پنجشنبه 4 تیر 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
28 اسفند» پیام نوروزی هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
پرخواننده ترین ها

۳۷ سالگی سازمان راه کارگر مبارک باد، علی دماوندی

انقلاب مرد، زنده باد انقلاب

۴ تيرماه ۱۳۹۴، سازمان راه کارگر سی و هفتمين سال حيات خود را جشن ميگيرد. راه کارگر در انقلاب ٥٧ متولد شد. تولد ی که از ثمره بحثهای چندين ساله زندانيان سياسی زندانهای شاه ، در نقد رویزيونيسم و سازشکاری حزب توده ، نقد مشی چريکی جدا از توده و تقد سياست سه جهانی و سوسيال امپرياليسم بدست آمده بود. بسياری از فعالين و کادرهای قديمی سازمان فدايی ، مجاهدين مارکسيت ، ستاره سرخ ، گروه فلسطين ، رازليق و ديگر فعالين قديمی چپ سازمانی را بوجود آوردند که با انتشار "فاشيسم ، کابوس يا واقعيت" ، شکست انقلاب ۵۷ را فرياد ميکرد. "انقلاب مرد ،زنده باد انقلاب" ،شعاری بود که ما را از ديگران متمايز ميکرد. ما خلاف جريان شنا ميکرديم . جريانی بوديم که گامهای فاشيسم را ميشنيديم و کابوسی را که برای مردم ما ساخته و پرداخته ميشد را به شيوه ای دقيق تحليل ميکرديم. بسياری بر اين باور بودند که انقلاب پيروز شده و بلوک "خرده بورژوازی و ليبرالها" به رهبری خمينی ضد امپرياليست ، امپرياليسم آمريکا را از ايران بيرون انداخته است. برخی براين باور بودند که انقلاب ادامه دارد و اسلامی شدن انقلاب را در نيافته بودند. توهم به روحانيت و نقش آن دريافته نشده بود. برای بسياری خمينی در ماه بود . ديو بيرون رفته بود و فرشته در آمده بود. انقلاب اسلامی پيروز شده بود و در تلاش استقرار حاکميت عدل علی بود.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در اين ميانه بود که راه کارگر متولد شد و شکست انقلاب را فرياد کرد. زايمان پردرد انقلاب ، نوزادی عجيب الخلقه آفربده بود که تمام دستاوردهای انسانی و دمکراتيک و مدنی مردم ايران را نشانه گرفته بود. بسياری ما را چپ افراطی ميديدند که محدوديتهای "خرده بورژوازی سنتی" را نمی بينيم . بيشتر آنان عليه باصطلاح ليبرالها بودند تا روحانيت ؛ خطر اصلی را دولت بازرگان و ليبرالهای موتلف با روحانيت ميديدند . کاست حکومتی اما با هوشياری بالا وائتلاف ها و بند و بست های فراوان با ليبرالها و مليون ، قدرت را در دستان خويش تحکيم ميکرد. اعدامهای سريع و بی محاکمه ، سرکوب تظاهرات زنان ، حمله نوروز به سنندج ، سرکوب ماهيگيران انزلی ، سرکوب خلق عرب توسط تيمسار مدنی و... هيچکدام نتوانسته بودند افکار عمومی را به تهديد بالقوه تحکيم يک حاکميت فاشيستی هوشيار کند. اما خمينی و کاست روحانيت با استفاده از همه اهرمهای قدرت و مساجد وتکايا و حسينه ها و بازار ، جای پای خود را تحکيم ميکرد . آنان در سازمان دادن "مستضعفان و پابرهنگان" ، و استفاده از همه تجربيات و بسياری از کادرهای اطلاعاتی و نظامی دولت پيشين ، با قدرت پيش ميرفتند. کاست روحانيت با سازمان دادن سرکوب همه مخالفين ، عروج ضد انقلاب اسلامی و تحکيم قدرت مطلقه خويش را سازمان ميداد. کابوس فاشيسم و استبداد نعلين به صدا در آورده بود. حکام شرع با شمشير قوانين شريعت وارد ميدان شده بودند و فضل الله نوريها وکاشانی ها ونواب صفوی ها نامهای ميادين و خيابانها را از آن خود ميکردند تا نشان دهندکه اگر سايه شاه رفته است ،روح خدا با حزب الله و ثارالله و انصارش جايگزين آن شده است!

