گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پايان دادن به بربريت داعش تنها به دست دولتهای محلی، محسن مسرتچهار کشور عراق، ايران، ترکيه و سوريه که خود از ساير کشورها بهمراتب بيشتر خطر داعش را لمس میکنند نبايد به ايالات متحده آمريکا و ساير کشورهای غربی اجازه دهند برای بار ديگر لشگرکشی نظامی به منطقه خاورميانه کنند. غربیها آفت داعش را که زائيده سياستهای خود آنها در اين منطقه است با دخالت مجددشان از بين نخواهند برد
شديدترين بحران خاورميانه با برقراری دولت بهاصطلاح "خلافت اسلامی" داعش درمناطق تصرف شده در عراق و سوريه به مظحک ترين مرحله خود قدم گذارده است. دولتهای اروپايی به پيروی از سياستهای ايالات متحده آمريکا در صددند از مناطق خودمختار کردنشين که زير کنترل مصطفی بارزانی قرار دارند، با ارسال کمکهای تسليحاتی گستردهای پشتيبانی نمايند. آنها دليل اين کار را "کمکهای انسانی" اعلام کردهاند. آنها مدعی هستند که با اين کمکها قصد دارند از قتلعام ايزديان جلوگيری نمايند. وزير امور خارجه آلمان فرانک والتر اشتاين ماير به منظور تغيير افکار عمومی در آلمان و کسب موافقت شهروندان آلمانی به در اختيارگذاردن تسليحات به کردهای شمال عراق در حاليکه شماری ازرسانهها او را همراهی ميکردند، دست به بازديد نمايشی از يک خانواده قربانی ايزدی زد تا درد و رنج اين طايفه و تهديد ملت کشی آنها را آنگونه به صحنه بياورد.که هر شهروند آلمانی ضرورت ارسال تسليحات به کردهای عراق را امری اجتناب ناپذير تلقی نمايد. دولت جمهوری فدرال آلمان بههمراه ساير دولتهای غربی و رسانههای آنها اسرار دارند، اين احساس را به شهروندان کشورهای خود بقبولانند که تحويل سلاح به کردهای عراق تنها امکان موجود برای جلوگيری از فاجعهی در پيش است. آنها هيچکدام از گزينه های کوتاه و بلندمدت ديگر را حتا مد نظر خود هم قرار نميدهند و برای نظريات کارشناسان منطقه دربارهی پیآمدهای ناگوار پشتيبانی نظامی از کردهای عراق، هيچ پشيزی ارزش قائل نيستند. به اين دليل دولتهای غربی از نگرش نويسنده اين نامه سرگشاده به شما عالجنابان خود متهم ميباشند که از انگيزه کمکهای انسانی برای حمايت از ايزديان، برای دفاع از منافع خود در منطقه سوئ استفاده ميکنند.: ايالات متحده آمريکا از خطر غيرقابل انکار جنگجويان خشن داعش استفاده میکند تا وجههی از دست رفته خود را بازسازی نمايد و همزمان ضرورت ادامه حضور نظامی خود در منطقه را توجيه نمايند. و اين در حاليست که بانی واقعی جنگجويان داعشی کسی جز کوندولزا رايس وزير خارجه وقت آمريکا نبود. او در سال ۲۰۰۶ در اوج درگيری هستهای ايران و آمريکا در شهر رياض پايتخت عربستان سعودی اعلام کرد که شيعيان به رهبری ايران به ايجاد کمربند شيعه ضد سنیهای عرب دست زده اند و قصد دارن کشورهای ثنی عرب منطقه خاورميانه را زير سلطه خود درآورند. وی از دولتهای عربی خواست که هرچه سريع تر کمربند کشورهای ثنی را ايجاد کنند.