یکشنبه 5 مرداد 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

اسرائیل سرزمین موعود برای یهودیان، مادامی که سیاه نباشند، حنان چه‌هاتا/ ترجمه: مهدی رمضان‌زاده

mehdi-ramazanzadeh.jpg
به محض ورود اتیوپیایی‌ها، تمام آن‌ها به «مراکز جذب» فرستاده شدند. دولت اسرائیل مدعی بود –و هنوز هم هست- که مسکن و آموزش وسیله ضروری پیشرفت در جامعه اسرائیل است. در این مراکز به مهاجران زبان عبری و «راه و رسم زندگی اسرائیلی» را آموزش می‌دادند. از نظر برخی، بسیاری از اتیوپیایی‌ها به این دلیل که در دهکده‌های قحطی‌زده به دنیا آمده بودند، لازم بود به‌تدریج با زندگی در اسرائیل آشنا شوند. با این حال، نگرانی‌هایی در خصوص شرایط زندگی در مراکز جذب وجود داشت و مردم مشاهده می‌کردند که آن‌ها بیشتر شبیه زندان بودند تا مراکز «خوشامدگویی». اعتراضات زیادی توسط ساکنان اتیوپیایی در طولِ این سال‌ها به‌دلیل نارضایتی از «فقر اقتصادی و شرایط سخت زندگی» در این مراکز، شکل گرفته است.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


دریافت نسخه pdfبه زبان اصلی


در حالیکه به انقیاد کشیدن و تجاوز به حقوق فلسطینیان ساکن در اسرائیل و سرزمین‌های اشغالی فلسطین مستند شده، به چگونگی ریشه ‌دوانیدن نژادپرستی در اسرائیل کمتر پرداخته شده است. گستردگی نژادپرستی در اسرائیل تنها به مسلمانان و مسیحیان فلسطینی ختم نمی‌شود، بلکه یهودیان با پس‌زمینه‌ها‌ی اقلیت قومی را هم در بر می‌گیرد. این مقاله در پی اثبات این است که چگونه و چر ا «فالاشا» -یهودیان اتیوپیایی که در چند عملیات انتقال دسته‌جمعی به اسرائیل آورده شده‌اند – خود را جزء طبقه‌ی فرودست جامعه‌ی اسرائیل تصور می‌کنند. آن‌ها نه‌تنها در مسکن، اشتغال، آموزش، ارتش و حتی در برگزاری رسوم مذهبی خود مورد تبعیض قرار می‌گیرند، بلکه ناخواسته به‌عنوان پشتوانه و بهانه‌های ساخت شهرک‌های غیرقانونی مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند.

سال 2011 میلادی، بیستمین سالگرد بزرگترین انتقال دسته‌جمعی یهودیان اتیوپیایی از آفریقا به اسرائیل بود. طیِ یک‌سری عملیات‌ مخفیانه در اواخر دهه‌ی 80 و اوایل دهه‌ی 90 میلادی، هزاران یهودیِ اتیوپیایی –کسانی‌که با عنوان «بتای اسرائیل» یا «فالاشا» («جامعه‌ی مهاجر» در زبان عبری) – مخفیانه از کشور جنگ‌زده و قحطی زده‌ی اتیوپی و همچنین از کشور همسایه، سودان، با هواپیما به «سرزمین مقدس» منتقل شدند. در آن زمان، این مأموریت‌های «نجات» باعث مناقشه در جهان شد. یکی دیگر از تمهیدات حکومت اسرائیل برای ایجاد تغییر در جمعیت فلسطین، فراخوان بازگشت دائمی به خانه –زادگاه «یهودیت»- برای یهودیان آفریقایی‌تبار توسط برخی یهودیان بود. صرف‌نظر از این‌که مهاجران اهل کجا بودند، این اقدام تلاشی برای افزایش نسبتِ جمعیت مهاجران اسرائیلی به فلسطینیان بومی بود. از سوی دیگر، در حال حاضر ، بیست سال بعد از این انتقال دسته جمعی، سوالاتی مطرح است. آیا یهودیان اتیوپیایی به میزان قابل قبولی در جامعه اسرائیل جذب شده‌اند؟ آیا ادغام عموم این مهاجران، موفقیت‌آمیز و کامل بوده است؟ و یا این که آن‌ها برای مقاصد خاصی همچون تقویت بیشتر سیاست استعماری اسرائیل در قبال فلسطینیان، تأمین گروه آماده‌ای از سربازان وظیفه برای وزارت دفاع اسرائیل (IDF)، تأمین نیروی کار برای مشاغل پست، مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند؟ و آیا با آن‌ها به‌مانند خویشاوندانی مطرود در جامعه یهودیان عمدتاً سفیدپوست رفتار نشده است؟. به‌نظر می‌رسد به‌دلیل عدم تحقق وعده‌ی برادری و وحدت، رویکرد دوم رویکرد غالب باشد.

هرچند به احتمال زیاد، نمونه‌هایی از موفقیت‌ها و پیشرفت‌های فردی وجود دارد، اما تصویری بسیار تیره و تار از بسیاری از «فالاشا» در اسرائیل – اگر نگوییم اکثر آن‌ها – مشاهده می‌شود. بنا بر گزارشی در نیوز ویک، آمار فقر در میان اتیوپیایی‌های ساکن در اسرائیل نسبت به دیگر یهودیان اسرائیلی سه برابر و آمار بیکاری نیز دو برابر است. احتمال اینکه جوانان اتیوپیایی تحصیل در مدرسه را نیمه‌تمام رها کنند بسیار بیشتر است و [جوانان اتیوپیایی به همین نسبت]، حضور بسیار کمتری در دانشگاه‌ها دارند و در مقابل به طور چشمگیری در زندان هستند؛ در مجموع، بزهکاری نوجوانان اتیوپیایی در جامعه چهار برابر بیشتر از [دیگر همسالان یهودی خود] است.

