سه شنبه 9 شهریور 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
7 خرداد» برباد رفتگان! احمد وحدت خواه
21 اردیبهشت» !Hello Mr. Khamenei احمد وحدت‌خواه
پرخواننده ترین ها

نوای موسیقی یا شیون مرگ! احمد وحدت‌خواه

احمد وحدت‌خواه
برای آخوندهای حاکم که محتویات مغز انسان ایرانی را چیزی جز مشتی خرافات و خزعبلات مذهبی نمی‌خواهند نیروی پرقدرت و روحیه برانگیز موسیقی امری مانند تماس با عالم غیب محسوب می‌شود. امری که ارتجاع دینی آن را سرمایه کاسبی و در انحصار خود می‌داند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه خبرنامه گویا

پروفسور هرمز فرهت که پیش از کوچ به دیار تبعید و گرفتن کرسی آموزش تاریخ موسیقی ایرانی در دانشگاه ایرلند سالهای پیش از انقلاب مصیبت بار اسلامی ریاست دانشکده موسیقی دانشگاه تهران را به عهده داشت در سخنرانی اخیر خود در کانون ایران در لندن کلامی نیز در علل مخالفت سنتی آخوند جماعت با این هنر جهانی ایراد کرد.

به گفته ایشان، ظاهر قضیه چنین است که از دید قشریون مذهبی اجرای موسیقی و رقص و آواز با لهو و لعب و عیاشی و میگساری مترادف است و این اعمال ساحت پاک دین مورد ادعای آنها را گویا آلوده می سازد و جز معصیت و گناه مفهومی ندارد.

با این حال پروفسور فرهت به درستی به این نکته اشاره کرد که تعصب ملایان نسبت به موسیقی پیش از آنکه ربطی به فعل حرام و صواب داشته باشد ناشی از عدم درک آنها از چگونگی آفرینش این هنر در ذات انسان و انتقال آن به همنوع خود و مهمتر از آن برانگیختن احساسات و هیجانات روحی در میان آدمیان می باشد.

برای قرنهای متمادی استفاده از این اثر و خاصیت موسیقی به تهیه سرود ملی و نواختن آن برای دادن حس غرور به ملتها و ساختن مارش های نظامی برای دادن روحیه نبرد در مقابل دشمنان آب و خاک منجر شده است.

اما در موضوع شاخ و شانه کشیدن آخوند علم الهدی در مخالفت با برگزاری هرگونه کنسرت موسیقی در شهر مشهد که این روزها او و داماد بدنام و تبهکارش مانند دوران غرب وحشی کلانتران آن محل شده اند نظر استاد محترم هرمز فرهت کاملا به جا و درست است. اما کافی نیست.

موسیقی را به هنر آمیزش صوت و صدا با سکوت تعریف کرده اند. امواج آفریده شده توسط آلات گوناگون موسیقی با ریتم های موزون و در غالب دستگاه های سنتی و مدرن پس از دریافت آنها توسط حس شنوایی انسان انواع مختلف احساسات شادی آفرین و یا غم انگیز را توسط سلسله اعصاب به مغز و نهایتا ناخودآگاه ما منتقل می کنند. صدا نیز مانند حس بویایی و بینایی یادآور خاطرات انسان با حوادث و شرایطی است که او را با زمان و مکان و درک از زنده بودن او پیوند می دهد.

در واکنش به این روند و اثرات آن انسان دچار هیجانات روحی و یافتن صدای درونی خود و نوعی حس آزادی از جهان مادی می شود که به زبان دیگر به آن خلسه می گویند.

انسانهای اولیه به کمک کوبیدن بر روی طبل و رقص بر دور آتش از این خاصیت موسیقی و آفریدن صدا در حقیقت کسب نیرو و روحیه در مقابله با طبیعت سرکش و حیوانات درنده برای بقای خود را جستجو میکرده اند.

امروز نیز مفهوم موسیقی و اجرای آن جز بیان همان احساس ها اما در مقابله با اجزای متفاوت و مشکلات تمدن نوین بشری و داشتن آرزو یا امید برای ادامه زندگی نیست. و این دقیقا همان چیزی است که متعصبین مذهبی را به مخالفت با آن بر می انگیزد.

برای آخوندهای حاکم که محتویات مغز انسان ایرانی را چیزی جز مشتی خرافات و خزعبلات مذهبی نمی خواهند نیروی پرقدرت و روحیه برانگیز موسیقی امری مانند تماس با عالم غیب محسوب می شود. امری که ارتجاع دینی آن را سرمایه کاسبی و در انحصار خود می داند.

به عبارت دیگر نوای زندگی آفرین موسیقی در مقابل شیون مرگ آنها قد علم می کند و این پذیرفتنی نیست.

بی جهت نیست که آخوند علم الهدی در توجیه مخالفت خود با برگزاری کنسرت های موسیقی گفته است «جوانی که به موسیقی گوش می دهد دیگر حاضر به رفتن روی مین نیست»!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016