چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

بخاراى كامران فانى، ف. م. سخن

کامران فانی
كامران فانى، اگر چه بسيار مى داند، اما اهل بسيار گفتن و بسيار نوشتن نيست! او اين كارها را وقت تلف كردن مى داند! وقت تلف كردن؟! مگر چه كار مهم ترى هست كه او بايد انجام دهد و گفتن و نوشتن، مانع از انجام اين كار مهم مى شود؟ كتاب خواندن! آرى، گفتن و نوشتن زياد، مانع از كتاب خواندن او مى شود و اين كارها وقت او را تلف مى كند. گفته اند او ده هزار جلد كتاب خوانده است و اين ميزان مطالعه، به خاطر توانايى او در تندخوانى، عجيب نيست

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ما در ايرانِ امروز، دانشمندانى داريم كه متاسفانه جوانان مان كمتر با آن ها آشنا هستند. سيستم آموزش عالى در كشور ما چنان وضع زار و نزارى پيدا كرده كه اگر خارج از چهار چوب هاى درسى و پاسخ هاى تستى، از دانشجويان، در زمينه هايى كه واجب است هر جوينده ى دانشى با آن ها آشنا باشد سوالى كنيم، متاسفانه پاسخى در خور نمى گيريم...

نه! اجازه بدهيد با خودمان رو راست باشيم و اين جمله ى سرشار از تعارف و تكلف را به شكل دقيق ترى بازگو كنيم: كسانى كه على القاعده بايد جوينده ى دانش باشند، بيشتر از دانش، جوينده ى مدرك هستند و خواهان هر چه سريع تر به پايان رساندن تحصيلات، و خلاص شدن از شرّ درس و كتاب، تا با مدرك و تيتر به دست آمده، وارد بازار كار شوند و از قبل آن نان بخورند و اگر هم شمّ مالى و تجارى داشتند، از اين طريق به آب و نانى برسند. افسوس كه اين مدارك و تيترهاى پر طنطنه هم اين روزها كاربرد ندارد و چند ده ميليون وجه نقد، اثرى به مراتب بيشتر از اين كاغذ پاره ها و الفاظ تو خالى دارد!

اما دانشمندان واقعى ما، كسانى بوده اند و هستند، كه خود را هرگز دانشمند نمى نامند، و اگر اجبارى به پذيرفتن صفتى باشد، خود را حد اكثر جوينده ى دانش مى خوانند. دانش براى آن ها، مدرك نيست كه با گرفتن آن، كارشان به اتمام رسد و خود را بى نياز از آموختن هر روزه بدانند. اگر هم از اين راه زندگى مى گذرانند، اما همچنان به عشق آموختن بيشتر و كسب دانش بيشتر است كه در محيط هاى آموزشى، ايام زندگى را پشت سر مى گذارند.

شايد گفتن اين جمله عبث به نظر برسد كه اسّ و اساس هر دانشى كتاب است! معلم و استاد نيز همواره براى به روز كردن دانش خود نيازمند كتاب است. عشق واقعى به كتاب و كتاب خوانى، مانند هر عشق واقعى ديگر، مى تواند انسان را از هر چه ماديات است دور كند، او را به فقر و درماندگى مبتلا سازد، او را در مقابل خلايق، مانند انسانى كور از عشق به ريشخند كشد. عاشق را اگر بجويى، اغلب او را در نزديكى جايى كه معشوقه هست، مى يابى! يك عاشق كتاب هم، يا در كتاب خانه است، يا در كتاب فروشى، يا در ميان انبوه كتاب هايى كه در خانه از سر و كله اش بالا مى روند! عشق او به دست گرفتن كتاب، ورق زدن كتاب، حاشيه زدن و نوشتن در لا به لاى خطوط كتاب، خواندن كتاب و نوشتن از كتاب است. كتاب، يارِ و همدم اوست كه ساكت و صامت همه جا همراهش است. به قول ملك الشعراء بهار:
با تو در خانه بُوَد تا تويى اندر خانه
هم به گلزار بود تا تويى اندر گلزار!

