سه شنبه 30 شهریور 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

دفاع مقدس یا حمله ناموفق؟ حمید فرخنده

حمید فرخنده
مگر می شود اگر دفاعی مقدس باشد آن را خاتمه داد؟ اگر پای دفاع از تمامیت ارضی کشور در میان باشد مگر می توان آن را با پذیرش یک قطعنامه یا نوشیدن جامی زهر پایان داد؟ اصولا مگر شش سال جنگیدن در مناطق مرزی کشور همسایه برای پیش روی در خاک آنها دفاع است که مقدس باشد یا نباشد؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


hamidfarkhondeh@hotmail.com

اگر "دفاع مقدس" را مبارزه نیروهای مسلح و مردمی یک ملت برای بیرون راندن قوای متجاوز و آزادی مناطق اشغال شده توسط نیروهای بیگانه بدانیم، از هشت سال جنگ ایران و عراق که از آن بعنوان طولانی ترین جنگ متعارف قرن بیستم یاد می شود، تنها یک سال و نه ماه آن یعنی تا آزادسازی خرمشهر، دفاعی مقدس بود. بیش از ۶ سال آن جز تلاشی ناموفق و نامقدس برای اشغال بخشی از کشور عراق با استراتژی صدور انقلاب، نبود. پیروزی غرورآفرین نیروهای ایرانی در آزادسازی خرمشهر جای خود را به شکست های پی در پی برای تصرف بصره داد. "ظفرها"ی یک، دو و.... تلاشی بود برای خرد کردن شکست، تا شاید افکار عمومی بتواند آن را راحت تر هضم کند. از مسئولیت صدام حسین در آغاز جنگ که بگذریم، ادامه جنگ در خاک عراق نه دیگر دفاع نام داشت و نه مقدس بود. تجاوز به خاک هیچ کشوری مقدس نیست جز در برگ های تاریخی که بفرمان متجاوزان نوشته شده است. آنقدر از واژه "دفاع مقدس" شب و روز در رادیو و تلویزیون کشور، مطبوعات و دیگر رساناهای عمومی تکرار کردند تا به زور واژه و ضرب تکرار ادامه جنگی ویرانگر را که به قیمت جان صدها هزار جوان ایرانی و عراقی و ویرانی تاسیسات زیربنایی و نابودی بخش بزرگی از دارایی های ملی دو کشور انجامید، در اذهان عمومی بعنوان "دفاع مقدس" جا بیندازند. برای بستن دهان منتقدان جنگ در خاک عراق، که از دفاع به تجاوز تبدیل شده بود، حمله را "دفاع" نامیدند و برای محکم کاری که هیچکس اجازه به زیرسوال بردن ادامه جنگ به خود ندهد، آن را "مقدس" نامیدند. بدین وسیله منتقدین ادامه جنگ در خاک عراق، معترضین به امری "مقدس" بودند و پیشاپیش محکوم.

مگر می شود اگر دفاعی مقدس باشد آن را خاتمه داد؟ اگر پای دفاع از تمامیت ارضی کشور در میان باشد مگر می توان آن را با پذیرش یک قطعنامه یا نوشیدن جامی زهر پایان داد؟ اصولا مگر شش سال جنگیدن در مناطق مرزی کشور همسایه برای پیش روی در خاک آنها دفاع است که مقدس باشد یا نباشد؟ دفاع، خود چنان مقدس است که به پیشوند و پسوند احتیاج ندارد. به همین دلیل زمانی که مدافعان خرمشهر با چنگ و دندان برای سقوط نکردن آن شهر تلاش می کردند یا زمانی که حمله برای آزادسازی خرمشهر و دیگر بخش های اشغال شده خاک کشور در جریان بود بفکر هیچکس خطور نمی کرد دنبال واژه بگردد برای عظمت دادن به حمله آنزمان نیروهای ایرانی به اشغالگران عراقی. البته زمانی دنبال واژه گشتند که خوشباوری اشغال آسان بخش هایی از خاک عراق و بویژه بصره شیعه نشین با سد مقاوم نیروهای عراقی روبرو شد و همزمان صدای اعتراض ها در داخل کشور به ادامه جنگ شنیده شد. درست است که آیت الله خمینی مسئولیت خود را پذیرفت و با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به آن پایان داد، اما بسیاری دیگر از مسئولین سیاسی و نظامی نیز در کشیده شدن جنگ به خاک عراق و به کشتن دادن صدها هزار نفر از جوانان ایران و محروم کردن کشور از توسعه و برباد دادن درآمد ملی کشور که به پای جنگی تجاوزکارانه تلف شد، مقصرند. آنها باید روزی از زیر پوشش "دفاع مقدس" بیرون آیند و هم از نظر سیاسی هم از از جنبه نظامی پاسخگوی شش سال حمله شکست خورده به خاک عراق باشند.