نیمی از جمعیتِ بیش از 120000 نفری یهودیان اتیوپیایی ساکن در اسرائیل امروزی در آفریقا متولد شده‌اند و همه آن‌ها کمتر از 2 درصد جمعیت 7/7 میلیونی اسرائیل را تشکیل می‌دهند. بسیاری از آن‌ها برای زندگی به محله‌های فقیرنشین یهودی و یا به شهرک‌های غیرقانونی فرستاده شده‌اند. هر سال، شکایت‌های بسیاری از نژادپرستی توسط جامعه‌ی اتیوپیایی‌ به موسسات خیریه مانند «تبکا» گزارش می‌شود. به‌گونه‌‌ای محسوس، یک نابرابریِ فزاینده‌ در نحوه‌ی برخورد با یهودیان سیاه و غیرسیاه وجود دارد و این در حالی است که صدها میلیون دلار کمک مالی برای «ادغامِ» فالاشا در جامعه‌ی اسرائیل توسط خیرین آمریکایی و اسرائیلی پرداخته می‌شود؛ اما در نهایت یک طبقه فرودست سیاه از اتیوپیایی‌ها در اسرائیل به‌جود آمده است که 65 درصد کودکان آن زیر خطِ فقر زندگی می‌کنند.
گفته می‌شود که در جهان بزرگترین اجتماع مهاجران یهودی اتیوپیایی در اسرائیل یافت می‌شود. لذا اگر نحوه‌ی برخورد با آن‌ها مایه نگرانی زیاد تمام اتیوپیایی‌ها باشد، نباید متعجب شد. همچنین بجاست که این مسئله مایه‌ی نگرانی و توجه کسانی‌ باشد که سعی در شناخت ماهیت واقعی جامعه اسرائیل دارند. مستندات غیرقابل انکاری از نژادپرستی هرروزه در جامعه اسرائیل وجود دارد. درحالی‌که یهودیان اسرائیلی نسبت به یهودیان سیاه پوست، تنها به‌دلیل اینکه آن‌ها سیاه هستند، با تبعیض برخورد می‌کنند، نباید از نحوه‌ی برخورد با فلسطینیان – مسیحی یا مسلمان- که بیشتر اوقات شدیدتر است تعجب کرد.

یهودیان اتیوپیایی تازه‌وارد در اسرائیل

بسیاری از یهودیان اتیوپیایی خود را از نوادگان شاه سلیمان و ملکه سبا می‌دانند. اینان به گمان خود کامل‌ترین صورت یهودیت را اجرا می‌کنند. یهودیان اتیوپیایی برای میلیون‌ها سال در آفریقا زندگی کرده‌اند و نسل‌ها آئین یهودیت را با زبان و مطابق رسوم خود اجرا کرده‌ بودند. با این وجود، زمانی که اسرائیل در 1948 بنیاد نهاده شد، به‌دلیل این که آن‌ها به‌عنوان یهودیانی «اصیل» از سوی خاخام‌های عالی‌رتبه اسرائیلی به رسمیت شناخته نشده بودند، مجاز نبودند برای زندگی به اسرائیل بروند. بعدها در سال 1975، زمانی که دولت اسرائیل در دوره‌ی نخست وزیری اسحاق رابین، فالاشا را به‌عنوان یهودیان «اصیل» به رسمیت شناخت، اجازه رفتن به اسرائیل و زندگی در آن‌جا به آن‌ها داده شد. این برای یهودیان اتیوپیایی بسیار سرنوشت‌ساز و مهم بود که سرانجام به آن‌ها «حق علیا» (حق مهاجرت) به سرزمین مقدس براساس «قانون بازگشت» به اسرائیل داده شد.

به رسمیت شناختن بحث‌برانگیز یهودییان اتیوپیایی از جانب خاخام‌ها منجر به مهاجرت دسته‌جمعی یهودیان از اتیوپی به اسرائیل در دهه‌های 80 و 90 شد. تعداد مهاجران از 100 نفر در سال 1977 به بیش از 120000 نفر در سال‌های اخیر در اسرائیل رسیده است. باوجود آن که برخی از افراد ادعا کردند که انگیزه‌ی اتیوپیایی‌ها برای این جابجایی تنها یک خواست مذهبی برای بازگشت به «سرزمین آبا و اجدادی» بود، اما دلایل فراوان دیگری هم وجود داشت؛ از جمله می‌توان به خشک‌سالی‌های شدید و قحطی‌های منجر به مرگ صدها هزار نفری در اتیوپی اشاره کرد. این دلایل غیر مذهبی می‌توانند فرار یهودیان اتیوپیایی را از فرط استیصال به اسرائیل توجیه کنند.

