گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
3 مهر» مشاور ارشد دادستان کل کشور: اعدامهای دهه ۶۰ از معجزات ولی فقیه بود3 مهر» گزارش مراسم سومین سالگرد به رسمیت شناختن کشتار تابستان ۶۷ در کانادا (+ عکس)
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ناگفتههای یک مقام قضایی از اعدامهای سال ۶۷
محمدابراهیم نكونام، مشاور ارشد دادستان كل كشور است. او به دلیل آنكه در سالهای پایانی دهه ٦٠ نیز در دستگاه قضا حضور داشته خاطراتی از نحوه برخورد نظام با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) دارد و از رفتاری كه با زندانیان برسرموضع منافقین شد دفاع میكند. چكیده مصاحبه نكونام با میزان به انتخاب روزنامه اعتماد در ادامه میآید. • آمار هموطنان ما كه توسط منافقین به شهادت رسیدند تقریبا نزدیك ٢٠ هزار نفر است، البته این آمار علاوه بر افرادی است كه به فیض جانبازی نایل شدند. • در قانون مجازات اسلامی وقت عنوان شده بود هرشخص یا گروهی علیه جمهوری اسلامی ایران اقدام مسلحانه كنند محارب هستند. منافقین خیلی راحت سوار ماشین و موتور میشدند و بدون برنامهریزی قبلی هركسی كه میخواستند، به گلوله و رگبار میبستند. نظام با این افراد باید چه كار میكرد؟ اكثر آنها با اقبال مردم و اراده جدی دستگاه قضایی و حاكمیت یا دستگیر شدند یا در همان سالهای ٦١ پا به فرار از كشور گذاشتند. اكثر دستگیرشدگان عمدتا هم مرتكب قتل و جنایت شده بودند عمدتا محكوم به اعدام بودند. بعضی از آنها كه حاضر به توبه نشدند سالهای ٦٠ و ٦١ اعدام شدند و حكم اعدام عده زیادی از آنها كه با جمهوری اسلامی ایران همكاری میكردند، تقلیل پیدا كرد. • بنده آن زمان كه جانشین دادستان انقلاب در كرمان بودم، متهمی داشتم كه بیش از ٢٠٠ نفر از هواداران گروهك را در تهران، اصفهان، ایرانشهر و زاهدان به ما معرفی كرد. به جرات میتوانم بگویم كه این فرد چندین انبار اسلحه از منافقین به ما تحویل داد. امثال او خیلی زیاد بودند، این فرد كه سابقه هفت ماه عضویت در آن سازمان جهنمی را داشت به دلیل همكاری با جمهوری اسلامی ایران با وجود اینكه جنایات زیادی را به گفته خود مرتكب شده بود، از اعدام رهایی یافت و به زندان محكوم شد. چهار پنج ماه با ما همكاری كرد و او را هم به تهران فرستادیم و محكوم به زندان شد. در واقع كسانی كه باید اعدام میشدند به دلیل همكاری جانانهشان، به حبس و زندان محكوم شدند و از این افراد زیاد بودند.
• آن خانه تیمی كه موسی خیابانی و عدهای دیگر از اعضای گروهك منافقین و تعدادی از سركردگان آنها در آنجا حضور داشتند و پس از شناسایی به هلاكت رسیدند، توسط یكی از منافقین تواب معرفی شد. • از آنجایی كه مركز اقدامات منافقین تهران بود، مرحوم آقای لاجوردی، دادستان وقت تهران اطلاعیه داد كه كلیه صاحبخانههایی كه مستاجر دارند، مشخصاتشان را بیاورند. به مجرد اینكه این اطلاعیه از تلویزیون پخش شد كسانی كه مستاجرهای ناشناخته داشتند به مكانی كه شهید لاجوردی معرفی كرده بود، سرازیر شدند. عجیب این بود كه همان شب و بعد از قرائت اطلاعیه، دقیقا ٩٥ درصد خانهها تخلیه شد و همه منافقین شروع به فرار كردند. بنده در آن زمان جانشین دادستان انقلاب كرمان بودم و شاید در روز ٥٠ مورد مراجعه حضوری یا تلفنی داشتیم كه افراد مشكوك را معرفی میكردند. • در كودتای نوژه مادر یكی از افراد دخیل در كودتا، خبر داد كه