مسئولیت گریزی یا بازی با واژه ها برای پیروزی جلوه دادن شکست ها یکی از معضلات فرهنگی ماست که محدود به حاکمان نمی شود. مجاهدین خلق نیز آغاز افول ابدی خود را فروغ جاویدان می نامند و از آن دفاع می کنند. البته آن زمان که این عملیات را شروع کردند واقعا فکر می کردند عملیاتی موفق و پر فروغ خواهند داشت، ولی آنها هرگز درمورد این عملیات که در تاریخ عملیات جنگی خودکشی بزرگ نظامی نامیده می شود نه توضیحی داده اند و نه لااقل مسئولین به کشتن دادن هزاران نفر، بدون اینکه به حداقلی از برنامه های از پیش تعین شده خود از عملیات دست یابند، پاسخگو بوده اند. یکی از شاهکارهای نظامی این عملیات ابتکار مریم رجوی برای جبران کمبود خودروهای زرهی سازمان در آستانه عملیات فروج جاویدان است. عملیاتی که قرار بود طی ۴۸ ساعت از مرزهای غربی کشور شروع شود و با تصرف تهران خاتمه یابد. ظاهرا برای حل مشکل کمبود خودروهای زرهی خانم مریم رجوی دستور می دهند با جوش دادن یک ورقه فلزی دور وانت بارهای سازمان آنها را به خودروی زرهی تبدیل کنند! خودروهایی که هرکدام با سرنشینان تفنگ بدست خود راهی تنگه "چهار زِبَر" در غرب کرمانشاه می شوند و بدون اینکه بتوانند حتی یک گلوله شلیک کنند توسط توپخانه هوانیروز به فرماندهی سرهنگ صیاد شیرازی مورد هدف قرار می گیرند و یکی پس از دیگری منهدم و سرنشینان آنها کشته می شوند. از استراتژی رؤیاگونه مجاهدین و خام اندیشی کودکانه آنها برای فتح تهران که بگذریم، اگر اندکی دسیپلین نظامی و مسئولیت پذیری در این سازمان حکمفرما بود آیا نباید خانم رجوی توبیخ می شد و برای این شاهکار نظامی خود مورد بازخواست قرار می گرفت؟

در میان مردم ایران نیز هستند بخش بزرگی که باوجود اینکه خود در انقلاب شرکت کردند و شاهد تظاهرات سرتاسری در همه شهرها و حتی بسیاری از روستاهای کشور علیه شاه بودند، بعد از اینکه انقلاب آن آزادی و برابری که رهبران آن وعده می دادند محقق نشد، بجای پذیرش نقش، سهم و مسئولیت خود و مردم ایران در انقلاب، یا آن را توطئه امریکا و کشورهای مهم غربی در کنفرانس گوادولوپ می دانند و یا "فتنه خمینی" می نامند که با مسافرت ژنرال امریکایی هایزر به ایران و میانجیگری وی برای توافق بین سران انقلاب و فرماندهان ارتش، عملی شد. آنها کنفرانس گوادولوپ یا مسافرت هایزر را نه نتیجه حرکت روز افزون انقلابی در سرتاسر ایران که از یکسال پیش شروع شده بود، بلکه با جابجایی تقدم و تاخر و علت و معلول در این اتفاقات، انقلاب ایران را نقشه ای طراحی شده در این کنفرانس ها و مسافرت ها می دانند!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016