گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
8 مرداد» فساد مالی در حکومت و راهکارهای مقابله با آن، علی فراستی1 مرداد» خشکسالی واقعی است؛ اينک "چه بايد کرد؟" (بخش دوم و پایانی)، علی فراستی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! خشکسالی واقعی است؛ اينک "چه بايد کرد؟"، علی فراستیتامین آب ایران در وراء دیدگاههای سیاسی؛ تعلقات قومی و مذهبی؛ گرایشات جناحی و فلسفی یک ضرورت ملی است و در جهت تحقق آن به یک اجماع ملی نیاز است. اگر در قرن بیستم؛ ملی کردن بزرگترین منبع زیرزمینی ایران (نفت) با اجماع ملی محقق شد؛ در قرن بیست و یکم مسئله تامین آب ایران نیازمند اجماع ملی و مشارکت فعال شهروندان است تا تحقق یابد. اهمیت تامین پایدار آب بیش از ملی کردن نفت است
بخش اول: ضرورت موضوع خشکسالی و بحران کمبود اب در ايران از مرز هشدار گذشته و اينک زمان عمل فرا رسيده است. سالهاست مقامات دولتی و کارشناسان و شهروندان مسئول در مورد ابعاد رو به گسترش کمبود آب در ايران هشدار می دهند. آخرين خبر در مورد جيره بندی اب در ۱۲ کلانشهر کشور بود. خشک شدن ۵ درياچه؛ پائين رفتن بستر آبهای زيرزمينی در اقصی نقاط کشور؛ خشک شدن آب زاينده رود و چند رودخانه ديگر؛ کاهش سطح ذخيره آب پشت اغلب سدهای کشور؛ تخليه ۶۵ درصد از روستاهای يزد در ۲۵ سال گذشته؛ خالی شدن ۳۰۰ روستا در حاشيه درياچه هامون؛ تامين آب ۵۳۰۰ روستا بوسيله تانکر و گسترش کوير تنها تکرار تراژدی تلخی است که هر روز بيشتر سرزمين ما و ساکنان آنرا به لبه يک فاجعه ملی و زيست محيطی نزديک تر می کند. در کنار تمامی هشدار ها و اعلام خطرها کمتر سخنی از پيدا کردن راه حل برای اين بحران در ميان است. گوئی همه منتظر معجزه ای نشسته اند و يا در بهترين حالت؛ چشم به آسمان دوخته و اميدوارند در زمستان آينده ابرها به رحم آمده و باران فراوانی نصيب زمين تشنه ايران زمين بکند. در چنين شرايطی سازمان های غير انتفاعی که علاقمند به پيگيری اين فاجعه باشند يا وجود خارجی ندارند و يا از نفس افتاده اند؛ وزارتخانه های مسئول تآمين اب اشاميدنی و آب کشاورزی تنها به اعلام هشدار اکتفا می کنند؛ و مجلس شورای اسلامی آنقدر مشغول درگيری های جناحی است که وقت رسيدگی به اين قبيل امور «پيش پا افتاده» را ندارد. مقايسه خشکسالی در کاليفرنيا معضل خشکسالی تنها مختص ايران نيست و اين بحران هم اکنون دامنگير تعدادی از ايالتهای غربی آمريکا بخصوص کاليفرنيا شده است. کمبود باران در زمستان ۱۳۹۲ در اين ايالت رکورد شکست تا جائی که بسياری از مزارع در فلات مرکزی کاليفرنيا؛ که بعنوان انبار غله آمريکا شناخته می شود؛ با کمبود شديد آب روبرو شدند و انتظار ميرود متعاقبا قيمت محصولات کشاورزی و حتی گوشت و لبنيات افزايش يابند. همزمان کنگره ايالت کاليفرنيا کميسيون های مختلفی برای پيدا کردن راه حل عاجل برای خشکسالی تشکيل داد و بودجه ای چند ميليارد دلاری برای مقابله با بحران آب اختصاص داده شد. دولت فدرال نيز متعهد شد که اعتبارات فوری جهت مقابله با خشکسالی در اختيار اين ايالت