دلیل دیگر، ناآرامی‌های شدید سیاسی در اتیوپی آن دوره بود. امپراتوری «هیل سلاسی» در 1974 سرنگون شد و سرهنگ «منگیستو هیل ماریام» به قدرت رسید. منگیستو از جانب کوبا و شوروی حمایت می‌شد و در نتیجه کمونیسم به همراه احساسات ضدمذهبی و ضد یهودی بر اتیوپی مسلط شد. او با انتقال تعداد کمی از یهودیان به اسرائیل به‌عنوان بخشی از یک معامله تسلیحاتی موافقت کرد. بر این اساس اسرائیل برای وی تسلیحات تأمین کرد؛ اما در بیشتر موارد یهودیان از رفتن به اسرائیل منع شدند. پس جای تعجب نیست که به رسمیت شناختن غیرمنتظره فالاشا به‌عنوان یهودیانی اصیل، برای بسیاری از اتیوپیایی‌ها همانند یک کارت طلایی بود. آن‌ها برای رساندن خود و خانواده‌های‌شان به اسرائیل زندگی‌شان را به خطر انداختند. قطعاً کوچ از کشور قحطی‌زده و جنگ زده‌ی اتیوپی با وعده خوشامدگوییِ گرم در سرزمین شیر و عسل در آن دوره وسوسه‌انگیز بوده است.

عملیات موسی (1984)، جاشوا (1985) و سلیمان (1991)

برای فرار از ناآرامی‌های سیاسی اتیوپی در اوایل دهه 80 میلادی، هزاران نفر با پای پیاده طی سفری پرمخاطره به اردوگاه‌های نسبتاً امن پناهندگان در سودان فرار کردند. حدود 4000 نفر در طول مسیر سفر جان خود را از دست دادند. عملیات موسی دقیقاً از همین زمان و مکان آغاز شد. در طیِ یک دوره‌ی شش هفته‌ای، 8000 نفر از یهودیان اتیوپیایی به‌عنوان بخشی از عملیات مخفیانه‌ی هماهنگ میان ارتش اسرائیل و CIA، از سودان به اسرائیل منتقل شدند. زمانی که اخبار مأموریت «نجات» علنی شد، انتقال هوایی از سودان نیز متوقف شد. تعداد بسیاری از خانواده‌ها پس از توقف انتقال متلاشی شدند. برخی از اعضای خانواده به اسرائیل رسیدند، برخی در سودان سرگردان بودند و برخی دیگر هم در اتیوپی جا مانده بودند.

در یک عملیات پیگیری در 1985، حدود 800 یهودی به‌عنوان بخشی از مأموریت CIA (عملیات جوشا، به وسیله معاون جرج بوش اول رئیس جمهور وقت آمریکا) از سودان به اسرائیل منتقل شدند. بزرگترین و آخرین مأموریت‌‌‌‌‌‌های انتقال، عملیات سلیمان بود. یک رشته پرواز مستقیم که بیش از 36 ساعت به طول می‌کشید، برای انتقال یهودیان اتیوپیایی صورت گرفت. این پروازها شامل 34 هواپیمای غول‌پیکر مسافربری با تخمین انتقال 14324 نفر از یهودیان اتیوپیایی به اسرائیل انجام شدند.

بازگشت دشوار به خانه

این چند عملیات‌ نجات، از جنبه‌های گوناگونی بسیار بحث‌برانگیز شدند و درباره‌ی انگیزه‌های اسرائیل سؤالاتی مطرح شد: آیا این مأموریت نجات به‌واسطه‌ی خواستی مذهبی به منظور آوردن پیروان یهودیت به «سرزمین موعود» انجام شد یا طرحی اهریمنی برای تغییر جمعیت مهاجران یهودی مقیم در اسرائیل و سرزمین‌های اشغالی نسبت به فلسطینی‌ها بود؟ بعد از سختی‌های زیاد برای رسیدن به اسرائیل و صرف‌نظر از هر انگیزه اولیه‌ای –مذهبی، کاربردی یا سیاسی- درخصوص حضور اتیوپیایی‌‌ها در آنجا، مشخص بود که آن‌ها مشکلات قابل توجهی برای ادغام در جامعه اسرائیل خواهند داشت.

به محض ورود اتیوپیایی‌ها، تمام آن‌ها به «مراکز جذب» فرستاده شدند. دولت اسرائیل مدعی بود –و هنوز هم هست- که مسکن و آموزش وسیله ضروری پیشرفت در جامعه اسرائیل است. در این مراکز به مهاجران زبان عبری و «راه و رسم زندگی اسرائیلی» را آموزش می‌دادند. از نظر برخی، بسیاری از اتیوپیایی‌ها به این دلیل که در دهکده‌های قحطی‌زده به دنیا آمده بودند، لازم بود به‌تدریج با زندگی در اسرائیل آشنا شوند. با این حال، نگرانی‌هایی در خصوص شرایط زندگی در مراکز جذب وجود داشت و مردم مشاهده می‌کردند که آن‌ها بیشتر شبیه زندان بودند تا مراکز «خوشامدگویی». اعتراضات زیادی توسط ساکنان اتیوپیایی در طولِ این سال‌ها به‌دلیل نارضایتی از «فقر اقتصادی و شرایط سخت زندگی» در این مراکز، شکل گرفته است.

آن‌ها در خانه‌هایی ساکن شدند که تصور می‌کردند خانه‌هایی موقتی است. بسیاری از مردم سال‌ها زندگی خود را در شرایط نامناسبی در آن خانه‌ها صرف کرده‌اند. شنیدن جملاتی از این دست امری عادی است: «زمانی که من در اتیوپی بودم، تصور می‌کردم در اسرائیل خوشحال خواهم بود... اما به مدت شش سال است که در یک مرکز جذب گرفتار هستم. تقاضای یک خانه در تل‌آویو کرده‌ام، اما اقدامی صورت نگرفته است. من در اسرائیل خوشحال نیستم. تصور می‌کنم در اتیوپی می‌توانستم یک کار آبرومند و مناسب پیدا کنم. تصمیم دارم که در آینده به کانادا یا اتیوپی بروم».

