دوشنبه 10 فروردین 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

به اميد پيروزی نهايی تيم مردم دربندِمان بر تيم...، پویان انصاری

Pouyan49@yahoo.se

همانطور که در خبرها آمده است و خوشبختانه اکثر ايرانيان مُقيم سوئد از آن بی خبر نيستند مسابقه ِ فوتبالی است که قرار است شامگاه سه شنبه ۳۱ مارس در استکهلم برگزار شود!

اين مسابقه دوستانه ما بين دو تيم ملی کشور پادشاهی سوئد و تيم ملی جمهوری اسلامی ايران است!

هر از گاهی در چار چوب آمادگی تيم ملی کشورها، از اين نوع مسابقات در جهان انجام می شود ولی ميزبانی کشور سوئد که خود به اصطلاح يکی از کشورهای حامی حقوق بشر است از تيم ملی جمهوری اسلامی ايران واکنش های متفاوتی را از جانب ايرانيان برون مرز بويژه سوئد، برانگيخت.

فقط جالب است بدانيم همين کشور سوئد چندسال پيش برای انجام بازی دوستانه با تيم ملی فوتبال عربستان برای حکومت عربستان شـرط گذاشت که بانوان حـق ِ ورود به ورزشگاه را داشته باشند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اما حال چرا برای رژيم جمهوری اسلامی برای ورود زنان به استاديوم، شـرط نمی گـذارد بـرویـد از شرکت های سوئدی مثلأ، ولـوو (VOLVO) و غيره سئوال کنيد و يا بگرديد دنبال پُرتقال فروش!

بگذريم، من هم يکی از آن دسته ايرانيانی هستم که علاوه بر اينکه عاشق فوتبالم، عِـرق ِ ملی هم دارم امـا مسئله ای که باعث شد چندخطی در اين مورد بنويسم شرايط خاص سرزمين مان(بخصوص برای زنان) و نظرات مختلفی است که اينجا و آنجا شنيده و يا خوانده ام.

ولی اين پُرسش و بحث که آيا "ورزش از سياست جدا است" تازگی ندارد و از گذشته های بسيار دور هميشه مورد اختـلاف و جدل بوده است هر چند پاسخ به اين سئوال بر می گردد به ديدگاه و نوع نگاه جهان بينی انسان ها به آن که، در کجای اين جهان ايستاده ايم!؟

بی شـک، نمونه شاخص و بارز اين مسئله، سياستمدارانی هستند که در چنين مواقـعی (مسابقه دوستانه!) به سياست بازانی تبديل می شوند که برای بده بستان ها از اين فرصت ها سوء استفـاده می کنند تا آنجاکه حقـوق بشر را قُربانی بهبود روابـط حسنه خود می کنند.

بانگاهی اجمالی در اين رابطه بايد گفت درکشوری همچون ايران، بنا به شرايط حاکم بر آن که در تمام عرصه ها از اقتصاد گرفته تا سياست، فرهنگ، ورزش و غيره، چتـر بـانـد مـافیـا بر روی آن پهن شده است، هر حرکتی که بخواهد منافعشان را به خطر بياندازد از شمشير اين رژيم در امان نمی ماند.

ورزش بخصوص فوتبال، دلالال و واسطه های زيادی دارد چرا که در اين ورزش پـول های هنگفتی خوابيده است که بايد به جيب گشاد غارتگران سرمايه های مردمی (حکومت جمهوری اسلامی) ريخته شود از اين رو، قـدرت اين چپاولگران به حدی است که می توانند مربی انتخاب کنند يا برکنار، کدام بازيکن بازی کند يا نکند!

اين دسته از سياست بازان و دلالال های حکومتی بخاطر منافعشان وقتی مورد هجوم قرار ميگيرند با اين جمله معروف که "ورزش از سياست " جداست خود را از تير حملات مخالفان در امان نگه می دارند که آنها را بنا بدلائل ذکر شده می شود فهميد.

اما در اين ميان، آدم هايی هستند که حتی شايد انتقاداتی هم به رژيم جمهوری اسلامی داشته باشند ولی، بنـا به درک و نـوع نگـاه سطحی شان به مسائل می گويند، ما می دانيم رژيم فلان و بهمان است اما ما فقط می خواهيم فوتبال تماشا کنيم! می خواهيم فوتباليست های ايران را تشويق کنيم! و آخرش هم جمله معروف، ما نمی خواهيم ورزش را با سياست قاطی کنيم!

