گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! سياست جای تاريخ را گرفته است، نکاتی درباره رفتارشناسی هواداران جريانهای درگير در ۲۸ مرداد، شاهين زينعلیرويداد تاريخی ۲۸ امرداد هنوز برای بسياری از ايرانيان تبديل به يک رويداد تاريخی صرف نشده و عمده مباحث مربوط به آن در بستری از حساسيت های روز پيش میرود. لذا جدای از جذابيت برسی رويدادهای مرتبط با واقعه ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ به عنوان امری تاريخی، رفتار شناسی هواداران طرفهای درگير در اين رويداد نيز از جذابيت بالايی برخوردار است. در مواجهه با مباحثی که هر سال بنا بر يک سنت نانوشته در روزهای منتهی به سالگرد ۲۸ امرداد شکل میگيرند، می توان چند گروه را از هم تفکيک کرد که در اين يادداشت به ۴ دسته اشاره می شود. از اين ميان دو گروه اصلی و نمود پررنگ تری دارند و دو گروه ديگر فرعی محسوب می شوند. ذکر اين نکته نيز لازم است که فرعی يا اصلی بودن اين دو جريان تنها از منظر نمود ظاهری آنها در هر سالگرد ۲۸ امرداد است و الزاماً ارتباطی به ميزان تأثيرگذاری ايشان ندارد.
همچنين اين تقسيمبندی نيز الزاما ارتباطی به بازيگران اصلی آن حادثه تاريخی ندارد، اما برخورد سياسی و بر اساس مقتضيات روز جريان های مورد اشاره هرگونه امکان ورود به وادی پژوهش تاريخی را به امری خطير تبديل کرده که در آن صدها انگ و برچسب انتظار پژوهشگر بخت برگشته را میکشد! از اين رو نقد رفتار اين گروهها می تواند راهگشای مسيری باشد که در آن بتوان به فراهم شدن شرايط پرداختن به اين رويداد از جنبه تاريخی اميدوار بود. گروه اول: طرفداران شاه اين گروه شامل نظاميان قديمی، سلطنت طلبان و هوادارن فعلی رضا پهلوی اند که برايشان تعلق به جبهه شاه- در تقابل با جبهه مصدق- نه صرفا به دليل ارادت به شخص محمدرضاشاه ؛ بلکه راهی برای مطرح کردن گزينه سلطنت و تلاش برای بر تخت نشاندن شاه خودخواندهشان است. در رفتار اين گروه می توان اين موارد را مشاهده کرد: ۱- عمدتاً علاقه ای به مباحث سياسی مربوط به ۲۸ امرداد ندارند و ترجيح می دهند به ابعاد حقوقی ماجرا پرداخته شود. گروه دوم: طرفداران مصدق اين گروه شامل بازماندگان و هوادارن جبهه ملی و کليه افراد و گروههای جمهوريخواه هستند که مانند سلطنت طلبان بحث ۲۸ امرداد برايشان موضوع روز است. آنها مصدق را تبديل به نماد جمهوريخواهی کرده و تأکيدشان بر مصدق در راستای تلاش های سياسی شان برای بر سر کار آوردن يک نظام جمهوری صرف است. جدا از اينکه اساساً مصدق واقعی چگونه می انديشيده، ايشان به نام مصدق به دنبال پروژه سياسی خويش اند. در مورد ايشان نيز اين موارد صدق می کند: ۱- علاقه ای به مباحث حقوقی در خصوص وقايع ۲۸ امرداد ندارند و برداشتشان از قانون اساسی مشروطه گاهی با نص صريح آن در تضاد میباشد. برای مثال غالباً از ۲۸ امرداد به عنوان کودتايی عليه "حکومت دکتر مصدق" نام میبرند. و يا اقدام شاه در عزل وی را اقدامی "غير قانونی" می نامند. گروه سوم: نه کودتا، نه قيام اين گروه نيز همانند دو گروه پيشين به ۲۸ امرداد با عينک پروژه های روز می نگرند. تنها با اين تفاوت که هرگونه بحث و برسی پيرامون اين رويداد تاريخی را تلاشی برای اختلاف اندازی در جبهه واحد اپوزيسيون نظام دانسته و پژوهشگرانی که به اين وادی پای میگذارند را به زعم خود "مزدور" میخوانند. از نظر اين گروه تخاصم بين دو جبهه دربار و دولت در سال ۳۲ به تخاصمی شخصی بين شاه و مصدق فروکاسته شده و به زعم ايشان حال که هر دو مدتهاست مرده اند، اساسا چه نيازی به پرداختن به وقايع آن روزگار است! گروه چهارم: نه شاه نه مصدق؛ هم شاه هم مصدق بديهی است يک پژوهشگر منصف تاريخی در برخورد با بازيگران اصلی يک رويداد بايد با همين شيوه برخورد کند. شاه و مصدق به عنوان دو تن از بازيگران اصلی در وقايع منتهی به ۲۸ امرداد هر دو شخصيت های سياه و سفيدی هستند که بايد اين نقاط سياه و سفيد در کارنامه شان به دقت مورد برسی قرار گيرند. از اين منظر "هم شاه هم مصدق، نه شاه نه مصدق" منصفانه ترين برخورد با رويداد ۲۸ امرداد است. اما وقتی اين نگاه از سوی افراد و جريانهای سياسی مانند سه گروه فوق تبديل به ابزاری برای پيشبرد مقاصد سياسی روز می شود ، تبديل به ضد خود شده و بر ابهامات تاريخی می افزايد. با اين ديد می توان دريافت که گروه چهارم خود متشکل از افراد و گروه های زيادی است که با نيتها و انگيزه های مختلف با ۲۸ امرداد برخورد می کنند اما در يک نقطه به اشتراک می رسند؛ آنها از شاه گريزان و از مصدق هراسانند. Copyright: gooya.com 2016
|