شنبه 1 آذر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

گفتگوی نسل انقلاب با دهه شصتی های شرکت کننده در مراسم تشييع مرحوم مرتضی پاشائی، پروانه محمدی


همانطور که همگان مستحضرند ، بدنبال فوت جوان خواننده ، مرتضی پاشائی و مراسم غير قابل تصور تشييع آن مرحوم ، بحث های بسياری ، چه در روزنامه ها و چه در فضای مجازی ، در داخل و خارج از کشور مطرح شده است که بايد به فال نيک گرفت که پديده شناسی اين واقعه نياز به غور و بررسی فراوان دارد .

عنوانی را که برای اين مطلب انتخاب کردم در مقابل پرسشی است که اخيرا" بسيار شنيده می شود که جوانان دهه شصتی ها ، ما نسل انقلاب را متهم می کنند و دائما" ما را در برابر اين سؤال به چالش می کشند که شما چرا انقلاب کرديد ؟ وضعيت امروز ما نتيجۀ حرکت نسنجيده و بدون ارزيابی قبلی شما ها می باشد.

بسيار خوب ، در بعضی موارد به شما حق می دهم اگر چه شما و يا لا اقل اکثريتی از شما ، بدون اينکه شرائط آن دوره را بررسی کرده باشيد ، بدون آنکه مشکلات سياسی – اقتصادی آن دوره را شناخته باشيد به ما اعتراض می کنيد بطوريکه بعد از گذشت سی و شش سال از آن دوران هنوز هم يک تصوير روشن و منصفانه از آن دوران نداريد ، شايد بدرستی نمی دانيد نسل جوان آن دوره چگونه می انديشيد ، چگونه زندگی می کرد و مشکلاتش چه بوده و حتی تفريحات آنها چه بود.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آيا شما نسل دهۀ شصتی ها هرگز از خود سؤال کرده ايد اين همه جوان فارغ از تفکرات و تعلقات سازمانی و گروهی ، چه مذهبی ، چه چريک فدائی خلق ، چه مجاهد خلق ، چه مليون مصدقی و يا حتی فعالان کنفدراسيون دانشجويان خارج از کشور نمی توانستند بدون توجه به آنچه در اطرافشان می گذشت راه آسان تری را برای زندگيشان انتخاب کنند ؟ ايا نمی توانستند بدون داشتن دغدغه برای رفاه و آزادی مردم وطنشان ، اين همه هزينه نپردازند؟

ولی نسل من ، نسل انقلاب ، نسلی بود که در شرائط سخت و طاقت فرسای سلطۀ استبداد و ساواک شاه حتی المقدور با کتاب آشنا بود ، آرمان داشت و از صبح تا شب بخاطر کمبود تفريحاتش ناله نمی کرد. او در فقدان آزادی می سوخت و راهی برای فرار از اين قفس می جست .

جوانان عزيزم ، شما می توانيد به ما بگوئيد که تعريف درستی از آزادی نداشتيد .درک درستی از دموکراسی و آزاديخواهی را نداشته ايد و يا می توانيد بگوئيد زمانی که شعار استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی سر داديد اين واژه ها را تعريف نکرديد و اين سؤال را نکرديد که جمهوری اسلامی ، يعنی چه ؟ و چگونه نظامی است ؟ هرچند که من نيز پاسخ درستی برای سؤال تو نداشتم زيرا که تا آن زمان جهان هيچ نمونه ای از آن را تجربه نکرده بود. شما همچنين می توانيد سؤال کنيد که چرا بدون اينکه کتابهاب آیة الله خمينی را خوانده باشيد به اين آسانی بدنبال خواسته ها و اهداف او برای استقرار جمهوری اسلامی کوشيديد؟

بسيار خوب ، من اين مسائل را از شما می پذيرم وعليرغم اينکه در زمان ما ، دسترسی به اطلاعات بسيار سخت بود وانتشار يک متن کوتاه ويا يک اعلاميه مشکلات بسياری بر سر راه ما قرار داشت با اين وصف می توانيم ساعتها هم در مورد آنها با يکديگر به گفتگو بنشينيم .

از سوی ديگر حتما" می دانيد که نسل ما در اوان انقلاب هم بلحاظ فکری بسيار متنوع و رنگارنگ بوده که در همين زمان جوانان غيوری هم بودند که برای دفاع از وطن ، آری صرفا" برای دفاع از خاک ايران که من و تو دلبستگی بسياری به آن داريم از جان خود مايه گذاشتند که روحشان شاد باد.

بگذريم اگر بخواهيم دوره های بعد از انقلاب را که هر کدام ويژگی خاص خود را دارد بررسی کنيم کلام به درازا خواهد کشيد اما امروز روی سخن من با تواست . تو که نسل دهۀ شصتی هستی . حالا منهم می توانم از تو سؤال کنم؟ من نسل انقلاب که امروز دهۀ شصت زندگيم را آغاز می کنم.