قرار دهد. وزرات آب کاليفرنيا بلافاصله شرايط اعطاء اعتبارات ايالتی برای پروژه هائی که به خودکفائی محلی در تامين آب منجر شود و يا با صرفه جوئی؛ از اتلاف بی رويه آب جلوگيری کند را اعلام کرد و شهرها و استان های مختلف با تهيه طرح های عمرانی دوفوريتی برای دريافت اعتبارات به رقابت پرداختند. اصلاح نظام مديريت آب؛ تبديل سيستم آبياری منازل؛ باغات؛ پارک ها و مزارع به سيستم آبياری هوشمند؛ بازيافت آب فاضلاب و تصفيه آن در حد آبياری و حتی اشاميدن؛ گسترش لوله های آب بازيافت شده برای مصارف کشاورزی و آبياری باغ ها و پارک ها؛ ايجاد مخاذن کوچک و بزرگ در منازل و ساختمانهای مسکونی و تجاری و موسسات برای ذخيره آب باران در همان ساختمان ها؛ هدايت آب باران از سيلاب ها و مسيل های انتقال سيل در سطح شهر ها به مخاذن برای تصفيه؛ تنها نمونه هائی از طرح هائی بودند که از جانب شهرها و استان های کاليفرنيا و ادرات متعدد آب و نهادهای غير انتفاعی برای دريافت اعتبارات ارائه شدند. شرط تآمين اعتبار اين پروژه ها اين بود که آن پروژه آماده اجرا بوده و ظرف يک يا دو سال به نتيجه مورد نظر دست يابند. متاسفانه با مرور روزنامه های چاپ ايران و جستجوی ابنترنتی خبری از اينکه چه اقدامات عملی در حال حاضر برای رفع مشکل بی آبی در ايران در دست اجرا و يا حتی بررسی باشد ديده نمی شود. حل اين مشکل نير امری نيست که يک شبه و يک ماهه قابل اجرا باشد. در شرايطی که سخن از افزايش جمعيت به ۱۵۰ ميليون نفر است؛ هيچ سخنی از چگونگی تامين آب ۷۵ ميليون نفری که قرار است در آينده به جمعيت کنونی اضافه شوند ديده نمی شود. باقی ماندن جمعيت فعلی ايران در اين سرزمين بسته به تامين آب دارد وگرنه همين جمعيت بدليل کوچ دسته جمعی رو به نقصان خواهد گذاشت. مضافا اگر مشکل تامين آب حل نشود سرنوشت مناطق کم جمعيت فلات مرکزی و جنوب شرقی ايران و کاهش مستمر جمعيت در انتظار بقيه نقاط کشور خواهد بود. در عالم واقع؛ رسيدن به يک طرح عملی به مطالعات کارشناسی و طراحی و محاسبه و تامين بودجه نياز دارد و در بهترين حالت ۳ تا ۴ سال وقت نياز است تا يک طرح به مرحله اجرا برسد و همان مدت وقت لازم است تا يک طرح به مرحله بهره برداری برسد. عدم توجه جدی مشکل آب منجر به تنش های اجتماعی خواهد شد که نمونه های آن در تظاهرات مردم در چند نقطه کشور عليه ارسال آب به مناطق ديگر و اعتراض به خشک شدن درياچه ها و رودخانه ها مشاهده شده است. جيره بندی و کمبود گسترده آب در تهران و شهرهای بزرگ می تواند سياسی شده و دولت را با مطالبات حداکثری مردم مواجه گرداند. بی توجهی به اين مسئله در کنار حيف و ميل بيت المال و فساد گسترده مالی در نظام بانکی و موسسات دولتی؛ که هر روز ابعاد جديدی از آن برای مردم آشکار می شود؛ باعث فرسايش حوصله عمومی و سلب اعتماد به کارآمدی مسئولان حکومتی خواهد گرديد. صرفه جوئی خوب است ولی کافی نيست نهادهای مسئول در چند سال اخير با افزايش قيمت آب مصرفی و نصيحت مردم به صرفه جوئی تلاش کرده اند با رشد روزافزون اين بحران مقابله کنند ولی واقعيت