گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! عصیان جنسی نسبت به طغیان سیاسی: نقدی اجتماعی به فیلم "گل سرخ"، علی اكبر مهدیروایت غالب فیلم سپیده فارسی گویای یك رابطه عشقی بین دو نسل در فضای سیاسی است. روایت دیگر مقابله نسلها و شكست و امید آنها از سیاست در جامعه خود است. روایت سومی كه گاه در گفتار ایشان تكرار میشود عصیان نسل جدید به سركوب خواستهای عاطفی جوانان توسط سنتها و سیاستهای فرهنگی و سیاسی است
۱. شناسامه فیلم: كارگردان: سپیده فارسی، سناریو: جواد جواهری و سپیده فارسی، بازیگران: جواد جواهری، دریا جواهری - فارسی، بابك فراهانی، منیا كاوانی، وسیلیس كوهكلانی، استلا مگانا، حسن مالكیان اردستانی، شیرین مانیان، شبنم طلوعی، پتروس سیروپولوس، و رضوان زندیه. ٨٩ دقیقه. تاریخ و محل تولید: فرانسه ۲٠۱٤. صحنه آرایی: آپارتمانی در یونان و برش های مستند از وقایع جنبش سبز. ۲. جمعه ٨ ماه می ۲٠۱۵ فیلم "گل سرخ،" ساخته خانم سپیده فارسی، توسط دانشگاه كالیفرنیا در لوس آنجلس و به حمایت بنیاد فرهنگ در فستیوالی از فیلم های ایرانی امسال در تاتر بیلی واید بنمایش گذاشته شد. من نیز از تماشاگران این فیلم بودم. پس از نمایش فیلم، خانم فارسی روی صحنه آمدند وبا آقای پال مالكم، مسول برنامه، گفتگویی انجام داده و به سوالات بینندگان پاسخ دادند (۱). ۳. واكنش تماشاگران در سالن به فیلم بطور نسبی مثبت بود، ولی بدون احساسات و هیجانی كه شب های قبل نسبت به فیلم های دیگر وجود داشت. برای من فیلم مساله انگیز بود و در قسمت سوال و جواب سعی كردم با سوالی از كارگردان توضیح و توجیه بیشتری برای این ابهام بجویم. جواب ایشان كمكی به رفع این ابهام نكرد چرا كه ایشان گفتند مطمئن نیستند كه فیلم با كدامین روایت از جنبش سبز ارتباط برقرار میكند و اینكه منظور ایشان بیشتر برخورد این دو فرد، بعنوان دو نسل سیاسی در ایران، نسبت به فضای سیاسی حاكم بر جامعه بوده است. پس از اتمام برنامه ۳ تن از دوستانی كه متوجه برداشت ابهام انگیز من شده بودند، تماس گرفتند و در بحث راجع به فیلم مرا تشویق به نوشتن این مختصر نمودند. خانم فارسی این فیلم را در رسانه های مختلف و در مقابل سوال های گوناگون به چند تعبیر ارایه داده است، تعابیری كه میتوان آنها را بر اساس سوال مطرح شده و شنوندگان و بینندگان طبقه بندی كرد. روایت غالب ایشان گویای یك رابطه عشقی بین دو نسل در فضای سیاسی است. روایت دیگر مقابله نسل ها و شكست و امید آنها از سیاست در جامعه خود است. روایت سومی كه گاه در گفتار ایشان تكرار میشود عصیان نسل جدید به سركوب خواست های عاطفی جوانان توسط سنت ها و سیاست های فرهنگی و سیاسی است. در گفتگوی پس از نمایش در لوس آنجلس، خانم فارسی تاكید بیشتری برمساله سركوب و جنبش اعتراضی ٨٨ داشتند. نیز در مصاحبه ای با "جروزالم پست" وی شخصیت زن فیلم را "نمونه عمومی (تیپیكال) فعالان نسل خود" میخواند. نیز وی در همین مصاحبه تاكید می كند كه پرورش شخصیت سارا در فیلم ملهم از شخصیت بلاگ نویس ایرانی نهال