دوشنبه 28 مهر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

نامه حشمت الله طبرزدی از زندان رجايی شهر به گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل‎

آقای احمد شهيد گزارشگر ويژهٔ سازمان ملل متحد در امور حقوق بشری در ايران

با درودهای گرم از زندان رجايی شهر ايران.

جا دارد از تلاشهای شما برای گزارش وضعيت بسيار نا‌بسامان حقوق بشر در ايران سپاسگزاری کنم. نيک می‌دانيد و می‌دانم که بازتاب کامل نقض سيستماتيک حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی، کاری بس سترگ و البته نا‌شدنی است. برای اينکه بخش بزرگی از اين امر، مربوط به فرهنگ و قوانين حاکم بر کشور است که تا زمانی که در ايران حکومت فرقه‌ای دينی برقرار است، چنين فرهنگ و قوانينی ملغا شدنی نخواهد بود. اين نکتهٔ مهم که بخش زيادی از اعدام‌ها و خشونت‌ها، مربوط به قوانين شرعی است، بار‌ها و بار‌ها از سوی مسئولين حکومتی از جمله رييس قوهٔ قضاييه و ديپلمات‌های حکومت، بيان شده و واقعيت دارد. از اين بابت تنها تفاوت بين داعش (دولت اسلامی شام و عراق) با دولت اسلامی حاکم بر ايران، اين است که داعش با حکم خليفه و ولی امر در هر منطقه، اعدام می‌کند و يا سر می‌برد. در دولت اسلامی ولی امر در ايران، با قانونمند سازی‌‌‌ همان «امر» يعنی حکم سنگسار، اعدام و قطع دست و پا و بلکه شکنجه «تعزير»، هدف خود را عملی می‌کنند. در عين حال، دولت اسلامی ولی فقيه، در ايران، حتا قانون خود را نيز اجرا نکرده و زور، خشونت، تفتيش عقيده، زندان، شکنجه، سرکوب و بگير و ببند را جايگزين منطق و گفتگو کرده است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


جناب احمد شهيد!

من يک روزنامه نگار و نيز مبارز سياسی هستم که اگر چه ۲۰ سال است که جمهوری اسلامی حاکم بر ايران، قلم‌ام را شکسته، حزب م را منحل، دوستانم را سرکوب و خودم را زندانی کرده است، اما نتوانسته من را به سکوت وا بدارد. به همين دليل و بنا به احساس مقدس روزنامه نگاری که، کشف حقيقت است، همواره و در حد امکان، مواردی از نقض حقوق بشر را گزارش کرده‌ام که شما نيز از اين امر آگاه هستيد. من از درون ايران و بويژه از سالن ۱۲ زندان رجايی شهر با شما حرف می‌زنم. بنابراين ولی امر دولت اسلامی حاکم بر ايران و دستياران او در دستگاه قضايی، نمی‌توانند مدعی شوند، به زعم خودشان، گزارش‌ها غير واقعی و از طريق گروههای ايرانی خارج از کشور، القا کرده‌اند. تاکيد من براين است که گزارش شما نه تنها درست که فقط جزئی از فجايع نقض سيستماتيک حقوق بشر در ايران است. برای تاييد گزارش‌های شما و نشان دادن عمق قانون شکنی توسط قوهٔ قضاييهٔ دولت اسلامی حاکم بر ايران، به دو مورد از اين قانون شکنی از درون همين سالن ۱۲ اشاره می‌کنم.

۱- آقای جمال الدين خانجانی بيش از ۸۱ سال سن دارد. اين پيرمرد زندانی به دليل اينکه از رهبران جامعهٔ بهايی در ايران است و جامعهٔ بهايی به او اعتماد دارند، به ۲۰ سال حبس محکوم شده است. به راستی در کجای دنيای متمدن با افراد کهنسالی چون خانجانی اين گونه رفتار می‌کنند؟ فکر می‌کنم تنها گروهی که در پای جزميت‌های فرقه‌ای، مذهبی و قدرت پرستی، حتا به افراد کهنسال و بيمار نيز رحم نمی‌کنند، همين دولت اسلامی حاکم بر ايران يا دولت اسلامی داعش باشند. به راستی آقای لاريجانی به عنوان رييس قوهٔ قضاييهٔ اسلامی و در لباس روحانيت و علم!، می‌بايست از اقدامات خود و همکاران، برای هميشه شرمنده باشد و حرف از قانون و انسانيت نزند.

۲- حاج کريم عزيزمعروف، ديگر زندانی اين بند با بيش از ۷۰ سال سن است. طی ۹ ماه گذشته دو عمل جراحی داشته که آخری، عمل جراحی بر روی قلب بود. او دوران نقاهت پس از عمل باز قلب را در بند می‌گذارند. او به حبس ابد محکوم شده و ۱۷ سال است که زندانی است و با وضعيت موجود، مرگ او در زندان حتمی ست. اين چگونه قانون و چگونه حکومت بی‌رحمی ست که با انسانهای بيمار و کهنسال، چنين رفتاری دارند؟ می‌دانم که مشت نمونهٔ خروار است. مگر همين حکومت، يک نفر اعدامی را با وجود اينکه به دار کشيد، اما دوباره زنده شد به زندان بر نگرداند که اينک در زندان است و در وضعيت بسيار وخيم روحی و جسمی به سر می‌برد!؟ پس اگر اين‌ها بی‌رحم و بی‌عاطفه نيستند و اگر قانون آن‌ها، قانون وحشيانه و ضد حقوق بشری نيست، پس چيست؟

در شگفتم از آقای جواد و صادق و علی لاريجانی که به صورت بسيار مضحک، رسوا و عجيب، دو قوه را در اختيار دارند، پس از اعتراض عاليجناب‌بان کی مون دبير محترم سازمان ملل متحد و گزارش حضرتعالی از نقض حقوق بشر در ايران، فرياد برآورده و مدعی می‌شوند که در ايران حقوق بشر اسلامی برقرار است و اين‌ها، بهترين هستند و منتقدين و مخالفين، مشتی معاند و ضد اسلام و منحرف‌اند!؟ می‌دانم که چنين دروغگويی و حتی توهم و تبليغات سراسر دروغی، ناشی از جزميت‌های ايدئولوژيک و منفعت طلبی‌های فردی و باندی است. برای اينکه حتا اسلام واقعی، به آن‌ها اجازهٔ چنين جنايت‌ها و دروغ‌هايی نمی‌دهند. ميليون‌ها مسلمان در سراسر جهان زندگی می‌کنند، اما فقط دو دولت اسلامی داعش و جمهوری اسلامی و نيز گروههايی مثل طالبان، القاعده و امثال آن هستند که به نام دين، از هر خشونت، بی‌رحمی و در عين حال دروغ پراکنی و رياکاری پرهيز ندارند. اما خوشحالم که وجدان‌های بيدار در سراسر جهان، به جنايات و همزمان رياکاری و دروغپردازی‌های اين جريانات آگاهی دارند و در هيچ شرايطی به آن‌ها اعتماد نکرده و نمی‌کنند. و نيز بايد خوشحال باشيم که چشمهای بسيار تيزبين جهانيان همهٔ اقدامات ضد بشری اين‌ها اعم از نقض سيستماتيک حقوق بشر و تلاش برای دستيابی به سلاح‌های کشتار جمعی را رصد کرده و به آن‌ها اجازهٔ هر اقدام خودسرانه‌ای را نمی‌دهند.

حشمت الله طبرزدی
ايران/کرج/زندان رجايی شهر
بيست و سوم مهر ماه هزار و سيصد و نود و سه خورشيدی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016