سه شنبه 1 اردیبهشت 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

به دام تفرقه های نژادی نيفتيم، مرکز دموکراسی برای ايران

اتفاقات اخير برای دو نوجوان ايرانی در فرودگاه جده و در پی آن موضعگيری های برخی از ايرانيان در ارتباط با اين موضوع که به توهين نژادی و قومی انجاميد ما را بر آن داشت تا نکاتی چند در اين رابطه مطرح نماييم .

مرکز دموکراسی برای ايران اين گونه رفتارها را که بوی نژاد پرستی و ايجاد تفرقه در اقوام مختلف ايرانی را می دهد به شدت محکوم کرده و از مردم ايران می خواهد که با تکيه بر اصل همزيستی و زيبايی های فرهنگی و رفتاری ايرانيان در دام تفرقه نژادی ميان ايرانيان نيفتند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



آيا برای ما مهم نيست که عده قابل توجهی از ساکنان کشورمان عرب هستند و از اين همه توهين آزرده می شوند؟ آيا درک انسانيمان در حدی هست که خود را به جای نوجوانان عرب خوزستانی بگذاريم که همه اين توهين ها را به لطف موبايل و اينترنت می خواند و رنج می کشد؟ آيا اساسا می دانيم که حق توهين نژادی را -حتی به شهروندان کشوری که با ما در حال جنگی خونين هم باشد- نداريم؟ قطعا گروهی از اهالی عربستان سعودی نيز عليه ما ايرانيان لاطائلات می گويند. اما آيا تعيين کننده شيوه رفتار و فرهنگ ما، رفتار بی فرهنگ ترين شهروندان کشورهای ديگر است؟

آيا امام جمعه ای که با به کار بردن واژه سوسمار خور سعی در تحقير اعراب دارد نمی داند که عادات غذايی مختلف در مناطق مختلف دنيا وجود دارد که اتفاقا توريست زيادی را جدب می کند آيا او نمی داند که کله پاچه که برای ايرانيان غذايی لذيذ و خوشمزه است چهارمين غذای منفور در جهان است و اتفاقا بسياری از مردم دنيا با شنيدن نامش ممکن است دچار تهوع شوند ؟ آيا اين از ناآگاهی ما نسبت به فرهنگ و سنن ديگران نيست که با به تمسخر گرفتن برخی عادات آنها مثلا در تغذيه سعی در تحقير آنان داريم ؟

تمام هموطنانی که بيش از يک هفته است در واکنش به واقعه فرودگاه جده به عرب ها توهين نژادی می کنند، بر اين تصورند که با اين اقدام خود به دو نوجوان مظلوم ايرانی و خانواده های محترمشان کمک قهرمانانه ای می کنند؟ آيا اين هموطنان می توانند توضيح بدهند با اين حجم از توهين نژادی، مشخصا دارد از چه راهی به قربانيان کمک می کند؟ آن هموطنی که رو به روی سفارت عربستان پلاکاردی با عکس ملخ را به آسمان می برد، واقعا برايش اهميتی دارد که به دو نوجوان ايرانی کمک کند يا در حقيقت در حال خالی کردن عقده های سياسی و نژادی و شخصی خود هستند؟ آيا اين نوع عقده گشايی ها، به پيشبرد خواست ايرانيان برای مجازات شديد و عبرت اموز دو پليس متجاوز سعودی، کوچکترين کمکی می کند؟

بعد از حمله عربستان به يمن، رسانه‌های کشور از تجاوز به دو نوجوان پسر ايرانی در سفر حج خبر می‌دهند. موج بالای اعتراض به راه می‌افتد. در بازی فوتبال پرسپوليس-النصر اين موج خود را نشان می‌دهد. ماجرا با اعتراض و لغو سفر حج عمره ادامه پيدا می‌کند. يک عمو حسنعلی هم در ياسوج پيدا می‌شود که مدارک سفر خود به حج را می‌سوزاند و می‌گويد ترجيح می‌دهد به‌جای حاج حسنعلی همان عمو حسنعلی همشهريان خود باقی بماند. عده‌ای از هم‌وطنان در برابر کنسولگری عربستان در مشهد و سفارت اين کشور در تهران تجمع می‌کنند. موج اعتراضات و جوکهای جنسی در فضای شبکه‌های اجتماعی شروع ميشود که هنوز هم ادامه دارد.

اما در سوی ديگر ماجرا ، دولت عربستان از اشد مجازات (اعدام) عاملين اتفاقات جده سخن گفته و اظهار تأسف عميق کرده است. اين در حالی است که خبر تجاوز از سوی خانواده های اين دو نوجوان تکذيب شد و از آزار و اذيت سخن گفته شده است. چنان‌که معاون وزير خارجه از کلمه «شبه تجاوز» و نه «تجاوز» استفاده کرده بود. در همين حال داستان عمو حسنعلی زائر نيز کاملاً ساختگی از آب درآمد.

سايت دولت بهار (وابسته به افراد منتسب به محمود احمدی نژاد)، مهم‌ترين رسانه دنبال کننده اين خبر بود. سايت دولت بهار از جزييات تجاوز در گفتگو با خانواده نوجوانان خبر داده بود. در اين مدت حتی شايعاتی نيز درباره خودکشی يکی از دو نوجوان شنيده شد.

مخاطبان فضای مجازی که رشته اصلی واکنش‌ها را در اين اتفاق به دست دارند، با استفاده از امکانات مجازی و تکنولوژيکی، گروه‌های وايبری ضداعراب و صفحاتی مجازی ساخته‌اند تا از اين طريق صدای بيشتری را به گوش مسئولان ايرانی و عربستانی برسانند. جک‌های وايبری، گروه‌های فيس‌بوکی، اعتراض‌های شخصی وبلاگی، هماهنگی برای راه‌اندازی کمپين و تجمع بخشی از موج مردمی برخاسته ناشی از اين اتفاق است.