سحابی است. (۳) در مصاحبه ای با خانم گیسو جهانگیری، خانم فارسی بطور تناقض آمیزی ابتدا میگویند داستان فیلم ملهم از "بلاگرها و فعالان مدنی - سیاسی جنبش سبز و نماینده های نسل پیشین" است، ولی در ادامه میگویند سارا "علمدار" هیچیك از آنها نیست. (٤) ٧. آنچه كه علی و سارا را، و نیز ابتدا و انتهای فیلم را، بهم مرتبط میكند جنبش سبز در ایران، برخورد حاكمیت با جوانان و مردم معترض به تقلب انتخاباتی، خواست های سوخته نسل قدیم و انتظارات عریان نسل جدید است. سارا هر روز به تظاهرات میرود، به خانه علی باز میگردد، و از طریق كامپیوتر او فیلم تظاهرات و وقایع و شعارهای آنها را در شبكه های اجتماعی مثل تویتر بار گذاری كرده (پیامها همه بزبان انگلیسی ارسال میگردد) و دنیای خارج را از سركوب و عواقب آن مطلع میكند. حتی در یكی از پیامها به همرزمان خود در خیابان پیام میفرستد كه به مبارزه خود ادامه دهید چرا كه الان وقت ناامیدی نیست. وقتی از ایشان راجع به هدف فیلم پرسیدند، او دو موضوع مشخص را ذكر كردند: (الف) برخورد دو نسل در یك رابطه عشقی و انتظارات و برداشت آنها از جنبش اجتماعی ٨٨ و انقلاب ۵٧. (ب) نمایش واكنش و برخورد با سركوبی كه دو نسل برای تغییر در ایران پرداخته اند. ایشان همین موضوع را در مصاحبه ای با لوس آنجلس تایمز در ارتباط با نمایش فیلم ذكر كرده است. وقتی از او میپرسند كه آیا فیلم راجع به جنبش سبز است یانه، میگوید: "من اگر هدفم یك گفتار سیاسی بود، فیلمی مستند راجع به جنبش سبز می ساختم. ولی بهرحال این یك فیلم است كه ابعاد تخیلی آن اهمیت زیادی دارد. ولی فكر میكنم كه واقعا حضور و تقابل ایندو (جنبش سیاسی و زندگی شخصی) است كه به این فیلم جنبه ویژه ای می بخشد، نه وجود یكی بدون دیگری." (۵) ٩. با توجه به جای جای اشاره كارگردان به سركوب های خونین تظاهرات سال ٨٨ تهران و جنبش سبز، انتظار من از فیلم این بود كه ارتباطی منطقی بین دو روایت فیلم، یعنی روایت داستانی روابط عاشقانه سارا--علی و مستندات جبنش سبز برقرار باشد و در مجموع فیلم روایت یكدستی از آن دو هدف را بدست دهد. متاسفانه من چنین ارتباطی را در فیلم نیافتم، نه از نقطه نظر تاریخی (مستندات جنبش سبز)، نه منطقی (ارتباط این زن و مرد با وقایع جنبش سبز)، و نه واقعگرایی (ارتباط غلیظ و عریان جنسی در یك فضای شدید سیاسی-امنیتی بین یك مرد ۵٠ ساله با دختری ۲۵ ساله كه اصلا همدیگر را نمیشناسند). چگونگی ارتباط خشم و رنج سیاسی یك دختر جوان با عصیان جنسی وی از طریق آمیختن تحمیلی خود در یك رابطه بسیار مبهم و سرزده، بدون كمترین آشنایی قبلی و یا حتی زمینه آفرینی لازم، همچنان در فیلم در ابهام میماند. اگر این فیلم اشاره ای مكرر به جنبش سبز و عواقب آن نداشت و داستانش بر فضای روشنفكری (كتابها و كلام و فضای خصوصی علی) و سیاسی انقلاب و جریانات سال ٨٨ نداشت، قطعا نمی توانست ابهام انگیز باشد. اغلب فیلمهای رمانیتك (حتی جنسی خالص) داستانی غیرواقعی داشته و تاكید شان بر ارتباطات عاطفی-- جسمی و چگونگی آنهاست تا