گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
19 اردیبهشت» ای بنیادگرایان، از شما بیزارم، نویسنده مراکشیتبار لیلی سلیمانی، برگردان: م. سحر30 فروردین» سخنی و شعری درباره استاد حمید ایزدپناه (صفای لرستانی)، م. سحر
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! انتخاب مرگ و دو شعر دیگر از م. سحراین سه شعر کوتاه در روزهای اخیر سروده شدهاند مسلماً به تأثیر از مرگ ناگهانی کسی که همگان او را در پایهریزی و در تداوم استبداد ۳۷ سالۀ دینی در ایران، نفر دوم شمردهاند و قطعا مسئولیت آنچه بر ملت ایران رفته است از بد و نیک ( پس از آن شخص اول) با وی بوده است و تاریخ به طور قطع، در همه زمینهها از او باز خواهد پرسید و در بارۀ او داوری خواهد کرد!
مرگ تو نیز از مرگ ، باری ناگزیزی به نیکی یا بدی ، با کام و ناکام سرآغاز و سرانجام تو وصل است هر آن بودی که نامِ بود دارد اگر کوتاه یا دور و دراز است پس این بارِ تکبر از چه داری؟ جهان با کوله بارت بُردنی نیست اگر فرعون یا سلطان دهری ترا در دست با این جام، زادند پس این فرجام را زآغاز بنگر تفرعن را مَنه در کوله بارت نه دربانت به کار آید ، نه لشگر اگر خواهی نبینی نیشخند ش که گر بر طارم اعلی نشینی * پس این ناز و تنعّم را رها کن پاریس ۸.۱.۲۰۱۷ ــــــــــــــــــــــــ
سیدعلی را کرد بر مردم ولی ازمیان «بد تر» و «بد» با شتاب رأی داد و گرمِ دست افشانی است لابد از زهر امامِ مُرتحل یا ازآن سید احمدی حَبّی که داشت یا بدو لغزاند کپسولِ پتاس سیرجانی وار جانش را گرفت هرچه می دانست از نزدیک و دور خواند ، عزرائیل با صوتِ جَلی تا چه روزی میزبانِ او شود تا چه روزی بهر او آرَد برون چو آزادگی در وجود تو نیست بدینسان که بیداد را بنده ای که گور تو جهل تو در جان توست ۱۱.۱.۲۰۱۷ Copyright: gooya.com 2016
|