گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
1 مرداد» سخنی کوتاه با نان خور های نقض حقوق بشر در ایران٬ جمشید چالنگی24 فروردین» يمن و ميدان ونک تهران: کردار مشابه حکومت فقيه، جمشيد چالنگی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! شوق زندگی درسینمای بهمن قبادی٬ جمشید چالنگیسینما ی « بهمن قبادی» ویژگی های آفریده ی خود او رادارد.اینکه می گویم « سینمای بهمن قبادی» ، بر آمده از آنست که کارهایش نه تاثیر از کس یا کسانی گرفته و نه شباهتی با کار کس یا کسانی دیگردارد.و نیز اینکه سینمای او،ترجمه ی «ااندیشه» و «تامل» است به تصویر.
به مناسبت نمایش تازه ترین فیلم او:« پرچمی بدون وطن» سینما ی « بهمن قبادی» ویژگی های آفریده ی خود او رادارد.اینکه می گویم « سینمای بهمن قبادی» ، بر آمده از آنست که کارهایش نه تاثیر از کس یا کسانی گرفته و نه شباهتی با کار کس یا کسانی دیگردارد.و نیز اینکه سینمای او،ترجمه ی «ااندیشه» و «تامل» است به تصویر. از این بابت، سکانس هائی در فیلم های اوست ، همه سینما، ماندگار در ذهن،به برکت سادگی و روانی، بی نیاز از کلمه و به جای آن « تکلم تصویر». شباهت ندارد اما اثرش هم طراز با سکانسی ست در « لک لک ها پرواز می کنند»،(شوروی -1958) ساخته ی « میخائیل کالاتاروف»، آنجا که « تاتیانا ساموئیلووا»درروبروئی ناگهان با ویرانه های حاصل از بمباران های جنگ ،نگاهی سنگینی دارد بر وجدان جهان. فرصت ارزشمندی بود آمدن« بهمن قبادی» به واشنگتن. نمایندگی دولت خودگردان اقلیم کردستان امکان حضور او و نمایش تازه ترین کارش،«پرچمی بدون وطن»، را در واشنگتن فراهم ساخت. اقدام ارجمند خانم « بیان سامی رحمن» به نمایندگی ی دفتر نمایندگی، در بردارنده گفتگوی پس ازنمایش فیلم میان بهمن و تماشاگران نیز بود که کاک مظفر شافعی( روزنامه نگارسرشناس و کارگردان تئاتر) جلسه را به ارج تمام پیش برد. به فیلم بازگردم واشاره به یک ویژگی بنیادی « سینمای قبادی»، اینکه او را من اینگونه می بینم: فیلمساز – گزارشگر و حرف مشخصی: گزارش وضعیت مردمان نازنین کُرد. ویژگی دیگر کارقبادی اینکه ،حرف او تنها بر زمینه ی سیاسی لنگر نمی اندازد، فراتر می رود، « رنج آدمی» ی گرفتار آمده در موقعیت های ناخواسته را گزارش می کند. مانند بسیاری دیگر از کارهای او،بیشتر عناصری مستند دارد کار تازه ی او. ایندودلبسته ی هم تباران خویشند و بیشتر نگران آینده ی کودکان. خواننده ی مشهور به کودکان موسیقی می آموزد و « خلبان»، خلبانی. خود نیز هواپیمائی کوچک ساخته است. در اطراف ایندو، کسان دیگری هستندازجمله کودکان آواره از کردستان سوریه. در «پرچمی بدون وطن» نیز چند سکانس ناب هست و برترین شان به دید من،سکانس نواختن پیانو توسط نوجوآن آواره ی سوری ست. این سکانس به تنهائی ،در به روی موضوعات بسیار می گشاید ازجمله استعداد هائی که در بلبشوی جاری در منطقه تباه می شوند( همه ی آروزیم اینست که نشوند). دیگر اینکه جنگ که چگونه تحقیر می کند شان انسان. تبدیل انسان به لاشه ه ای بی ارج در بمباران شیمیائی مردم کردستان توسط صدام حسین تا « انسان» ی هست ، بر وجدان جهان سنگینی می کند. همه ی اینها و موضوعات دیگر بی هیچ کلام. تنها در همنوائی موزیک و تصویردر فیلم جاری می شوند. شایسته است که پرده های همه ی سینماهای جهان آزاد« پرجم بدون وطن» را باز بتابند. رنجنامه ی کودکانی سرشار ازاستعداد گل هائی که باروت و گلوله مستبدان منطقه بی خانمان شان ساخته است اما شوق زندگی همچنان در چشمان شان می درخشد. چقدر من ،کودکان بهمن را دوست دارم. بی ربط نمی دانم که بگویم،شنیدن زبان جلیل کُردی فیلم می برد مرا به دوران کهنی که منطقه اینچنین جسد زار نبود، سرشار از عطوفت و مهربانی بود. Copyright: gooya.com 2016
|