جمعه 11 تیر 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

رئیس جدید نیروهای مسلح: اختلاف سلیقه بین ارتش و سپاه طبیعی است

pic-73382-1467122091.jpg
رویداد۲۴ - رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: به نظر من قطعنامه ۵۹۸ در تیر ماه ۶۷ پذیرفته نشد و سابقه آن به ۳-۲ سال قبل از آن باز می‌گردد.

سردار سرلشکر محمد باقری بردار سردار شهید حسن باقری و رییس ستاد کل نیروهای مسلح سوم مهرماه سال ۹۳ میهمان برنامه شناسنامه بود. در آن زمان وی معاون ستاد کل نیروهای مسلح بود با توجه به اینکه در روزهای اخیر سرلشگر باقری از سوی رهبری انقلاب به عنوان رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد، صداو سیما امروز اقدام به بازپخش این مصاحبه کرد.

مشروح گفتگو با سردار باقری را در زیر می‌خوانید:

آیا قبول دارید زیر سایه نام برادر بزرگوارتان کمتر دیده می‌شوید، برخی نیز می‌گویند سردار محمد باقری دوست دارد گمنام باقی بماند، کدام درست است؟

باقری: من خود را عددی نمی‌بینم که بخواهم دیده شوم، طبیعی است شهید حسن باقری همانند بسیاری از شهدا این بزرگی را داشتند که سایه این شهید من و امثال من را در بر بگیرد البته نوع کار و اشتغالات من هم به گونه ایی است که کمتر فرصت حضور در رسانه‌ها را دارم، البته خود من هم کمتر علاقه دارم در منظر عام باشم.

به عنوان معاون ستاد کل نیروهای مسلح با توجه به تحولات منطقه و اتفاقاتی که به نام داعش دارد می‌افتد وضعیت جمهوری اسلامی را چگونه می‌بینید؟

باقری: به حمدالله از تمام دوره‌های گذشته وضعیت ما بهتر است، با نگاهی به دوره‌های گذشته از انقلاب اعم از دوران تثبیت نظام، دفاع مقدس، دوران توسعه فعالیت‌ها عمرانی و اقتصادی و... همواره قدرت جمهوری اسلامی رو به ارتقا و افزایش بوده و امروزه نیز وضعیت جمهوری اسلامی در بهترین وضع ممکن نسبت به گذشته است.

ما در شرایطی در دروازه‌های اهواز از کشور خود دفاع می‌کردیم، بسیاری از بخش‌های میهن ما در زیر چکمه‌های سربازان دشمن بود و مردم آوارهٔ شهر‌های دوردست و روستا‌ها بودند اما امروزه به حمدالله نفوذ کلام، فکر، توان و... جمهوری اسلامی در بسیاری از مناطق و کشورهای منطقه وجود دارد.

به حمد الله در امنیت و دفاع کشور هیچ مشکلی نداریم، قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی به اندازه ایی قوی عمل کرده است که در ذهن کسی خطور نمی‌کند که بتواند به جمهوری اسلامی ایران تهاجمی داشته باشد. در خاطر دارید بعد از تصرف عراق توسط جورج بوش پسر در سال ۸۱ مطرح می‌کردندهدف بعدی ایران است.

از آن زمان ۱۲-۱۰ سال گذشته است ولی شرایط به نحوی است که اذعان داشتند تهاجم زمینی به ایران را منتفی می‌کنیم و بعد سایر انواع تهاجمات منتفی شد. امروزه حرفی از تهدید عملی جمهوری اسلامی ایران به آن معنی نیست. برخی مواقع سخنان مضحکی از سوی رژیم صهیونیستی شنیده می‌شود ولیکن خودشان و آمریکا جواب آن‌ها را می‌دهد که توان این کار را ندارند.

کشور ما در صحنه دفاع و امنیت در موقعیت بسیار خوب و مقتدری قرار دارد، در سایر ابعاد نیز به عنوان یک شهروند یا مطلع می‌گویم وضعیت بسیار مناسبی داریم و افق بسیار روشنی برای آینده کشور وجود دارد. بسیاری از سرمایه گذاری‌ها که در پرتو توسعه دانش در کشور آغاز شده است، به بار خواهد نشست. انشاالله روز به روز نیز وضع مناسب تری خواهیم داشت.

