جمعه 1 خرداد 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

اعتراض دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی به زندانی کردن پژوهشگران اجتماعی در برنامه زنده تلويزيونی + ویدئو

يک دانشجوی دکترای جامعه شناسی با انتقادات صريح و شجاعانه خود در برنامه زنده تلويزيونی، سرکوب علوم انسانی و اخراج و زندانی کردن پژوهشگران اجتماعی را به چالش کشيد و رانت خواری به نام حکومت دينی و توجه نکردن حاکمان به مطالبات اجتماعی را مورد اعتراض قرار داد.

به گزارش خبرنگار کلمه، آرمان ذاکری که دانش آموخته دانشگاه تهران و دانشجوی دکترا در دانشگاه تربيت مدرس است، در برنامه “حذف و اضافه” که چهارشنبه شب به طور زنده از شبکه سه سيما پخش شد، با نام بردن از سعيد مدنی و ياشار دارالشفا که در بند ۳۵۰ اوين زندانی هستند، حاکميت را متهم کرد که گوش های خود را بسته است تا هشدارهای جامعه شناسان را نشنود.

وی همچنين با نام بردن از تعدادی از استادانی که در دولت پيشين اخراج يا بازنشسته شده اند، تصريح کرد که به جای اينکه جامعه شناسی به ناتوانی در حل مشکلات جامعه متهم شود، بايد قدرت و حاکميت را متهم کرد و نبايد انتظار داشت که جامعه شناسی به قدرت، سرويس بدهد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اين جامعه شناس جوان پس از پخش فيلمی از سخنان اخير دکتر سارا شريعتی در همايش بزرگداشت هشت دهه علوم اجتماعی در اين برنامه، به اين موضوع اعتراض کرد و گفت: من هشت سال است که دانشجوی خانم دکتر شريعتی هستم، زير نظر ايشان پايان نامه نوشتم و کتابی که نوشتم مقدمه ی ايشان روی آن هست. با قطع و يقين به شما می گويم که ايشان به هيچ وجه رضايت نداشتند صدا و تصويرشان از تلويزيون پخش شود.

وی پس از اصرار مجری برنامه به اينکه “ما با ايشان صحبت کرديم و رضايتشان را گرفتيم” اين ادعا را رد کرد و گفت: “خيلی بعيد می دانم. من چون دانشجوی ايشان هستم، اين را می دانم و مخاطبين خودشان قضاوت می کنند. می توانند به دانشکده علوم اجتماعی هم مراجعه کنند و از خود ايشان بپرسند.”

ذاکری در اين برنامه تلويزيونی که به مناسبت فرا رسيدن هشتادمين سالگرد تولد علوم اجتماعی در ايران، با موضوع “دانشگاه و جامعه” برگزار می شد، گفت: هشت دهه است که علوم اجتماعی متهم می شود. اما با استفاده از همين پژوهش های علوم اجتماعی، به دو نکته اشاره می کنم. اولين نکته اينکه در سال ۱۳۵۳ يک پژوهش در سطح ملی با عنوان گرايش های فرهنگی و نگرش های اجتماعی در ايران توسط مرحوم علی اسدی انجام شد. از جمله مواردی که سنجيده شد، اعتماد مردم بود که ۵۳ درصد از مردم در اين پژوهش گفته بودند “مردم قابل اعتمادند”، يعنی مردم به هم اعتماد داشتند.

وی افزود: اين پيمايش در سال ۱۳۸۳ يعنی سی سال بعد توسط دکتر محسن گودرزی عينا تکرار شد، که نتايج تکان دهنده ای داشت: مشخص شد فقط ۲۴ درصد مردم به هم اعتماد دارند. اين يعنی در طول سی سال گذشته، اعتماد اجتماعی مردم ما نصف شده است، مثل آمار طلاق که دو برابر شده، آمار زندانيان سياسی و به طور کلی زندانيان که ۷٫۵ برابر شده، آن هم در حالی که جمعيت ۱٫۸ برابر شده.