فرزندش فعالیتهای مشكوك دارد و همین خبر باعث كشف كودتای نوژه شد. • امام از همان نجف با شنیدن دو روز از مواضع آنها، آنها را منحرف و گمراه از اعتقاد دینی و اسلامی میدانستند. وقتی اسناد و مدارك را بررسی كنید متوجه میشوید كه مسعود رجوی با رژیم شاه همكاری داشت. یك شب كه قرار بود چند نفر از منافقین در زمان شاه اعدام شوند، مسعود هم به همراه آنها برای اجرای حكم رفت. ٤ نفر اعدام شدند ولی مسعود اعدام نمیشود، مرحله دوم نیز همینطور، همه اینها اسنادی است كه نوع همكاری مسعود با دستگاه طاغوت را نشان میداد. • منافقین در زندان در واقع چند طیف شدند، طیفهایی كه بعد از یكی دو سال نشان دادند كه متنبه نشدهاند ولی بعضی از آنها تنبهشان ادامه داشت. این روند ادامه پیدا میكرد تا اینكه قضایای قبول قطعنامه پیش آمد و اینكه هنوز همه نیروهای نظامی ما عمدتا در خوزستان بودند. عراق هم میخواست به كویت حمله كند. سازمان منافقین با تمام تجهیزات عراق برای شركت در عملیات مرصاد پیش آمد. • قضیه مرصاد كه پیش آمد عدهای از این زندانیان در زندانهای مختلف كشور به هلهله و شادی پرداختند و از عملیات مسلحانه منافقین علیه جمهوری اسلامی ایران اعلام حمایت كردند. بعد از شكست منافقین در عملیات مرصاد، تحقیقات و بازرسیهایی از زندانها و بندهایی كه منافقین در آنها حضور داشتند صورت گرفت و اسناد و مداركی كشف شد كه نشان داد اینها خودشان را از زمانهای گذشته برای روزی كه منافقین به خیال خودشان بر ایران حكومت كنند، آماده كرده بودند. برخی از اینها در حد اینكه اركان حكومت منافقین باشند مطرح شده بودند و این اسناد به دست آمد. • قوه قضاییه سر دو راهی ماند كه باید چه كار كند، امام (ره) حفظ نظام را از اوجب واجبات میدانستند. حضرت امام (ره) با آن پیامی كه دادند مشخص است كه توجه داشتند به اینكه اینها محكومان به اعدام بودند كه به خاطر توبه اعدام نشدند و به حكم قانون مجازات اسلامی كه تصریح كرده محارب باید اعدام شود حكم اعدام برایشان اجرا نشد. • یك عدهای از محكومان كه اصلا در این فازها نبودند و بر توبه باقی مانده بودند و عده زیادی اصلا تا قبل از سال ٦٧ و ٦٨ از زندان آزاد شده بودند، بعضی نیز محكوم بودند و در فازهای برگشت از توبه نبودند. امام (ره) یك ابداعی در اینجا داشتند. در حالی كه میتوانستند بگویند مثلا چند نیروی اطلاعاتی بنشینند و محاكمه كنند ولی این كار را نكردند و تعدد قاضی را در احكام سالب حیات مورد عنایت قرار دادند. لذا فرمودند تیمی متشكل از روسای دادگاههای انقلاب، دادستانها كه همه قاضی هستند و البته یك نیروی اطلاعاتی نیز به دلیل تخصص اطلاعاتیاش انتخاب شده و این موضوع را بررسی كنند و روش انتخاب امام به خوبی نشان میدهد اینكه بعضی میگویند این منافقین بدون حضور قاضی به اعدام محكوم شدند، درست نیست. حضور نیروی اطلاعاتی فقط از باب كارشناسی موضوع بوده و اصل موضوع و محاكمه توسط آقایان دادستانها و حكام شرع صورت گرفت. • این افراد در قالب شكل رسمی دادگاه محاكمه شدند، پرونده آنها را بررسی و مطالعه كرده بودند و با آگاهی از وضعیت سابقشان از آنها سوالهای بسیاری میپرسیدند. سوالاتی از قبیل اینكه برای چه زندان هستی؟ چند وقت است زندان هستی؟ محكومیتتان چقدر است؟ در كجا دستگیر شدی؟ اتهامات قبلی تان چه بوده است؟ موضع شما نسبت به منافقین چیست؟ تا صحبت در مورد وضعیت فعلی تفكر در مورد سازمان و اعلام مواضع در رابطه با وقایع روز و اینكه آیا از اعمالی كه انجام دادهاند پشیمان هستند یا نه؟ • آن خانه تیمی كه موسی خیابانی و عدهای دیگر از اعضای گروهك منافقین و تعدادی از سركردگان آنها در آنجا حضور داشتند و پس از شناسایی به هلاكت رسیدند، توسط یكی از منافقین تواب معرفی شد. • از آنجایی كه مركز اقدامات منافقین تهران بود، مرحوم آقای لاجوردی، دادستان وقت تهران اطلاعیه داد كه كلیه صاحبخانههایی كه مستاجر دارند، مشخصاتشان را بیاورند. به مجرد اینكه این اطلاعیه از تلویزیون پخش شد كسانی كه مستاجرهای ناشناخته داشتند به مكانی كه شهید لاجوردی معرفی كرده بود، سرازیر شدند. عجیب این بود كه همان شب و بعد از قرائت اطلاعیه، دقیقا ٩٥ درصد خانهها تخلیه شد و همه منافقین شروع به فرار كردند. بنده در آن زمان جانشین دادستان انقلاب كرمان بودم و شاید در روز ٥٠ مورد مراجعه حضوری یا تلفنی داشتیم كه افراد مشكوك را معرفی میكردند. • در كودتای نوژه مادر یكی از افراد دخیل در كودتا، خبر داد كه فرزندش فعالیتهای مشكوك دارد و همین خبر باعث كشف كودتای نوژه شد. • امام از همان نجف با شنیدن دو روز از مواضع آنها، آنها را منحرف و گمراه از اعتقاد دینی و اسلامی میدانستند. وقتی اسناد و مدارك را بررسی كنید متوجه میشوید كه مسعود رجوی با رژیم شاه همكاری داشت. یك شب كه قرار بود چند نفر از منافقین در زمان شاه اعدام شوند، مسعود هم به همراه آنها برای اجرای حكم رفت. ٤ نفر اعدام شدند ولی مسعود اعدام نمیشود، مرحله دوم نیز همینطور، همه اینها اسنادی است كه نوع همكاری مسعود با دستگاه طاغوت را نشان میداد. • منافقین در زندان در واقع چند طیف شدند، طیفهایی كه بعد از یكی دو سال نشان دادند كه متنبه نشدهاند ولی بعضی از آنها تنبهشان ادامه داشت. این روند ادامه پیدا میكرد تا اینكه قضایای قبول قطعنامه پیش آمد و اینكه هنوز همه نیروهای نظامی ما عمدتا در خوزستان بودند. عراق هم میخواست به كویت حمله كند. سازمان منافقین با تمام تجهیزات عراق برای شركت در عملیات مرصاد پیش آمد. • قضیه مرصاد كه پیش آمد عدهای از این زندانیان در زندانهای مختلف كشور به هلهله و شادی پرداختند و از عملیات مسلحانه منافقین علیه جمهوری اسلامی ایران اعلام حمایت كردند. بعد از شكست منافقین در عملیات مرصاد، تحقیقات و بازرسیهایی از زندانها و بندهایی كه منافقین در آنها حضور داشتند صورت گرفت و اسناد و مداركی كشف شد كه نشان داد اینها خودشان را از زمانهای گذشته برای روزی كه منافقین به خیال خودشان بر ایران حكومت كنند، آماده كرده بودند. برخی از اینها در حد اینكه اركان حكومت منافقین باشند مطرح شده بودند و این اسناد به دست آمد. • قوه قضاییه سر دو راهی ماند كه باید چه كار كند، امام (ره) حفظ نظام را از اوجب واجبات میدانستند. حضرت امام (ره) با آن پیامی كه دادند مشخص است كه توجه داشتند به اینكه اینها محكومان به اعدام بودند كه به خاطر توبه اعدام نشدند و به حكم قانون مجازات اسلامی كه تصریح كرده محارب باید اعدام شود حكم اعدام برایشان اجرا نشد. • یك عدهای از محكومان كه اصلا در این فازها نبودند و بر توبه باقی مانده بودند و عده زیادی اصلا تا قبل از سال ٦٧ و ٦٨ از زندان آزاد شده بودند، بعضی نیز محكوم بودند و در فازهای برگشت از توبه نبودند. امام (ره) یك ابداعی در اینجا داشتند. در حالی كه میتوانستند بگویند مثلا