عزيز من ، تو امروز با توجه به اين همه امکانات که در اختيارت است ، از نظر دسترسی به اطلاعات و نوآوری های تکنولوژی که تو خيلی بيش از من می توانی از آنها استفاده کنی ، جواب نسل آينده ات را چه خواهی داد ؟

برگرديم به موضوع اصلی ای که شرکت اين همه جوان در مراسم خاکسپاری و يا حضور در جلوی بيمارستانی که آن جوان خواننده در آن فوت کرده بود می باشد. می دانم ممکن است بگوئی مرتضی پاشائی ، خوانندۀ مورد علاقۀ من بوده است ، من هم می پذيرم اما هرگز از خودت پرسيدی که برگزار کنندۀ اين تجمعات ، چه سازمان و يا نهادی بوده است؟ عزيزم ، آيا از خودت سؤال نکردی که دليل اينهمه خبررسانی در طول يک سال آخر راجع به وضعيت بيماری و جسمانی اين خواننده از سيمای جمهوری اسلامی برای چه بود ؟

تو بخوبی آگاهی که صدا و سيمائی که حتی ربنای استاد شجريان را که برای مردم ما با ماه رمضان عجين شده و جداشدنی نيست ، از پخشش امتناع می کند شجريانی که آواز هايش برای همه نسل ها دوست داشتنی است .

آيا اين حجم عظيمی از کنسرت های اين خواننده که در يک سال آخر عمرش در شهر های مختلف کشور برگزار گرديد خود جای سؤال ندارد؟ در حاليکه می دانی به اين سادگی ها هم نيست که يک خواننده بتواند و يا مجاز باشد در اين حد وسيع برنامه اجرا کند ؟

به مراسم ختم اين جوان هم می توانی نگاهی بياندازی که چگونه خيابانهای اطراف مسجد را برای هر چه با شکوه تر برگزار شدن اين مراسم آماده کرده بودند درحاليکه سالها است اجازۀ برگزاری مراسم سالگرد را حتی به عنوان مثال برای مرحومان آیة الله منتظری ، آیة الله طالقانی ، شريعتی ، مهندس بازرگان، دکترسحابی، فروهرها و غيره نمی دهند . آيا نمی بايستی از خودت سؤال می کردی که علت چيست ؟

عزيزم ، بارها شده است که به خيابانها ريخته و رقص و شادی کرده ای .مثلا"از فرصت انتخاب رئيس جمهوری که دوستش داشتی ولی دليلش را نمی دانستی ، آمدی و توجيهت هم اين بود که ما اجازه نداريم در گردهمائی هائی با هدف شادی شرکت کنيم بنابراين از هر فرصتی استفاده می کنيم . هر چند که اين توجيه های آبکی تو را قبول ندارم چونکه حتی بعدا" پيگيری نکردی که اين رئيس جمهور محبوب تو آيا وفادار به آن وعده های انتخاباتيش ماند يا خير؟

بسيار خوب خيلی کار ها هزينه دارد و من هم نمی خواهم شما ها به درد سر بيفتيد. ولی اگر بر اين باور باشيد که حرکت های شما خودجوش و دارای ماهيتی اعتراضی به فشار ها و محدوديت هاست چرا نمی توانيد برای مسائل ديگری که زندگی روزمره همۀ را به مخاطره انداخته و به عنوان مثال آلودگيهای ناشی از بنزين ناپاک و سرطان زا و يا شير های آلوده به روغن پالم که جنبۀ سياسی هم ندارد چنين اجتماعاتی را بوجود آوريد؟ و يا حتی چند ساعتی در کنار خانم نسرين ستوده بايستيد چون او يک حرکت قانونی و مدنی را شروع کرده است که اگر تعداد شرکت کننده زياد باشد ، عزيزان من شما هم از نهادينه شدن قانون استفاده خواهيد کرد.

ولی توجه داشته باش که تو اين بار حتی برای شادی و رقص هم به خيابانها نرفتی ! رفتی گريستی ! در حاليکه تو از صبح تا شام با برنامه های عزاداری زندگی می کنی و بلحاظ گريستن ، کمبودی نداشتی .

عزيز من ، می خواهم از تجربيات نسل من بياموزی و از اينهمه امکاناتی که در اختيار ما نبود ولی در اختيار تو و نسل توهست ، برای آگاه شدن و آگاهی دادن استفاده کنی . روز های سختی است. جامعۀ ما دلخوش نيروی جوان و آگاه خود است که کم هم نيستند . نمی خواهم تو هم از آنهائی باشی که بگوئی برويم ببينيم چه خبر است .

به خدا می سپارمت ای اميد فردای ايران ما.
پروانه محمدی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016