*از شما خواندم چنان در منطقه قدرتمند ظاهر شدیم که با کوچک‌ترین اتفاق در خلیج فارس ناوهای آمریکایی به سرعت بر روی کانال ۱۶ بی‌سیم می‌روند و خاضعانه توضیح می‌دهند که اتفاقی نیفتاده است. در خصوص کانال۱۶ اندکی توضیح دهید، اتفاق خاصی تا کنون افتاده است؟

باقری: کانال ۱۶ یک شبکه ارتباط عمومی در دریا است که شناورهای نظامی، تجاری، صیادی و... زمانی که بخواهند با یکدیگر صحبت کنند از شبکه داخلی خود به کانال ۱۶ می‌آیند و با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند چرا که نظامیان آمریکا قاعدتا شبکه داخلی بین خود دارند. ما هم همین طور و بقیه نیز همین طور.

در موارد متعددی به دلیل تردد بسیاری از شناورهای آمریکایی در خلیج فارس و تنگه هرمز، پیش می‌آید با شناور صیادی یا نظامی ما روبه رو می‌شوند، برخی مواقع شائبه پیش می‌آید که قصد تخاصمی وجود دارد. در چند سال اخیر این گونه بوده است که به محض پرسش در خصوص علت حضور آمریکایی‌ها در خلیج فارس، پاسخ می‌دهند که ما از نیروهای ائتلاف هستیم و قصد تخاصم نداریم و در آب‌های آزاد بین المللی در حال تردد هستیم.

برای مثال موردی در ماه‌های اخیر اتفاق افتاد. یکی از شناورهای تجاری توسط گشت برادران نیروی دریایی سپاه در آب‌های بین المللی شناسایی شد که در نزدیک آن ناو امریکایی قرار داشت، این ناو، شناوری در دریا انداخت و قصد نزدیک شدن به شناور نیروی دریایی ایران را داشت؛ دوستان بر روی کانال ۱۶ اعلام کردند در حال نزدیکی به شناور سپاه هستید، از قصد آن‌ها مطلع شدند. آن‌ها بلافاصله آن شناور را بازگردانند و به سرعت منطقه را ترک کردند.

این مسئله را پنتاگون به شیوه‌ای دیگر خبری کرد که از سوی ما پاسخ داده شد. این گونه موارد بسیار وجود دارد، اکنون در خلیج فارس و تنگه هرمز اقتدار جمهوری اسلامی را به طور کامل با عمل خود اذعان می‌کنند. عمل کشورهای دیگر نشان از این دارد که ادعایی در این منطقه ندارند.

آیا محمد باقری در دو دهه قبل گمان می‌کرد در چنین جایگاهی قرار گیرد؟ و در مسائل مهم امنیتی و مهم کشور صحبت کند؟

باقری: قبل از انقلاب، در دوران حکومت گذشته و در دوران محصلی، زمانی که به مشاغل آینده فکر می‌کردیم، اگر هزار گزینه نام برده می‌شد، یک گزینه هم این نبود که وارد عرصه نظامی‌گری شویم. حکومت گذشته حکومتی بر خلاف جریان مردم بود و ما همواره نظر خوبی به حکومت گذشته و نیروهای شهربانی و نظامی نداشتیم. البته در ان طیف هم افراد خوبی هم ممکن بود باشند اما ما فکر می‌کردیم این نیروهای نظامی در جهت استحکام‌های بنیان حکومت طاغوتی خدمت می‌کنند.

انقلاب پیروز شد و ما به سمت مسیر دروس فنی دانشگاه رفتیم. حوادث انقلاب و جنگ ما را به سوی نیروهای مسلح و باقی ماندن در سپاه کشاند. از آن زمان به بعد و با گذشت چند سالی از جنگ مطمئن شدیم به مسیر دانشگاه‌های صنعتی کشور نمی‌توان بازگشت، پذیرفتیم که در کسوت نظامی‌گری بمانیم و ضرورت نیز ایجاب می‌کرد.

چند سال با شهید حسن باقری اختلاف سن دارید؟

باقری: ۵ سال شهید باقری بزرگ‌تر از من بود.

شهید باقری در سال ۵۱ فعالیت‌های خود را علیه رژیم پهلوی آغاز کردند، شما هم همراهی می‌کردید؟

باقری: فعالیت‌های ما به عنوان دانش آموز در حد نوجوان ۱۳-۱۲ ساله بود. مطالعاتی در این زمینه داشتیم. کتاب‌هایی که سیاسی و مبارزاتی محسوب می‌شد را مطالعه و توزیع می‌کردیم.