و با روش ايران مقابله به مثل نمايند. بلافاصله پس از آن دولت لبنان با هدف مشخص مقابله با شيعيان حزبالله لبنان، ۵ مليارد دولار کمک نطامی دريافت نمود. پس از آن ريئس سازمان امنيت عربستان، شاهزاده بندر بدنام دست بهکار شد. نتيجه کارش گروهکهای خشن مخالف دولت مانند النصرا و داعش در سوريه بود ند که مانند قارچ از زمين بيرون آمدند. دستاورد نقشه رايس در سال ۲۰۰۶ هم گروه داعش است که در سراسر تاريخ اسلام نظير آن وجود نداشته است. رهبران سياسی آلمان بهويژه از آغاز امسال سعی دراين دارند که در سطح جهانی "مسئوليت بيشتری" رابعهده بگيرند. در اين ارتباط قرار است ممنوعيت صدور تسليحات به مناطق بحرانی و نيز کنترل پارلمان آلمان برای کمکهای "انساندوستانه" تظعيف شوند. از آن زمان تلاشهای گستردهای صورت گرفته تا اينکه کشور آلمان بی پرواتر از سابق در جنگهای بينالمللی آينده شرکت نمايد وعلاوه بر آن هم موانع اخلاقی از حافظه جمعی شهروندان آلمانی زدوده شود. بدين منظور خطر ملتکشی اقليت ايزديان در شمال عراق بهطرز ماهرانهای توسط رسانههای پرنفوذ به موضوع اول روزآلمان تبديل شد. اعتبار انگيزههای انساندوستانه دولت فدرال آلمان کافی است با اين محک سنجيده شود که همين دولت به جنايتهای جنگی اسراييل در غزه که همزمان با اين رويدادهای عراق جاری ميباشند، کلامی بر زبان نمیآورد. درد و رنج فلسطينیها مسکوت گذاشته میشود و آلام ايزديان عراق به ابزاری برای پيشبرد سياست خود بدل میشود. اين دوگانگی چيزی ديگری بجز يک ظاهرفريبی وحشت آور نميتواند باشد. کردهای عراقی به ميمنت تسليحات غربی اقدام به تشکيل يک دولت کرد در شمال عراق خواهند کرد، همانگونه که مسعود بارزانی چندی قبل علنا به آن اذعان نمود. بهاين ترتيب کشور عراق بالاخره به چند بخش از هم پاشيده خواهد شد. اين واقعيت که اسرائيل پس از اعلام مسعود بارزانی بلاواسطه آماده گی خود را برای به رسميت شناختن دولت کرد در شمال عراق اعلام نمود، خود بسيار قابل تعمق و ارزيابی است، زيرا اين کشور تا کنون هيچگاه ازايجاد نفاق و دشمنی کشورهای منطقه با يکديگر کوتاهی نکرده است که از اين طريق موقعيت خود را تحکيم يخشد. ادعای رهبريت انحصاری مسعود بارزانی برای تشکيل دولت ملی کردستان بزرگ که از ايدهی ناسيوناليسم کردی الهام گير است ، بیترديد به واکنش مخالفتآميز کردهای ترکيه و سوريه که زير نفوذ حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) قرار دارند، منجر خواهد شد، چرا که آنها در سالهای اخيرو کسب درايت سياسی تشکيل دولت ملی کردستان را اکيدا رد کرده و آشکارا اين هدف را دنبال میکنند که در محدودهی دولتهای موجود ترکيه، سوريه، عراق و ايران، مناطق خودمختار کردنشين تشکيل بدهند. و از جدای سرزمين های کرد نشين از اين چهار کشور رخت بر کنند. جنگ داخلی ميان نيروها و گرايشهای کرد، بهترين دستاويز برای انتقال جنگ به داخل چهار کشور و ايجاد امواج پرخطر ملیگرايی در اين کشورها را فراهم خواهد آورد. در چنين شرايطی پيروان خشونتگرای "خلافت اسلامی" نه تنها تضعيف نخواهند شد، بلکه برعکس از اين طريق بسترهای ايدهآلی آماده میشوند تا آنها "خلافت" و "دولت اسلامی" (اصطلاحی که رسانههای غربی از هم اکنون بدون گيومه استفاده ميکنند.) خود را در قلب خاورميانه بنا نهند که اقوام و دولتها و يا اقليتهای قومی و مذهبی بسياری را به هراس و وحشت اندازند. خير طرفداران سرسخت سلاحهای آلمانی و اروپايی برای کردهای عراقی با پای خود به دام نومحافظهکاران آمريکايی گام مینهند، همانها که مدتهاست اين نقشهها را به کمک نيروهای آماده بهخدمت اروپائی طرفدار آمريکا در سر میپرورانند. بگذاريد روشن بگويم: صدور چنين تسليحاتی به کردهای شمال عراق به اعتقاد نويسنده از زمره احمقانهترين