سه شنبه 4 آبان 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

عملکرد ناموفق دولت روحانی در حوزه ورزش، علی‌اکبر جعفری

علی‌اکبر جعفری
وزیر ورزش آقای روحانی با این همه ضعف و بی‌تدبیری که داشته و بجای شایسه سالاری دوستان خود را در مناصب مهم بکار گمارده و حتی ورزش در حال رشد کشور را به سمت سراشیبی سوق داده، حتی یک مدیر حرفه‌ای محض هم نبوده تا فقط در حرف پشتیبان ورزشکاران در مسابفات بین المللی باشد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


موفقیت یا عدم موفقیت دولت یک کشور در امور ورزشی معمولا با نتایج مسابقات ورزشی آن کشور در رشته‌های مختلف ورزشی، توجه به گروههای سنی پایه و هم چنین با توسعه اماکن ورزشی سنجیده می‌شود و نتایج بازیهای المپیک و چگونگی مدیریت آن آخرین محک سنجش عملکرد دولت در امور ورزشی است. خوشبختانه در ایران نیز بازیهای المپیک سه سال پس از روی کار آمدن دولت‌ها شروع می‌شود و بهانه عدم زمان کافی برای استفاده از افراد موثر و کاردان و یا ضیق وقت برای اجرای پروژه‌های زیربنای وجود ندارد. از اینرو نظر به اینکه بازی‌های المپیک «ریو» به پایان رسیده و دولت نیز ماههای پایانی دوره چهار ساله ریاست جمهوری را سپری می‌کند، آیا عملکرد دولت روحانی در حوزه ورزش انتظارات را برآورده کرده است یا حداقل نشانه‌های از عملکرد موثر و مثبت در آن دیده می‌شود؟. این سوالی است که همواره در محافل ورزشی و حتی سیاسی پرسیده می‌شود اما با توجه به اینکه دولت روحانی حل و فصل پرونده اتمی و لغو تحریم‌های اتحادیه اروپا را در اولویت امور قرار داده و اکنون نیز درگیر رکود اقتصادی و فقر فزاینده در جامعه است، کمتر به ضعف دولت در حل مسائل ورزشی پرداخته می‌شود. متاسفانه در چنین وضعیتی ورزش ایران گرفتار مدیران ضعیف و بی‌برنامه شده و نه تنها پیشرفتی در آن صورت نمی‌گیرد بلکه به گواه بیشتر دست اندرکاران ورزشی در طول چند سال گذشته پسرفت نیز داشته‌ایم. لذا برای قضاوت در خصوص عملکرد ورزشی دولت حسن روحانی، ذیلا «کارنامه ورزشی قهرمانی و برنامه‌های ساختاری و زیربنایی انجام شده طی این سه سال را مرور می‌کنیم:

- انتخاب وزیر ورزش: در ابتدای آغاز به کار دولت روحانی، کاندیدای اول و دوم رئیس جمهور برای تصدی وزارت ورزش از مجلس رای اعتماد نگرفت و تا حدود سه ماه از آغاز بکار دولت روحانی، وزارت ورزش بدون وزیر و با حکم موقت سرپرستی اداره می‌شد. مسلما» آقای روحانی نتوانست فرد مورد نظر خود را برای اداره ورزش کشور انتخاب کند اما این مسئله نبایستی باعث دلخوری رئیس دولت و‌‌ رها کردن ورزش کشور باشد. مضافا «در حالیکه در انتخابات سال گذشته مجلس شورا اسلامی حامیان دولت اعتدال به مجلس راه یافتند و مطمئنا» با تغییر در کابینه موافقت می‌کردند اما آقای روحانی حتی با وجود مجلس همراه، وزیر ناموفق ورزش را برکنار نکردند و بنظر می‌رسید که هدف آقای روحانی این است که ایشان و سایر ورزا تا پایان دوره ریاست جمهوری حضور داشته باشند. اما اتفاقاتی که در هفته‌های گذشته و در حاشیه انتخابات ریاست جمهوری دوره آینده بوجود آمده باعث شده تا آقای روحانی نه ماه زود‌تر دست به ترمیم کابینه بزند و استعفای توصیه شده وزیر ورزش و چند وزیر دیگر در همین راستا است که در ادمه به آن خواهیم پرداخت.

