شنبه 30 فروردین 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نامهء سه شاعر از سه نسل شاعران تبعيدی ايران

خطاب به شاعران غير ايرانی دعوت شده به جشنوارۀ بين المللی شعر فجر
اشاره: مطابق خبر مندرج در رسانه های ايران، قرار است در ارديبهشت ماه برنامه هائی به نام «جشنوارهء بين المللی شعر فجر» در تهران برگزار شود. مسئول اين جشنواره در تاريخ 24 فروردین 1393 به خبرگزاری فارس چنين گفته است: «شاعرانی از کشورهای فرانسه، آمریکا، الجزایر، مراکش، عراق و سوئد انتخاب شده اند که فعلاً امکان اعلام اسامی آنها وجود ندارد... البته زمانی که بلیط آنها تهیه شد و ساعت ورود اعلام شد ما اسامی را اعلام خواهیم کرد!» اين نامه را سه شاعر تبعيدی از سه نسل شاعران ايران (اسماعيل نوری علا، ميرزا آقا عسگری وافشين بابازاده) خطاب به شاعران غير ايرانی که به شرکت در اين جشنواره دعوت شده اند نوشته و از همگان می خواهند تا با امضای «پتيشن» مربوط به آن ايشان را در اين مورد حمايت کنند.

آدرس برای امضاء پتيشن
http://www.gopetition.com/petitions/poets-of-the-wrold-do-not-participate-in-islamic-republis-poetry-festival/signatures.html

توجه: متن انگليسی پس از متن فارسی آمده است

شاعران گرامی کشورهای مختلفی که به جشنوارهء تهران دعوت شده ايد!

ما، امضاء کنندگان اين نامه، سه شاعر تبعيدی ايرانی که به سه نسل از هموطنان مان تعلق داريم، صرفنظر از اينکه کدام یک از شاعران ايرانی در اين جشنواره حضور خواهد داشت و حضور خود را چگونه برای هموطنان شان توجيه خواهند کرد، مناسب ديده ايم تا به شما بگوئيم که قرار است براستی به کجا سفر می کنيد:

شما به کشوری می رويد که حکومت اش برخی از بهترين شاعران، نويسندگان، هنرمندان و مترجمان اش را کشته است(1)؛

و حتی اجازهء انتشار آثار برخی از مهمترين شاعران و نویسندگان از دنيا رفته اش را نمی دهد(2)؛

به سرزمینی می رويد که برخی از بزرگترین شاعران و نويسندگان اش در تبعيد، از جهان رخت بربسته اند(3)؛

به میهن شاعران و نويسندگانی می رويد که يا اجازهء زيستن در زادگاه خود را ندارند(4)؛

يا در تبعيد خودکشی کرده اند(5)؛



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


به سرزمينی می رويد که بیش از سی سال است که کانون نوبسندگان اش را بسته اند و نیمی از اعضاء اين کانون، و نيز اعضاء انجمن قلم اش، در تبعید به سر می برند؛

به سرزمينی می رويد که حاکمان اش فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرده اند؛
شما به سرزمينی می رويد که چماقداران حکومتی اش حتی به سنگ گور شاعران برجسته اش هم رحم نکرده و آنها را می شکنند(6)؛

به سرزمينی می رويد که حکومت مذهبی اش دشمن نومسیحیان، بهائیان ، زرتشتیان، و دگراندیشان ایران است؛

سرزمينی که حکومت اش به نمايندۀ سازمان ملل و هيئت های بررسی کنندۀ وضعيت حقوق بشر اجازۀ ورود به ایران را نمی دهد؛

سرزمینی که حکومت اش سالانه صدها نفر دگراندیش را در خیابان ها بر دار می کشد؛

سرزمینی که بر اساس قانون اساسی شريعتمدار حکومت اش، بين مردان و زنان،

مسلمانان و غيرمسلمانان، حتی بين مسلمانان شيعه و سنی تبعيض می گذارد؛

سرزمینی که حکومت بنیادگرای اش، اقلیت های قومی و مذهبی را سرکوب می کند(7)؛

سرزمینی که رهبران حکومت اش، سیاستمداران خودی اما معترض را نيز در بند می کنند(8)؛

سرزمینی که حکومت اش نشانه های تمدین دیرین ايران را آگاهانه نابود می کند (9)؛

شما به ميهمانی حکومتی می رويد که پشتیبان جنايات بشار اسد و حزب الله لبنان است؛

حکومتی که می گوید و می خواهد کشور اسرائیل و مردمان اش را از پهنۀ زمین محو کند؛

حکومتی که پشتیبان تروریست های جهان است؛ از بوینوس آیرس تا رستوران میکونوس در برلین؛

حکومتی که رهبران اش در اندیشۀ تولید بمب اتمی برای تهدید یا کوبیدن جهان اند.

آری، خانم ها و آقایان! شما به کشوری می روید که حکومت آن حکومت توهمات، خرافات و بنیادگرایی است؛ حکومتی که در ایران با شلاق و گلوله و طناب دار با ایرانیان برخورد می کند، و می کوشد در مجامع بین المللی با لبخند و دروغ با جهانیان سخن بگوید!

اگر دل تان می خواهد، بروید! و بر فرش قرمزی پای بگذارید که با خون هزارها تن از شاعران، نویسندگان، هنرمندان، دگراندیشان، دگرباشان، زنان و مردان نوخواه، سیاست مداران، روزنامه نگاران، اقلیت های قومی و عقیدتی رنگین شده است.

اما، براستی، بدانيد که شما مسافران جهنمی واقعی در روی زمین خواهيد بود؛ جهنمی که خود را شاید در ظاهر، بر شما بهشت وانموده است. و، بی گمان، اقليتی حاکم بر اکثریتی نیازمند و درمانده، خواهد کوشيد به شما خوش بگذرد!
آیا براستی شما از اين سفر پر از اما و چرا، برای مردم خود، فرهنگ خود، و وجدان خود چه سوغات خواهيد آورد؟ سفر شما چه دردی از دردهای پرشمار مردم سرکوب شده و ترسخوردۀ ایران را درمان خواهد کرد؟!

ما باور داريم که داور تاریخ، نام شما، وجدان شما، و این سفر شما را (اگر در آن پای نهيد) برای همیشه، همچون سندی از گمراهی ِ بخشی از روشنفکران قرن بيست و يکم، برای آيندگان خواهد نوشت.

ما وظيفهء خود دانستیم تا در جایگاه همکار، به شما - که ای بسا به واژه ها، به آزادی وجدان و عقیده، به آزادی بیان و نشر ، و به جان و جایگاه آدمی ارج می نهید- ، از اين نطع خونينی که ایران نام دارد، و از میراث بران شیوه های هیتلری در حکومت کنونی اش به کوتاهی سخن بگوییم؛ تا از اين پس، کسی از شما نگويد که حتی از اين اندک نيز بی خبر بوده است.
فروردین 1393- آپریل 2014


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016