ریشه و فضای بزرگتری كه این ارتباطات را دربرمی گیرند. ۱۲. یكی از بینندگان جوان در سالن نمایش به كارگردان تذكر داد كه شخصیت زن جوان جلوه واقع بینانه ای از دختران جوانی كه در آن تظاهرات حضور داشتند نیست. دختر خانم جوان دیگری كه در سالن حضور داشت و اخیرا از ایران آمده است، و در بعضی از این تظاهرات سیاسی شركت داشته است، به من میگفت كه دختران در تهران، حتی آنانی كه روابط جنسی بازی با دوستانشان دارند، بدینگونه ساده انگارانه و بی احتیاط خود را برای اینگونه روابط داوطلب نمی كنند. وی نیز به تصویری كه از دختران معترض در فیلم داده شده است معترض بود. ۱۳. وقتی محصولی سینمایی تولید میشود، مخاطبان و تماشاگران به قضاوت آن می نشینند و از فیلمساز/كارگردان/نویسنده انتظار دارند كه توجیه و توضیح خود را نسبت به سوژه، داستان، شخصیت ها، و صحنه ارایه دهد. متاسفانه آنچه كه كارگردان در مصاحبه های خود، چه در لوس آنجلس تایمز و چه در روی صحنه بعد از نمایش، ارایه داد مطابقتی با آنچه در فیلم هست نداشت. من برای درك این عدم تطبیق پذیری حتی سعی كردم از طریق سوالی از كارگردان كمك بگیرم ولی پاسخ روشنی نگرفتم. بیشك، هنرمند باید در خلق اثرهنری ازهرگونه محدویت غیرحرفه ای آزاد باشد، بویژه محدودیت های سیاسی و ایدلوژیك. چنانكه سالها پیش در نقدی كه به فیلم "سیب" ساخته خانم سمیرا مخملباف نوشتم (٦)، مسولیت یك فیلمساز را نسبت به مواد اجتماعی مورد استفاده اش چندان متفاوت با مسولیت یك پژوهشگر نسبت به موضوع و مواد تحقیقی او نمیشناسم: هردو باید نه تنها "اخلاق حرفه ای" را در محصول و تولید خود رعایت كنند، بلكه باید مطمین شوند كه استفاده از افراد و روایات بگونه ای نباشد كه به مسخ و تحریف آنها بینجامد. اگرچه هنرمند میتواند حتی محدودیت های سنتی حرفه خویش را با خلاقیت و نوآوری درنوردد، اما چنین خلاقیتی باید ارتباطی ارگانیك بین ابزار و مواد و محصول هنری از یك سو، و مخاطب و فضا و فرهنگی كه محصول برای مصرف در آن شكل میگیرد برقرار كند. روایتی كه این فیلم در روابط دو شخصیت عمده این فیلم از جنبش سبز بدست میدهد نه با واقعیات می خواند و نه نوع ارتباط سارا و علی كمكی به درك جنبش سبز و عاملانش میكند. اگر هدف نویسنده و كارگردان فیلم نمایش سركوب جنبش جوانان و "عصیان" (دقیقا لغتی كه خود كارگردان در پاسخ یكی از بینندگان بكار گرفت) نسبت به تقلب انتخاباتی بود، خواسته و ناخواسته، فیلم چنین برداشتی را از این جوانان بدست نمیدهد. متاسفانه، استفاده بیش از حد از تصاویر جنبش سبز و صحنه های خونین و مرگ زای آن در این فیلم برای نمایش دلمایه و انگیزه های یك رابطه عشقی عریان نشانی از مسولیت حرفه ای نسبت به استفاده از دستمایه تاریخی وقایع و اشخاصی كه فیلم زندگی آنها را به نمایش میگذارد نیست. تصویری كه این فیلم از این جنبش بدست میدهد بیشتر با روایت دولتی آن هماهنگی دارد تا روایت طرفداران و كسانی كه این جنبش را از دور نظاره كرده اند. ۱٤. در بحث و گفتگوی بعد از تماشای فیلم، چندی از