روزهای پیروزی انقلاب خانوادگی کلانتری ۱۴ و پادگان عشرت آباد را گرفتید، درست است؟

باقری: خیر، ما نگرفتیم. ما همراه مردم بودم. کلانتری ۱۴ به منزل ما نزدیک بود، عصر ۲۱ بهمن حمله به کلانتری شروع شد و ما هم در کنار مردم و مبارزان حضور داشتیم. شب هنگام این کلانتری سقوط کرد و به دست مردم افتاد. صبح روز ۲۲ بهمن به همراه اخوی در حمله به پادگان عشرت آباد (پادگان حر فعلی) حضور داشتیم، تقریبا تا حدود ساعت ۱۱ صبح این پادگان نیز سقوط کرد. در‌‌ همان پادگان بودیم که ساعت ۱۴ اخبار صدای انقلاب را اعلام کرد.

بعد از پیروزی انقلاب نخستین منصبی که بر عهده گرفتید چه بود؟

باقری: در آن زمان من سال آخر دبیرستان بودم. تشخیص برادرم این بود که به ادامه تحصیل بپردازم؛ البته من خود نیز علاقه‌مند بودم، فعالیت‌هایی در کمیته داشتیم، از معابر نگهبانی شبانه می‌دادیم. مدتی هم نگهبانی کاخ سعدآباد را دادیم، فعالیت‌ها بعد از انقلاب در حد حفاظت‌های امنیتی اطراف پادگان‌ها بود.

مدارس تقریبا از یک هفته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بازگشایی شدند، من به تاکید برادرم به دبیرستان بازگشتم و کمتر برای این مسئولیت‌ها فرصت داشتم، سال آخر دبیرستان بود و همه چند ماه به دلیل تعطیلی مدارس از درس عقب مانده بودیم. تقریبا تمام زمان من را درس پر می‌کرد تا زمانی که دیپلم و کنکور فرا رسید.

در تابستان سال ۵۸ فرصتی برای شرکت در جهاد سازندگی استان تهران، شهریار و ورامین ایجاد شد. قدری به نگهبانی در کمیته مشغول بودیم تا اینکه در مهر ماه سال ۵۸ به دانشگاه رفتیم.

مهم‌ترین عملیات‌هایی که در آن شرکت داشتید را می‌توانید نام ببرید؟

باقری: به دلیل نوع فعالیتی که من داشتم و مسئولیت‌های اطلاعاتی – عملیاتی که بر عهده من بود، تقریبا می‌توان گفت عملیاتی نبود که من در آن نباشم، من در عملیات ثامن اائمه که شکست حصر آبادان بود، حضور نداشتم و در باقی عملیات‌های مطرح دفاع مقدس حضور داشتم.

شهید باقری جوان‌ترین فرمانده جنگ بودند و به سقای بسیجیان معروف شدند. داستان این لقب چه بود؟

باقری: پدر ما یک بار از اخوی پرسیدند در جبهه چه می‌کنید که تا این اندازه سرت شلوغ است که اخوی گفتند من به بسیجیان آب می‌دهم زیرا هوا در خوزستان گرم است. هر چه پدر اصرار کرده بود که واقعا کارت چیست نتوانستند پی به مسئولیت ایشان ببرد و اخوی می‌گفتند من سقا هستم. وقتی این موضوع نقل شد این لقب بر اخوی ما باق ماند.

در خصوص این لقب که شهید باقری نابغهٔ جنگ بودند، توضیح بدهید

باقری: من به عنوان برادر ایشان نباید این مسئله را بیان کنم ولی واقعا معتقدم اگر در جنگ ما نیرو و عنصری که در طراحی و برنامه ریزی آینده نگرانه جنگ فعالیت درخور توجهی داشته باشد و کار اساسی کرده باشد، به تعداد ۴-۳ تن بیشتر نخواهند بود و یکی از آن‌ها شهید باقری بود.

