دوشنبه 27 دی 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

بعد از عباى هاشمى رفسنجانى، اينك عباى ناطق نورى!؛ ف. م. سخن

IMG_5473.JPG

لرزه ها و پس لرزه هاى درگذشت هاشمى رفسنجانى همچنان ادامه دارد. از آغاز به بت سازى او تا سوال در مورد نحوه ى مرگ او.

در اين بين، تحت تاثير قرار دادن احساسات و عواطف انسانى با انتشار غم نامه ها و بغض نامه ها و دل نوشته ها... و البته در اين ميان ژست گرفتن ها، موقع عكاسى و تعيين زاويه دوربين ميان سوژه و تابوت آيت الله.

١- بت سازى:
بر خلاف بت سازى هاى ديگر، درست كردن بت هاشمى از فرداى درگذشت او آغاز شد. حتى دشمنان خونى آيت الله در داخل حكومت، «زمانى براى فراموش كردن مردم، بدگويى هاى ايشان را»، در نظر نگرفتند و از همان لحظه ى درگذشت، آغاز به نوحه سرايى و ياد كردن هاى احترام آميز كردند. در جمهورى اسلامى ديگر چيزى به نام راست و دروغ مطرح نيست و امروز مى توان چيزى گفت و بيست و چهار ساعت بعد، چيزى با صد و هشتاد درجه اختلاف، و هيچكس هم حال و حوصله ى افشاگرى در اين زمينه را ندارد چون آش هميشه شور بوده و هميشه هم شور خواهد بود و همه مى دانند كه چاره اى جز تحمل و خوردن اين آش شور نيست!



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


IMG_5474.JPG

٢- چگونگى مرگ آيت الله:
آيا مرگ آيت الله طبيعى بوده است؟ در آب استخر بوده يا در خشكى؟ خفگى بوده يا «ايست قلبي»؟ شايد هم «قتل»، آن هم از نوع سياسى بوده؟ توصيه خامنه اى به احمدى نژاد كه وارد انتخابات رياست جمهورى نشود چون «هاشمى تا پايان سال احتمالا نخواهد بود» و احمدى نژاد خود را براى رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام خود را آماده كند تنها يك «الهام الهى» بوده، يا بر اساس اطلاعات پزشكى رهبر يا...؟ و اگر مرگ، در آب استخر و در اثر خفگى بوده يا قتل سياسى بوده، اصولا چه فرقى در ماجرا خواهد كرد؟ براى حكومت اسلامى و مقام ولايت چه چيز بهتر يا چه چيز بدتر خواهد شد؟
و در ادامه ى اين ماجرا، عدم كالبدشكافى جسد، عدم انتشار عكس جسد، استفاده از دو تابوت در مراسم نماز ميت و مراسم تشييع جنازه و دفن و...

٣- بر انگيختن عواطف انسانى:
هر فرزندى، بخصوص فرزند دختر، پدرش را دوست دارد. هر زنى، آن هم بعد از چند دهه زندگى مشترك، شوهرش را دوست دارد و از مرگ او به شدت غمگين مى شود. هر پسرى هم به پدرش مهر و علاقه دارد و رفتن او را به سادگى طاقت نمى آورد...

ناله هاى جگرخراش فاطمه هاشمى رفسنجانى بر بالاى تابوت پدرش و سخن گفتن او با فيروزآبادى كه پدر من فتنه نبود و مردم را دوست داشت؛ اولين صبحانه خانم عفت هاشمى رفسنجانى در غياب همسرش؛ در كنار تابوت بودن مهدى در اتومبيل حمل جنازه و تعيين زاويه ى دوربينى كه بايد از او عكس بگيرد...

اين ها نكاتى بود كه بلافاصله بعد از مرگ آيت الله مطرح شد و در صدر اخبار منتشر شده قرار گرفت. نكاتى كه ارزش و بارِ سياسى خاصى «ندارد». ارزش و بار سياسى شامل نكاتى مى شود كه بر آينده ى حكومت اسلامى و سرنوشت كشور تاثير بگذارد.

در اين زمينه نيز تحليل هايى ارائه شده است كه شايد مهمترين آن ها، بى آيندگى اصلاح طلبى و تغيير معقول در بافت و ساخت حكومت اسلامى به خاطر فقدان آيت الله باشد. تيترهايى از قبيل كمر اصلاحات شكست، تيترهايى ست بر اساس واقعيت و واقع گرايى. آيت الله وزنه اى بود كه ميان دو كفه ى ترازوي قدرت، تعادل ايجاد مى كرد. اين وزنه، با وجود اهميت اش، در مرحله ى كنار گذاشته شدن بود. ضربه ى «رد صلاحيت» كردن آيت الله، ضربه اى بود كارى به كلّ حركتى كه تلاش مى كرد تغيير را در داخل حكومت انجام دهد؛ تغييرى كه راس قدرت و صاحبان قدرت اصلى به شدت مخالف آن بودند. وقتى كسى با اهميت هاشمى رفسنجانى، اين چنين بازيچه ى دست قدرت پرستان مى توانست شود، مشخص بود و هست كه امثال خاتمى و روحانى و ديگر «معتدلان» و مصلحان دلسوز حكومت اسلامى، چه وضعيتى خواهند داشت.

و اكنون اصلاح طلبان حكومتى در صدد عَلَم كردن كسى هستند كه هم شخصيتى قديمى باشد، هم براى خود وزن و اعتبارى داشته باشد: على اكبر ناطق نورى!

ناطق نورى اصلا و ابدا با هاشمى رفسنجانى در يك سطح قرار نمى گيرد. او به رغم مسووليت هايى كه داشته است مطلقا در رديف آيت الله نيست. اما آيا كس ديگرى جز او به جاى آيت الله مى توان معرفى كرد و او را به عنوان «شيخ» بر كشيد؟ قطعا خير!

و روزنامه هاى اصلاح طلب مشغول به اين كار شده اند و روزنامه هاى تماميت خواهان نيز آتش تهيه خود را بر سر اين «شخصيت» پر مساله و پر تضاد گشوده اند. كيهان در صدد خفه كردن اين شخصيت، در مرحله ى جنينى بعد از آيت الله است. همان طور كه «عارف» نمى توانست و نمى تواند به خاطر خصوصيات شخصيتى اش «رييس دولت» اصلاح طلب براى آينده ى ايران باشد، ناطق نورى هم نمى تواند با تاريخچه ى پر نوسان و پر اعوجاج اش، «شيخ» اصلاح طلبان شود. آلودگى ناطق آن قدر هست كه تماميت خواهان بتوانند او را در همان مرحله ى مقدماتى، از دور بازى ها خارج كنند.

حسن روحانى در پيام توييترى اش خطاب به هاشمى رفسنجانى نوشت: «ما را عباى گرم تو اميد مى داد... در برگريزان هاى سرد فصل پاييز...»!

عباى هاشمى در اواخر زندگى اش چنان تكه تكه شده بود كه خود او و خانواده اش را نيز نمى توانست گرم و مطمئن نگه دارد. عباى ناطق نورى هم كه چند سالى ست اصولا به كنارى انداخته شده و كلا پوششى در كار نيست! فصل هم فصل زمستان است و زمهرير آن با سرماى پاييز قابل قياس نيست! اكنون بايد منتظر باشيم و ببينيم كه اصلاح طلبان و تعادل خواهان حكومت، در چنين شرايطى كه به زندگى در زير برف مى ماند، چگونه خود را براى رسيدن به بهارى كه بسيار دور از دسترس است گرم نگاه خواهند داشت! بايد منتظر باشيم و ببينيم!...


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016