خواندن گزارش‌هایی در مطبوعات با تیتری مانند «با شکست مواجه شدن ادغام یهودیان اتیوپیایی در زندگی اسرائیلی»، امری عادی است و به‌نحو تأسف‌باری در طول سال‌ها، شرایط زندگی برای برخی بسیار سخت شده است. این شرایط سخت منجر به افسردگی و اقدام به خودکشی برخی از افراد شده است.

اما منظور از شرایط سخت زندگی برای فالاشا در اسرائیل چیست؟

در ابتدا باید گفت استاندارد زندگی فالاشا، تنها با اعراب ساکن اسرائیل قابل مقایسه است و نسبت به یهودی‌ها، به مراتب پایین‌تر است. برای مثال و با توجه به جدیدترین آمارهای وزارت رفاه و خدمات اجتماعی اسرائیل، دوسوم از مهاجران اتیوپیایی احتیاج به کمک [برای گذران زندگی] دارند و در بعضی از شهرهای کوچک، نزدیک به 90 درصد نیاز به چنین مراقبت‌هایی دارند. همچنین تحقیقات نشان می‌دهد که نزدیک به 75 درصد از خانواده‌های اتیوپیایی زیر خط فقر زندگی می‌کنند و نرخ بیکاری حدود 70 درصد است.

با توجه به آمارهای ارائه شده توسط انجمن «اسرائیل برای یهودیان اتیوپیایی»، 65 درصد از کودکان اسرائیلی اتیوپیایی‌تبار در فقر زندگی می‌کنند و یک‌سوم در آستانه خطر فقر هستند؛ تنها 21 درصد از اسرائیلی‌های اتیوپیایی‌تبار دبیرستان را به اتمام می‌رسانند تا در امتحان ورودی دانشگاه ثبت‌نام کنند، و نرخ بیکاری در میان اسرائیلی‌های اتیوپیایی‌تبار دوبرابر میزان کل جمعیت یهودیان است. الجزیره در گزارشی از یک فالاشا، اتیوپیایی‌تبارها را به‌عنوان حاشینه‌نشینانی در اسرائیل که در محله‌های فقیرنشین یهودی زندگی می‌کنند، توصیف می‌کند.

نژادپرستی آشکار

نژادپرستی نسبت به غیرسفیدپوست‌های یهودی در اسرائیل پنهان و نامحسوس نیست. نمونه‌های زیادی از نژادپرستی آشکار و نهادینه‌ شده‌ در مدارس، بیمارستان‌ها، تعاونی‌های مسکن و در درون نیروی کار وجود دارد. همچنین این نژادپرستی و تبعیض نمایان در سطح توده‌ی جامعه‌ی اسرائیل حاکم است. به‌عنوان نمونه راننده اتوبوسی در سال 2009 به یک زن سیاه پوست اجازه نداد که به اتوبوس وارد شود.

او می‌گوید: «من اجازه نمی‌دهم "کوشیم" (اصطلاح تحقیرآمیز برای انسان سیاه پوست) سوار [اتوبوس] شود. مگر در اتیوپی اتوبوس وجود داشت؟ در اتیوپی شما حتی کفش نمی‌پوشیدید و [در اینجا] می‌پوشید، پس چرا پیاده نمی‌روید؟» و یا به وفور اهانت‌های نژادی فراوانی مانند «شما فقط کاکاسیا هستید» به اتیوپیایی‌ها می‌شود.

آوی ماسپین، سخنگوی انجمن اسرائیل برای یهودیان اتیوپیایی (IAE)، می‌گوید: «نژادپرستی، واژه‌ای است که من تا به امروز از به‌کار بردن آن اجتناب می‌کردم. گمان نمی‌کردم در سال 2007 نژادپرستی در اسرائیل وجود داشته باشد؛ اما زمان آن رسیده است که بی‌پرده صحبت کنیم. جامعه اسرائیلی به‌شدت تحت تأثیر نژادپرستی قرارگرفته است و با کمال تأسف باید گفت هیچ مجازات مناسبی برای نژادپرستی در اسرائیل وجود ندارد.»

بنا بر گزارشی در وای‌نت نیوز: «به‌نظر می‌رسد که واقعیت‌ها نشان ‌می‌دهند که این نگرش‌ها به مناطق خاصی از کشور محدود نیست بلکه حاکی از آن است که [نژادپرستی به] یک پدیده عمومی در جامعه اسرائیلی تبدیل شده است».

نژادپرستی آنچنان در اسرائیل رسوخ کرده که می‌توان آن را در ویدئوهایی در یوتیوپ مانند «جنوب تل‌آویو در آتش» هم مشاهده کرد.

به جای پذیرفتن تنوع قومی یهودیان در اسرائیل و اجازه دادن به «فالاشا» تا میراث آفریقایی خود را حفظ کنند، به‌نظر می‌رسد که آن‌ها را مجبور به ترک تمام بقایای میراث‌شان کرده‌اند. بنا به گفته زن جوانی به‌نام یوی تاشوم، که در زمان عملیات موسی در 1984 به اسرائیل آمده است: «به‌عنوان یک مهاجر اتیوپیایی، برای این که اسرائیلی باشید شما مجبور هستید که تمام هویت اتیوپیایی خود را فراموش کنید. به‌عنوان نمونه، در زمانی که در ابتدا به اینجا می‌آیید، آن‌ها اسمتان را پاک کرده و یک اسم جدید برای شما انتخاب می‌کنند. وقتی ما آمدیم، آن‌ها نامم را پرسیدند و من پاسخ دادم نامم "یونات" است. به‌دلیل این که خانم مصاحبه‌کننده متوجه آنچه که من گفتم نشد، گفت: خب؛ از امروز نام تو قرار است "راهل" باشد و آنگاه نام من تا بعد از خدمت سربازیم "راهل" شد».