- عملکرد دولت در زمینه ساخت پروژه‌های زیربنایی: به گواه اکثر کار‌شناسان توسعه ساختاری و زیربنایی در ورزش کشور، عملکرد سه ساله دولت روحانی در حوزه ساخت پروژه‌های زیربنایی و ورزشی فقط با سالهای دهه شصت که کشور درگیر جنگ ۸ ساله بود و بودجه کافی برای توسعه زیرساخت‌ها وجود نداشت برابری می‌کند. شاید نتوان عملکرد دولت روحانی در حوزه ورزشی را با دولت احمدی‌نژاد قیاس نمود چون درآمد حاصل از فروش نفت در دولت سابق بسیار زیاد بوده و امکان سرمایه گذاری روی پروژه‌های ورزشی وجود داشته است. اما از یاد نبریم که در دولت‌های آقای خاتمی نیز درآمد مطلوبی وجود نداشته و بعضا حتی از درآمد جاری فروش نفت در طول سه سال گذشته هم کمتر بوده است اما کارهای انجام شده مسئولین ورزشی حداقل از سه سال گذشته بهتر بوده است. مضافا ساخت اماکن و استادیوم‌های ورزشی با استاندارد پذیرفته شده در کشورمان نه نیاز به ارز برای خرید تجهیزات خاص دارد و نه نیاز به استخدام نیروی کار خارجی دارد. لذا در صورتیکه دولت اراده می‌نمود می‌توانست از اعتبارات ریالی در کشور اماکن ورزشی متعددی در گوشه و کنار کشور بسازد و جوانان را به سمت ورزش سوق دهد. بنابراین عدم توسعه زیر ساخت‌های ورزشی بیش از انکه مربوط به مشکلات ارزی دولت باشد، به عدم شایسته سالاری و انتصاب مدیران ورزشی ناکارآمد بر می‌گردد.

عملکرد وزارت ورزش در خصوصی سازی: اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی و خصوصی سازی باشگاه‌ها در دستور کار همه دولت‌های در بیست سال گذشته بوده اما تاکنون نتیجه‌ای نداشته است. باشگاه داری برای دولت فقط باعث ایجاد هزینه شده ومشکلات ناشی از انتصاب مدیران دولتی و بده بستان‌های موجود در مدیریت باشگاه‌ها باعث فساد و رانت در ورزش شده است. باشگاههای استقلال و پرسپولیس مستقیما زیر نظر دولت اداره می‌شوند و باشگاههای پیکان و سایپا هم که در چند رشته ورزشی فعالیت می‌کنند زیر نظر شرکت‌های خودرو سازی سایپا و ایران خودرو هستند و مدیران این شرکت‌ها هم توسط دولت تعیین می‌شود و نهایتا مدیران فولاد خوزستان و سپاهان و ذوب آهن و تراکتور وغیره... هم بصورت مستقیم با غیر مستقیم توسط دولت تعیین می‌شوند. هر کدام از باشگاههای دولتی هم که به بخش خصوصی واگذار می‌شود نهایتا مثل باشگاه ملوان و راه آهن سقوط می‌کنند و جایی در لیگ بر‌تر فوتبال کشور ندارند. امروز مهم‌ترین وظیفه دولت ایران در عرصه ورزش کشور خصوصی سازی باشگاه‌ها در بازار بورس کشور است اما متاسفانه برخی از مقامات ورزشی کشور خصوصی سازی باشگاه‌ها را با حراج اموال دولت اشتباه گرفته‌اند و فکر می‌کنند که تسهیلات و اماکن عمومی و ورزشی کشور باید خصوصی شود. در حالیکه ارائه خدمات عمومی و ورزشی در همه کشور‌ها در دست شهرداری‌ها و دولت است و آن‌ها اماکن ورزشی را به باشگاه‌ها و سازمانهای درخواست کننده اجاره می‌دهند. نمونه آن استادیوم سن سیرو درشهر میلان است که متعلق به شهرداری میلان بوده اما مسابقات دو تیم این‌تر و آ. ثٍ. میلان در آن برگزار می‌شود. البته باشگاههای متمول می‌توانند برای خود ورزشگاه بسازند و خود مدیریت آن را برعهده داشته باشند اما اکثر باشگاههای جهان سعی می‌کنند منابع مالی خود را صرف هزینه‌های جاری باشگاه اعم از تیم‌های پایه و تیم اصلی کنند.

