گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
3 شهریور» مملکت "بیصاب مونده"، احمد وحدتخواه22 فروردین» اقتصاد مقاربتی! احمد وحدتخواه
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! داعش فرزند انقلاب اسلامی است! احمد وحدت خواهتاریخ پیش روی ما نشان داده است که مراد خمینی همان خلافت اسلامی بوده است. اشکال یا فاجعه ناشی از این اندیشه این است که وقتی رژیمی تنها در یک کشور خود را نماینده «اسلام واقعی» معرفی می کند و به «صدور انقلابی» آن هم به هر قیمت پافشاری میکند در واقع جهان اسلام را به چالش کشیده است. و این آغاز همان فاجعه جنگ میان شیعه و سنی است که از دل وقوع انقلاب اسلامی پدید آمده است
ویژه خبرنامه گویا جولیوس سزار سردار رومی معتقد بود هیچگاه صلحی میان نوع بشر وجود نداشته و نخواهد داشت و آنچه ما به عنوان دوران آرامش و صلح می پنداریم در حقیقت مکثی برای آماده شدن برای جنگ بعدی است. نگاهی کوتاه به تاریخ سی و پنج سال اخیر در منطقه خاورمیانه گواهی می دهد که این نظریه چندان هم غیر واقعی نیست. با این حال با دقتی بیشتر به محل منافشات و جنگها و تاریخ آغاز و پایان آنها در این منطقه می توان به این نتیجه رسید که وقوع انقلاب اسلامی در کشور ما مسبب اکثر این مخاصمات خونین و ویرانگر بوده است و هنوز نیز پایانی بر این کابوس به چشم نمی خورد. با شروع اغتشاشات و تظاهرات خیابانی بر علیه رژیم سلطنتی در ایران تانکهای ارتش سرخ خاک کشور همسایه افغانستان را اشغال و یکشبه توازن نظامی میان دو ابرقدرت آن زمان را همراه با تهدید جدی صلح جهانی بر هم زدند. اشغال افغانستان که با اشتباه محاسبه اتحاد جماهیر شوروری سابق برای جلوگیری از گسترش اسلام بنیادگرا در مرزهای جنوبی آن ابرقدرت صورت گرفته بود خود به عاملی برای رشد این پدیده نامیمون در جهان اسلام انجامید. از دل جنگ داخلی افغانستان سرطان طالبان سر بر آورد و تمام نیروهای ناسیونالیست و غیر مذهبی این کشور که به عقب نشینی خفت بار ارتش سرخ از ویرانه های افغانستان یاری رسانده بودند در نهایت توسط این جریان فاشیسم مذهبی از صحنه سیاسی این کشور حذف و نابود شدند. همزمان، با ظهور استبداد مذهبی در ایران و دست اندازی های ارتجاعی آن در کشور عراق از یکسو، و جاه طلبی های دیکتاتور عراق در جهان عرب به وقوع جنگی خانمانسوز میان دو کشور انجامید که به مدت ۸ سال آزگار این دو ملت تاریخی و هم کیش را به خون یکدیگر تشنه کرد و بیست سال پس از پایان هم آثار آن نسل کشی هنوز به شکل درگیریهای قومی گریبانگیر دو ملت است. محمد خاتمی در سخنرانی این هفته خود برای اعضاء شورای هماهنگی دانشجویان اصلاح طلب به شکلی غیر مستقیم بر نقش جمهوری اسلامی در آفرینش پدیده ارتجاع خونریز مذهبی در جهان اسلام اعتراف کرده است اما با توجه به وابستگی عقیدتی و تعلق خاطر دینی و خویشاوندی با بنیانگزار این رژیم سرنای خود را از سر گشادش نواخته است. وی میگوید: «ما انقلاب بسیار بزرگی داشتیم که هم نگاه به دین داشت و هم به جامعه. امام جمهوری اسلامی را مطرح کردند نه خلافت اسلامی و امروز هم شاهد این هستیم که گروههایی تحت عنوان خلافت اسلامی چه بر سر اسلام و مردمآوردهاند و می آورند. امام این موضوع را مطرح کردند چراکه مطمئن بودند جمهوریت به همان معنایی که در سطح جهان مطرح است دقیقاً با اسلام و دین سازگار است؛ اگر تعبیری از دین ارائه شود که با جمهوریت سازگار نیست آن تعبیر از اسلام لااقل از نظر انقلاب ما نادرست است». سفسطه از این بیشتر نمی شود. یا خمینی به جمهوری به عنوان یک ساختار حکومتی با همه ابزار و قواعد و کارکرد علمی و عملی آن (به قول خاتمي «به همان معنایی که در سطح جهان مطرح است») معتقد بود که در آن صورت بایستی با تمام نیرو از تداخل دین در حکومت به عنوان اصل اول جمهوریت دفاع میکرد، يا آنکه با پسوند صفت اسلامی برای آن در حقیقت برای خلافت اسلامی خود چهره ای قابل قبول برای ایرانیان و جهانیان ترسیم میکرد. تاریخ پیش روی ما نشان داده است که مراد خمینی دقیقا همان خلافت اسلامی بوده است. اشکال یا فاجعه ناشی از این اندیشه این است که وقتی رژیمی تنها در یک کشور خود را نماینده «اسلام واقعی» معرفی می کند و به «صدور انقلابی» آن هم به هر قیمت پافشاری میکند در واقع جهان اسلام را به چالش کشیده است. و این آغاز همان فاجعه جنگ میان شیعه و سنی است که از دل وقوع انقلاب اسلامی پدید آمده است. تضمین پایان آنهم در پایان رژیمی است که هوس برقراری خلافتش بر جهان اسلام از سرزمین مردمانی شکل گرفت که کمترین قرابتی با این اندیشه نداشته و ندارند! Copyright: gooya.com 2016
|