ماجرا به اینجا هم ختم نمی‌شود. تنها رنگ پوست کافی است تا همه به یاد داشته باشند که اتیوپیایی‌ها همیشه به‌عنوان بیگانگان و یهودیان غیرسفید درجه دوم در نظر گرفته شده‌اند. طبق گزارشی، این تبعیض حتی بعد از مرگ هم ادامه دارد. بعضی از قبرها در گورستان یهودی بنا بر رنگ اجساد جدا شده‌اند؛ در گورستان میان قبرهای یهودیان اتیوپیایی و دیگر یهودیان حصار کشیده شده است.
نژاد پرستی در مسائل اساسی تا آنجا که فالاشا در کجا می‌تواند یا نمی‌تواند زندگی کند گسترش یافته است. در بعضی از مناطق سیاست ممنوعیت فروش آپارتمان به یهودیان غیرسفید اعمال می‌شود. در 2009 یک آژانس معاملات ملکی که در حال پیدا کردن منزل برای مشتریان تازه رسیده بود، از گفته‌های صاحب ملکی در اشکلتون شوکه شد: «در این منطقه هیچ اتیوپیایی، ساکن نبوده و نخواهد بود. این سیاست ما است. من با این که آن‌ها در هر جای دیگر زندگی کنند مشکلی ندارم... به جز اتیوپیایی‌ها هرکسی می‌تواند به اینجا بیاید. این قانون این ساختمان است. کمترین انتظاری که دارم این است که ارزش آپارتمان و ساختمان حفظ شود... ما قانون ممنوعیت فروش به اتیوپیایی‌ها را 16 سال است که اجرا می‌کنیم. من نمی‌توانم از جانبِ تمام اعضای ساختمان صحبت کنم اما در هر صورت این موردی است که من تصور می‌کنم که بلافاصله ارزش آپارتمان را کاهش می‌دهد... از ارزش آپارتمان‌های‌شان 30 درصد کم می‌شود. من در مسائل جزئی کارشناس نیستم، اما اگر اتیوپیایی‌ها به اینجا بیایند قیمت پایین می‌آید. من اهمیتی نمی‌دهم که چه کسی در اینجا زندگی می‌کند و نژادپرست هم نیستم، اما زمانی‌که من ساختمانی را که طیِ16 سال گذشته در آن زندگی کرده‌ام به اتیوپیایی‌ها بفروشم، دیگر مستأجران مرا خائن به حساب خواهند آورد. من حاضر نیستم که روابط خودم و دوستانم را از بین ببرم.»

سلامت: رسوایی خون و کنترل موالید

در 1996 یکی از تکان‌دهنده‌ترین رسوایی‌هایی که بیانگر نحوه‌ی برخورد با یهودیان اتیوپیایی در اسرائیل بود، کشف شد. بیمارستان، خون اهدا شده توسط اتیوپیایی‌ها را بیرون انداخته بود. زمانی این رسوایی فاش شد که این عمل برای سال‌ها بطور مخفیانه انجام می‌شد. ظاهراً به‌دلیل نگرانی‌های بی‌اساسی مانند این که این خون‌ها شاید آلوده به HIV باشد خون آن‌ها دور ریخته می‌شده است. هزاران یهودی اتیوپیایی در مقابل دفتر نخست وزیر وقت، شیمون پرس تظاهرات کردند و با پلیس درگیر شدند. این عمل فریب‌کارانه و نیز تبعیض نژادی، حاکی از یک دوره مبتذل جدید در روابط میان یهودیان اتیوپیایی و اسرائیلی بود. مثلاً یک معترض گفت: «ما می‌جنگیم و در ارتش می‌میریم، به تحصیل ادامه می‌دهیم، اما کافی نیست. غیر قابل تصور است که شخصی برای اهدای خون بیاید و با تصور این که در حال نجات دادن زندگی فرد دیگری است فریب خورده باشد... او می‌نشیند و در بدنش سوزن وارد می‌کند و مقدار قابل توجهی از خونش کشیده می‌شود، اما هنوز یک دقیقه از اینکه سرش را بر می‌گرداند نگذشته است که خونش را در زباله‌ها می‌اندازند.»

آن چه بیشتر تعجب‌آور است این که به‌رغمِ اعتراض در دهه 90، این توهین در ده سال بعد نیز دوباره تکرار شده است. در نوامبر 2006، بیش از 200 نفر در اعتراض به «تصمیم وزارت بهداشت و درمان برای کنار گذاشتن خون اهدا شده‌ی اتیوپیایی‌ها» در مقابل ادارات دولتی اسرائیل تظاهرات کردند. گادی یابارکن، یکی از سازمان‌دهندگان تظاهرات، گفت: «ما اجازه نخواهیم داد که خونمان دور ریخته شود. تورات می‌گوید خون روح است. چگونه این کشور به خود اجازه می‌دهد که با ما –یهودیانِ [هم‌کیش]- این چنین رفتار کند؟»

مناقشه دیگر مربوط به مسئله سلامت، گزارشی بود که جاناتان کوک در 2010 ارائه کرد: «مقامات رسمی بهداشت در اسرائیل با دارویی که به‌طور طولانی مدت موالید را کنترل می‌کند تعداد زیادی از مهاجران زن اتیوپیایی را مورد آزمایش قرار داده‌اند. برخی ازگروه‌های زن اسرائیلی اظهار کردند که این سیاستی نژادپرستانه برای کاهش تعداد کودکان سیاه پوست است». آمارها نشان می‌داد که 57 درصد از کسانی‌که برای آن‌ها در اسرائیل داروی «دپو پروا» تجویز شده بود زنان اتیوپیایی بودند؛ آن‌ هم با وجود این واقعیت که فالاشا تنها نماینده‌ی 2 درصد از کل جمعیت اسرائیل بود.