آقای محسن رضایی، آقای رشید، آقای صفوی، شهید صیاد شیرازی و... نیز از جمله افرادی بودند که در جنگ چنین نقشی داشتند، شهید باقری در بین این‌ها تمایز داشت از این جهت که انسانی چند بعدی بود. برخی از این دوستان که نام بردم در هدایت عملیات در لحظات حساس که نیرو‌ها نیاز به تصمیم درست داشتند، منحصر به فرد بودند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


برخی از دوستان در سازمان دهی یگان‌ها، تخصص‌ها، رسته‌ها، آموزش و ایجاد تشکیلات قدرتمند بودند، برخی در پشتیبانی از رزمندگان ابداع و ابتکار داشتند. شهید باقری در تمام این ابعاد توانمند بود و چیز بسیار عجیبی بود. سازماندهی دسته پیاده در یگان‌های رزمی سپاه که ۲۲ نفره شد، اینکه عناصر دسته چه کسانی باشند و چه ویژگی‌هایی داشته باشند، چه آرایشی داشته باشند و... بر عهده شهید باقری بود. دست خطش هم موجود است.

سازمان رزم سپاه امری دیکته شده و سیستم مستشاری نبود، در خصوص توپخانه، مهندسی، ادوات، خمپاره انداز‌ها، اطلاعات عملیات و... شهید باقری نابغه بود، در خصوص اطلاعات عملیات شهید باقری آغازگر و در واقع ابداع کننده و تشکیل دهنده اطلاعات عملیات بود، ایشان در حوزه سازماندهی موثر‌ترین فرد در بین دوستان بود.

شهید باقری در حوزه هدایت عملیات، برنامه ریزی عملیات‌های مداوم برای توقف دشم نیز فعالیت هوشمندانه‌ای داشت. در آبان و آذر ماه سال ۵۹ دشمن در حال پیشروی بود که با راهبردی از پیشرفت دشمن جلوگیری شد؛ تعداد بسیاری عملیات‌های کوچک کوچک برنامه ریزی و اجرا شد تا این نتیجه حاصل شد که از پیشروی دشمن جلوگیری شود.

اینکه این عملیات‌ها کجا باشد، چگونه به یکدیگر دوخته شود تا به نتیجه برسد، حاصل تلاش شهید باقری بود؛ البته دوستان حضور داشتند و تاثیرگذار هم بودند، لذا از جهت همه بعدی بودن در شهید باقری منحصر به فرد بود و لقب نابغه جنگ به این دلیل به وی اطلاق شد.

۹ بهمن ماه سال ۶۱ در فکه روز شهادت حسن باقری چه اتفاقی افتاد؟

باقری: ۸ بهمن ماه فرماندهان ارتش و سپاه برای شرفیابی به محضر حضرت امام (ره) عازم تهران شدند، ما در حال جستجو و انتخاب بهترین منطقه عملیاتی و راهکارهای عملیاتی در بین ۴-۳ گزینه موجود در منطقه بین فکه تا دهلران بودیم، قرار بود همین جمعی هم که تعدادی شهید و تعدادی هم مجروح شدند برای دیدار امام بروند. شهید باقری با رفتن به تهران مخالفت کرد و گفت بروم چه جوابی به حضرت امام (ره) بدهم.

بسیجیان در دوره‌های ۴-۳ ماهه به جبهه می‌آمدند، آن‌ها آماده عملیات بودند ولیکن محور عملیات قطعی نشده بود. شهید باقری گمان می‌کرد ۲۴ ساعت که به تهران برود عملیات لطمه می‌بیند و اگر حضرت امام (ره) از روند عملیات بپرسند پاسخ قطعی نخواهند داشت و این امر برای شهید باقری امری مطلوب نبود.

شهید باقری عنوان کرد قصد ادامه کار دارد، لذا از جانب قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء آن زمان شهید باقری و شهید بقایی و تعدادی دیگر برای شناسایی در منطقه شمال فکه ماندند. صبح در قرارگاه خاتم جمع شدیم و با دو جیپ به سمت محل مورد نظر حرکت کردیم، در دیدگاهی شروع به دیدن منطقه و ارزیابی محورهای مختلف کردیم، ابهاماتی وجود داشت و ما در حال بررسی ابهامات و ارزیابی بودیم. داشتیم بررسی و بحث می‌کردیم.

دشمن به شلیک خمپاره و... مشغول بود و طبق عادت کسی به این مسئله اهمیت نمی‌داد چرا که این موضوع امری عادی در جبهه بود. که آن حادثه اتفاق افتاد و از ۸ نفر ۵ تن به شهادت رسیدند. شهید باقری، شهید بقایی، شهید قلاوند، شهید رضوانی و شهید مومنیان از این جمع به شهادت رسیدند.