چند نیروی اطلاعاتی بنشینند و محاكمه كنند ولی این كار را نكردند و تعدد قاضی را در احكام سالب حیات مورد عنایت قرار دادند. لذا فرمودند تیمی متشكل از روسای دادگاههای انقلاب، دادستانها كه همه قاضی هستند و البته یك نیروی اطلاعاتی نیز به دلیل تخصص اطلاعاتیاش انتخاب شده و این موضوع را بررسی كنند و روش انتخاب امام به خوبی نشان میدهد اینكه بعضی میگویند این منافقین بدون حضور قاضی به اعدام محكوم شدند، درست نیست. حضور نیروی اطلاعاتی فقط از باب كارشناسی موضوع بوده و اصل موضوع و محاكمه توسط آقایان دادستانها و حكام شرع صورت گرفت. • این افراد در قالب شكل رسمی دادگاه محاكمه شدند، پرونده آنها را بررسی و مطالعه كرده بودند و با آگاهی از وضعیت سابقشان از آنها سوالهای بسیاری میپرسیدند. سوالاتی از قبیل اینكه برای چه زندان هستی؟ چند وقت است زندان هستی؟ محكومیتتان چقدر است؟ در كجا دستگیر شدی؟ اتهامات قبلی تان چه بوده است؟ موضع شما نسبت به منافقین چیست؟ تا صحبت در مورد وضعیت فعلی تفكر در مورد سازمان و اعلام مواضع در رابطه با وقایع روز و اینكه آیا از اعمالی كه انجام دادهاند پشیمان هستند یا نه؟ • شاید از هر ٢٠ محكوم یكی یا دو نفر بر مواضع خود مانده بود و پافشاری میكردند. بعضی میگفتند كه ما به توبهای كه كردهایم پایبند هستیم. بعضی از آنها نشانی میدادند كه اگر فلان بند را در فلان روز بازرسی كردید كار ما بود كه اطلاع دادیم در این بند فعل و انفعلاتی است. اصلا عده زیادی از محكومین به زندان، توسط همین كمیسیون به خاطر احراز توبه آزاد شدند. • اما در این میان عدهای روی مواضع قبلی پافشاری میكردند و آن هم آدمهایی كه عمدتا روحیات جنایتكاری و تروریستی در آنها تبلور و نمود داشت. جلسات محاكمه جلسات طولانی و بعضا چند نوبته بود؛ یعنی اینكه مطرح شود كه فقط یك سوال میكردند درست نیست. در واقع قضاتی كه منصوب و معلوم شدند، از قضات متعهد و به نام كشور و از دادستانها و روسای حقوقدان دادگاهها بودند. گاهی اوقات با یك نفر، پنج تا ١٠ ساعت صحبت میكردند تا به نتیجه برسند و اصل را بر قبول توبه و محكومیت اولیه میگذاشتند؛ یعنی كسی كه حكم برایش صادر شده همان باشد؛ در واقع این هیات، هیات تصمیمگیر نسبت به استثنائات بود. • البته مخفی هم نماند كه همان زمان قانون این بود كه گروهی كه اعلام جنگ مسلحانه نسبت به جمهوری اسلامی ایران كنند، حكم محارب دارند و كسانی كه حتی در عملیات مسلحانه شركت نداشتهاند ولی اعلام هواداری و سمپاتی به سازمانی كه اعلام جنگ مسلحانه داشته، كنند مطابق قانون حاكم بر كشور مشمول قانون محاربه هستند.، گرچه میتوانم قاطعانه بگویم هیچ فردی مشمول این تبصره نشد. • آن خانه تیمی كه موسی خیابانی و عدهای دیگر از اعضای گروهك منافقین و تعدادی از سركردگان آنها در آنجا حضور داشتند و پس از شناسایی به هلاكت رسیدند، توسط یكی از منافقین تواب معرفی شد. • از آنجایی كه مركز اقدامات منافقین تهران بود، مرحوم آقای لاجوردی، دادستان وقت تهران اطلاعیه داد كه كلیه صاحبخانههایی كه مستاجر دارند، مشخصاتشان را بیاورند. به مجرد اینكه این اطلاعیه از تلویزیون پخش شد كسانی كه مستاجرهای ناشناخته داشتند به مكانی كه شهید لاجوردی معرفی كرده بود، سرازیر شدند. عجیب این بود كه همان شب و بعد از قرائت اطلاعیه، دقیقا ٩٥ درصد خانهها تخلیه شد و همه منافقین شروع به فرار كردند. بنده در آن