هدوا ایل، نویسنده و عضو یک سازمان فمنیستی واقع در حیفا در شمال اسرائیل می‌گوید: «این موضوعی درباره‌ی کاهش موالید در اجتماعی است که سیاه پوست و اکثراً فقیر هستند. سیاست سکوت [به معنی تائید] آن است تنها بچه‌هایی که سفید و اشکنازی هستند می‌توانند در اسرائیل باشند». همچنین او گفت: «پاسخ‌هایی که ما از مقامات دریافت کردیم حاکی از نژادپرستی آشکار بود». ایل اضافه کرد: «آن‌ها در نظر دارند که نحوه‌ی برخورد با زنان اتیوپیایی باید همانند افراد دیگر نباشد بلکه به‌عنوان جمعی که احتیاج به کنترل موالید دارد باشد».

تبعیض در آموزش

اتیوپیایی‌ها از تبعیض در تمام مراحل سیستم آموزشی رنج می‌برند. در مجموع از دوره کودکستان، آن‌ها به دفعات با تبعیض آشکار معلمان و نهادهای آموزشی اسرائیل مواجه می‌شوند. تعداد بسیار کمی از دانش‌آموزان اتیوپیایی برای کسب موقعیت در دانشگاه ادامه تحصیل می‌دهند. برای مثال، والدین یک دانش‌آموز می‌گویند که معلم وی گفته بود: تنبیه مناسب برای او اخراج از کلاس است: «این پسر نه تنها مزاحم دیگر اتیوپیایی‌هاست بلکه [مزاحم دانش‌آموزان] اسرائیلی کلاس نیز هست». در موردی دیگر، در یک کودکستان در جنوب اسرائیل، کودکان اتیوپیایی تنها به خاطر اعتراض والدین کودکان دیگر به تعداد زیاد این کودکان [و شلوغی کلاس‌ها] از کودکستان اخراج شدند.

در یک مدرسه ابتدایی در پتی تیکوا در 2007، چهار دانش‌آموز اتیوپیایی به کلاسی جداگانه و جدا از دانش‌آموزان دیگر برده شدند. پدر یکی از دانش‌آموزان گفت: «با ما تنها به‌دلیل اینکه سیاه و ضعیف هستیم تبعیض‌آمیز برخورد می‌شود». وای‌نت‌نیوز گزارش می‌کند: «مهاجران اتیوپیایی در یک کلاس جداگانه در انتهای راهروی مدرسه قرار داده شده‌اند. تنها یک معلم برای درس دادن به آن‌ها [و آن‌هم برای] همه موضوعات گوناگون درسی در نظر گرفته شده بود. علاوه بر این برای دختران ساعت‌های زنگ تفریح جدا از دیگر هم‌سن و سال‌های‌شان در نظر گرفته شده بود و برای آنکه آن‌ها نتوانند با دیگر دختران بیش از اندازه معاشرت کنند به آن‌ها کرایه تاکسی تا خانه هم می‌دادند.»

همچنین اهانت‌های نژادی در درون سیستم آموزشی عادی است. آشر بالاتا، دانش‌آموز 18 ساله، درحالی‌که چند ماه به فارغ‌التحصیلی‌اش از دبیرستان مانده بود، به این خاطر که مدیر مدرسه را «به دلیل این که مرا کاکا سیاه نامید» کتک زد، از دبیرستان اخراج شده بود. در حالی‌که تعداد زیادی از مدارس تلاش می‌کنند تا تبعیض نژادی علیه دانش‌آموزان اتیوپیایی را در میان مردم عادی به‌دلیل این که «آن‌ها از لحاظ آموزشی ضعیف‌تر هستند» توجیه کنند، بسیاری از والدین فالاشا تصور می‌کنند که دلیل واقعی بدرفتاری با کودکانشان نژادپرستی است. به‌عنوان نمونه پدر یکی از این دانش‌آموزان می‌گوید: «هنوز از این که برای پسرم در ترم جدید تحصیلی اجازه ثبت‌نام خواهم داشت یا نه، مطمئن نیستم. اگر آن‌ها پسر من را پذیرش نکنند، تنها می‌تواند به این ‌دلیل باشد که او سیاه است».

تعداد بسیاری از کودکان فالاشا در فقر زندگی می‌کنند. همین امر بر روی تحصیل‌شان تأثیر دارد. برای مثال، اکثریت کوکان فالاشا قبل از سن 4 سالگی در کودکستان یا پیش دبستانی ثبت‌نام نمی‌کنند. دلیل اصلی آن‌ عمدتاً این است که والدینشان قادر به پرداخت هزینه آن نیستند. هزینه‌ها برای هر کودک ماهانه تا 350 دلار می‌رسد. بنابراین آن‌ها به ناچار در یک وضعیت نامساعد نسبت به هم‌سن و سالان سفیدپوست اسرائیلی که از عهده پرداخت این هزینه‌ها بر می‌آیند، قرار می‌گیرند. تعداد زیادی از کودکان فالاشا به منظور پیوستن پیش از موعد به نیروی کار، دبیرستان را قبل از اتمام آن رها می‌کنند تا بتوانند به خانواده‌هایشان که درآمد ناچیزی دارند، کمک کنند.