آقای پالاش و صفاری مجروح شدند، من به دلیل یک اتفاق از این جمع فاصله داشتم که در این حادثه صدمه ایی ندیدم. نحوه اطلاع رسانی هم به این گونه بود که می‌توان گفت پدر و مادر ما نیز همانند بسیاری از خانواده شهدا این الهام به. من به داخل قرارگاه آمدم و وقتی شهادت وی قطعی شد قرار بر این شد که این خبر از طریق رادیو و تلویزیون اعلام شود اما قبل از آن به من گفتند قبلش شما به خانواده اطلاع بدهید.

وقتی با مادرم تماس گرفتم در ۳-۲ کلمه اول پرسیدند اتفاقی افتاده است، من گفتم اخوی ترکش خورده است و زخمی شد که مادرم گفت شهید شده است، قطعا شهید شده است. این طور نیست؟ من هم تائید کردم که مادر گفتند من از صبح دلم پیش غلام حسین بود. همواره این طور بوده است که به مادران یا پدران شهادت فرزندان آن‌ها الهام می‌شد.

عکسی که شما در قبر برادر شهید خود خوابیدید، موجود است. قضیه چه بود؟

باقری: در زمان تدفین اخوی من احساس کردم ممکن است چند وقت دیگر نوبت من شود، رفتم در قبر خوابیدم و دعایی خواندم. صلوات فرستادم و بلند شدم.

فکر می‌کردید واقعا شهید شوید؟

باقری: بله؛ من فکر نمی‌کردم زنده بمانم.

واحد اطلاعات عملیات با چه هدفی ایجاد شد؟

باقری: کشور ما در پدیده تهاجم دشمن به خاک سرزمین، کاملا غافلگیر شد البته اخبار و اطلاعاتی وجود داشت که بعد‌ها به این اسناد دسترسی پیدا کردیم. تحرکات مرزی از عراقی‌ها دیده می‌شد، به پاسگاه‌ها تعرض شده بود و....، در آن زمان بنی صدر به عنوان رئیس جمهور فرمانده کل قوا بود و در پاسخ به نامه‌های سپاه و توضیحات حضوری افرادی هم چون آقای شمخانی بیان کرد عقل شما نمی‌رسد و شما هم قصد تحریک عراق را دارید.

در این شرایط جنگی آغاز شد و دشمن محورهای مختلفی را مورد هدف قرار داد و در خوزستان به عنوان هدف اصلی عمق زیادی در‌‌ همان هفته اول گرفت. ارتش به عنوان مسئول دفاع از کشور با این حادثه مهم مواجه شد، کمبود‌ها و مشکلات وجود داشت، نیروهای مردمی و سپاه به جبهه آمدند، این دشمن کاملا ناشناخته بود و این سرزمین نیز برای خیل بسیجیان، پاسداران و رزمندگان ناشناخته بود. زیرا از تبریز و مشهد و تهران آمده بودند.

تشخیص شهید باقری بر این بود که مقدم بر همه چیز این است که بتوانیم این سرزمین و دشمن را شناسایی کنیم، این مبنای تشکیل اطلاعات عملیات شد؛ اطلاعات به معنای اطلاعات امنیتی، کار گروهک‌ها و... اطلاق می‌شد که شهید باقری لفظ اطلاعات عملیات را ابداع کرد که به طور مستقیم به عملیات مربوط می‌شود.

در اطلاعات عملیات سلسله فعالیت‌ها به موازات یکدیگر آغاز شد؛ در مهر سال ۵۹ که من به جبهه رفتم احساس می‌کردم بسیاری اقدامات صورت گرفته است و طوری نشان داده می‌شد که افراد ۳-۲ سال است بر این مسئله کار می‌کنند؛ سرعت رشد اطلاعات عملیات در سپاه در جبهه خوزستان بسیار بالا بود به نحوی که بعد از ۵-۴ ماه بعد از شروع جنگ تقریبا تسلط خوبی توسط عناصر اطلاعات عملیات صورت گرفته بود.