از آن گذشته، خصوصی سازی در ورزش کشور نبایستی فقط به دو باشگاه استقلال و پرسپولیس خلاصه شود. سپاهان هم باید از فولاد مبارکه که یک کارخانه دولتی است جدا شود و توسط اصفهانی‌ها و یا سرمایه گذاران مشتاق اداره شود. در بیست سال گذشته منابع هنگفتی از سرمایه‌های ارزی کشور برای توسعه فولاد مبارکه و سایر شرکت‌های صنعتی مادر از بودجه عمومی کشورهزینه شده و سود آن به ورزش‌‌ همان استان رسیده است. در نتیجه استانهای مازندران، گیلان، گلستان، هرمزگان، بوشهر و لرستان و سایر استان‌ها که سرمایه گذاری کلان در آن مناطق صورت نگرفته، نمی‌توانند حتی یک تیم در دسته اول کشور داشته باشند. در این شرایط طبیعی است جوانان مستعد این مناطق نمی‌توانند به ورزش مورد علاقه خود ادامه دهند و تنها تعدادی اندک مانند آقای سردار آزمون ستاره کنونی تیم ملی ایران می‌توانند با استفاده از هوش و ذکاوت پدر استفاده کند و به اصفهان بروند تا دیده شود. جالب است اشاره شود که هم اکنون بیش از پنجاه بازیکن مازندرانی در لیگ بر‌تر بازی می‌کنند اما این استان حتی یک تیم در لیگ بر‌تر ندارد. استان گیلان تا حدود پنج سال پیش، دو تیم در لیگ بر‌تر داشت اما اکنون در لیگ بر‌تر هیچ باشگاهی از این استان نیست!. شهری مانند بندر انزلی که در طول ۴۵ سال گذشته همواره یکی از قطب‌های فوتبال کشور بوده و ملی پوشان ارزنده‌ای تحویل تیم‌های ملی کشور داده و هم اکنون نیز دو بازیکن کلیدی و فیکس تیم ملی ایران (عزت اللهی و سید جلال حسینی) از شهر کوچک بندر انزلی هستند اما باشگاه ملوان این شهر بدلیل ضعف مدریت ورزش کشور در خصوصی سازی و البته با مسائل داوری به دسته پائین‌تر سقوط کرده و در لیگ بر‌تر کشور حضور ندارد. استان فارس نیز همین وضعیت را دارد و نشانی از تیم برق شیراز نیست و فجر سپاسی هم در استانه سقوط به دسته سه کشور است. بقیه استان‌های کشور هم اگر شرایط بدتری نداشته باشند مطمئنا بهتر از گیلان و مازندران و فارس نیستند. پنج استان اصفهان، خوزستان، خراسان رضوی، اذربایجان شرقی و تهران که قطب‌های سرمایه گذاری صنعتی هستند می‌توانند از باشگاههای ورزشی استان خود حمایت کنند و بقیه بیست استان کشور بایستی نظاره گر رقابت آن‌ها باشند. البته شاید استانداران و شهرداران این استان‌ها کمی از بودجه عمرانی بزند و صرف حمایت از باشگاه‌ها و تیم‌های محلی کنند که این عمل هم در شرایط حرفه‌ای چندان منطقی و مطلوب نیست.