تبعیض در نیروی کار و ارتش

تبعیض علیه یهودیان اتیوپیایی در نیروی کار نیز شایع است. بنابر گزارشی در تلگراف، اخیرا یک تحقیق نشان داده است 53 درصد از کارفرمایان استخدام اتیوپیایی‌ها را در اولویت قرار نمی‌دهند؛ (البته با این وجود این آمار هنوز بهتر از رد استخدام عرب‌ها، 83 درصد، است). این تحقیق همچنین نشان می‌دهد که 70 درصد از کارفرمایان تمایلی به کمک و حل مشکل کاری اتیوپیایی‌ها ندارند. در تحقیقی دیگر، از 4500 فالاشای فارغ‌التحصیل دانشگاه، تنها 15 درصد موفق به پیدا کردن کار مرتبط با رشته تحصیلی‌شان شده‌اند و در نتیجه عمدتاً کار موقت و نامرتبط پیدا می‌کنند. آدام بریوچ، فعال فالاشایی، می‌گوید: «اصل و عصاره‌ی نژادپرستی همین است. من درخواست کار می‌دادم و تازمانی‌که کارفرما تنها صدای مرا از پشت تلفن می‌شنید مشکلی برای استخدامم وجود نداشت. اما وقتی من با پوست سیاه برای مصاحبه می‌رفتم، ناگهان به گونه‌ای رفتار می‌کرد که انگار مدت‌هاست که شغل به کس دیگری داده شده است». او همچنین گفت: «یک سیستم ناعادلانه‌ی گزینش وجود دارد که توسط سازمان خدمات اجتماعی اعمال می‌شود».
در حالی‌که فلسطینی‌ها در معرض هجوم و کینه‌توزی ارتش اسرائیل هستند، در رده‌های پایین ارتش، یهودیان اتیوپیایی هم در معرض رفتارهای موهن و تحقیرآمیز مستمر قرار داشته‌‌اند. در طول سالیان دراز، گزارش‌های بسیاری از پرسنل اتیوپیایی ارتش وجود داردکه به‌دلیل نحوه برخورد با آن‌ها خودکشی کرده‌اند. به نمونه‌های فراوانی از برخوردهای نژادپرستانه مانند بیرون رانده شدن یک سرباز اتیوپیایی از کلینیک ارتش توسط مافوقش می‌توان اشاره کرد. در این مورد مافوق سرباز به زیردستان دستور داده بود که بر روی درب ورودی تابلویی با نوشته «ورود کاکا سیا ممنوع» نصب کنند. سرباز تحقیر شده می‌گوید: «من به اتاقم رفتم و یک ساعت‌ونیم گریه کردم».

بنا به گفته مکس بلومنتال، در سال 1977، شش سال بعد از موج دوم انتقال مهاجران اتیوپیایی به اسرائیل، 10 درصد از خودکشی‌های درون ارتش را سربازان اتیوپیایی انجام می‌دهند و این درحالی است که آن‌ها تنها چهاردهم از ارتش را تشکیل می‌دهند. نژادپرستی عامل اساسی شیوع خودکشی است. یک سرباز 22 ساله قبل از خودکشی برای خواهرزاده‌اش تعریف کرده است: «هر روز صبح که به مرکز می‌روم، شش سرباز انتظار من را می‌کشند تا با کوبیدن دستهایشان به‌هم بگویند "ورود کاکا سیا ممنوع"».

مهره‌هایی در یک بازی سیاسی

در حالی‌که مهاجرت اتیوپیایی‌ها در طول دهه‌ی 90 ادامه داشت، مناقشه‌ی دیگری که توجه نسبتاً کمی را به خود جلب کرد، سوءاستفاده از تعداد زیادی از مهاجران جدید برای گسترش شهرک‌های غیرقانونی در کرانه‌ی باختری است. الستر برت، معاون وزارت خارجه بریتانیا در امور خاورمیانه، با تاکید مجدد بر این که شهرک‌های اسرائیل غیر قانونی هستند در تاریخ 20 می 2011 در خصوص اقدام به شهرک‌سازی اسرائیل اعلام کرد: «برمبنای قوانین بین‌المللی، شهرک‌سازی غیر قانونی است و باید متوقف شود.»

بنابراین، فرستادن مهاجران جدید برای زندگی کردن در شهرک‌های غیر قانونی به‌وضوح آن‌ها را در یک موقعیت تبعیض‌آمیز قرار می‌دهد. آدیسو ماسالا، اولین متولد اتیوپیایی عضو کنست، پارلمان اسرائیل، می‌گوید: «نتانیاهو در حال بهره‌برداری از اتیوپیایی‌هاست. او با استفاده از ترغیب اتیوپیایی‌های تازه مهاجرت کرده، به سکونت در شهرک‌ها می‌خواهد اولویت شهرک‌سازی بر صلح را نشان بدهد. بسیاری از این مهاجران درباره‌ی مناقشات شهرک‌سازی خبری ندارند و تنها از این که در اسرائیل هستند خوشحال‌اند و مابقی حتی اگر بخواهند به زندگی در یک شهرک اعتراض کنند، می‌ترسند که چیزی بگویند. بعضی می‌ترسند که پس‌فرستاده شوند». دِدی زوکو، یک قانون‌گذار دیگر، می‌گوید: «اگر اتیوپیایی‌ها به دلخواه خود تصمیم به زندگی در شهرک‌ها بگیرند اعتراض نخواهند کرد اما [مهم این است که] آن‌ها هیچ چاره‌ای جز این ندارند. آن‌ها از "افرا" آمده‌اند، نمی‌دانند به کجا خواهند رفت ... از روز اول ورود به اسرائیل آن‌ها مهاجر هستند. و آن‌ها حتی نمی‌دانند این به چه معناست».