ذاکری ادامه داد: همين جامعه شناسی که متهمش می کنند، می گويد ما در سياستگذاری برای افزايش اعتماد جامعه شکست خورده ايم. همين جامعه شناسی متهم، در دو پيمايش سنجش سرمايه اجتماعی در سالهای ۱۳۸۱ و ۱۳۸۴ مشخص کرد که مردم ميان اقشار مختلف، بيشترين اعتماد را به دانشگاهيان دارند. در جامعه ای که در سی سال گذشته، اعتماد اجتماعی در آن افت کرده، اخلاق جمعی دچار بحران شده و سياستگذاری های ما در جهت ايجاد اخلاق جمعی شکست خورده، مردم به همين دانشگاه وارداتی بيشترين اعتماد را دارند. پس دانشگاه رسالت خود را در جهت ايجاد اعتماد اجتماعی در مردم به خوبی انجام داده و امروز مردم دانشگاه را به عنوان نهاد مرجع می شناسند. دانشگاه به صورت عمومی ارتباطش را با جامعه برقرار کرده و بيشتر از بسياری از نهادهايی که ريشه در سنت دارند، ارتباط خود را با مردم حفظ کرده است.

وی سپس کتاب سعيد مدنی -زندانی سياسی سبز- با عنوان “گزارش وضعيت اجتماعی ايران در سالهای ۸۰ تا ۸۸″ را به مخاطبان برنامه نشان داد و گفت: اين کتاب حاوی يک سری مقاله با موضوعات جرايم، اعتياد، خشونت خانوادگی، خودکشی، تن فروشی، فقر، نابرابری و … است که سرپرست اين پژوهش، سعيد مدنی بوده. مدنی به طور خاص روی اعتياد و روسپيگری کار کرده و مشخصا سراغ ميدان پژوهش رفته.

ذاکری با طرح اين پرسش که “امروز سعيد مدنی کجاست؟” ادامه داد: او در زندان است، چون به علوم اجتماعی اعتماد ندارند. علوم اجتماعی متهم می شود. وقتی صبح تا شب بگوييد علوم اجتماعی سکولار است، غربی است، ملحد است، و بعد پژوهشگرانش به سياه نمايی متهم شوند و به زندانی بروند، نبايد از علوم اجتماعی متهم ناامن انتظار داشته باشيم مشکلی را حل کند.

اين دانشجوی دکترای جامعه شناسی سپس به پايان نامه کارشناسی ارشد ياشار دارالشفا، ديگر زندانی سياسی بند ۳۵۰ اوين، اشاره کرد و گفت: اين پايان نامه درباره ارزيابی برنامه های توسعه نوشته شده بود. برنامه های توسعه را اقتصاددانان نوشته اند، علوم اجتماعی ها ننوشته اند. علوم اجتماعی ها هميشه منتقد برنامه های توسعه بوده اند، ولی کسی صدايشان را نشنيده است.

ذاکری سپس با نام بردن از يک جامعه شناس شناخته که در دوره احمدی نژاد از دانشگاه علامه طباطبايی اخراج شد، گفت: پرويز پيران همان موقع اين هشدار را داده بود. حتی فرامرز رفيع پور هم همان موقع نوشته بود که جای رشادت های سربازان ما در ميدان جنگ را زرنگی های ما در صف های نان خواهد گرفت.

وی تصريح کرد: از علوم اجتماعی توقع داشتيم به آنچه قدرت می خواهد عملی کند، سرويس بدهد. اما علوم اجتماعی نمی تواند چنين کند. علوم اجتماعی می گويد اگر اين کار را کردی، با اين پيامدها رو به رو خواهی شد. حالا می خواهی زندانی اش کنی، بکن!

اين جامعه شناس جوان هشدار داد: امروز علوم اجتماعی از طريق وارد کردن همين گفتمان “علوم اجتماعی اسلامی” به صورت نهادی در معرض تهديد است. گروهی در جامعه شناسی دانشگاه تهران ايجاد کرده اند تحت عنوان “جامعه شناسی اسلامی” که به سرعت ۲۰ دانشجوی ارشد و امسال ۴ دانشجوی دکترا گرفته اند. نه طرح درس ها مشخص است، نه اساتيد، نه هدف و نه حتی حاضرند بروند يک جای جداگانه! اگر قرار است با تصرف ميزها به صورت بوروکراتيک [کرسی های دانشگاه را] بگيريم، چگونه انتظار کار کردن علوم اجتماعی را داشته باشيم؟ امروز با جريانی طرفيم که دانشجويان به آن “ميزگرايی اسلامی” می گويند.

ذاکری با بيان اينکه “اين آسيب شناسی حکومت دينی است”، افزود: متاسفم که بايد بگويم کسانی که ابراز می کنند ما داريم در راستای حکومت دينی کار می کنيم، اينها خواسته يا ناخواسته از رانت بهره مند می شوند. به سرعت و بدون در نظر گرفتن ضوابط علمی، امکانات و نهاد در اختيارشان قرار می گيرد. اينها حرفهای من نيست، بيانيه بسيج دانشجويی در دوره رياست فرهاد رهبر بر دانشگاه تهران است که تاسيس دانشکده علوم و فنون نوين و نيز گروه جامعه شناسی مسلمين در دانشکده علوم اجتماعی را “يک شبه و فاقد کارشناسی” می نامند.