اينست که مردم ايران با توجه به امکانات خود نهايت صرفه جوئی را در مصرف آب می کنند. ديگر از حوض های پر از آب در خانه ها و باغ های شهری خبری نيست. سکونت در آپارتمان و رو آوردن به سبک زندگی جمعی نيز در کاهش مصرف آب موثر بوده است. همزمان افزايش شبکه فاضلاب شهری به کاهش هدر رفتن آب فاضلاب در چاه های سنتی کمک نموده و بخشی از آب فاضلاب برای مصارف کشاورزی و حتی آشاميدنی تصفيه می شود. آب چاه های سنتی هم برای جبران کمبود آب آشاميدنی و کشاورزی اسخراج می شود و پس از تصفيه به شبکه آبرسانی شهری برگردانده می شود. ولی افزايش جمعيت طبعا به افزايش تقاضا هم منجر شده است. ساختن دهها سد بر رودخانه های کشور نيز کمک شايانی به تامين آب کشاورزی کرده است ولی مشکل در توزيع آب و يا صرفه جوئی در مصرف آب نيست بلکه مشکل اصلی «تامين آب» است. شرط اساسی خودکفائی در کشاورزی تامين آب کشاورزان است و با ادامه روند گرمايش زمين و خشکسالی؛ چشم انداز تامين آب با نگرش های پيشين بنظر ناممکن می آيد. به اين دليل بايد نگرش عمومی به تامين آب را تغيير داد و به فکر ۲۰-۳۰ سال آينده بود که با افزايش جمعيت و تداوم خشکسالی چه راهی بايد پيش گرفت. مسئله گرمايش کره زمين و گسترش خشکسالی بر اساس يک پروهش جديد که توسط «مرکز فضانوردی آمريکا» انجام گرفته روند گرمايش کره زمين به علت پخش کاربن مونوکسايد منجر به باران های شديد در برخی نواحی جهان؛ باران های متوسط در برخی ديگر و خشکسالی در نواحی وسيعی از جهان خواهد شد. اين مرکز روند ريزش باران در ۱۴۰ سال گذشته را در مدل کامپيوتری مورد ارزيابی قرار داده و به اين نتجه رسيده است که روند خشکسالی در غرب آسيا و خاورميانه (شامل ۹۰ درصد خاک ايران) رو به تشديد شدن است و همزمان ريزش باران در شبه قاره هند رو به افزايش گذاشته است. يکی از کارشناسان سازمان هواشناسی کشور ضمن تائيد اين موضوع اعلام کرد اين خشکسالی ممکن است ۲۵ سال طول ادامه داشته باشد. يکی از ۱۴۰ نقشه روند تغيير شرايط اب و هوای جهان
مشابه همين روند در آمريکا نيز مشاهده شده است. بنا به گزارش اخير کاخ سفيد که در ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳ منتشر شد هوای آمريکا نسبت به سال ۱۸۹۵ يک درجه سانتيگراد گرم تر شده و امکان گرم تر شدن آن تا دو درجه سانتيگراد ديگر تا پايان قرن بيست و يکم هست. همين گزارش به تغييرات آب و هوای شرق و غرب آمريکا پرداخته و افزايش خشکسالی در غرب آمريکا و افزايش طوفانهای سيل آسا در شرق و جنوب آمريکا را از جمله عواقب اين تغييرات بر شمرده است. لازم به ذکر است که هم اکنون متوسط بارندگی در ايران ۲۵۰ ميليمتر در سال است. اين ميزان در حدود يک سوم ميزان متوسط جهانی است. افزايش سطح اب درياها با طمع انسان ها در غصب و خشکاندن دريا ها و مرداب های ساحلی نيز ارتباط دارد. از سال ۱۶۱۲ ميلادی که اولين سدهای خاکی در کشور هلند برای خشک کردن دريا و افزايش زمين های کشاورزی شروع شد تا سال ۲۰۱۴ ميلادی بيش از ۵۰ هزار کيلومتر مربع از سطح درياها بدليل خشک کردن آن و تبديل سطح درياها