ورزش قهرمانی: کارنامه ورزشی دولت در رشته‌های پایه همچون گذشته فراز و نشیب زیادی دارد اما اگر ملاک سنجش عملکرد ورزش کشور در مقایسه جهانی باشد ما نسبت به چهار سال گذشته پسرفت داشته‌ایم. به عبارت دیگر مجموع مدال‌های کاروان ورزشی ایران در المیک لندن۲۰۱۲ در دوره آقای احمدی‌نژاد هم از نظر کیفیت مدال‌ها و هم از نظر تعداد مدال‌ها بیش از دوره اخیر بوده است. در حقیقت سیر صعودی کشورمان در ورزش قهرمانی در چند سال گذشته با کاهش مواجه شده و عملکرد ناموفق دولت در برنامه ریزی و عدم استفاده صحیح و اصولی از منابع موجود اعم از نیروی انسانی و مالی بیشترین تاثیر را در نزول جایگاه ما در رقابت‌های ورزشی المپیک داشته است.

در ورزش والیبال در سطح جهانی مطرح هستیم و این توفیق ناشی از برنامه ریزی و عملکرد موفق آقای یزدانی خرم بوده که در بیست سال پیش شروع شده و با تلاش جانشینان او هنوز ادامه دارد.

در رشته وزنه برداری نوسانات اندکی داشته‌ایم و بیشتر ورزشکاران مزد زحمات شخصی خود را گرفتند. بطوریکه کیانوش رستمی مدال آور طلایی ایران بر این نکته تاکید می‌کند که «خودم تنهایی به این افتخار رسیدم، مربی نداشتم، مربی خودم بودم، در بد‌ترین شرایط تمرین کردم». یا افرادی دیگر و در رشته‌های دیگر که سخنانی مشابه پهلوان کرمانشاهیمان بیان کردند. تدارکات برای بسیاری از رشته‌های ورزشی بمراتب بد‌تر از آن چیزی است که ورزشکاران به زبان می‌آورند. در چند سال گذشته در رشته تکواندو افتضاح مدیریتی و نتیجه گیری داشتیم. در المپیک ریو برعکس سال‌های گذشته هیچ مدال آوری در تکواندو نداشتیم و بد‌ترین نتیجه تاریخ تکواندوی ایران رقم خورد.

در فوتبال ملی هنوز موفق هستیم چون پس از روی کار آمدن آقای روحانی، مربیان تیم ملی ایران را تغییر ندادند. اما دخالت دولت در باشگاه داری و امور فدراسیون فوتبال باعث شده تا باشگاههای کشورمان در چهار سال گذشته عملکرد مطلوبی نداشته باشند و همانطوریکه بیان شد باشگاههای بازیکن ساز کشورمان مثل باشگاه ملوان بندر انزلی و فجر سپاسی شیراز به دسته پائین‌تر سقوط کردند.

در رشته‌های دیگر مثل کشتی نسبت به گذشته عملکرد ضعیفی داشتیم و این را می‌توان با مقایسه مدالهای دو المپیک لندن و ریو د ژانیرو بخوبی درک کرد. بقیه رشته‌های ورزشی هم که پیشرفتی حاصل نشده تا بخواهیم مقایسه‌ای داشته باشیم. اما اگر از بحث ورزش قهرمانی خارج شویم ما حتی در زمینه تدارکات و اعزام تیم‌ها به مسابقات جهانی مشکل داریم. گاهی خبر لغو سفر تیم ملی فوتسال زنان ایران به گواتمالا را می‌شنویم و گاهی هم خبر می‌رسد که تیم ساحلی ایران بعنوان تیم اول آسیا در مسابقات فوتبال المپیک ساحلی شرکت نخواهد کرد. این اخبار برای رشته‌های ورزشی است که در عناوین رسانه‌ها قرار دارند چه بسا برای رشته‌های دیگر حتی ممکن است خبرهای ناامید کننده اصلا درز پیدا نکند.

بی‌انضباطی و اخلاق ورزشی: برجسته کردن اخلاق ورزشی و پهلوانی و پر رنگ کردن کارهای فرهنگی در میادین ورزشی همواره مورد توجه دولتمردان ایران بوده و هزینه‌های بسیار و برنامه‌های تلویزیونی زیادی تهیه شده تا ورزشکاران ما را به صفات پهلوانی پوریای ولی، تختی و دیگر پهلوانان نامی آشنا کنند. در ایران باشگاهی نیست که نام فرهنگی – ورزشی را با خود یدک نکشد اما عایدی این همه تبلیغ حداقل در طول بیست سال گذشته فاجعه بوده است. تغییرات مدیریتی و عزل و نصب‌های جهت دار در عرصه ورزش و فدراسیون‌ها، تهمت و افترا، تبانی و دلالی، سرشکستن‌ها و دوپینگ و غیره تنها نمونه‌ای از رفتار غیر ورزشی و بی‌اخلاقی در عرصه ورزش است.