فعالیت‌هایی هم چون شناسایی جبهه‌ها توسط تیم‌هایی که شبانه به شناسایی می‌رفتند، ترسیم محدوده پیشروی دشمن، محل‌ها و مقرهای فرماندهی و آب و سوخت و... دشمن، نقاط ضعف و نقاط قوت دشمن، استفاده از عکس هوایی که توسط ارتش گرفته می‌شد و باید این عکس‌ها تفسیر می‌شدند. تسلط بچه‌های بسیجی و سپاهی به این تفسیر عکس، بازجویی از اسرا، شنود ارتباطات دشمن و.... از جمله اقداماتی بود که در اطلاعات عملیات در ۶ ماه ابتدایی جنگ شکل گرفت.

این فعالیت‌ها که در سرنوشت جنگ بسیار موثر بود، یکی از نقاط قوت سپاه و رزمندگان جمهوری اسلامی شمرده می‌شد که نسبت به زمین و دشمن تسلط فوق العاده ایی داشتند؛ ما از جهت تدارکات، امکانات مالی، نیروی آموزش دیده، داشتن حامیان خارجی و... به شدت در مضیقه بودیم ولیکن نقاط قوتی داشتیم که مهم‌ترین آن اطلاعات عملیات بود.

به جرات می‌توان گفت قوی‌ترین واحد اطلاعاتی در نیروهای مسلحی که می‌توان تصور کرد را در جنگ داشتیم، اطلاعات عملیات توسط شهید باقری پایه گذاری شد و رشد کرد، شهید باقری به مرور از کسوت اطلاعاتی به کسوت فرماندهی نقل مکان کرد. دوستان اطلاعات عملیات را ادامه دادند و شاهکارهای بزرگی در جنگ همانند والفجر ۸ فاو تا پایان جنگ داریم.

به نظر شما دولت وقت آن طور که باید و شاید پای جنگ بود؟

باقری: نه، البته تلاش‌ها و پشتیبانی‌هایی از جبهه صورت می‌گرفت ولیکن معتقد بودیم که بیش از این‌ها باید از جبهه پشتیبانی می‌شد، ما کشوری با جمعیتی ۳ برابر عراق بودیم، ولی جمعیت رزمنده عراقی‌ها همواره ۲ برابر کشور ما بود. این نشان می‌دهد در عراق تا چه اندازه به جنگ اهمیت داده می‌شود و مردم به جبهه گسیل می‌شوند.

ممکن است اگر تهدید بالقوه یا بالفعلی پیش آید چنین تصمیمی اتخاذ کنیم؟

باقری: در سال‌های اخیر مشابه این قضیه اتفاق افتاد؛ گروهک پ. ک. ک که گروهی ضد انقلاب کردی بود در دهه ۸۰ با ایجاد شعبه ایی به نام پژاک سعی در ایجاد ناامنی‌هایی در استان آذربایجان غربی و کردستان داشت؛ این گروهک توانسته بود در مناطق مرزی که جاده و حضور ثابت نداشتیم، حضوری پیدا کنند و در حدی ایجاد ناامنی کرده بودند و شهرهای مرزی از توسعه محروم شده بودند

مجددا نیروی زمینی سپاه در این منطقه حضور پیدا کرد و این مسولیت ادامه دارد و ما طی ۵ سال گذشته نیروی زمینی سپاه‌مان عملیات‌های بسیار موفقی در این مناطق انجام داده است و تلفات بسیار خوبی گرفت و مرکزیت این گروهک در داخل خاک عراق در تهدید ما است؛ ما به این‌ها علام کردیم چنان چه موردی از ناامنی در کشور ما ایجاد شود، مرکزیت شما مورد تهاجم قرار خواهد گرفت، در طی ۳-۲ سال گذشته امنیت خوبی در این مناطق حاکم است. ما کاملا بر این گروه و سایر گروهک‌هایی که احتمال می‌دهیم فعالیت‌های ایجاد ناامنی داشته باشند تسلط داریم.