اصل اعتراض به صورت محترمانه و متمدنانه شايد قابل پذيرش باشد، اما ريشه اين موج به راه افتاده، با رنگ و بوی تحقير اعراب، و دلايل آن را در چه چيزی می توانيم جستجو کنيم؟ آيا ما همچنان از نگاه برتری عجم بر عرب پيروی می‌کنيم؟ آيا اين موج، متاثر از رفتارها و تصميمات حکومتی و سياسی است؟ و يا ما با درجه بالايی از وطن‌پرستی و ناسيوناليزم روبروئيم؟

«حمله به اعراب در پی اين اتفاق يک اشتباه و ناشی از ناسيوناليزمی ناقص در ايران است و اگر ادامه پيدا کند به نظام فرهنگی ما آسيب وارد خواهد کرد.»

اکنون در ايران، ما با وطن‌دوستیِ بيمارگونه‌ای روبرو هستيم. ريشه و محرک اين گونه وطن‌دوستی، امروزه بيش از هرجا در طنزها و جک‌هايی ريشه دارد که جوانان در محيط‌های مجازی به راه می‌اندازند که خود يک کژراهه است.

می‌توان موج اعتراض به اعراب را، ناشی از وقايع يمن و روابط سياسی ايران و عربستان نيز دانست و آن عامل راهم موثر خواند، اما ميزان اين اثرگذاری تا حدی نيست که بتوان اين موج شديد را با آن توجيه کرد.

می‌توان تصور کرد که اگر اين اتفاق بد به‌جای فرودگاه جده در کشور ديگری رخ داده بود، ميزان اعتراضات کمتر بود و تا به اين حد افراد به تحقيرِ فرهنگ ديگری دست نمی‌زدند. بنابراين ريشه و دليل اين موج فراتر از اين حرف‌هاست و به تاريخ روابط ايران و عربستان بازمی‌گردد.

متاسفانه به دليل عرب‌ستيزی حاکم در ايران و وجود نداشتن پايه‌های محکم هويتی و وطن‌دوستی در کشور ما، اين دست از اتفاقات در سيستم‌های اجتماعی، نتايجی حاد را پی خواهد داشت.

به‌دليل عدم توجه به اين دست از موج‌های اجتماعی، بدون شک در آينده نيز ما شاهد چنين واکنش‌های ناشی از ناسيوناليزم خواهيم بود. چون کسی مديريتی بر روی اين اتفاقات نداشته و ندارد، چرا که اگر مديريتی بر روی آن بود، کار به اينجا نمی‌کشيد. با اين روند حتی می‌توان شاهد موضع‌گيری‌های خشن‌تری در برابر ساير فرهنگ‌ها که گمان می‌کنيم از ما فروتر هستند، باشيم.

در همين راستا، يکی از دلايلی که باعث شده ما با کشورهای اطراف خليج فارس رابطه پايداری نداشته باشيم، همين دست از مسائل فرهنگی است.

بی ترديد هر نظام اجتماعی خرده‌نظام‌هايی دارد، که خرده‌نظام‌های فرهنگی مهمترين آن است. اگر از اين نظريه حرکت کنيم، اين مسئله امروز بيش از هرچيز باری فرهنگی و البته منفی دارد. اين دست از اتفاقات موجب مخدوش‌شدن نظام اجتماعی می‌گردد. ما بايد توجه کنيم که قوميت‌های عرب در ايران ساکن هستند و اين دست از موج‌ها می‌تواند آن‌ها را با حکومت مرکزی و ديگر قوميت‌ها وارد تنش کند.

به ياد داشته باشيم که عرب های ايرانی از جان و مال خود در هشت سال جنگ ايران با عراق گذشتند و و بيش از ۱۲ هزار نفر شهيد در راه حفاظت از آب و خاک کشور تقديم کرده اند . اکنون توهين به اعراب که اتفاقا شامل آنان نيز می شود می تواند پيامدهای ناگواری را در پی داشته باشد و حتی به افکار بيماری که به فکر تجزيه ايران هستند قدرت مانور بيشتری بدهد.

فراموش نکنيم که ايران کشور هفتاد و دو ملت است و اتفاقا دليرترين و بی باک ترين و وطن پرست ترين اين افراد اعراب ايرانی هستند که در همه حال در حفظ تماميت ارضی ايران کوشيده اند.

بايد بياموزيم که اگر فردی با هر قوميت و مليتی و با هر نيتی خطايی را به انجام رساند، اين خطا را به همه افراد يک قوم تعميم ندهيم. چه کسی گفته است که تمام آنهايی که عجم هستند انسان های راست کردار و راست گفتاری هستند و ديگرا قوميت ها نه ! بايد به طور جدی از افتادن در اين گونه دام های هدفمند بايد پرهيز کرد و اين بر عهده نخبگان جامعه است که با روشنگری در مورد اين اقدامات هدفدار برخی افراد معلوم الحال، جلوی چند پاره شدن ملت يکپارچه ايران را که از هر قوميتی در آن حضور دارند، بگيرند.

در پايان مرکز دموکراسی برای ايران بار ديگر اين گونه رفتارها را که بوی نژاد پرستی و ايجاد تفرقه در اقوام مختلف ايرانی را می دهد به شدت محکوم کرده و از مردم ايران می خواهد که با تکيه بر اصل همزيستی و زيبايی های فرهنگی و رفتاری ايرانيان در دام تفرقه نژادی ميان ايرانيان نيفتند.

مرکز دموکراسی برای ايران


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016