چهارشنبه 5 شهریور 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

اگر انقلابی‌گری بد است٬ چرا بعضی قبلا انقلابی بودند؟

49740_260.jpg
دیگربان - وب‌سایت «الف» از «انقلابیون» سابق مثل اکبر هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی خواسته توضیح دهند اگر «انقلابی‌گری» نادرست است٬ چرا پیشتر به همین بهانه «افراد معتدل را به انزوا می‌کشاندند؟»

در این یادداشت گفتمان و شیوه عمل «حمید رسایی ۹۳ با گفتمان و شیوه عمل روحانی ۵۸ در انقلابی‌گری مشابه» عنوان شده و آمده است «روحانی و بسیاری از انقلابیون کهن امروز، دیگر انقلابی‌گری را نمی‌پسندند اما نو انقلابیون، انقلابی‌گری را می‌پسندند و نظام هم همچنین.»

نویسنده یادداشت افزوده «اگر هاشمی امروز از گذشته برائت می‌جوید خوب است از گذشتگان نیز پوزش بخواهد و بعنوان یکی از استوانه‌های همین نظام بگوید چرا در آن سال‌ها افراد معتدل را به انزوا می‌کشاند؟»

متن خلاصه‌شده این یادداشت با عنوان «نیم واحد تحلیل سیاسی جلسه استیضاح در حذف و اضافه»:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در کشور گروهی پرچمداری گفتمان انقلاب را بر عهده دارند. این گروه واجد مختصات یکسان و مشابهی در طول زمان بوده‌اند اما مصادیقشان یکسان نیست.

هاشمی و روحانی روزی انقلابی بودند اما مهندس بازرگان در‌‌ همان روز که این‌ها انقلابی بودند، معتدل نامیده می‌شد و این را آن‌ها خود می‌دانستند و می‌فهمیدند، با این حال آن‌ها انقلابی‌گری را می‌پسندیدند. احمدی‌نژاد هم با گفتمان انقلاب، کسب و کار را آغاز کرده بود. این هر سه، روزی به گفتمان انقلاب نظر داشتند. نکته اینحاست که انقلابی‌گری در طول زمان وجود داشته است اگرچه مصداق افراد انقلابی تغییر یافته است.

سخن محقق بر سر راستی یا درستی انقلابی‌گری نیست (که البته این نکته بطور مستقل می‌تواند محل بحث و نظر تحقیقی باشد). سخن صرفا اعلام این نکته است که بدانیم همواره گروهی بنام انقلابیون در کشور ذینفوذ بوده‌اند و در پناه همین جریان، اهداف و مقاصد‌گاه نادرست خویش را پیش بردند.

نمی‌دانم چرا باور این نکته برای برخی‌ها دشوار است که بگوییم گفتمان و شیوه عمل رسایی ۹۳ با گفتمان و شیوه عمل روحانی ۵۸ در انقلابی‌گری مشابه است و البته این را هم بگوییم که روحانی و بسیاری از انقلابیون کهن امروز، دیگر انقلابی‌گری را نمی‌پسندند اما نو انقلابیون، انقلابی‌گری را می‌پسندند و نظام هم همچنین!

تمام نظر و سخن محقق این است که چرا بزرگان نامدار ما، صادق نیستیند؟

باید انقلابیون کهن پاسخ دهند که چرا امروز چون دیروز، دیگر انقلابی نیستند؟ اگر انقلابی‌گری اساسا نادرست است پس اذعان کنید اشتباه کرده‌اید و با خود و مردم صادق باشید. شاید انقلابی‌گری درست نیست که هاشمی امروز، آنرا نمی‌پسندد. اگر اینطور است انتظار می‌رود که هاشمی و روحانی بگویند که انقلابی‌گری اشتباه است! و ادله و شواهد اقامه کنند تا جوانان و پیاده نظام این دولت و حکومت، به درک درست تری برسند.

مگر رفتار روحانی با بنی صدر و رفتار هاشمی با نهضت آزادی، انقلابی‌گری نبود؟ مگر بازرگان جز این می‌گفت که هاشمی امروز می‌گوید؟ پس چرا هاشمی صادق نیست و عذر تقصیر بجا نمی‌آورد؟

چگونه است که انقلابی‌گری دیروز هاشمی درست است اما انقلابی‌گری امروز احمدی‌نژاد یا حتی کوچک‌زاده، رسایی، حسینینان و حداد عادل، نادرست است؟

نگارنده در ذهن خود مدینه فاضله‌ای را ترسیم می‌کند که سیاستمداران نامدار، هر روز خود را پنهان نکنند و شفاف بگویند چه کردند و چه می‌خواهند بکنند. اگر هاشمی امروز از گذشته برائت می‌جوید خوب است از گذشتگان نیز پوزش بخواهد و بعنوان یکی از استوانه‌های همین نظام بگوید چرا در آن سال‌ها افراد معتدل را به انزوا می‌کشاند؟

ما ایرانی‌ها باید یاد بگیریم که هر روز دلمان را به کسی نسپاریم. مگر آنکه بشناسیم چه کسی مالک دلمان می‌شود! احمدی‌نژاد مالک ایران شد، اما چه کرد؟ هر روز شیفته کسی نشویم به صرف آنکه با ما همسازی کرد!

سیاستمداران متوهم نشوند. اقبال مردم به آن‌ها از بد روزگار است. ما ایرانی‌ها انتخاب‌های حداقلی داشته‌ایم. برای همین هم از ترس هاشمی به احمدی‌نژاد پناه می‌بریم و از ترس جلیلی به روحانی! این انتخاب‌ها اساسا انتخابهایی مطلوب نیستند که ما را به پیش ببرند. این افراد صرفا برای این انتخاب می‌شوند که کف مطالبات ما مردم ناچار را پیگیری کنند وگرنه کف کجا و سقف کجا!

تحلیل گران بدانند نظام بما هو نظام، یک متغیر بسیار بسیار مهم است. درست نیست که فکر کنیم مجلس یا دولت و قوه قضاییه مستقل از نظام رفتار می‌کنند. این سخن البته نه تایید درستی و راستی هر نظام است و نه تکذیب آن. سخن صرفا این است که اهل فهم و نظر بدانند وقایع می‌توانند مستقل نباشند!
نمایندگان کشور جزیی از پازل کلان هستند. بنابراین رفتارشان الزاما مستقل از این‌ها نیست.

اکنون فضای اکثریت، بسود روحانی و دولتش هست. بنابراین طبیعی است که رفتار مجلس، بنوعی تقابل با خواست خیلی از افراد جامعه است. اما این نکته نافی دیدن واقعیات هم نیست، واقعیاتی که در آن نیم واحد، بدان پرداخته بودم!

مدینه فاضله محقق آنجاست که روزی روزگاری بردارهای مردم، نظام، مجلس، قوه قضاییه و دولت بر هم منطبق شوند و این هر پنج بیک سمت و سو حرکت کنند. استقلال هر یک از این‌ها و‌ گاه تنافر، می‌تواند نابود کننده هر کشوری باشد. شرایط خطرناکی که اکنون کشور،‌گاه بدان دچار است!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016