گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
27 آذر» عماد بهاور از زندان آزاد شد26 آذر» کاهش حکم عماد بهاور در دیوان عالی کشور
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! مهارت بازی در زمین دیگران، عماد بهاورسال ۹۰ اخباری به گوش میرسید مبنی بر اینکه بخشی از حاکمیت در اندیشه تغییر ساختار سیاسی نظام از ریاستی به پارلمانی و احیای نخستوزیری است. این تغییر مشخصاً بدین معنا بود که رییس دولت و اعضای هیئت دولت توسط مجلس انتخاب شوند. در چنان ساختاری رییس جمهوری که مستقیماً توسط مردم انتخاب میشود تبدیل به مقامی تشریفاتی و غیر مؤثر خواهد شد. شاید استدلال پیشنهاددهندگان این بود که با این تغییر هماهنگی میان دولت و مجلس بیشتر خواهد شد. اما با نظر نمیرسد که انگیزه ایشان از پیشنهاد آن طرح تنها هماهنگ ساختن دولت و مجلس و کم کردن اختلافات این دو نهاد بوده باشد. اگرچه آن طرح در حد استمزاج و اظهارنظر نخبگان باقی ماند و پی گیری نشد اما برای اصلاحطلبانی که به دنبال دموکراتیزاسیون و توسعه سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران هستند، بسیار اهمیت دارد که بدانند چرا بخشی از حاکمیت، نظام پارلمانی را به نظام ریاستی ترجیح میدهد.
انتخابات و ایجاد ظرفیت دموکراتیک پیش از پاسخ به سؤال فوق باید پرسید که کدام انتخابات در ایران ظرفیتهای دموکراتیک نظام را تغییر میدهد. پیش از آن، باید توضیح داد که منظور از ظرفیت، ظرفیتهای ساختار حقوقی نیست، بلکه منظور ظرفیتهایی است که با تغییر ساختار حقیقی (مسئولان و نخبگان حاکم) ایجاد میشود یا از بین میرود. ازآنجا که نظام سیاسی ایران ریاستی (یا حداقل، شبه ریاستی) است، به نظر میرسد که این انتخابات ریاست جمهوری است که ظرفیتهای دموکراتیک نظام را بیشتر یا کمتر میکند. بنابراین، انتخابات ریاست جمهوری برای نیروهای ضد توسعه همواره چالشبرانگیز بوده است. نمونه روشن آن پس از جنگ و در دوران تثبیت نظام، انتخابات سالهای ۷۶، ۸۸ و ۹۲ است. میزان توسعه سیاسی و باز یا بستهتر شدن فضای سیاسی در ایران همواره به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری بستگی داشته است. این نقاط عطف در مقطع زمانی انتخابات مجلس رخ نداده است. انتخابات مجلس همواره یا تحت تأثیر فضای انتخابات ریاست جمهوری پیش از خود بوده است یا زمینهای برای آمادگی نیروهای سیاسی برای وارد شدن در انتخابات ریاست جمهوری بعدی. به دلیل ساختاری فوقالذکر و ازآنجا که پروژه اصلاحطلبی، دموکراتیزاسیون و توسعه سیاسی است، نیروهای اصلاحطلب بیشتر در انتخابات ریاست جمهوری میتوانند به اهداف عینی خود در ایجاد ظرفیتهای دموکراتیک در نظام سیاسی دست یابند. به عبارتی دیگر، اصلاحطلبان در زمین انتخابات ریاست جمهوری میتوانند خوب بازی کنند و نتیجه بگیرند. بازی انتخابات مجلس هرگز بازی اصلاحطلبان نبوده است و نمیتواند باشد. (حداقل تا زمانی که وضعیت سیاسی کشور و ساختار حقیقی نظام تغییر چندانی نکند.) در این بازی فقط میتوان دفاعی بازی کرد و جلوی امتیاز طرف مقابل را گرفت، ولی نمیتوان به پیروزی و کسب امتیاز زیاد چندان امیدوار بود. اما بهجز دلیل ساختاری فوق، دلایل مهم