شنبه 25 دی 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

آقای جعفری، شما چرا؟ پاسخی به نوشته محمد جعفری درباره هاشمی رفسنجانی، عبدالحسین طوطیایی

با نام آقای محمد جعفری از آغاز انقلاب و در مصاحبه های تلویزیونی با زنده یاد مرحوم آیت اله طالقانی آشنا شدم. هنوز که هرازگاه نوشته های ایشان را می بینم به احترام آقای طالقانی بزرگ سر را خم نموده و به خواندن می پردازم. اما نوشته اخیر ایشان تحت عنوان "دل‌خوش کردن به چند جمله توخالی و غفلت از حقوق و آزادی خویش گریه ندارد؟" در خصوص بازتاب ها به درگذشت هاشمی رفسنجانی از جنس دیگری بود. اینکه ایشان بخواهد فراز و فرود های زندگی سیاسی و مدیریتی مرحوم هاشمی را به نقد بکشد مورد ایراد نیست. نه تنها آقای جعفری که حق هر اهل بیان و قدم است که شخصیتی را که در یکی از بزنگاه های تاریخی از زیر بنا تا به اینجای ساختار انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نقش آفرین بود را مورد واکاوی وتحلیل قرار دهد. اما در روزی پس از اجتماع میلیونی از مردم کشورمان در مراسم مشایعت پیکر وی و با خطاب به مردم که " اینکه گریه ندارد" را از منش منصفانه به دور دیدم. در این نوشتار بر آن نیستم که به صحت و یا سقم نظرات آقای جعغری در مورد مرحوم هاشمی بپردازم.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آنچه که برای من مورد ایراد است تحقیر و نقد بازتاب یک جامعه و خودرا از موضعی متفاوت دیدن ایشان است. این انتظار می رود که امثال آقای جعفری فرایند های اجتماعی را مانند رفتار های یک شخص حقیقی مورد بررسی قرار ندهند. کنش های اجتماعی مانند یک اکوسیستم طبیعی؛ برآیند مولفه های گوناگون و چند متغیره است. مواردی که آقای جعفری از کارنامه آقای هاشمی برشمردند بطور مکرر و از تریبون های دو انتهای طیف اعم از مخالفین و یا از دلواپسان اینسوی جریان در داخل کشور تا مرحله ناسزا هم گفته شده است. بنابراین در این نوشته جز نوعی دسته بندی، تازه ای نبود که ایشان را وادار به اشاره آنها نماید. آنچه که انتظار بود بها دادن به بازتاب اجتماعی در داخل کشور در روز این خاکسپاری و چرایی آن بود.

مردمی که ناگزیرند بجای نشستن در کنار لپ تاپ های خود و گدر سرگرم کننده از فضا های مجازی و به بهانه عبور از بحران های خود، در فضای واقعی آستین بالا بزنند . نشستن در کنجی و ایراد به انبوه این مردم که مانند یک اکوسیستم به این کنش ها رسیده اند از انصاف و ارزیابی های جامعه شناختی بدور است. در بررسی های اجتماعی کنش های اشتباه یک جامعه را آسیب تلقی می نمایند .

برای زدودن آسیب های اجتماعی قاعدتا از زست های از موضع بالا و تحقیر و تمسخر جامعه بهره نمی گیرند. اگر قرار باشد آقای هاشمی مورد چنین نقد تندی قرار گرفته و از پس ان بخواهیم یک جامعه را تیز مورد پرسش و تردید قرار دهیم پس باید اثر انگشت خود و حتی امثال مرحوم طالقانی ها را هم در جرائم ببینیم. واقعا چگونه ممکن است یک شخص حقیقی که تا چهل سال پیش تنها یک روحانی ساده بوده است بتواند بدون زمینه های اجتماعی ، تاریخی و ..... اینگونه با سرنوشت یک کشور و جامعه بازی کند که اقای جعفری برشمرده است؟ چرا جامعه ای خسته و بستوه آمده از تنگناهای معیشتی، نابرابری و بیم از ناپایداری اینده و ...... و در عین اطلاع کما بیش از این داده ها بصورت خودجوش به خیابان می ریزند و تا انتهای حنجره در مراسم او فریاد می زنند؟ آیا بهتر نبود که اقای جعفری به تحلیل و ریشه یابی این بازتاب پند آموز می پرداختند؟

ایشان از جمله اشاره می کنند که " آدمی باید گذشت داشته باشد و کینه توز و انتقام گیر نباشد، حتی از جنایتکاری هم که باعث خسارت عظیمی به وی شده‌است کینه به دال نگیرد. اما باز اضافه می کنند که اگر کسی جنایتکار بود ... و او را عابد و نشان دادن ...... نه حق است و نه بخردانه!!! . شگفتا از مانند اقای جعفری که چگونه بخود اجازه می دهد که یک جمعیت و جامعه میلیونی را با الفاظی مانند نابخردانه مورد خطاب قرار دهد؟ و اساسا یک جمع بزرگ مگر یک شخص است که ببخشد و یا علیرغم احترامی که برای این شاگرد مکتب طالقانی دارم بایستی برداشتی بسیار متفاوت را از نوشته ایشان بگیرم. یادداشت ایشان نشان داد که هنوز بسیاری اهل قلم و بیان مرزبندی بین جامعه و فرد را از هم مشخص نمی نمایند و به همین دلیل احساس شخصی خودرا ( ولو درست) بجای افکار عمومی می گذارند. از اینکه بازتاب های اجتماعی متفاوت با برداشت شخصی ما هستند از جامعه دلگیر و به القاب و توصیفاتی از قبیل نابخردی و .... آنها را منتسب می نماییم. آیا در زیر پوست چنان نگاهی ولو با پوشش ازادیخواهی نوعی جزمیت و انحصار طلبی وجود ندارد؟ ایکاش همه ما بتوانیم بجای احساس تافته های جدا بافته بودن با سیل خروشان مردم همراه باشیم تا نهایتا در مسیر ئرست تری و در یک فرایند زمانی قرار بگیریم. نشستن در کنار رودخانه و امر و نهی به رودخانه برای از اینطرف و آنطرفف رفتن کاری بیهوده و از آثار دوری از واقع گرایی است.

عبدالحسین طوطیایی

ـــــــــــــــــــــــــ
در همین زمینه:
[دل‌خوش کردن به چند جمله توخالی و غفلت از حقوق و آزادی خویش گریه ندارد؟ محمد جعفری]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016