هر گاه بخواهد با او سخن مى گويد و هر گاه نخواهد، ساكت و آرام در كنارش مى ماند:
گر سخن خواهى، با تو سخن آرد به ميان
ور خمش باشى، خاموش نشيند به كنار...

آرى! عشق به كتاب مى تواند حتى زندگى انسان را مانند هر عشق ديگرى بر باد دهد، اما او را به آن «آنى» مى رساند كه زمينيان را به آن دست رسى نيست!

حال شما شخصيتى را در نظر بياوريد كه سال ها در بحر كتاب هاى مختلف غوطه ور شده، و مرواريدهاى درشت و گران بها از غوص خود به دست آورده. آن چه او در اختيار دارد، با هيچ مدرك و تيترى قابل نشان دادن نيست. اگر كلمات دانشمند و علامه در زمانه ى ما به افتضاح كشيده نمى شد، شايد دادن چنين القابى نشان دهنده ى عمق دانش چنين شخصيتى مى بود ولى افسوس كه در دورانِ ما، صفات و القابِ اين چنين، به كسانى داده مى شود كه به جاى صدف، خزف در اختيار مردم قرار مى دهند و جواهرات شان جز مشتى خرده شيشه ى رنگى نيست!

شماره ى ١١١ مجله ى گرامى «بخارا»، كه به همت آقاى على دهباشى منتشر مى شود، يكى از اين شخصيت هاى نادر زمان ما را به ما معرفى مى كند: كامران فانى.

كسى كه وقتى آغاز به سخن گفتن مى كند، فراوان فراوان، علم و اطلاع از او نصيب شنونده مى شود.

آقاى فانى، به معناى اخص كلمه عالِم است و علم او محدوده ى وسيعى را در بر مى گيرد. او اگر چه در كار كتاب و كتابدارى، تخصص كامل دارد ولى از صنف «متخصصانى» نيست كه تنها در يك رشته تخصص دارند و خارج از آن رشته، عامى هستند و حتى در مواردى، كم دانش تر از عوام. اگر اين تخصص ها، براى انجام كار و پيشبرد شغل لازم باشند، عالم بودن و علامه بودن اين روزها امتيازى براى شغلى خاص به شمار نمى آيد و تنها در عالم فرهنگ نويسى و لغت نامه نويسى و دانشنامه نويسى و كارهايى مانند اين ها شايد ارزِشَكى داشته باشند. جهان ما فعلا جهان متخصص هاست تا مگر شيوه هاى جديد علم آموزى -كه آن هم ريشه اش در غرب است- جويندگان دانش را به مسير ديگرى هدايت كند.

تخصص كتابدارى براى آقاى فانى، نعمتى بوده است كه خود به دنبال كسب آن رفته. شما دانشجوى جوانى را تصور كنيد كه در رشته ى پزشكى -كه هم نام به دنبال دارد و هم نان- در حال تحصيل است و به ناگهان، عشق ادبيات فارسى، او را به سمت خود مى كشد و هر چه از اين سو و آن سو به او گفته مى شود كه از ادبيات، نام و نانى به دست نمى آيد، به آن سمت مى رود و حتى خوددارىِ دفتردارِ دانشگاه از نوشتن نام او در رشته ى ادبيات و اصرار او بر اين كه دانشجو برود و در رشته ى پزشكى تحصيل اش را ادامه دهد، در تصميم اش خللى به وجود نمى آورد و ايشان در مسيرى مى افتد كه عاقبت اش به كار كتاب و كتابدارى و غرقه شدن در فهرست ها و صفحات كتاب ها ختم مى شود و چه عاقبت دلپذيرى! گيرم خود ايشان در ميانه ى كار، دچار شك و ترديد شده باشد، يا در كتابخانه ى ملي، قدر او را ندانسته باشند، يا در كشورى كه كتاب خواندن، وقت تلف كردن و پول دور ريختن فرض مى شود و بدتر از همه، سر بر باد ده و مانع از كسب ثروت و قدرت، پرداختن به چنين كارى جز براى عده اى دانشجوى طالب مدرك بيهوده به شمار آيد... اما عاقبت اين كار در دراز مدت پشيمانى نيست و سال ها بعد، تحسين و تكريم فراوان به دنبال خواهد داشت. شايد امروز قدر اين شخصيت -كه از فضا تا دريا و از عالم ذرات تا عالم كهكشان ها را با معلومات گسترده و اعجاب آور خود براى شما تجزيه و تحليل مى كند، آن هم به صورت كاملا سنجيده و آموزنده، و نه از نوع حرّافى هاى پُر گويان بى دانش- دانسته نشود، و ارزش كار و معلومات او براى خيلى ها مشخص نشود، اما محال است دانشى مردى چون او، سپاس مردم قدرشناس كشورش را ازآنِ خود نكند و نامش بر صفحات فرهنگ ايران زمين ندرخشد.