در خصوص داعش نیز چنین چیزی وجود داشته است؟ یا پیغامی به آن‌ها داده شود؟

باقری: بله، ما خطوط قرمزی را در مقابل حوادث اخیر عراق داریم، البته اعلام رسمی نکرده‌ایم؛ از جمله اینکه یک حاشیه امنیتی برای مرز کشور قائل هستیم، اگر این گروهک یا هر عنصر تهدید کننده ایی به مرزهای جمهوری اسلامی نزدیک شود در یک اقدام دفاع مقتدارنه مرزی، آن را منهدم خواهیم کرد. این را درک کردند و الان هم آخرین جایی که در استان دیاله عراق آمده‌اند تقریبا با مرز ما ۴۰ کیلومتر فاصله دارد؛ این حریم ۴۰ کیلومتری را حفظ کردند و به سمت مرز ما نیامدند؛ رئیس جمهور کشور نیز اعلام کرد ما برای عتبات عالیات و مرقدهای ائمه اطهار (ع) در عراق خط قرمز قائل هستیم، طبیعتا اگر تهدید جدی نسبت به این مراکز باشد تصمیم جمهوری اسلامی ایران متفاوت خواهد بود؛ در حد فعلی کمک‌های مستشاری و آموزشی و راهنمایی و پشتیبانی عمومی کفایت می‌کرده است ولی اگر وارد خطوط قرمز ما شوند به طور طبیعی از محدوده امنیتی خود دفاع خواهیم کرد.

پر غرور‌ترین عملیات ایران در زمان جنگ را فتح فاو می‌دانید؟

باقری: البته همه عملیات‌ها غرور افرین بود و زیبایی و شیرینی خود را داشت؛ عملیات فاو برای اطلاعاتی‌ها بسیار شیرین بود؛ دلایل مختلفی وجود داشت. در واقع عملیاتی به این وسعت آغاز شد و عراق کامل غافلگیر شد؛ ۱ سال برای شناسایی یک منطقه زمان صرف شد و ۸۰۰ بار غواصان عرض اروند را برای شناسایی طی کردند و برگشتند در حالی که عراقی‌ها متوجه نشدند.

در عملیاتی که نیروی ایران ناکام مانده باشد، حضور داشتید؟

باقری: بله؛ عملیات والفجر مقدماتی و والفجر ۱ دو عملیات ناکام ما بود؛ در آخر بهمن، یا اوایل اسفند سال ۶۱ و اوایل سال ۶۲ در منطقه فکه و عین خوش و دهلران صورت گرفت که بسیار تلخ بود البته از دشمن انهدام خوبی صورت گرفت و تلفات بسیاری به دشمن وارد شد؛ از این جهت که به اهداف عملیات دست نیافتیم تلخی خود را داشت.

علل ناموفق بودن این دو عملیات متفاوت است؛ این عملیات اولین یا دومین عملیات بعد از عملیات رمضان بود به صورت تک جبهه‌ای بود که مستقیم و رو در روی دشمن جنگیدیم؛ با موانع متعددی از دشمن مواجه شدیم؛ عقبه ما از بین رمل‌ها بود و امکان پشتیبانی وجود نداشت؛ تجاربی برای نبردهای بعد کسب شد.

اینکه کسی جرات تعرض به مرزهای جمهوری اسلامی ایران را ندارد، در چارچوب جنگ روانی است یا واقعیت دارد؟

باقری: این امر واقعیت دارد؛ وقتی سخن از تعرض به مرز می‌شود امکان دارد گروهکی به تعداد ۵۰-۴۰ نفر به پاسگاه مرزی ما حمله کند، مثل اتفاقی که یک ماه پیش در منطقه سراوان افتاد. چنین اتفاقاتی ممکن است رخ دهد؛ این گروهک عقبه ندارد به این معنا که نگران عواقب یک جنگ باشد؛ اینکه ادعا می‌شود کسی جرات تهاجم به کشور ایران را ندارد به این دلیل است که جنگ تبعات و بار حقوقی خاص خود را دارد.

اگر کشوری به کشور همسایه خود تهاجم کند طبیعتا باید بررسی کند نحوهٔ خاتمه دادن این جنگ چگونه است؛ اکثر استراتژیست‌های دنیا معتقد هستند نحوهٔ خاتمه دادن جنگ باید قبل از شروع جنگ تعیین شود والا جورج بوش بی‌عقل در عراق جنگی را آغاز می‌کند که نمی‌داند چگونه آن را پایان دهد؛ ۸ سال تلفات می‌دهد و در ‌‌نهایت دم خود را بر کول می‌گذارد و می‌رود. یا در افغانستان همین طور و یا صدام جنگی می‌کند که نمی‌داند باید چگونه تمامش بکند.


واکنش کاربران شبکه‌های اجتماعی به بنرهای ضد‌‌آمریکایی در تهران


حضور علی مطهری در نماز جماعت اهل سنت و واکنش حمید رسایی


زنان تاجیک را در عراق و سوریه به بردگی جنسی می‌فروشند


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016