گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
22 اردیبهشت» تنها دموکراسی، نه ميليتاريسم رژيم، میتواند حافظ منافع ملی ايران باشد، بهروز بهبودی20 فروردین» آزادی ملت برای جشن و شادی، اما فقط برای سه ماه، بهروز بهبودی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! خرداد ماه سرنوشت است…، بهروز بهبودیدوم خرداد مهم است. اما اين اهميت صرفا به خاطر انتخاب محمدخاتمی نيست. فروکاستن اهميت دوم خرداد به اهميت پيروزی خاتمی نديدن يک پاراديم است. خاتمی به وجود آورنده دوم خرداد نبود، بلکه محصول دوم خرداد بود
خرداد ماهی است که در آن اتفاقات زيادی افتاده و سرنوشت مردم ايران را هر دفعه دچار تغييری عميق کرده است . خرداد يادآور نقطه عطف جنگ است . ماهی که در سومين روز آن خرمشهر به عنوان نماد مقاومت مردم ايران زمين در برابر تجاوز به خاک ميهن از دست دشمن اشغالگر آزاد شد. ماهی که در سومين روز آن کرد و ترک و عرب و بلوچ و لر و ديگر اقوام ايرانی دشادوش هم جنگيدند کشته دادند و پيش رفتند تا خاک وطن را از لوث وجود دشمن پاک کنند و چه دليرانه به کار دست يازيدند به گونه ای که تمامی تاريخ ايران زمين به احترام فداکاريشان تمام قد خبردار ايستاد . هر چند که بعد از آن فتح بزرگ زمان مناسبی بود تا با گرفتن خسارات جنگ از دشمن متجاوز جنگ را در بهترين حالت ممکن و با کمترين تلفات به پايان برد اما سياست حاکمان اسلامی در ايران برای بقا نياز به خشونت و جنگ بيشتر داشت و همين امر سبب شد تا جنگ شش سال ديگر به طول بينجامد و با دادن کشته و زخمی بسيار در شرايطی نه چندان مطلوب رهبر نظام اسلامی در آن زمان يعنی آيت الله خمينی مجبور به نوشيدن جام زهر شود . جام زهری که لبريز از خون هزاران لاله در خون خفته ايرانی بود. اما جنگ برای مردم ايران معنايی ديگر داشت . جنگ برای همه اقوام ايرانی از ترک و عرب و بلوچ و کرد گرفته تا ترکمن و بختياری و … نه به معنای دفاع از نظام اسلامی که به معنای دفاع از خاک و ناموس وطن بود. خاکی که اگر هم اکنون نيز مورد هجوم بيگانه قرار گيرد فارغ از آنکه چه کسی بر اريکه قدرت نشسته است مردم ايران دست در دست هم به دفاع از آن خواهند پرداخت و در دفاع از مام ميهن لحظه ای درنگ به خود راه نخواهند داد. شاهد اين مدعا اتفاقات و اظهار نظرهايی است که پس از کشف پيکر ١٧٥ غواص شهيد در عمليات کربلای ٤ در ميان مردم به وجود آمد . خبرگزاری ايرنا خبرگزاری رسمی دولتی ايران نوشت : پيکر پاک اين ١٧٥ شهيد تازه تفحص شده در مناطق فاو، مجنون، ابوفلوس و زبيدات عراق از طريق پايانه مرزی شلمچه بر روی دوش عشاير غيور عرب خوزستان وارد خاک جمهوری اسلامی ايران شد، همچنين عصر امروز پيکرهای اين شهدا در يادمان شهدای هويزه برای تشييع در شهر سوسنگرد آماده و راهی اين شهر شدند. اين خبر نشان داد که دفاع از ميهن و احترام به شهدای راه وطن کرد و ترک و عرب و بلوچ نمی شناسد و همه اقوام ايرانی يکپارچه به احترام اين شهدا بپا می ايستند و پيکر آنان را با احترام بر دوش خود حمل می کنند. همچنين اظهار نظرهای منتشر شده در فضای مجازی نشان داد حتی جوانانی که در زمان جنگ هنوز به دنيا نيامده بودند چقدر نسبت به اين شهدا احساس دين می کنند و تا چه اندازه برای آنان احترام قائلند و قدر و ارزش کاری که آنان در دفاع از خاک ميهن انجام داده اند تا چه اندازه برای آنان قابل تقدير است. امااين خرداد بلاخيز يک روز خاص ديگر نيز دارد. دوم خرداد ٧٦ روزی بود که مردم ايران حماسه ای ديگر آفريدند. دومخرداد مهم است. اما اين اهميت صرفا به خاطر انتخاب محمدخاتمی نيست. فروکاستن اهميت دوم خرداد به اهميت پيروزی خاتمی به نظرم نديدن يک پاراديم است. خاتمی به وجود آورنده دوم خرداد نبود، بلکه محصول دوم خرداد بود.