روحانيت از همان اولين روزها با اعدامهای وحشيانه در فراز بامهای مدرسه رفاه و بيدادگاههای خلخالی کار خود را آغاز کرد. در کنار آن با سازمان دادن چماقداران اسلامی عليه مخالفين و خصوصا زنان و با شعار" رو سری يا توسری"و ممنوعيت ورود زنان بی حجاب به ادارات ، مدارس ، کارخانه ها و کارگاهها ،و لغو قانون مدنی خانواده اولين گام را برای سازمان دادن آپارتايد جنسی در کشور برداشت. در کنار آن با سرکوب شوراهای کنترل کارگری، سرکوب شوراهای بيکاران، بستن نشريات آيندگان و پيغام امروزو نشريات مستقل ، هجوم وحشيانه به کردستان و قتل عامهای قارنا و ايندرقاش و پاوه و سنندج وسقز و مهاباد و...تمامی روياهای شادمانه مردم دربيرون رفتن "ديو و آمدن فرشته" را نقش برآب کرد. واکنش مردم در بسياری از شهرهای بزرگ و مناطق ملی ، نظير کردستان و ترکمن صحرا و خوزستان، دانشگاهها در حال شکل گيری بود. اين مقاومت باعث شد که حکومت جديد برآمده از انقلاب به موضعی تدافعی افتد. شکست درکردستان و ترکمن صحرا و دانشگاهها و بسياری از شهرهای بزرگ در حال اتفاق بود. در اين فاصله بود که انقلاب دوم خمينی و بالماسکه ضدامپرياليستی اش به اجرا درآمد. انقلابی بزرگتر از انقلاب اول برای خمينی و تحکيم قدرتش در حال وقوع بود. نعمتی که نهضت آزادی و ليبرالها را از حکومت به بيرون پرتاب کرد. سپس نعمت الهی ديگری بوقوع پيوست . آغاز جنگی هشت ساله برای آباد کردن قبرستانها. در اين اوضاع بود که بزرگترين سازمان چپ ايران بدام انقلاب دوم خمينی افتاد و پذيرفت که آيت الله خمينی رهبر مبارزه ضدامپرياليستی مردم ايران است. سازمان فدائيان خلق برهبری فرخ نگهدار در دام هاله کيانوری افتاد و" معجزه انقلاب دوم" ، بزرکترين سازمان مخالف رژيم اسلامی را به گروگان "مبارزه ضدامپرياليستی " خمينی و پوپوليسم مستضعفان رژيم جديد تبديل کرد.

تولد سازمانی که فاشيسم اسلامی را واقعيتی عينی ميديد و کابوس برآمده از تحکيم قدرت آن را پيش بينی ميکرد. سازمانی که مبارزه ضد امپرياليستی را جدا از ميارزه طبقاتی نميديد و ضد امپرياليسم اسلامی را ارتجاعی و ضدمردمی ارزيابی ميکرد. پيروزی کاست روحانيت را شکست انقلاب ايران ميدانست و خواهان واژگونی رژيم ضدانقلابی بر آمده از انقلاب بود.سازمانی که وظيفه چپ را سازمان دادن توده زحمت و کار ميدانست ؛ چپ را پرچمدار مبارزه برای آزادی و برابری ؛ انقلاب را کار توده ها ميدانست و عليرغم ارج گذاشتن به فداکاريهای بزرگ چريکهای فدايی خلق ، نقد مشی جدا از توده را گامی اساسی برای پيوند دادن چپ به چنبش اجتمايی ميدانست؛ کار و وظيفه نميتوانست بدون فداکاريهای بزرگ وتلاشهای نظری وتئوريک فراوان به پيش رود. انتشار پنج جلد کتاب "فاشيسم ،کابوس يا واقعيت"، انتشارنقد رويزيونيسم، نقد سوسيال امپرياليسم و تئوری های مائوئيستی و انتشارمنظم وهفتگی نشريه راه کارگر آغازاين راهپيمايی طولانی بود. در سرکوب خونين دهه ۶۰ سازمان ما با تجديد سازمان نيروهای خود در داخل و کردستان و بلوچستان و...و در تبعيد کوشيد از طريق راديوی صدای کارگر،نشريات ريکای کريکار ، پيام کارگر،کاری کار، زندگی نوين ،نظم نوين ،کارگر به پيش ،الکاده والحريه ، ندالکادئين، به پيش ،راه آهن و.... صدای بی صدای کارگران و مزدبگيران، صدای زندانيان سياسی و خانواده های جانباختگان راه آزادی و سوسياليسم وزندانيان سياسی ، صدای مليتهای محروم وزحمتکش ايران باشد.

در اين راهپيمايی طولانی ،انبوهی از زنان و مردان شريف در سازمان ما در جريان فعاليت برای آزادی و سوسياليسم ، برای سرنگونی رژيم آدمخوار اسلامی دستگير ، زندانی ، شکنجه و اعدام شدند. ياد عزيز همه آنها را گرامی ميداريم و همچنان با همه وجود برای سازمان دادن اکثريت عظيم برای اکثريت عظيم خواهيم کوشيد. ما همچنان بر اين باوريم که چپ ايران بايد حول مشترکات و با پذيرش تنوعات حول اتحاد بزرگ هواداران آزادی و سوسياليسم ، برای سازمان دادن کارگران و همه مزدبگيران ، برای سرنگونی اين رژيم سرمايه داری اسلامی متحد شود و تمام هم خويش را صرف سازمان دادن بلوک انقلابی کارگران و زحمتکشان کند. بدينگونه است که ما ياد هزاران انسان شريفی را که برای آزادی و سوسياليسم سرفراز بر چوبه دار شدند را گرامی خواهيم داشت.

بارديگر به همه راه کارگريها و همه هواداران آزادی و سوسياليسم سی و هفت سالگی راه کارگر را تبريک ميگويم و آرزوهای شادمانه برايتان دارم. اينک که اين کلمات را مينويسم چهره ها و خاطره ها و نامهاست که درمقابلم رژه ميروند. ميدانم برای تک تک شما نيز اين چنين است. شما که با آنان زيسته ايد ، زجر کشيده ايد ، مبارزه کرده ايد، روياهايتان را تقسيم کرده ايد ، نامهايشان را برگزيده ايد و اميدها و آرزوهای آنان را برای نبرد نهايی در پرچم هايتان حک کرده ايد. اميد که دست در دست هم آينده را با اميدهای شادمانه و انسانی بسازيم و شاهد تحقق خواسته ها و آرزوهايمان باشيم.

علی دماوندی
تيرماه ۱۳۹۴


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016