استعفای وزیر ورزش: در خبر‌ها آمده است که آقای گودرزی وزیر ورزش استعفا داده‌اند یا به ایشان توصیه شده که استعفا کنید تا فرد دیگری مسند امور ورزشی کشور را برعهده گیرد. آقای علی دایی یکی از چهره‌های ورزشی کشورمان پس از شنیدن خبر استعفای آقای گودرزی گفتند که «آقای وزیر سه سال دیر استعفا کرد». و با نگاهی به کارنامه ورزشی ایشان و عملکردی که در چند سال گذشته داشته‌اند حقیقتا هم او می‌بایستی در‌‌ همان سال اول یا دوم برکنار می‌شد. اما عدم توجه کافی آقای روحانی به ورزش باعث شده تا ایشان در سه سال گذشه در مسند ریاست باقی بمانند و در ‌‌نهایت ویرانه‌ای بنام وزارت ورزش را تحویل شخص دیگر بدهد. در برنامه تلویزیونی نود، رابطه بین آقایان وزیر ورزش، طاهری سرپرست باشگاه پرسپولیس و آقای ترکاشوند مسئول نقل و انتقالات باشگاه پرسپولیس را افشا کردند. در این برنامه نشان داده شده است که در بین سال‌های ۱۳۷۹ تا ۸۱ علی اکبر طاهری مدیرعامل ساپکو (از شرکت‌های ایران خودرو) بوده و محمود گودرزی وزیر ورزش و جوانان معاون مالی و اداری او بوده و محمدعلی ترکاشوند مامور خرید این شرکت بوده است. اما در سال ۹۴ دکتر گودرزی وزیر ورزش و جوانان بوده و علی اکبر طاهری سرپرست باشگاه پرسپولیس و ترکاشوند مسئول نقل و انتقالات این باشگاه شدند. یعنی یک تیم کاری از یک کارخانه صنعتی خارج و پس از چندی ورزش کشور را در دست می‌گیرند!

لازم به ذکر است وزیر ورزش آقای روحانی با این همه ضعف و بی‌تدبیری که داشته و بجای شایسه سالاری دوستان خود را در مناصب مهم بکار گمارده و حتی ورزش در حال رشد کشور را به سمت سراشیبی سوق داده، حتی یک مدیر حرفه‌ای محض هم نبوده تا فقط در حرف پشتیبان ورزشکاران در مسابفات بین المللی باشد. وزیر ورزش در کوران رقابت‌های المپیک و پس از نتایج ضعیف تیم‌های اعزامی می‌گوید که «حد ورزش ایران همین است» و با کمال تاسف دلاوری قهرمانان ما در المپیک لندن را یک اتفاق می‌داند!

این وزیر ورزش با این دیدگاه باید خیلی زود‌تر برکنار می‌شد نه تحت عنوان استعفای احتمالا توصیه شده! و یا لزوم ترمیم کابینه دولت در دوره دوازدهم!

ملاحظاتی بر تغییر وزیر ورزش

- مسلما استعفای ناگهانی وزای یادشده بخاطر این نیست که امروز آقای روحانی دریافتند که مثلا وزیر ورزش ضعیف هستند و باید برکنار شوند چون در طول یک هفته که سه وزیر ضعیف نمی‌شوند و یا یک شبه سه وزیر استعفا نمی‌کنند. نکته مهم در تغییر ناگهانی وزرای ورزش و ارشاد و آموزش و پرورش ترمیم کابینه برای کابینه دولت دوازدهم است. بعد کناره گیری آقای احمدی‌نژاد از کاندیداتوری ریاست جمهوری، آقای روحانی هیچ رقیبی جدی در انتخابات پیش رو ندارد. مشارکتی‌ها احتمالا تایید صلاحیت نمی‌شوند و در جناح راست حاکمیت هم هیچ کس محبوب‌تر از احمدی‌نژاد در بین مردم مخصوصا افراد طبقه محروم، کارگران و کشاورزان نیست. بنابراین اگر آقای احمدی‌نژاد نیاید از الان می‌توان با اطمینان گفت که آقای روحانی برنده انتخابات آتی خواهد بود. لذا با توجه به این نکته، در حقیقت آقای روحانی ترمیم کابینه دولت دوازدهم را نه ماه زود‌تر شروع کرده و به نطر می‌رسد تغییر وزیر ورزش هم ربطی به عملکرد ضعیف او نداشته و آقای روحانی منتظر فرصتی بود تا تعدادی از وزرا برکنار و کابینه را برای دوره بعد ترمیم کند.

