گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
30 خرداد» ۲۰ ژوئن روز فریاد علیه دیکتاتوران و حمایت از زندانیان سیاسی، احسان فتاحی15 فروردین» آغاز ۹۵ با مزد و امید و جدال های آن، احسان فتاحی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نرگس محمدی بزرگ زن تاریخ ایران (ماهستیم نرگس)، احسان فتاحیآید آن صبحی که، صبح ظالمان گردد غروب همین که نامه بانو محمدی را مشاهده کردم، بازهم قلم بردست گرفتم من نمیدانم چرا جناب لاریجانی بدنش به لرزه نمیآید ووجدان خود رابخاطر انسانیت بیدار نمیکند.....!
خانم نرگس محمدی میگوید دلم برای فرزندانم تنگ وبی تاب است. امیدواریم که أمثالی همچون این قاضیها، روزگاری توسط ملت وخانوادههای زندانیان سیاسی محاکمه شوند. روزگار عجیبی است! شرم بر ما باد که با سکوتمان مهر تأیید بر این اعمال سفاکانه میزنیم و نفرین بر قلبهایی که چون سنگ سخت شده و نفرین بر دستها و قدمهایی که واسطه عمل سوء و شنیع جدا کردن خردسالان بیگناه از مادر هستند.» و اف بر ستم و ستم گر خاصه که این ستم بر زنی که «مادر» است روا داشته شود! فعال حقوق بشرباشیم یا نباشیم انسانیت وجه ممیزه ماست و ارجمندی این مقام را نه در قول بلکه در فعل و عمل تجربه کردهایم. آموختهایم که زن بالقوه مادر است و تا این سرشت به مرتبه فعلیت درنیاید انگار گم شدهای دارد و این «مادری» نه امری اکتسابی بلکه فطری و ذاتی است و بانو «نرگس محمدی» یک مادر است! مادری که بیماری فلج عضلانی یادگار زندانی بودنش در بازداشتگاه اطلاعات این کشور اسلامی است و نامه دل نوشتهاش خطاب به همه کس بود متأسفانه به عنوان مدرک جنایتی از جنایات این دوره حکومت بیاخلاقی و هرج و مرج و رواج منکر در کشور اسلامیمان باقی ماند. بانو «نرگس محمدی» یک زن است که داستان وفاداری به شوهرش را در روزهای سخت حبس و زجر و آزار ملی- مذهبیها در بازداشتگاه سپاه در یک دهه پبش باید جستجو کرد هم گام با دیگر زنان آزاده»! بانو «نرگس محمدی» یک فعال حقوق بشر، حقوق زن و حقوق کودک است. اینک حکم ظالمانهای که برای او صرفا به دلیل اقدامات بشردوستانه و نوع دوستانه در چارچوب وظایف شهروندی اعطا شده بود، به مرحله اجرا درآمده است. بانومحمدی گفته بود: مدافع حقوق بشر بودنم را جرم تلقی کردند اما تلختر آنکه زن بودن و مادر بودنم را انکار نمودند. تا آن زمان که بمیرم و خاموش شوم اعتراض و گلایه خواهم کرد و فراموش نخواهم نمود. کودکانم سه ساله بودند که نیمه شب به خانهام هجوم آوردند و کیانای عزیزم را که عمل جراحی شده بود با ناله و گریه و تن تبدارش از آغوشم کشیدند و به سلول افکندند. عزیزانم پنج ساله بودند و پدرشان از ایران رفته بود که سراغم آمدند. بچهها دامنم را رها نمیکردند که به دروغ به آنها قول دادند که شب برمیگردم پیششان و بردند و حبسام کردند و ۱۵ اردیبهشت سال پیش که فرزندانم را که در مدرسه بودند و ظهر به امید گشوده شدن در توسط مادرشان به خانه بازمیگشتند ناگهان ناامید پشت در بسته گذاشتند تا چون پدرشان از این سرزمین رخت بسته و رفتند و من از این مردان حکومتمدار دیندار میپرسم آیا آنچه با من و فرزندانم رواداشتهاند کم است که اکنون اینگونه فرزندان کوچک و معصوم من را آزار میدهند؟ روان گفتم به روانی اشکهای روی گونههایم. ساده نوشتم به سادگی مهر مادرانهام. سوگند خوردم که «دلم برای فرزندانم تنگ و بیتاب است.» گفتم: «دل کوچک فرزندان در غربتم برای من تنگ است.» افسوس هیچکس نشنید و وقعی ننهاد. یکسال صبوری کردم شاید وجدانی در این سرزمین خفتهدلان به درد آید، حاصلی نداشت و باز مهر مادرانهام را انکار کردند. علیرغم میل و توان جسمیام، راهی برایم نماند جز اینکه فریاد «مادر بودن» و دلتنگ بودنم را با اعتصاب غذا اعلام نمایم. شاید دلی به رحم آید، شاید شرم و وجدانی وجود داشته باشد، شاید این کینکیشی و ستم را پایانی باشد. مانند سرب مذاب، قلبها را میگذارد و مظلومیت ایشان، دلها را مانند موم نرم میکند. روزگار عجیبی است! مردان را به بند میکشند و زنانشان را به اسارت میگیرند و فرزندان معصومشان را به گناه نکرده مجازات میکنند. شرم بر ما باد که با سکوتمان مهر تأیید بر این اعمال سفاکانه میزنیم و نفرین بر قلبهایی که چون سنگ سخت شده و نفرین بر دستها و قدمهایی که واسطه عمل سوء و شنیع جدا کردن خردسالان بیگناه از مادرشان هستند. پول نفت و مالیات مردم را خرج خرید شلاق مى کنند تا فرزندان این سر زمین را به جرم شادمانى حد زنند. حاکمى که فکر مى کند با ایجاد رعب و وحشت مى تواند مردم را ساکت و دین خدا را گسترش دهد نه دین دارد و نه عدالت براى ادامه حاکمیت. فرزندان این سر زمینِ گرفتار شده به بلاى جهالت حاکمان، حق زیستن دارند و هیچ کس یاراى گرفتن این حق طبیعى را ندارد. در ســـــــــــــــــــــــــــــــرزمیـن مـن... زن و نفت تاریخ مشترکی دارند سکوت در برابر ظالم اگر بدتر از ظلم نباشد کمتر از آن نیست. زندگی انسان، کتابی است از عشق و آزادی. قلبهای انسانها با این کلمات بهم نزدیک میشوند و پیوند میخورند. اما درآنجا که آزادی و عشق را میکشند و دهانها را میبندند، نوشتن تنها ابزار انسان برای فریاد است چرا که نمیتوان آن را خاموش کرد، همچنانکه این فریاد در موسیقیهای «اورتور اگمونت» بتهوون و «اتود انقلاب» شوپن و «خروس طلایی» کورساکف تا به امروز به گوش میرسد. ازدیدگاه من سران نظام جمهوری اسلامی ایران از یزید وشمر بدترهستند. برای حکومتی که اسلام خمینی را وسیله ایی برای ارتکاب ببخشیدن به نقض حقوق بشرمی دانندمتاسفم و برای مردمی که به همه ساز این نظام میرقصند متاسفم غافل ازاینکه ساز اینها اعدام شکنجه وخفخان میباشد. بانو نرگس محمدی درنامه خود به سران جمهوری اسلامی میگوید که: «من خواستهای جز امکان تماس تلفنی با فرزندانم ندارم. اگر خواسته بزرگ، نامعقول، غیراخلاقی، غیرقانونی و ضدامنیتی است بگویید و قانعام کنید؟ اگر یک مادر که بهزعم حکومتی مجرم شناخته شده، باید از شنیدن صدای کودکانش محروم شود، اعلام کنید، اگر نه به من مادر اجازه دهید تا صدای فرزندانم را بشنوم. مجازات ما زنان و مادران، حبس است نه محرومیت از شنیدن صدای عزیزانمان. انسان بودن ما را باور کنید». نرگس محمدی مبتلا به بیماری ریه و فلج عضلانی است و به گفته پزشکان، عوارض این دو بیماری در فضای زندان و محیطهای تنشزا تشدید میشود. او بارها در زندان دچار شوک عصبی شده و در حالی که با دستبند و پابند به تخت بسته شده بود در بیمارستان بستری شده بود. گروهی از کارشناسان حقوقبشری سازمان ملل ضمن اعتراض به محکومیت تازه نرگس محمدی، خواستار آزادی فوری او شدند. همچنین پیشتر سخنگوی کمیساریای حقوقبشر سازمان مللمتحد برای حقوقبشر روز جمعه ۳۱اردیبهشت طی بیانیهیی خواستار آزادی فوری زندانی سیاسی نرگس محمدی شده بود. دفتر حقوقبشر سازمان مللمتحد و دیگر نهادهای حقوقبشری برای مدتهای طولانی از مقامهای رژیم ایران، خواستهاند که خانم نرگس محمدی را آزاد کنند، اما هیچکدام موثرواقع نشده است. محکومیت او بیانگر این است که در ایران بطور فزاینده تحمل دفاع از حقوقبشر پایین آمده است. ما از مقامهای رژیم ایران، مصرانه میخواهیم فوراً خانم نرگس محمدی را آزاد کنند و تمامی کسانی که صرفاً بخاطر دفاع از حقوق انسانی خود بازداشت شدهاند آزاد شوند. Copyright: gooya.com 2016
|