به مناطق مسکونی شهری و زمين های کشاورزی در بيش از ۵۰ کشور جهان در پنج قاره کاسته شده است. از سوی ديگر نتايج مطالعات مرکز خزرشناسی نيز نشان می دهد که آب دريای مازندران نيز در سال های آينده دستکم ۳ تا ۵ متر بالا خواهد آمد و قسمتی از استان های گيلان، مازندران و گلستان را زير آب خواهد برد و لذا برای حل اين مشکل بايد بخشی از آب دريای مازندران را تخليه کرد. «هيات بين دولتی تغييرات آب و هوائی» وابسته با سازمان ملل متحد در گزارش اخير خود که در ۱۱ فرورين ۱۳۹۳ منتشر کرد نسبت به روند افزايش گرمای کره زمين و تاثير آن بر کمبود آب هشدار داد. اين گزارش خطر تنش های قومی و جنگ و فجابع طبيعی را از تبعات کمبود آب دانسته و از دول عضو درخواست کرده است تا برای کاهش اثرات گازهای گلخانه ای تلاش نمايند. کوير لوت: بخاری کره زمين يکی از تاثيرات منفی گرمايش زمين بصورت گسترش کوير و پراکنده شدن شن های روان در مناطق مجاور و نابودی گياهان و حيات وحش نمودار می شود. روند گرمايش زمين بخصوص در خاورميانه پديده ای است که طی چند هزار سال تداوم داشته ولی اينک سير صعودی پيدا کرده است. بر اساس برخی پژوهشهای تاريخی کويرهای ايران تا ۷۰۰۰ سال پيش مملو از آب بوده و تمامی فلات ايران همانند مناطق استوائی پوشيده از درخت بود. هوای اين مناطق معتدل و فصل بارندگی طولانی بود. در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نيز به اين موضوع اشاره شده است: «در سالهای خيلی دور؛ منطقه لوت يک درياچه زنده با زيبائی های طبيعی بوده است. پش از گذشت سال ها اين درياچه ها شروع به تبخير نموده و کوه ها سر برآوردند. محيط زيست به تدريج تغيير شکل و اکولوژی لوت کاملا دگرگون گرديد.» (گزارش مرکز پژوهشهای مجلس - ص. ۱۸) بر مبنای برخی داده های تاريخی زلزله ای بسيار شديد فلات مرکزی کنونی ايران را بشدت تکان داد و با فروپاشی کوههای جنوبی درياچه ای که اينک کوير لوت است؛ آب درپاچه با شدت از آن خارج گرديده و باعث طغيان در ممالک همجوار گرديد. اين واقعه در منابع تاريخی چين هم ثبت شده و از آن بصورت تکان های عظيم؛ باران های شديد و سيلی که هرگز پيش از آن مشاهده نشده بود؛ ياد می کنند. اين فاجعه طبيعی بمدت ۲۰ روز ادامه داشت و منجر به تغيير شگرف در محيط زيست خاورميانه و فلات ايران شد. جنگل ها و مراتع حاصلخيز شسته شدند و شکل درياها و درياچه ها تغيير کردند. ممکن است برخی داستان های مذهبی در مورد حضرت نوح و طوفان های بارانی و ساختن کشتی نوح ناظر بر اين واقعه طبيعی بوده باشد. تغيير بافت طبيعی خاورميانه پس از اين واقعه بصورت گرم شدن تدريجی هوا؛ تبديل مراتع به صحرا و کوير؛ آب شدن تدريجی يخهای شمال اروپا؛ نازا شدن ابرهای اين منطقه و در نقطه مقابل؛ افزايش بی سابقه باران در شبه قاره هند نمودار شدند. هم اکنون گرمترين نقطه کره زمين در منطقه «گندم بريان» واقع در کوير لوت است که دمای آن تا ۷۰ درجه سانتيگراد ميرسد و از آن بعنوان «بخاری کره زمين» هم ياد می کنند. بنا به نظر برخی دانشمندان؛ تابش های خورشيدی به کوير لوت