گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
24 خرداد» اسناد بیبیسی؛ له یا علیه آیتالله خمینی؟ حمید فرخنده 14 خرداد» هنر برای هنر، حمید فرخنده
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! دفاع مقدس یا حمله ناموفق؟ حمید فرخندهمگر می شود اگر دفاعی مقدس باشد آن را خاتمه داد؟ اگر پای دفاع از تمامیت ارضی کشور در میان باشد مگر می توان آن را با پذیرش یک قطعنامه یا نوشیدن جامی زهر پایان داد؟ اصولا مگر شش سال جنگیدن در مناطق مرزی کشور همسایه برای پیش روی در خاک آنها دفاع است که مقدس باشد یا نباشد؟
hamidfarkhondeh@hotmail.com اگر "دفاع مقدس" را مبارزه نیروهای مسلح و مردمی یک ملت برای بیرون راندن قوای متجاوز و آزادی مناطق اشغال شده توسط نیروهای بیگانه بدانیم، از هشت سال جنگ ایران و عراق که از آن بعنوان طولانی ترین جنگ متعارف قرن بیستم یاد می شود، تنها یک سال و نه ماه آن یعنی تا آزادسازی خرمشهر، دفاعی مقدس بود. بیش از ۶ سال آن جز تلاشی ناموفق و نامقدس برای اشغال بخشی از کشور عراق با استراتژی صدور انقلاب، نبود. پیروزی غرورآفرین نیروهای ایرانی در آزادسازی خرمشهر جای خود را به شکست های پی در پی برای تصرف بصره داد. "ظفرها"ی یک، دو و.... تلاشی بود برای خرد کردن شکست، تا شاید افکار عمومی بتواند آن را راحت تر هضم کند. از مسئولیت صدام حسین در آغاز جنگ که بگذریم، ادامه جنگ در خاک عراق نه دیگر دفاع نام داشت و نه مقدس بود. تجاوز به خاک هیچ کشوری مقدس نیست جز در برگ های تاریخی که بفرمان متجاوزان نوشته شده است. آنقدر از واژه "دفاع مقدس" شب و روز در رادیو و تلویزیون کشور، مطبوعات و دیگر رساناهای عمومی تکرار کردند تا به زور واژه و ضرب تکرار ادامه جنگی ویرانگر را که به قیمت جان صدها هزار جوان ایرانی و عراقی و ویرانی تاسیسات زیربنایی و نابودی بخش بزرگی از دارایی های ملی دو کشور انجامید، در اذهان عمومی بعنوان "دفاع مقدس" جا بیندازند. برای بستن دهان منتقدان جنگ در خاک عراق، که از دفاع به تجاوز تبدیل شده بود، حمله را "دفاع" نامیدند و برای محکم کاری که هیچکس اجازه به زیرسوال بردن ادامه جنگ به خود ندهد، آن را "مقدس" نامیدند. بدین وسیله منتقدین ادامه جنگ در خاک عراق، معترضین به امری "مقدس" بودند و پیشاپیش محکوم. مگر می شود اگر دفاعی مقدس باشد آن را خاتمه داد؟ اگر پای دفاع از تمامیت ارضی کشور در میان باشد مگر می توان آن را با پذیرش یک قطعنامه یا نوشیدن جامی زهر پایان داد؟ اصولا مگر شش سال جنگیدن در مناطق مرزی کشور همسایه برای پیش روی در خاک آنها دفاع است که مقدس باشد یا نباشد؟ دفاع، خود چنان مقدس است که به پیشوند و پسوند احتیاج ندارد. به همین دلیل زمانی که مدافعان خرمشهر با چنگ و دندان برای سقوط نکردن آن شهر تلاش می کردند یا زمانی که حمله برای آزادسازی خرمشهر و دیگر بخش های اشغال شده خاک کشور در جریان بود بفکر هیچکس خطور نمی کرد دنبال واژه بگردد برای عظمت دادن به حمله آنزمان نیروهای ایرانی به اشغالگران عراقی. البته زمانی دنبال واژه گشتند که خوشباوری اشغال آسان بخش هایی از خاک عراق و بویژه بصره شیعه نشین با سد مقاوم نیروهای عراقی روبرو شد و همزمان صدای اعتراض ها در داخل کشور به ادامه جنگ شنیده شد. درست است که آیت الله خمینی مسئولیت خود را پذیرفت و با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به آن پایان داد، اما بسیاری دیگر از مسئولین سیاسی و نظامی نیز در کشیده شدن جنگ به خاک عراق و به کشتن دادن صدها هزار نفر از جوانان ایران و محروم کردن کشور از توسعه و برباد دادن درآمد ملی کشور که به پای جنگی تجاوزکارانه تلف شد، مقصرند. آنها باید روزی از زیر پوشش "دفاع مقدس" بیرون آیند و هم از نظر سیاسی هم از از جنبه نظامی پاسخگوی شش سال حمله شکست خورده به خاک عراق باشند. در میان مردم ایران نیز هستند بخش بزرگی که باوجود اینکه خود در انقلاب شرکت کردند و شاهد تظاهرات سرتاسری در همه شهرها و حتی بسیاری از روستاهای کشور علیه شاه بودند، بعد از اینکه انقلاب آن آزادی و برابری که رهبران آن وعده می دادند محقق نشد، بجای پذیرش نقش، سهم و مسئولیت خود و مردم ایران در انقلاب، یا آن را توطئه امریکا و کشورهای مهم غربی در کنفرانس گوادولوپ می دانند و یا "فتنه خمینی" می نامند که با مسافرت ژنرال امریکایی هایزر به ایران و میانجیگری وی برای توافق بین سران انقلاب و فرماندهان ارتش، عملی شد. آنها کنفرانس گوادولوپ یا مسافرت هایزر را نه نتیجه حرکت روز افزون انقلابی در سرتاسر ایران که از یکسال پیش شروع شده بود، بلکه با جابجایی تقدم و تاخر و علت و معلول در این اتفاقات، انقلاب ایران را نقشه ای طراحی شده در این کنفرانس ها و مسافرت ها می دانند! Copyright: gooya.com 2016
|