بینندگان كه برداشت های مثبت تری از فیلم داشتند آنرا نوعی "تقدس زدایی سیاسی از جنبش سبز،" "تابو شكنی جنسی در ذهنیت سیاسی ایرانیان،" و غیره توصیف میكردند و بعضا چنین القاء مینمودند كه نقد منتقدان احتمالا ناشی از نگاه تقدس گرایانه آنها به سكس و سیاست میباشد. قطعا من برای دیگران نمیتوانم سخن بگویم ولی خودم نه نگاه مقدس مآبانه به سكس دارم و نه به سیاست. ایندو حوزه را هم بی ارتباط با یكدیگر نمیدانم. اما آفرینش یك زیر ساخت سیاسی برای یك فیلم عاشقانه-جنسی، آنهم با حال و فضای روشنفكرانه-سیاسی ایكه كارگردان در صحنه سازی ها و گفتگوهای بین بازیگران بدست میدهد (آپارتمان علی بصورت بسیار زیبایی با كتاب های روشنفكرانه و عرفی تزیین شده بود) انتظار بیشتری را در بییننده بوجود آورده و وی را بسوی نوعی تعبیر و تفسیر سیاسی فیلم میكشاند. بهمین علت است كه تمامی نقدهای نوشته شده توسط منتقدان غیرایرانی این فیلم آنرا بخاطر پرداختن به فرهنگ سركوب سیاسی و پرده برداشتن از دنیای خصوصی ایرانیان مورد ستایش قرار داده اند. این فیلم اگر شترمرغی نبود كه هست، میتوانست یك فیلم كاملا سیاسی و یا كاملا عاشقانه-جنسی باشد. ولی بعنوان فیلمی مختلط از ایندو، از نظر محتوایی و از نگاه من، درهریك از این مقولات نمره پایینی میگیرد. فیلم ناتوان از برقراری ارتباطی "ارگانیك" بین این دو حوزه در بستر فرهنگی جامعه ایرانی و تلاطم های سیاسی آن است. سكس در این فیلم بیشتر همراه با خشونت است تا لطافت. جز یك صحنه گفتگو در كنار میز شام در زمانی كه هنوز سارا قصد خود را از ارتباط با علی آشكار نكرده بود و صحنه دیگری كه ایندو در كنار هم قرار گرفته و ترانه "دوتا چشم سیاه داری" بیژن مفید را با هم زمزمه می كنند، نشانه چندانی از ارتباطات نرم بین سارا و علی در فیلم دیده نمیشود: نه نوازشی، نه بوسه ای، نه دستی در دستی، ... ارتباطات بیشتر جنسی و در بستر بود. كارگردان پرهیز علی از آشكار كردن نوع رابطه اش با سارا در مصاحبه با بازجویان جمهوری اسلامی در مصاحبه تلویزیونی را بعنوان "وفاداری" و "عشق" بر میشمارد. ولی واقعیت اینست كه انتقال فیلم از صحنه های ارتباطی درون آپارتمان به صحنه خروج و دستگیری علی و مصاحبه های تلویزیونی اش همه جهشی بود. ما نمیدانیم كه سارا كجا رفت. آیا با علی راجع به قصد خروجش از كشور صحبتی داشت یا نه و آیا خروج علی با دل نگرانی نسبت به سارا انجام گرفت یانه. سیاست و روشنفكری حاضر در فیلم نیز، كه دستمایه بیشتر داستان است، كاملا ابزاری است، آنهم در بستر زلزله سیاسی ایكه هنوز پس لرزه های آن زندگی ایرانیان را در تلاطم و خشم خود دارد. فیلم جنبش سبز را در خدمت یك روایت تخیلی عاشقانه-جنسی قرار میدهد كه نه در واكاوی رابطه بازیگران موفق است و نه در جلوه بخشی به جنشی كه زیر ساخت این روابط قرار میگیرد. اگر هدف اولی بود، نیاز به صحنه ها و لحظه های عاطفی بیشتری (از همخوابگی) بود. اگر دومی بود، تركیب سكس و سیاست در این فیلم بسیار خام و ناپخته بود. Copyright: gooya.com 2016
|