منجر به بازتاب امواج مادون قرمز به فضا گشته؛ بخشی از آن تشعشات از آتمسفر عبور می کند و قسمتی ديگر توسط گازهای گلخانه ای موجود در آتمسفر به سطح زمين بازتابيده می شود. بازگشت اين امواج باعث نازا شدن ابرها گرديده و بر شدت خشکسالی می افزايند. يکی از راههای ممانعت از تداوم اين کنش و واکنش حرارتی؛ خاموش کردن «بخاری کوير لوت» از طريق بازگرداندن طبيعت آن به حالت اوليه؛ يعنی تبديل آن به درياچه است. اين طرح مخالفان و موافقانی دارد که هريک برای فوايد و مضرات اين طرح دلايلی ارائيه می دهند که به سهم خود قابل تعمق هستند. مروری بر طرح های ارائه شده برای تامين آب در ۴۰ سال گذشته طرح های مختلفی برای تامين آب ايران از طرف کارشناسان دلسوز ارائه شده است ولی جزء پروژه های سد سازی؛ برنامه ريزی جدی برای تامين آب اجرا نشده است. بسياری از سدها نيز بدليل کاهش بارندگی؛ افرايش مصرف و ضعف مديريت آب؛ خالی و يا بسيار کمتر از ظرفيت خود آب دارند. تبديل کويرهای مرکزی ايران به درياچه يکی از طرح هايی است که از سال ۱۳۴۵ ميان کارشناسان مطرح شد. اولين طرح توسط مهندس هومان نژاد نوشته شد و به سازمان پژوهش های علمی کشور تحويل داده شد. بر اساس اين طرح بايد بين دريای مازندران و دريای عمان درياچه هائی ايجاد شود تا نهايتا اين دو دريا بهم متصل گردند. در اين ارتباط سه نقطه پست در مرکز و جنوب شرقی ايران شامل دشت کوير؛ کوير لوت و چاله جازموريان در نظر گرفته شد. پس از انقلاب طرحی توسط اقای مسعود قمی به نخست وزير وقت (مير حسين موسوی) ارائه شد که شامل کانال هائی برای ايجاد ارتباط بين اين دو دريا می شد. اين طرح در زمان دولت های هاشمی رفسنجانی و خاتمی با شرکت دهها کارشناس و متخصص پيگيری شد. با فروپاشی اتحاد جماهير شوروی و تلاش کشورهای تازه استقلال يافته در آسيای مرکزی و قفقاز برای استخراج و فروش نفت و گاز خود به کشورهای اروپائی و آسيائی؛ موضوع انتقال انرژی فسيلی بعنوان يک چالش بزرگ پيش روی سرمايه گذاران و توليد کنندگان منابع انرژی قرار گرفت. ناپايدار بودن مسير هائی که به نحوی به دخالت روسيه بيانجامد بعنوان مهم ترين مانع در انتقال منابع فسيلی درآمد و لذا راه انتقال نفت و گاز از طريق ايران بخصوص برای مصرف کنندگان اسيائی بعنوان مسيری پايدار مورد بررسی قرار گرفت. متاسفانه ضعف دولت ايران در استفاده از موقيعت پيش آمده و بحران های پياپی با ممالک غربی مانع جدی گرفتن اين طرح شد. در سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶ جمعی متشکل از ۱۳۰ کارشناس و متخصص داخلی مطالعات امکانپذيری مقدماتی احداث آبراه کشتيرانی از دريای عمان و خليج فارس به دريای مازندران را بررسی کرده و گزارشی در ۱۰ جلد تقديم رئيس جمهور وقت کردند که بخشی از طرح ارائه شده ناظر برا راهای تامين آب فلات مرکزی ايران بود. گزارش نهائی مطالعات در ۵۰۰۰ صفحه تنظيم گشته و شامل بررسی های جامع جغرافيائی؛ زمين شناسی؛ مهندسی و تاثيرات زيست محيطی می شد و گزينه های مختلف ساختن آبراه را مورد بررسی قرار داداه بود. اين مطالعات