انتخابات مجلس پنجم دوباره اين دوگانه خودنمايی کرد. اينبار فائزه رفسنجانی دوچرخه سوار با کفشهای قرمز اندکی نشان از تغيير را با خود داشت. بحث بر سر اينکه در تهران او رای اول را داشت يا علیاکبر ناطقنوری جزو داغترين بحثها در ميان مردم بود. وقتی محمدخاتمی کانديدای انتخابات شد برای خود تکرار نقش توکلی، طرح يک سری خواسته و برنامه را میديد و بهواقع جنس رای محمد خاتمی هم تفاوت چندانی با جنس رای توکلی نداشت؛ ناطقنوری نماد حکومت بود و محمدخاتمی نماد تغيير. اما اينبار موج تغييرخواهی آنقدر سهمناک بود که موج تداوم حاکميت در مقابل آن يارای مقاومت نداشت. اين يکی از مهمترين تفاوتهای اين انتخابات با پيش از آن است. بعد از دوم خرداد ٧٦ بود که مردم دانستند از راه مبارزه بدون خشونت و توسل به صندوق های رای هر چند که نظام اسلامی دست به گزينش کانيداها بزند ، می توانند اعتراض خود را به گوش حاکمان و حتی جهانيان برسانند و فرياد تغييرخواهی و دموکراسی خواهی خود را آنان چنان بلند و رسا بر زبان آورند که هيچ کس حتی با گرفتن گوش هايش هم نتواند ادعای نشنيدن آن را کند. وقتی اين روح رقابت در جمهوری اسلامی حاکم شد به جامعه اين اجازه را داد تا با دو قطبی کردن و چند قطبی ايجاد کردن در فضای حاکم راه تنفس را برای خود باز نگه دارند. اهميت دوم خرداد در ايجاد و تداوم اين فضای تنفس است و اين مهم است اما مطمئنا پايان راه نيست. ما نبايد به دنبال بازگشت به دوم خرداد باشيم بلکه بايد با درس گرفتن از دوم خرداد و ادامه همان راه نظام حاکم را ناچار کنيم تا به خواست ملت بزرگ ايران تمکين کند و تغييرات مورد نظر آنان را برای رسيدن به دموکراسی هموار سازد. اما خرداد ٨٨ نقطه عطف همه اين خردادها بود خردادی که در آن مردم در ادامه راه دوم خرداد ٧٦ به حاکمان نظام اسلامی تفهيم کردند که اگر به خواست آنان مبنی بر تغييرات و رسيدن به دموکراسی گردن ننهد آنگاه با آن در کف خيابان مواجه خواهد شد و اين مردم نشان داده اند که از توپ و تانک و مسلسل برای رسيدن به آرمان های خود هراسی ندارند و اين را حکومت اسلامی و حاکمان آن بهتر از هر کسی می داند. پس عقل حکم می کند به خواست ملت بزرگ ايران گردن نهاده و راه را برای ابراز عقيده و رسيدن به دموکراسی باز بگذارند. انتخابات خرداد ٩٢ و به رياست جمهوری رسيدن حسن روحانی نشان داد که هر چند نظام اسلامی با رد صلاحيت کردن اکبر هاشمی رفسنجانی می خواست تا فضای انتخابات را در دست گيرد و انگيزه مردم برای شرکت در انتخابات را کم کند اما مردم نشان دادند که در راه دموکراسی خواهی شخص برای آنان مهم نيست بلکه حضور گسترده در پای صندوق های رای و تحميل خواست خود بر حاکميت است که برای آنان مهم است و لذا با انتخاب حسن روحانی به حکومت يادآور شدند که هر چند که ميان بد و بدتر ناچار به انتخاب هستند اما کماکان ترجيح می دهند تا خود مشخص کنند که چه کسی بر کرسی رياست جمهوری بنشيند و دقيقا هم عکس خواست رهبر جمهوری اسلامی عمل می کنند چنانکه در دوم خرداد ٧٦ و همينطور خرداد ٨٨ خلاف خواست و نظر رهبر جمهوری اسلامی رای خود را به صندوق ريختند. مطمئنا حضور مردم در انتخابات امسال برای مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری هم تداوم همان حرکتی است که از خرداد ٧٦ شروع شد و به زمستان ٩٤ خواهد رسيد و ما نيز همچون مردم ايران معتقديم که با حضور در پای صندوق های رای و تحميل خواست مردم از اين طريق به حکومت در حال حاضر بهترين گزينه برای رسيدن به دموکراسی است هر چند که ممکن است کمی زمانبر باشد. Copyright: gooya.com 2016
|