متاسفانه برای اين افراد مُهم نيست که سرود رژيم زن ستيز جمهوری اسلامی نواخته ميشود و فوتباليست ها آنرا زير لب زمزمه می کنند.

برای اين افـراد مُهم نيست که پرچم اله اکبری رژيم در ميدان به اهتـزاز در می آيد و در دستان فوتباليست های محبوبشان تکان داده می شود، مُهم، تماشای مسابقه است و بس!

بازهم در اين وسط آدم هايی هستند که، اساسأ برايشان فرقی نمی کند که حکومت حاکم، جنايتکار است يا حکومتی است مردمی. درک و شعور آنها تا اين حد بس که، حتـی جمله معروف هم بگوش شان نخـورده است و بی خيال و فارغ از هرچيز می گويند، فوتبال را عشق است!

در مقابل، انسان های آگاه، مبـارز و معتقد به آرمـان های حقوق بشری هستند که از اين فرصت بدست آمده استفاده ميکنند تا به شرايط ديکتاتوری حاکم برجامعه اعتراض کنند و خوشبختانه در اين ره، نه فقط انسان های آزاديخواه بلکه ورزشکاران مردمیِ متعددی در سراسر اين جهان نابرابر به وضعييت درنـاک کشورشان و يا نقض حقوق بشر درکشورهای ديکتاتوری، بدون ترس و خط بطلان کشيدن به اين سخن "ورزش و ورزشکار از سياست جـدا است" اعتراض کرده اند.

برای نمونه آيا، دو دوندهِ سياهپوست آمريکايی که در المپیـک ۶۸ مکزيک، وقتـی برای دريافت مدال بر روی سکو رفتند و به عنوان اعتراض به وضعيت سياهپوست ها در آمريکا مشت های گره کرده خود را به بالا بُردند اشتباه کردند که سياست نژادپرستی آن زمان را محکوم کردند!؟

آيا اين بدان معنا است که ورزش با سياست قاطی شده است!؟

حال نزديک به نيم قرن از اين حرکت اعتراضی اين دو دونده سياهپوست می گذرد ولی هنوز درخاطره ها باقی مانده است و از آنها هميشه به عنوان سمبُل مبارزه، ياد می شود.

يا همين سه سال پيش در مسابقـات جهانی دو ميدانی در روسيه، Emma Green ورزشکار مشهور زن پرش ارتفاع سوئد در اعتراض به قوانين ضد همجنس گرای روسيه، ناخن های انگشتان دست اش را به رنگ های رنگیـن کمـان که نمـاد آزادی های جنسی و پـرچـم همجنسگـران است، رنگ نمود و به سياست دولت پـوتين در سرکوب آنها، اعتراض کرد.

حال پُـرسيدنی است آيا اين حرکت اعتراضی ورزشکار سوئدی شجاع و معترض به نقض حقوق بشر در روسيه، کار اشتباهی بوده است چرا که نبايد ورزش را قاطی سياست می کرد !؟

از اين حرکات اعتراضی شجاعانه چه از طرف تماشاگران ميادين ورزشی و چه از طرف ورزشکاران شجاع و آگاه عليه سياست های ارتجاعی حکومت های ديکتاتوری، نمونه های زيادی است که کم و بيش اکثر ايرانيان از آن باخبـرنـد!

در اينجا بحث من با تماشاگرانی است که به اين مسابقه می روند وگرنه، از اين دسته ورزشکاران مرد در رژيم جمهوری اسلامی که در حمايت از خواستِ طبيعی زنان ايران مبنی بر لغو ممنوعيت ورود زنان به ورزشگاه در ايران برای تماشای مسابقات ورزشی "مردانه" کوچکترين اعتراض مسالمت آميزی هم نمی کنند و خـود در زدن مُهر وحشتنـاک سکـوت بر دهان، هم صدای رژيم شده اند، مدِ نظر و انتظاری هم، نيست!

اين حقيقتی است دردناک و اسفبار که رژيم زن ستيز جمهوری اسلامی ازهمان ابتدای حکومت اش "ارمغانی" بـجُـز حقـارت و تحقیـر کردن زن ايرانی در عرصه های گوناگون، چيزی ديگری عرضه نکرده است.

