گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
9 آذر» قراردادهای جدید نفتی جهان سومیاند و هيچ رشدی برای کشور ايجاد نخواهند کرد، بهروز آرمان16 اردیبهشت» جنگی در گستره جهانی برای "سهمی" سترگتر، بهروز آرمان
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! "به یاد آر"، ارمغانی به جوانه-نرگسهای سرزمینم، بهروز آرمانکیمیاگر کتابی را که کسی از کاروانیان با خود آورده بود، برگرفت. برگ زنان، داستانی یافت پیرامون نرگس. کیمیاگر، افسانه ی نرگس، جوانی که هر روز به دریایی می خمید تا زیبایی خویش را بنگرد، می شناخت. او چنان خویش را می شیدایید، که در بامدادی به دریا درافتاد و دم فروبست. در جایی که او درافتاد، گلی شکفت که نرگس خوانندش. این اما آنچه نبود که نویسنده، داستان را با آن پایانید. او گفت، آنگاه که نرگس مُرد، فرشتگان جنگل برتافتند و دریای شیرین پیشین را بازیافتند، دگرگشته از اشک هایی شور
«به یاد آر»، ارمغانی به جوانه-نرگس های سرزمینم این اما آنچه نبود که نویسنده، داستان را با آن پایانید. او گفت، آنگاه که نرگس مُرد، فرشتگان جنگل برتافتند و دریای شیرین پیشین را بازیافتند، دگرگشته از اشک هایی شور. «چرا می گریی؟» فرشتگان پرسیدند. «من برای نرگس می گریم» دریا پاسخید. «آری، جای شگفتی نیست که تو در سوگ نرگس می گریی»، آنان گفتند، «با آنکه ما در جنگل همیشه او را می پاییدیم، اما تنها تو زیبایی او را از نزدیک درمی نگریستی.» «اما ... آیا زیبا بود نرگس؟» دریا پرسید. «چه کس بهتر از تو آن را می داند؟» فرشتگان گفتند با شگفتی. «به هر روی، در کران تو بود که او هر روز می خمید تا زیبایی خویش را بنگرد!» دریا خاموشید چندگاهی. در پایان گفت: آنچه او هیچگاه ندانست آنکه، نرگسی که غرق تماشای دریا بود، هر روز گنج های زیبای ناپیدا و ژرف زندگانی را می کاوید، و نه زیبایی خویش را. «چه داستان دل انگیزی»، کیمیاگر اندیشید. زندگی زیباست ای زیباپسند چه کسانی «دریای شیرین» را دگرگشته از «اشک های شور» می خواهند پیرامون نقش بازدارنده ی اشرافیت روحانی و همتایان آن در دگردیسی های اقتصادی-اجتماعی چند سده ی گذشته، در میان «پژوهشگران» برون و درون مرز، بویژه پس از شکست جنبش ملی شدن نفت در ایران و روی آوری روزافزون زمامداران باختر آسیا به بنیادگرایان اسلامی برای جاسازی مناسبات مستعمراتی سرمایه داری، چرخشی دیده می شود که آن را می توان گونه ای «کودتای فرهنگی» نامید، آن هم پس از «کودتای نظامی» بیست و هشت مرداد سال سی و دو. بدین معنا که شمار پنداربافانی که برای اشرافیت روحانی نه نقش بازدارنده، بلکه پیشرفته برکشیدند، فراشتافت. در این زمینه نوشته های راجر سیوری در کتاب «ایران عصر صفوی»، که تنها یک سال پس از انقلاب بهمن در کمبریج به چاپ رسید، نمونه وار است. وی در این زمینه، بر خلاف پژوهشگران خارجی تیزبینی چون ادوارد براون، و تاریخ نویسان ریزسنجی چون احمد کسروی، می نویسد؛ تنها در «کم و بیش بیست سال اخیر است (همانا پس از «کودتای ننگین» کنسرن های نفتی در سال سی و دو، و زمینه سازی برای «کودتای ایدئولوژیک-فرهنگی» در ستیز با چپ ها و ملی ها) که برخی مورخان ایرانی صفویان را در مقامی که شایسته ی آنان است یعنی پایه گذاران ایران نو، جای داده اند». به دیگر سخن، پس از سرکوب خونین جنبش ملی شدن نفت، زمینه ی ایدئولوژیک-فرهنگی نیز برای جاسازی زمامداری آلترناتیوی در صورت بروز بحران دوباره در دولت دست نشانده ی شاه، هم چون بنیادگراهای اسلامی عربستان یا اخوان المسلمین های مصر، آرام آرام فراهم گردیده بود. شورش آغاز دهه ی چهل خورشیدی روحانیان فئودال به سخنگویی خمینی در ستیز با اصلاحات ارضی نیم-بند شاه، از جمله پیامدهای این «تراوش های ایدئولوژیک» بودند. شوربختانه کوشش دیوانیان و فرهیختگان و دادخواهان ایرانی برای چیرگی بر بخش های اقتصادی و دادگستری و آموزشیِ زیر کنترل واپسگرایان، پس از پنج سده نبرد دشوار و پر فراز و نشیب، هنوز نپایانیده است. در این زمینه، «ایدئولوگ های» کم دان و مزدوری از تبار لمتون، «استراتژیست های» سودجو و بلندپروازی از کلاله ی برژینسکی، و «انقلاب فرهنگی گستران» تنگ نگر و دگرستیزی از تیره ی سروش بی تاثیر نبوده اند. نوشته ی بالا گزیده ایست از کتاب تازه ی نگارنده په نام «به یاد آر» که به گونه ی پی دی اف و از راه لینک زیر در دسترس خوانندگان، بویژه جوانان و دانشجویان درون مرز، است. در این کتاب نگاهی انداخته ایم به آفریده هایی از تنی چند نویسنده و هنرمند رزمنده ی جنوب نفت خیز در دهه های پارینه، «کودتای فرهنگی» در تاریخ کنونی ایران، و داده هایی خون آلود از «انقلاب فرهنگی» ولاییان. دکتر بهروز آرمان لینک پی دی اف کتاب: دگرنگاری واژه-کارها: Copyright: gooya.com 2016
|