دیگری هم وجود دارد که بهواسطه آنها اصلاحطلبان انتخابات ریاست جمهوری را بر انتخابات مجلس ترجیح دهند و بیشتر بر روی آن سرمایهگذاری کنند. در انتخابات ریاست جمهوری، به دلیل محدودیت کاندیداها، امکان مدیریت و حذف آنها از سوی جناح مقابل کمتر و امکان ائتلاف بر سر کاندیدای واحد از طرف اصلاحطلبان بیشتر است. همچنین امکان بسیج منابع (انسانی، مالی و ...) حول یک چهره بیشتر و از پراکندگی منابع و نیروها جلوگیری میشود. در حقیقت، انتخابات ریاست جمهوری، بازی انعطاف، ائتلاف، فضاسازی، ظرفیتسازی، بسیج نیروها و منابع، و سازماندهی است که معمولاً به کمترین ریزش نیرو همراه است. اما انتخابات مجلس، بازی تصفیه، حذف، شکاف انداختن، تقلیل جایگاه شخصیتها و چهرههای سیاسی و بعضاً بازی افراد فرصت طلب است. اصلاحطلبان در بازی اول مهارت دارند و تمامت خواهان در بازی دوم. به همین دلیل است که هر دو سال در میان اصلاحطلبان و تمامت خواهان به نوبت غافلگیر میشوند. در انتخابات ریاست جمهوری، اصلاحطلبان با بازی انعطاف و ائتلاف دست به بسیج مردم زده و تمامت خواهان را غافلگیر میکنند و در انتخابات مجلس، تصفیه و حذفهای گسترده از سوی تمامت خواهان، موجب شگفتی و انفعال اصلاحطلبان میشود. تا به اینجا و در پاسخ به سؤال ابتدای این یادداشت، معلوم میشود که چرا تمامت خواهان و نیروهای ضد توسعه و ضد دموکراسی، تمایل دارند با یک تغییر ساختاری معضل ادواری خود را در انتخابات ریاست جمهوری و در چالش با اصلاحطلبان حل کنند. در واقع با تغییر نظام ریاستی به پارلمانی امکان و زمینبازی برای همیشه از اصلاحطلبان گرفته خواهد شد. اما تا پیش از آن که چنان تغییری امکان یابد، به نظر میرسد که اصلاحطلبان باید با آگاهی از شرایط و امکانات خود در چارچوب ساختار حاکم، تمرکز خود را بر انتخابات ریاست جمهوری گذارده و از انتخابات مجلس با حداقل هزینه و کمترین تنش و درگیری با سیستم عبور کنند. در واقع، حضور و مشارکت در انتخابات مجلس به ناچار، حداقلی و بازدارنده خواهد بود. تنها در حد اینکه جلوی پیشروی نیروهای تمامت خواه گرفته شود و افرادی معتدلتر (و نه لزوماً اصلاحطلب) وارد مجلس شوند. بنابراین انتظار پیروزی و برد (ورود اصلاحطلبان به مجلس) تا اطلاع ثانوی خیال خام است چراکه ساختار حقیقی نظام در شرایط فعلی به هیچ وجه چنین ظرفیتی را ندارد. اما پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری ممکن است و دور از ذهن نیست. دو قطبیسازی انتخابات دهمین مجلس شورای اسلامی، مجلسی معتدل خواهد بود به شرط آن که فضای انتخابات دوقطبی شود. همواره دو قطبی شدن انتخابات به نفع اصلاحطلبان بوده است چراکه باعث افزایش مشارکت مردم و در نتیجه افزایش سبد رأی اصلاحطلبان میشود. یکی از دلایلی که اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری قدرت مانور و توان کنش بالایی پیدا میکنند آن است که دوقطبی کردن آن انتخابات و کشاندن رأیهای ناراضی به فضای انتخابات و ترغیب ایشان به رأی دادن به نفع اصلاحطلبان آسانتر است، درحالیکه دوقطبی کردن انتخابات مجلس آنهم درحالیکه اکثر چهرهها و شخصیتهای مطرح یک جناح نمیتوانند در انتخابات حضور یابند بسیار دشوارتر