاتی، نام " القاعده‌ی شيعی " بر آن نهاديم، فراتر از مرزهای ايران برای خود متصور است، بعيد است که روحانيت به مثابه‌‌ی نهادی مستقل و واقعاً واجد قدرت در اين سنخ حکومت جايگاهی داشته باشد و اين حکومت نوظهور احتمالی در سايه‌ی نظام ولايت فقيه پايدار شود و بلکه بيشتر محتمل است تا در ساختار نوعی حکومت نظامی / ايدئولوژيک به رهبری مفتی ضعيف و دست‌نشانده‌ و دست‌آموزی همتای ملاعمر پديد آيد. امکانات مالی دولت که امروزه بسياری از رقبای اصول‌گرای وی نيز بدان اذعان دارند و سازمان‌دهی گسترده در شهرستان‌ها می‌تواند در شکل‌گيری اکثريتی موثر در مجلس نهم به نفع دولت منجر شود و بديهی است که چنين مجلسی می‌تواند نقشی اساسی در نيل به خواسته‌های جريان ياد شده ايفا کند. طرح و ترويج نظام پارلمانی فارغ از تعاريف و الزامات حقوقی آن که بر آزادی احزاب و انتخابات حزبی دلالت دارد، حکايت از افزايش تمرکز در ساختار نظام سياسی کشور، تغيير قانون اساسی کنونی و دست‌کاری در کارکرد نهادهای درون حکومت دارد و متاسفانه مويد صحت فرضيه‌ی مطروحه در نوشتار حاضر محسوب می‌شود.

در آستانه ی سی و سومين سالگرد پيروزی انقلاب اسلامی، طرح اين پرسش بنيادين، بی جا و بی مناسبت نمی نمايد که چگونه ممکن است، قدرت های خارجی يعنی آمريکا، انگلستان و اسراييل که لااقل، ۲۵ سال در ارکان حاکميت ايران و در بالاترين سطوح نفوذ داشتند، به يکباره پس از پيروزی انقلاب، صحنه را خالی کرده و از موقعيتی به نام ايران چشم پوشيده باشند؟ به نظر می رسد که جريان های بيگانه که از ابتدای انقلاب در عرصه ی مديريت حکومتی نفوذ کرده و موجبات طرد پله کانی مديران انقلاب و نقض آرمان های اصيل انقلاب را فراهم آوردند و حاکميت هرگز، به هشدارهای پياپی دلسوزان واقعی اين مرز و بوم در شناخت و برخورد با آن، توجهی نشان نداد، البته منحصر به کلاهی ها و کشميری ها و سعيد امامی ها نبودند و امروزه اين جريان، ديگر نه به از ميان بردن معدودی از شخصيت ها که تنها به سقوط جمهوری اسلامی، نابودی هويتی به نام ايران و باوری به نام اسلام مترقی می انديشد.

سخن از موفقيت يا عدم موفقيت يا دوام بلند مدت چنين جريان مخوف سياسی، امنيتی و اعتقادی، بيهوده است وقتی که ابعاد تخريب و خسارات مادی و معنوی وقوع حکومت نظاميان ِ ايدئولوژيک ( فاشيسم اسلامی )، حتی فراتر از مرزهای ايران قابل پيش‌بينی است. از اين رو، مقابله با تحقق چنين وضعيت و فاجعه‌ای، وظيفه‌ای ملی و جهانی است که افزون بر ملت ايران، حمايت مردم جهان را ضروری می‌سازد.

Motmehr86@gmail.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016