بی‌توجهی‌های مذهبی

حوزه حساس دیگر در مورد شیوه زندگی فالاشا این تصور است که آن‌ها در برخی از رسوم دینی خود، در عمل و ایمان، «کم‌تر یهودی» هستند.

به محض ورود، اسرائیلی‌ها آن‌ها را مجبور کرده بودند که به آیین جدید تن بدهند و در میان آن‌ها اعمال دینی جدیدی را انجام دهند. این شامل ختنه نمادین و حمام آئینی (غسل در یک "مایکو") به‌عنوان تجدید نمادین از هویت یهودی‌شان است. چنان که انتظار می‌رود این اجبارها به‌عنوان یک توهین آشکار تلقی شده‌اند. تعداد بسیاری از اتیوپیایی‌ها خود را از نوادگان شاه سلیمان و ملکه سبا می‌دانند و به همین دلیل خود را از نژادی اصیل‌تر از یهودیان اروپایی که خود را «نوگرا» نامیده بودند به شمار می‌آورند. با این وجود تحت لوای «قانون بازگشت»، یهودیان اتیوپیایی باید در یک فرآیند «نوگرایی» به یهودیت در می‌آمدند تا تمام مزایای مالی را به‌عنوان مهاجران جدید دریافت کنند. و بنابراین هرچند فرآیند ممکن است تحقیرآمیز باشد باید آن را پذیرفت.
حتی زمانی‌که فالاشا این شروط را اجرا کنند همچنان حق زندگی به راه و رسم خود را ندارند و نسبت به اسرائیلی‌ها آزاد و برابر نیستند. به‌طور مثال، در بعضی از مناطق، اصلاً کنیسه‌های اتیوپیایی وجود ندارد. کس هادان، فالاشا، در مصاحبه‌ای می‌گوید: «من به یک کنیسه اسرائیلی رفتم. ما به‌جز زبان عبری اجازه دعا کردن نداشتیم. من رهبر مذهبی مورد احترامی بودم. مسئول 25 کنیسه در "آمبرو" بودم. در اینجا به من اجازه داده‌اند که تنها به خاخامی در یک کنیسه کمک کنم. در جایی مثل بت شمس که بیشتر از 100 خانواده [اتیوپیایی] زندگی می‌کنند حتی یک کنیسه اتیوپیایی وجود ندارد.»

حتی فراتر از این، برخی از گروه‌های ارتدوکس افراطی مانند هاباد، اتیوپیایی‌ها را به‌عنوان یهودی نمی‌پذیرند و به فرزندان آن‌ها اجازه رفتن به کودکستان‌های‌شان را نمی‌دهند؛ یهودیان اشکنازی اروپایی‌تبار خود را در بالاترین سطح می‌بینند و از موضع بالا به شباردیک، میزراهی و یهودیان اتیوپیایی می‌نگرند (البته اگر آن‌ها را به‌عنوان یهودی قبول کنند). مثلاً تا به امروز نخست وزیری از شپو یا میرزاهی انتخاب نشده است و اکثریت اصلی اعضای کنیسه اشکنازی هستند.

نتیجه

اسرائیل بطور فزاینده‌ای، به‌عنوان حکومتی نژادپرست و ویژه‌خواه قلمداد می‌شود. علاوه بر سوءاستفاده از فلسطینیان، نژادپرستی در اسرائیل به تدریج افزایش می‌یابد. گستردگی نژادپرستی در اسرائیل تنها به مسلمانان و مسیحیان فلسطینی ختم نمی‌شود، بلکه شامل یهودیانی با پس‌زمینه‌ی اقلیت نژادی متفاوت هم می‌شود. یهودیانی که ظاهراً روزگاری به‌عنوان برادران و خواهران ایمانی در اسرائیل مورد استقبال قرار گرفتند امروز خود را تنزل یافته در طبقه فرودست می‌بینند. با این که آن‌ها ممکن است در جایگاهی به مراتب بهتر از فلسطینی‌ها باشند، اما در سطح پایین‌تری از دیگر یهودیان غیر سیاه هستند.

این درست است که فالاشا در اتیوپی مجبور بود که با فقر، قحطی و خشکسالی مبارزه کند اما مردمی که زمانی پیوندهای اجتماعی و خانوادگی نیرومندی داشت در اسرائیل جامعه‌اش را با سطوح بالایی از بیکاری، تغییر در سلسله مراتب اجتماعی، زوال رسوم، افزایش سطح جرم و جنایت در میان جوانان و دیگر آسیب‌های اجتماعی گرفتار می‌بیند. آن‌ها خود را محدود در محله‌های فقیرنشین، مورد تبعیض در محل کار و طرف اهانت با رسوایی‌هایی مانند موضوع اهدا خون و مورد حملات نژادی قرا گرفتن که بطور فزاینده‌ای شایع است، می‌یابند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016