خواهد بود. بسیاری از نیروها دچار تردید و انفعال میشوند و درصد مشارکت آرای معترض در انتخابات کاهش مییابد. اما دهمین دوره انتخابات مجلس یک ویژگی دارد که باعث میشود فرصت دوقطبی کردن آن بیشتر از سایر دورهها میسر شود و آن همزمانی انتخابات مجلس و انتخابات مجلس خبرگان است. در سالهای گذشته مشارکت در انتخابات خبرگان معمولاً جذابیت چندانی برای عموم مردم نداشته است. نتیجه اولیه رد صلاحیتها در این دوره نیز نشان میدهد که از ۳۱ حوزه انتخابی، در شش حوزه امکان رقابت صفر و در ۱۵ حوزه امکان رقابت زیر ۵۰ درصد است. لذا معمولاً در چنین انتخاباتی انگیزه مشارکت مردم کاهش مییابد و نمیتوان به پیروزی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در این انتخابات امیدوار بود. اما همانطور که گفته شد، کارکرد انتخابات خبرگان در این دوره میتواند ایجاد فضای دوقطبی و تسری آن فضا به انتخابات مجلس شورای اسلامی باشد. امکان رقابت در حوزه انتخاباتی تهران و ارائه لیست واحد از سوی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان با حضور چهرههای مهم سیاسی مذهبی مانند هاشمی رفسنجانی، برای ایجاد فضای دوقطبی و انگیزه بخشی برای مشارکت مردم در انتخابات کافی است. ضمن آنکه ثبتنام سید حسن خمینی و سپس رد صلاحیت او نیز به این فضا دامن میزند. سید حسن خمینی چه سر لیست اصلاحطلبان باشد چه پس از رد صلاحیت، خود لیست بدهد، تفاوت چندانی نمیکند. در هر دو صورت به هدف اصلی که دوقطبی سازی انتخابات است دست مییابد. رد صلاحیت خمینی نه تنها جایگاه اش را تقلیل نمیدهد بلکه او را در جایگاه رهبری روحانیت اصلاحطلب و ارائهدهنده لیست کاندیداها قرار خواهد داد. (همچون رییس دولت اصلاحات که در جایگاه رهبری اصلاحطلبان در اتحاد اصلاحطلبان و ارائه لیست واحد نقش محوری داشته است.) اینگونه با دوقطبی سازی انتخابات خبرگان و تسری آن فضا به به انتخابات مجلس، میتوان امیدوار بود که مشارکت مردم در انتخابات افزایش یابد و فهرست اصلاحطلبان، میانهروها و اعتدالگرایان رأی بیشتری جذب کند. در چنین حالتی، اصلاحطلبان به هدف خود در انتخابات مجلس، یعنی جلوگیری از ورود افراد تندرو و تمامت خواه به مجلس که هدفی بازدارنده است، دست خواهند یافت. مهارت بازی در زمین دیگران در جمعبندی نهایی، میتوان موارد زیر را به طور خلاصه بیان کرد: ۲- هدف اصلاحطلبان در انتخابات مجلس، نه پیروزی اصلاحطلبان که جلوگیری از راهیابی افراد تندرو به مجلس است. بنابراین، مهمتر از ارائه فهرست کاملی از اصلاحطلبان، میتوان از کاندیداهای میانهرو، اعتدالگرا و بهبود خواه نیز حمایت کرد. در واقع، بهجای تقلیل جایگاه اصلاحطلبی به بهبودخواهی (یکی از اهدافی که تمامت خواهان دنبال میکنند،) باید از جایگاه اصلاحطلبی، از بهبود خواهان و اعتدالگرایان حمایت کرد. ۳- برای افزایش سبد رأی و جذب آرای اعتراضی باید انتخابات را دوقطبی کرد. برای این کار میتوان از فرصت همزمانی انتخابات مجلس و خبرگان بهره برد. درواقع، باید انتخابات خبرگان را دوقطبی و از این فرصت برای ترغیب مردم به مشارکت در انتخابات مجلس استفاده کرد. منبع: ماهنامه ایران فردا شماره ۲۰ Copyright: gooya.com 2016
|