زمان جانشین دادستان انقلاب كرمان بودم و شاید در روز ٥٠ مورد مراجعه حضوری یا تلفنی داشتیم كه افراد مشكوك را معرفی میكردند. • در كودتای نوژه مادر یكی از افراد دخیل در كودتا، خبر داد كه فرزندش فعالیتهای مشكوك دارد و همین خبر باعث كشف كودتای نوژه شد. • امام از همان نجف با شنیدن دو روز از مواضع آنها، آنها را منحرف و گمراه از اعتقاد دینی و اسلامی میدانستند. وقتی اسناد و مدارك را بررسی كنید متوجه میشوید كه مسعود رجوی با رژیم شاه همكاری داشت. یك شب كه قرار بود چند نفر از منافقین در زمان شاه اعدام شوند، مسعود هم به همراه آنها برای اجرای حكم رفت. ٤ نفر اعدام شدند ولی مسعود اعدام نمیشود، مرحله دوم نیز همینطور، همه اینها اسنادی است كه نوع همكاری مسعود با دستگاه طاغوت را نشان میداد. • منافقین در زندان در واقع چند طیف شدند، طیفهایی كه بعد از یكی دو سال نشان دادند كه متنبه نشدهاند ولی بعضی از آنها تنبهشان ادامه داشت. این روند ادامه پیدا میكرد تا اینكه قضایای قبول قطعنامه پیش آمد و اینكه هنوز همه نیروهای نظامی ما عمدتا در خوزستان بودند. عراق هم میخواست به كویت حمله كند. سازمان منافقین با تمام تجهیزات عراق برای شركت در عملیات مرصاد پیش آمد. • قضیه مرصاد كه پیش آمد عدهای از این زندانیان در زندانهای مختلف كشور به هلهله و شادی پرداختند و از عملیات مسلحانه منافقین علیه جمهوری اسلامی ایران اعلام حمایت كردند. بعد از شكست منافقین در عملیات مرصاد، تحقیقات و بازرسیهایی از زندانها و بندهایی كه منافقین در آنها حضور داشتند صورت گرفت و اسناد و مداركی كشف شد كه نشان داد اینها خودشان را از زمانهای گذشته برای روزی كه منافقین به خیال خودشان بر ایران حكومت كنند، آماده كرده بودند. برخی از اینها در حد اینكه اركان حكومت منافقین باشند مطرح شده بودند و این اسناد به دست آمد. • قوه قضاییه سر دو راهی ماند كه باید چه كار كند، امام (ره) حفظ نظام را از اوجب واجبات میدانستند. حضرت امام (ره) با آن پیامی كه دادند مشخص است كه توجه داشتند به اینكه اینها محكومان به اعدام بودند كه به خاطر توبه اعدام نشدند و به حكم قانون مجازات اسلامی كه تصریح كرده محارب باید اعدام شود حكم اعدام برایشان اجرا نشد. • یك عدهای از محكومان كه اصلا در این فازها نبودند و بر توبه باقی مانده بودند و عده زیادی اصلا تا قبل از سال ٦٧ و ٦٨ از زندان آزاد شده بودند، بعضی نیز محكوم بودند و در فازهای برگشت از توبه نبودند. امام (ره) یك ابداعی در اینجا داشتند. در حالی كه میتوانستند بگویند مثلا چند نیروی اطلاعاتی بنشینند و محاكمه كنند ولی این كار را نكردند و تعدد قاضی را در احكام سالب حیات مورد عنایت قرار دادند. لذا فرمودند تیمی متشكل از روسای دادگاههای انقلاب، دادستانها كه همه قاضی هستند و البته یك نیروی اطلاعاتی نیز به دلیل تخصص اطلاعاتیاش انتخاب شده و این موضوع را بررسی كنند و روش انتخاب امام به خوبی نشان میدهد اینكه بعضی میگویند این منافقین بدون حضور قاضی به اعدام محكوم شدند، درست نیست. حضور نیروی اطلاعاتی فقط از باب كارشناسی موضوع بوده و اصل موضوع و محاكمه توسط آقایان دادستانها و حكام شرع صورت گرفت. • این افراد در قالب شكل رسمی دادگاه محاكمه شدند، پرونده آنها را بررسی و مطالعه كرده بودند و با آگاهی از وضعیت سابقشان از آنها سوالهای بسیاری میپرسیدند. سوالاتی از قبیل اینكه برای چه زندان هستی؟ چند وقت است زندان هستی؟ محكومیتتان چقدر است؟ در كجا دستگیر شدی؟ اتهامات قبلی تان چه بوده است؟ موضع شما نسبت به منافقین چیست؟ تا صحبت در مورد وضعیت فعلی تفكر در مورد سازمان و اعلام مواضع در رابطه با وقایع روز و اینكه آیا از اعمالی كه انجام دادهاند پشیمان هستند یا نه؟ • شاید از هر ٢٠ محكوم یكی یا دو نفر بر مواضع خود مانده بود و پافشاری میكردند. بعضی میگفتند كه ما به توبهای كه كردهایم پایبند هستیم. بعضی از آنها نشانی میدادند كه اگر فلان بند را در فلان روز بازرسی كردید كار ما بود كه اطلاع دادیم در این بند فعل و انفعلاتی است. اصلا عده زیادی از محكومین به زندان، توسط همین كمیسیون به خاطر احراز توبه آزاد شدند. • اما در این میان عدهای روی مواضع قبلی پافشاری میكردند و آن هم آدمهایی كه عمدتا روحیات جنایتكاری و تروریستی در آنها تبلور و نمود داشت. جلسات محاكمه جلسات طولانی و بعضا چند نوبته بود؛ یعنی اینكه مطرح شود كه فقط یك سوال میكردند درست نیست. در واقع قضاتی كه منصوب و معلوم شدند، از قضات متعهد و به نام كشور و از دادستانها و روسای حقوقدان دادگاهها بودند. گاهی اوقات با یك نفر، پنج تا ١٠ ساعت صحبت میكردند تا به نتیجه برسند و اصل را بر قبول توبه و محكومیت اولیه میگذاشتند؛ یعنی كسی كه حكم برایش صادر شده همان باشد؛ در واقع این هیات، هیات تصمیمگیر نسبت به استثنائات بود. • البته مخفی هم نماند كه همان زمان قانون این بود كه گروهی كه اعلام جنگ مسلحانه نسبت به جمهوری اسلامی ایران كنند، حكم محارب دارند و كسانی كه حتی در عملیات مسلحانه شركت نداشتهاند ولی اعلام هواداری و سمپاتی به سازمانی كه اعلام جنگ مسلحانه داشته، كنند مطابق قانون حاكم بر كشور مشمول قانون محاربه هستند.، گرچه میتوانم قاطعانه بگویم هیچ فردی مشمول این تبصره نشد. • شاید از هر ٢٠ محكوم یكی یا دو نفر بر مواضع خود مانده بود و پافشاری میكردند. بعضی میگفتند كه ما به توبهای كه كردهایم پایبند هستیم. بعضی از آنها نشانی میدادند كه اگر فلان بند را در فلان روز بازرسی كردید كار ما بود كه اطلاع دادیم در این بند فعل و انفعلاتی است. اصلا عده زیادی از محكومین به زندان، توسط همین كمیسیون به خاطر احراز توبه آزاد شدند. • اما در این میان عدهای روی مواضع قبلی پافشاری میكردند و آن هم آدمهایی كه عمدتا روحیات جنایتكاری و تروریستی در آنها تبلور و نمود داشت. جلسات محاكمه جلسات طولانی و بعضا چند نوبته بود؛ یعنی اینكه مطرح شود كه فقط یك سوال میكردند درست نیست. در واقع قضاتی كه منصوب و معلوم شدند، از قضات متعهد و به نام كشور و از دادستانها و روسای حقوقدان دادگاهها بودند. گاهی اوقات با یك نفر، پنج تا ١٠ ساعت صحبت میكردند تا به نتیجه برسند و اصل را بر قبول توبه و محكومیت اولیه میگذاشتند؛ یعنی كسی كه حكم برایش صادر شده همان باشد؛ در واقع این هیات، هیات تصمیمگیر نسبت به استثنائات بود. • البته مخفی هم نماند كه همان زمان قانون این بود كه گروهی كه اعلام جنگ مسلحانه نسبت به جمهوری اسلامی ایران كنند، حكم محارب دارند و كسانی كه حتی در عملیات مسلحانه شركت نداشتهاند ولی اعلام هواداری و سمپاتی به سازمانی كه اعلام جنگ مسلحانه داشته، كنند مطابق قانون حاكم بر كشور مشمول قانون محاربه هستند.، گرچه میتوانم قاطعانه بگویم هیچ فردی مشمول این تبصره نشد. Copyright: gooya.com 2016
|