سه شنبه 16 تیر 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

خامنه‌ای: بزرگترين مانع بر سر راه يک توافق اتمی، بهروز بهبودی

بهروز بهبودی
برای خامنه‌ای و شرکای جرم سياسی و نظامی او مسأله هسته‌ای و بحران خودساخته‌ای که ملت ما را به روز سياه نشانده است می‌بايستی به نحوی حل شود که به ادامه قدرت استبدادی آن‌ها بيانجامد و آبروی نداشته سياسی آن‌ها در افکار عمومی جهان و ملل مسلمان در "آمريکاستيزی" کذايی آن‌ها را حفظ کند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


با گذشتن تاريخ ۳۰ ژوئن و سپس تمديد آن به ۷ جولای به عنوان آخرين مهلت برای دستيابی به يک قرارداد هسته ای ميان ايران و قدرت های جهانی بی آنکه نتيجه ای به بار آورد، اين پرسش مطرح می شود که چگونه هنوز ۱۲ سال پس از مذاکرات متناوب ميان طرفين اين بحران لاينحل مانده و حقيقتاً مقامات ديپلماسی جمهوری اسلامی و همتايان غربی آنها در پشت درب های بسته هتل های اروپايی هنوز بر سر چه موضوعی در حال چانه زنی هستند.

در ظاهر امر، به ما گفته می شود که موضوعات فنی در مورد محدود کردن تحقيقات هسته ای و پايين آوردن سطح غنی سازی اورانيوم، زمانبندی در مورد نحوه برداشتن تحريم های جهانی عليه ايران، و ابعاد بازرسی های نمايندگان سازمان ملل از تأسيسات هسته ای و مراکز نظامی ايران کماکان به عنوان موانع باقيمانده بر سر راه يک قرارداد اتمی می باشد.

با اينکه اين موارد بخشی از حقيقت را بيان می کنند، اما يک مانع «نامرئی» ديگر که در تمام سطوح مذاکرات ۱۲ سال گذشته در پشت ميزهای مذاکرات برای حل اين بحران نفس گير جهانی حضور داشته است وجود رهبر جمهوری اسلامی، آيت الله خامنه ای و توطئه های او بوده است که از جنون سياسی او نسبت به «دشمنان» (بخوانيد آمريکا و اسرائيل) سرچشمه می کيرد.

هنگامی که هفته گذشته خامنه ای «خطوط قرمز» خود را در اين دور پايانی و حساس مذاکرات هسته ای اعلام کرد و خواستار «برداشتن همه تحريم های بين المللی در هنگام امضای نهايی قرارداد» شد، وی بخوبی آگاه بود که اين درخواست، کاملاً برخلاف مفاد قرارداد معروف به لوزان در ماه آوريل امسال است که رژيم او پای آن را امضا کرده و مطرح کردن آن در اين مقطع تنها به پيچيده تر کردن مسير دستيابی به يک قرارداد آبرومند و پايدار می انجامد. معهذا او بی توجه به اين واقعيت مواضع نابهنگام خود را مطرح کرد.

«بيانيه مشترک» صادر شده پس از توافق لوزان مشخصاً و کلمه به کلمه می گويد که تحريم های اتحاديه اروپا و آمريکا همزمان با راستی آزمايی آژانس بين المللی انرژی هسته ای (IAEA) در مورد اجرای دقيق تعهدات جمهوری اسلامی نسبت به مفاد قرارداد صورت خواهد گرفت.

همان بيانيه می گويد که ايران با قبول «پروتکل الحاقی» موافقت می کند که بازرس های سازمان ملل می توانند وارد همه مراکز نظامی و هسته ای ايران بشوند، نه آن مراکزی که فقط جمهوری اسلامی انتخاب می کند.

خامنه ای همچنين صحبت از اين کرده است که توقف ۱۰ تا ۱۲ سال تحقيقات هسته ای ايران مدتی طولانی است و او آن را قبول ندارد.

مشخصاً به موازات همه سياست‌های خارجی و داخلی دولت حسن روحانی (که خود را ميانه‌رو معرفی می‌کند) در راستای خارج ساختن ايران و ايرانيان از گرداب فجايع اقتصادی ـ اجتماعی که ۸ سال دولت احمدی‌نژاد با حمايت مستقيم خامنه‌ای مستبد بوجود آورده است، ما شاهد هستيم که خامنه‌ای در تلاش است تا تمامی اين سياست‌هارا به نوعی به شکست و يا بن بست بکشاند. اگرچه که راه حل‌های روحانی نيز با توجه به وابستگی عقيدتی او به سيستم حاکم بر ايران چاره ساز واقعی درمان دردهای بيشمار ملت ايران نيست.

در بحبوحه آغاز دور جديد مذاکرات هسته ای پس از روی کار آمدن روحانی، خامنه ای در ابراز نيت واقعی خود نسبت به انجام اين مذاکرات گفته بود: «من يک انقلابی هستم و کاری به ديپلماسی ندارم».

از آن گذشته، وی در يک سخنرانی برای نمايندگان مجلس حکومتی در فروردين ماه امسال اعتراف کرده بود که وی نگرانی های بيشتری در مورد اصل مذاکره با غرب دارد.

خامنه ای در اين مورد گفته بود: «در چارچوب مسائلی که با امريکا، غرب و صهيونيسم داريم، غيراز موضوع هسته ای، مسايل پی درپی ديگری همچون حقوق بشر را نيز پيش بينی می کنيم، اگر قدمی در مقابل آنها عقب نشينی کنيم آنها سراغ بقيه آرمانهای ما هم خواهند آمد اما اگر بر توان داخلی متمرکز شويم و مشکلات داخلی را حل کنيم، حل اين مسائل نيز آسان خواهد شد».

البته «آرمان هايی» که خامنه ای مستبد از آنها صحبت می کند منافع اقليت کوچکی از اليگارشی ثروت و قدرتی است که وی همراه با روحانيون محافظه کار و فرماندهان فاسد سپاه و سردمداران سازمان های امنيتی رژيم برای بقای خود آفريده اند و کوچکترين ربطی به آرمان های واقعی و عميق ملت ايران ندارد.

برای خامنه ای و شرکای جرم سياسی و نظامی او مسأله هسته ای و بحران خودساخته ای که به دست آنها ملت ما را به روز سياه نشانده است می بايستی به نحوی حل شود که به ادامه قدرت استبدادی آنها بيانجامد و آبروی نداشته سياسی آنها در افکار عمومی جهان و ملل مسلمان در «آمريکا ستيزی» کذايی آنها را حفظ کند.

اما، برای ملت ايران، دستيابی به يک معامله هسته ای آبرومند و پايدار تازه آغاز يک فصل ديگر از مبارزه آزاديخواهانه آنها برای دستيابی به دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی خواهد بود.

بهروز بهبودی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اين مقاله به انگليسی در مطبوعات آمريکا و خاورميانه از جمله بوستون گلوب و ميدل ايست نيوز منتشر شده است


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016