بنابراين در کشوری که نيمی از جامعه اش، بخاطر سياست های سرکوب گرانه و ارتجاعی حکومت اش، محروم از تماشای ورزشی مردان است چطور می تـوان از اين مُهـم گذشت و بی خيال شد؟!

آیـا اين تـوهیـن به غُـرور و مقـام تـو انسـان (بويژه تو تماشاگر مرد) که به تماشای اين فوتبـال می روی و جايگاه مقـام و منـزلـت نیـم ديگـر سرزمين ات را که زنـان تشکيل می دهند، فراموش می کُنی، نـيست!؟

در جايی که مردم دربند و ستمديده مان بويژه نسل جـوان آن، در زير چماق حزب اله برای نشان دادن اعتراض به وضعييت موجود در ميهن مان با شهامت و از خود گذشتگی، از کوچکترين حـوادث گوناگون استفاده می کنند تـو چرا آنهم در فضای آزاد سياسی بـرون مـرز و بدون ترس از شمشیـر حکومت ِ جمهوری اسلامی از شرایـط بدست آمده (اين مسابقه فوتبال) به ممنوعيت حضور زنان کشورمان در استاديوم، اعتـراض نمی کنـی!؟

آيا اگر در روز مسابقه، به زبان انگليسی و سوئدی، شعـار "زن با مرد بـرابـر است" و يا "ورود زنان ميهنمان برای تماشای ورزشی "مردانه" بايد آزاد باشد" تبليغ مبارزه خشونت آميز است !؟

آيا ميدانيد فـریـاد اين خواسته ها که حق طبيعی هر زنی است انعکاسی مثبت درجهان به خصوص برای تقويت روحیـه زنـان آزاديخواه سرزمين مان و شایـد هم بـرای شکستـن سکـوتِ ورزشکـاران مـرد فوتبـال در میـدان، بی تـأثیـر نباشد!

تماشاگـران آگـاه! در حمـایـت از حضـور زنـان ميهنمـان در استاديوم ورزشی که مـردان بازی دارند سعی کنيد در روز مسابقه، به شيوه های گوناگون، پـزواک خروشانِ فـريادِ بحقِ خواستِ زنـانِ دربندِ جامعهِ مان باشيد.

باز تکرار مکررات که اين حرکات، به چوب و سنگ و زبانم لال، اسلحه ای هم احتیـاج نـدارد که "خـدا" ی ناکرده، قهـرآمیـز تلقی بشود.

هرچند اين حـق طبيعی هر انسانی است که با هر شيوه ای که به آن باور دارد اعتراض خود را نشان دهد.
متاسفانه گويا به دلائل مختلف (که توضيح آن درحوصله اين نوشته کوتاه نيست) همه قوانين ضـد انسانی اين نظام به گونه ای برای خيلی ها عـادی شده است! چرا که با اين همه تفاصيل، اگر کسی هم چنين بنويسد، زمزمه هايی بگوش می رسد که ای بابا، باز هم تو همه چیـز را سياسی می بينی... بی خيال... فوتبال چکـار به سياست دارد و ...!

در حقيقت اين حرف ها در بهترين حالتش، بجُز نديدن شرايط اسفناک مـردم ستمديده مان و هم چنين نـدیـدن نقض قوانين ضـد انسانی توسط رژيم جمهوری در عرصه های گوناگون است و اين يعنی، فـرار از واقـعييت ها و آسوده کردن "وجدان" خود است.

به اميد اينکه تماشاگران در مسابقه فوتبال شامگاه سه شنبه ۳۱ مارس با پلاکات و بنرهای اعتراضی به قوانين ضد انسانی حکومت قرون وسطايی رژيم جمهوری اسلامی ايران بخصوص در رابطه با نقض حقوق مُسلم ِ زنان ميهن مان، به تماشای فوتبال بنشينند.

تماشاگران گرامی! فراموش نکنيد " فـریـاد حقیـقـت " حـق مُسلم ِ شماست.

به اميد پیـروزی نهايی تيم مردم دربندمان، بـر تيم حکومت زن ستیـز جمهوری اسلامی.

پـویـان انـصـاری - استکهلم


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016