مقالات كامران فانى را مى توان در دانشنامه هاى مختلف خواند و لذت برد. از مقالات دائرةالمعارف تشيع گرفته تا دانشنامه ١٨ جلدى فرهنگ گستر كه خودِ فانى برنامه ريز و اداره كننده ى آن بوده است، تا مقالات و كتب مختلف، حاصل يك عمر تلاش اوست.

او كه به خاطر حجب و حياى ذاتى، سخت مى تواند به كسى «نه» بگويد، و به قول دوستانش تنها «نه»اى كه قاطع و استوار در زندگى گفته، نه به ازدواج بوده است! كامران فانى، اگر چه بسيار مى داند، اما اهل بسيار گفتن و بسيار نوشتن نيست! او اين كارها را وقت تلف كردن مى داند! وقت تلف كردن؟! مگر چه كار مهم ترى هست كه او بايد انجام دهد و گفتن و نوشتن، مانع از انجام اين كار مهم مى شود؟ كتاب خواندن! آرى، گفتن و نوشتن زياد، مانع از كتاب خواندن او مى شود و اين كارها وقت او را تلف مى كند. گفته اند او ده هزار جلد كتاب خوانده است و اين ميزان مطالعه، به خاطر توانايى او در تندخوانى، عجيب نيست. تندخوانى هم يكى از عادات باقى مانده از دوران جوانى اوست كه مجبور بوده است كتاب كرايه اى را براى پرداخت كمتر سريع بخواند تا كتاب ديگرى در دست گيرد و عطش دانستن را در خود فرو نشاند.

دست آقاى دهباشى ارجمند درد نكند كه بزرگان فرهنگ و ادب ما را به ما مى شناساند تا لااقل چهره و نام آن ها را در حافظه ى خود ثبت كنيم. شايد وقت كنيم و در ميانه ى بدو بدو براى كسب نان و گذران زندگى، مطالب شخصيت هايى چون آقاى فانى را بخوانيم و از آن ها بهره گيريم. اگر هم نه، لااقل شيوه ى عشاق را از چنين شخصيت هايى بياموزيم و در كار خود رفتارى عاشق وار داشته باشيم!

نيازى به گفتن نيست كه اين شماره از بخارا كه نسخه ى چاپى اش در ٤٥٨ صفحه و به قيمت ١٥ هزار تومان منتشر شده، مطالب خواندنى ديگرى نيز دارد كه مطمئنا مطالعه ى آن ها براى دوستداران فرهنگ ايران لذت بخش و آموزنده خواهد بود. نسخه ى ديجيتال اين شماره از بخارا را مى توانيد از سايت فيديبو دات كام (www.fidibo.com)، به قيمت ٨٢٠٠ تومان يا ٥ دلار و ١٠ سنت خريدارى كنيد.

با آرزوى تندرستى براى آقاى دهباشى گرامى.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016