اقدامات اروپايیهاست که به آن عنوان "عمليات انساندوستانه" دادهاند. کسی نمیداند که آيا دولت فدرال آلمان و يا دولتهای ديگر اروپايی را ميتوان از اين اقدام احمقانه باز داشت يا خير. گذشته از اين در وحلهی نخست اين دولتهای شما هستند که در مقابله با غده سرطانی داعش هدف و منافع مشترک دارند و خود از طريق همکاری بايکديگر از همه کشورهای غربی بهتر قادر به برکناری اين گروه هستند. اين "خلافت" بهشدت از خارج هدايت میشود و خطری بزرگ برای تمام اقليتهای قومی و مذهبی، ايزديان در عراق و ترکيه، مسيحيان در همه کشورهای خاورميانه، علويان در سوريه و ترکيه، شيعيان در عراق، ايران و ساير نقاط خاورميانه و البته تمام کردهای چهار کشور است. همينطور اکثريت بزرگی از سنیهايی که به مقابله با سياست اين "دولت اسلامی" خودساخته برخيزند، در معرض خطر قرار خواهند گرفت. علاوه بر آن، باعث شرمندگی و سرافکندگی مجموعهی دولتهای اسلامی خواهد شد، سايهای تيره بر دستاوردهای متمدانه بردباری، حمايت از اقليتها و همزيستی مسالمتآميز اقوام و مذهبهای گوناگون در دنيای اسلام خواهد انداخت. مهمتر از همه اين است که تنها چهار کشور ذينفع عراق، ايران، سوريه و ترکيه هستند که قادرند در همگامی و همکاری با يکديگر به پروژه "خلافت اسلامی" خط بطلان بکشند. چالش داعش اين ادعا را اثبات میکند که برای اين چهار کشور در منطقه خاورميانه تا چه اهميت حياتی پيدا کرده است، که فراتر از منافع کوتاهمدت ملی خود عمل نمايند و در چالشهای امنيتی با يکديگر دست به همکاری مشترک بزنند و همگام با هم بنای امنيت مشترکی برای خود طرحريزی نمايند. تنها با اين چشمانداز است که پس از پايان بخشيدن به چالش داعش، اين امکان پديد خواهد آمد تا در چارچوب همکاری مشترک و برقراری ديالوگ بين دولتها به ساير مسايل و مشکلات مشترک فراملی بهصورتی پايدار پاسخ داده شود. پس از مشکل داعش، مسئله کردها مهمترين موضوع مشترک اين چهار کشور است. در چارچوب امنيت منطقهای مشترک میتوان از راه ديالوگ و انجام مذاکرات مستقيم با جناههای گوناگون کردها، به آرزوی ايشان برای دستيابی به حق خودمختاری اداری بيشتر جامه عمل پوشاند، بدون آن که به تماميت ارضی و حاکميت ملی اين کشورها و تعلق مناطق کردنشين به جغرافيای سياسی کشورهای متبوعشان لطمهای وارد آورد. مشکلات مزمن و حلناشده از آغاز قرن گذشته تا به امروز اهالی کرد منطقه را شاهد جنگهای خونين و درگيریهای داخلی طولانی کرده است که اجبار بايد پايان يابند. اما مردم کردستان از اين راه به صلحی پايدار و بادوام دست میيابند که تنها با برقراری ديالوگ بين چهار کشور با تمام جريانهای فعال کرد، امکانپذير است. علاوه بر اين اهداف مهم، کارزارهای فراملی گستردهای ديگری از قبيل ساخت منابع تامين انرژی و آب، راههای ترابری، آزادسازی تجارت و بسياری پروژههای فرامرزی ديگر وجود دارند که باعث افزايش امنيت اجتماعی و افزايش سطح زندگی در مناطق کردنشين و اطراف اين مناطق خواهد شد. اين که چهار کشور باهم بتوانند به نزاعهای ناشی از دخالتهای تحريککننده ايالات متحده آمريکا، اسراييل و ساير کشورها پايان دهند و شرايط مساعدی برای ايجاد يک خاورميانه صلحآميز با اقتصادی شکوفا در ورای مرزهای اين چهار کشور فراهم آورند، نيز از اهميت والائی برخوردار خواهد بود. پروفسور دکتر محسن مسرت Copyright: gooya.com 2016
|