اين دانش آموخته دانشگاه تهران در ادامه سخنانش، به اسامی تعدادی از استادان اخراجی دانشگاه ها اشاره کرد و گفت: نمی شود دکتر عباس کاظمی، دکتر هاله لاجوردی، دکتر سعيد معيدفر، دکتر پرويز پيران، دکتر ابراهيم توفيق و … را اخراج کنيم و از آن طرف با بوروکراسی و آوردن نهاد، مجموعه جداگانه ای به عنوان جامعه شناسی مسلمين تاسيس کنيم.

وی تاکيد کرد: بايد اجازه دهيم علوم اجتماعی به حيات خودش ادامه دهد. نبايد علوم اجتماعی موجود را پس از هشت دهه، از درون تخريب و نابود کنيم. در غير اين صورت، نبايد انتظار داشته باشيم که علوم اجتماعی به ما کمک کند، و نيز انتظار نداشته باشيم که علوم اجتماعی هر کاری را که قدرت تصميم گرفت انجام دهد، راهش را [به قدرت] نشان دهد. علوم اجتماعی به ما می گويد که چه کارهايی، چه تبعاتی دارند؛ خواه قدرت خوشش بيايد يا نيايد.

آرمان ذاکری در بخشی ديگری از سخنان خود در اين برنامه گفت: قضيه نسبت علوم اجتماعی و سياست، به هيچ عنوان نه شوخی است و نه فرافکنی. آقای دکتر فرامرز رفيع پور که می گوييم چرا صدايش را نشنيدند، در گروه جامعه شناسی دانشگاه شهيد بهشتی مدتها مدير گروه بودند. آقای فرامرز رفيع پور جزو معدود جامعه شناسی بوده که امکان پيدا می کرده در جلساتی که جامعه شناسان در بيت رهبری حضور پيدا می کردند، بروند و حرف بزنند.

وی سپس پرسيد: اگر صدای علوم اجتماعی شنيده نشده، چه کسی بايد بشنود؟ خب حاکميت بايد بشنود. حاکمان بايد بشنوند، قدرتمندان بايد بشنوند. بشنوند و سياست ها را تغيير دهند. خصوصی سازی و اصل ۴۴ بعد از بيست سال توسط چه کسی دارد حمايت و هدايت می شود؟ بحث اصلا بحث دولت ها نيست، بحث اين است که اين اراده و گفتمانی است که بر کليت نظام حاکم شده. چرا به اصل ۴۳ به اندازه اصل ۴۴ توجه نمی شود؟

اين دانشجوی جامعه شناسی تصريح کرد: علوم اجتماعی اين حرفها را گفته، ولی قدرت و قدرتمندان اند که حرفش را نشنيده اند. شما چرا دانشگاه تهران را مثال می زنيد؟ مثلا حرف دانشگاه بهشتی را اگر دانشگاه تهران بشنود خيلی مهم است؟ حرف آقای رفيع پور، حرف آقای فرهادی، حرف آقای يوسف اباذری را حاکميت بايد بشنود.

وی با بيان اينکه “حرف سعيد مدنی را حاکميت بايد بشنود”، ادامه داد: سعيد مدنی که می گويد وضعيت فقر و روسپيگری در اين مملکت بحرانی است و بايد خدمات اجتماعی بدهيم. می گويد نبايد بياييم قراردادها را موقتی بکنيم، نبايد بياييم نيروی کار را تعديل بکنيم، نبايد بياييم سرمايه های اجتماعی را از طريق موقتی سازی قراردادهای کار و خروج کارگاه های زير ده نفر از شمول قانون کار تخريب کنيم.

ذاکری در پايان گفت: بايد به جريان های اجتماعی اجازه بدهيم از حقوقشان دفاع کنند. به معلمان، به کارگران. همين چند وقت پيش داستان روز کارگر بود. شما ببينيد برای کارگران در اين روز چه اتفاقی افتاد. يک شيرينی می خواهند در سنديکای کارگران اتوبوس واحد پخش بکنند، بهشان اجازه نمی دهند. جامعه شناسی اينها را گفته، ولی قدرت تمايلی به شنيدن حرفهای جامعه شناسی ندارد. اين حرفی است که آقای دکتر يوسف اباذری می زند، شايد گوش قدرتمندان باز شود و حرف علوم اجتماعی را بشنوند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016