به تائيد مهندسين مشاور روسی نيز رسيد. مجری اين طرح مقدماتی وزارت جهاد سازندگی وقت و کارفرمای آن دفتر رياست جمهوری بود. در عين حال تعدادی از هموطنان مقيم آمريکا به بهره گيری از توانائی های علمی و تخصصی ايرانيان مقيم اين کشور به مطالعات مقدماتی کارشناسی همت گماردند و با آرزوی سربلندی ايران و ايرانی و استفاده از سود سرشار ترانزيت نفت و گاز برای مردم ايران دو طرح جامع را تدوين کرده و به دولت ايران تحويل دادند. اين طرح ها علاوه بر احداث کانال ترانزيت کالا و نفت بين دريای مازندران و دريای عمان؛ راه حل هائی برای تامين آب مناطق کويری عرضه کردند. طرح اول به همت اقای فريد سيف؛ مدير شرکت «دوتامپ» و متخصصان اين شرکت در تکزاس و طرح دوم توسط دکتر بديع بديع الزمانی و جمعی از متخصصان ايرانی ساکن کاليفرنيا با عنوان «ايرانرود» در سال ۱۳۷۹ به دولت وقت تحويل داده شد. اين طرح ها مشابهت ها و تفاوت هائی با همديگر داشته و هدف نهائی آنها فراهم کردن امکان انتقال نفت و گاز قفقاز و آسيای مرکزی از طريق خاک ايران؛ ايجاد يک منبع دراز مدت درآمد؛ توسعه طبيعی کوير و مناطق محروم مرکز و جنوب شرق کشور؛ رونق اقتصادی سراسر ايران؛ ايجاد مشاغل جديد و تامين هزينه نگهداری و مرمت کانال و درياچه های مسير از طريق دريافت حق تزازيت نفت و گاز و کالا بود. اين طرح های جسورانه در ورای ساختن کانالهای ترانزيت؛ عمران و آبادانی همه جانبه ايران را هدف قرار داده و با آمار و ارقام؛ امکانپذير بودن آنرا نشان دادند. متاسفانه انتشار اين گزارش؛ آنهم ۶ ماه پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد؛ سرنوشتی بهتر از ساير پروژه های عمرانی و تحولات اقتصادی مملک نداشت و به بوته فراموشی سپرده شد. با اينکه درآمد ايران در دوران هشت ساله دولت احمدی نژاد از مجموع درآمد نقتی ايران در طول تاريخ استخراج نفت در ايران فراتر رفت ولی بخش اعظم آن در تاريک خانه های قدرت به هدر رفت. تنها بخش کوچکی از مبالغ ميلياردی اختلاس ها و فساد مالی می توانست نه تنها مطالعات کارشناسی پيشنهاد شده توسط مرکز پژوهش های مجلس را به مراحل تکميلی برساند؛ بلکه قادر بود مقدمات شروع و اجرای آن پروژه عظيم را فراهم آورد. تامين آب بعنوان يک وظيفه شهروندی هم اکنون که مسئله بحران آب از مرحله هشدار گذشته و در حال تبديل شدن به يک بحران اجتماعی است؛ ضرورت توجه جدی به اين موضوع در دستور کار ايران دوستان و دلسوزان و شهروندان ايرانی داخل و خارج کشور قرار گرفته است. تامين آب ايران در وراء ديدگاههای سياسی؛ تعلقات قومی و مذهبی؛ گرايشات جناحی و فلسفی يک ضرورت ملی است و در جهت تحقق آن به يک اجماع ملی نياز است. اگر در قرن بيستم؛ ملی کردن بزرگترين منبع زيرزمينی ايران (نفت) با اجماع ملی محقق شد؛ در قرن بيست و يکم مسئله تامين آب ايران نيازمند اجماع ملی و مشارکت فعال شهروندان است تا تحقق يابد. اهميت تامين پايدار آب بيش از ملی کردن نفت است. فقط بياد داشته باشيم که وقت تنگ و خشکسالی روبه گسترش است. علی فراستی Copyright: gooya.com 2016
|