- «آقای سلطانی فر» وزیر پیشنهادی جدید که قبلا هم بعنوان وزیر به مجلس معرفی شده بود به رئیس دولت بسیار نزدیک است و همچون وزیر قبلی نیاز نیست که وقت بگیرد و یا با تشریفات وارد اتاق رئیس شود. این نکته مثبت آقای «سلطانی فر» وزیر پیشنهادی آقای روحانی است. البته ایشان در گذشته قائم مقام سازمان تربیت بدنی بوده و به مسائل ورزشی هم آشنا هستند.

- نقطه ضعف آقای «سلطانی فر» هم مثل همکاران سابقشان در سازمان تربیت بدنی مانند آقای هاشمی طبا و آقای فائقی است. احتمالا ورزش کشور در تهران خلاصه می‌شود. فوتبال رشته اول ورزش کشور است. باشگاه پرسپولیس همچون سالهای دهه هفتاد مورد توجه ویژه خواهد بود و نیمکت تیم‌های ملی و بازیکنان ملی از این باشگاه خواهد بود. بعد از پرسپولیس از تیم استقلال و تراکتور حمایت خواهند کرد و البته با سفارش آقای جهانگیری نیم نگاهی به اصفهان خواهند داشت. طبیعی است با این تفکرات ما مجددا به وضعیت آشفته ورزشی در دهه هفتاد خواهیم رسید. لذا اگر قرار به استفاده از تجارب گذشته باشد، وزیر جدید باید بداند که عملکرد هیج یک از وزرای ورزش و روسای سازمان تربیت بدنی در سی سال گذشته قابل دفاع نیست اما کارنامه آقای مهرعلی‌زاده و حتی آقای عباسی به نسبت آقای گودرزی و هاشمی طبا و فائقی بهتر است.

اما انتظار نگارنده از وزیر جدید ورزش این است که تیم داری و توجه به دو تیم پایتخت را کنار بگذارد و به توسعه زیرساخت‌های ورزش و عدالت در ورزش همت بگمارد. شهرستان‌ها نیاز به توجه بیشتر دارند و توجه به تیم‌های پایه و ساخت اماکن ورزشی باید در سر لوحه کار مسئولین ورزش قرار گیرد. بعلاوه توجه به باشگاههای تهرانی ممکن بود در گذشته مسئله ساز نشود اما اکنون می‌بینیم که باشگاه پرسپولیس نه در تبریز امنیت دارد و نه در خوزستان و نه در اصفهان... نگذارید که شهرستانی‌ها احساس کنند که تیم مردمی پرسپولیس از حمایت دولت برخوردار است و از این باشگاه حمایت می‌شود تا برای انتخابات «رای» جمع کنند. اتفاقات دو سال پیش در ورزشگاه تبریز را هم دیدیم که مسئله ساز شد و اکنون که دو تیم تراکتور و پرسپولیس در کورس هستند عدالت را رعایت کنید و مطمئن باشید که مردم قهرمان واقعی را می‌پذیرند. در آخر نیز اشاره شود که پدیده شرط بندی و تبانی بشدت در ایران در حال گسترش است و حتی ممکن است در آینده نتایج مسابقات تیم‌های ملی هم در خارج از زمین مسابقه تعیین شود. شناخت و برخورد درست و به موقع با این پدیده به سلامت ورزش کمک می‌کند.

علی‌اکبر جعفری


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016