گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ملاقات حسن خمينی با گابو، ف. م. سخندرگذشت نويسنده ی بزرگ کلمبيايی٬ گابريل گارسيا مارکز٬ در جهان انعکاس وسيعی داشت و بسياری از بزرگان فرهنگ و ادب و سياست فقدان وی را به بازماندگان او و جامعه جهانی تسليت گفتند. مارکز در ايران با کتاب «صد سال تنهايی»اش شناخته شده بود. آثارش با جرح و تعديل بسيار ترجمه و منتشر می شد و البته بدون اجازه او و ناشرش. آخرين اثرش در ايران سر و صدای زيادی کرد و خوانندگان بسياری را به شوق خواندن پاساژهای «صحنه دار»٬ به سمت اين کتاب کشاند و هزاران بار از سايت های مختلف «دانلود» شد.
مطرح شدن نام او٬ بار آخر٬ به خاطر دعوت ميرحسين موسوی به خواندن کتاب «گزارش يک آدم ربايی» بود. ميرحسين به فرزندان اش گفته بود اگر می خواهيد به وضع کنونی ما پی ببريد٬ اين کتاب را بخوانيد. خواسته ی ميرحسين٬ با استقبال گسترده ی مردم و جوانان روبه رو شد. ترجمه های چاپ شده ی اين کتاب٬ بلافاصله ناياب شد و هزاران نسخه از آن از طريق اينترنت دانلود شد. مرگ گابو اما صدای ديگری را از جماران بلند کرد که در فريادهای جانخراش اعتراض به دفن پروفسور فرای چندان شنيده نشد. سيد حسن خمينی٬ نوه آيت الله خمينی٬ خاطره ی ديدارش با مارکز را در سايت جماران منتشر کرد که حاوی نکات خواندنی بود. «يادگار امام» در سفری که به کوبا داشته است از طريق فيدل کاسترو با مارکز ديدار می کند. نکته ای که باعث شده سيد حسن در باره ی مارکز مطالبی بگويد و نام اش در کنار کسانی مانند بيل کلينتون و شکيرا قرار گيرد نه علاقه ی او به ادبيات امريکای لاتين بلکه اعتراض مارکز به کتاب آيات شيطانی سلمان رشدی ست که لابد برای مارکز و «امام راحل» امتيازی به شمار می آيد. البته سيد حسن ننوشته است که آيا مارکز با فتوای پدر بزرگ او نيز موافق بوده يا اين که صرفا آيات شيطانی را از نظر ادبی نمی پسنديده است. نکته جالب توجه ديگر٬ امضا کتاب فرد همراه سيد حسن توسط مارکز است. خود می نويسد: جالب است در مملکتی که اسلام در آن حاکم است و سرقت علمی و ادبی در آن نکوهيده و ممنوع٬ آثار يک نويسنده بدون اطلاع او و ناشرش در ايران ترجمه و منتشر می شود و با افتخار٬ نسخه ای از چنين اثر دزديده شده ای٬ توسط يک فرد معمم -که از بستگان امام راحل نيز هست- برای امضا در مقابل نويسنده قرار می گيرد! خوب است سياستمدارانی که به ذکر خاطرات خود می پردازند به جنبه های مثبت و منفی آن توجه کنند و اگر خاطره يا خاطراتی با ذکر مواردی مانند حکم قتل يک نويسنده يا دزدی يک اثر٬ مايه ی خجالت و سر افکندگی ست از بازگويی آن بپرهيزند. Copyright: gooya.com 2016
|