پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! فرمانآرا: خوشحالم که در ۷۳ سالگی روی صحنه تئاتر میرومبهمن فرمانآرا، شیرینی به دست وارد کافه «نزدیک تئاتر» شد در حالیکه خبرنگاران منتظر او و گروهش بودند تا درباره نمایش «مردی برای تمام فصول» به پرسشهای آنان پاسخ دهد. به گزارش خبرآنلاین٬ در آخرین سه شنبه بارانی مهرماه، نشست خبری نمایش «مردی برای تمام فصول» با حضور بهمن فرمانآرا، رضا کیانیان و بازیگران و عوامل این نمایش برگزار شد. نشستی که تنها به چارچوب پرسشهای معمول ختم نشد. «من و رضا بیخودی گندهتر از بقیه توی این عکس افتادیم، چون در تئاتر هیچ کس از دیگری جلوتر نیست و همه با هم برابرند.» فرمانآرا، این جمله را در اشاره به عکس بزرگی میگفت که بازیگران نمایشش با لباسهای مخصوص نقشهایشان انداخته بودند. پوستری که در آن خود فرمانآرا با لباس قرمز کاردینالها در وسط ایستاده بود. او در پاسخ به پرسشی که چرا تصمیم گرفته در تئاتر کار کند اشارهای به رضا کیانیان که کنارش نشسته بود کرد و گفت: «یک دوست تئاتری چند سالی هست که مرا برای آمدن به تئاتر وسوسه میکند. ما چندین سال درباره این نمایشنامه صحبت کردیم و بعد سعی کردیم اجرایش کنیم اما این بار، فرصت اجرا پیش آمد. من علاقه خیلی زیادی به این متن داشتم و در مقطعی که هستم دلم میخواست این کار را انجام دهم. اگر حالا در سن ۷۳ سالگی خودم هم روی صحنه میروم برای این است که آنقدر هیکلم بزرگ شده که فقط به در کاردینال شدن میخورد.» او اعمال ممیزی بر این نمایش را هم رد کرد و گفت: «ممیزی همیشه بوده است ولی هر چقدر حجم من زیادتر میشود همه چیز به من گیر میکند. ما خوشحالیم که داریم این تئاتر را به روی صحنه میبریم و باعث افتخارم است که این گروه کنار من جمع شدهاند. اصولا وقتی شما کار میکنید نمیتوانید جلوی شایعهها را بگیرید و ممیزی در این زمینه به هیچ وجه مسئله ما نبود.» کیانیان هم تاکید کرد که این نمایش هیچ وقت مشکل ممیزی نداشته و فیلمی که از روی نمایشنامه آن ساخته شده بارها از تلویزیون ایران پخش شده است. فرمانآرا که حالا روزهای شلوغی را پشت سر میگذراند و علاوه بر اجرای این نمایش، فیلم «دلم میخواد» را هم برای جشنواره آماده میکند اما طی هشت سال گذشته، به انتخاب خود هیچ کاری نکرد. او در پاسخ به پرسش خبرآنلاین، که حالا چه اتفاقی افتاده که دوباره به عرصه سینما و نمایش بازگشته است گفت: «من به آقای روحانی رای دادم و فکر میکنم فضای مملکت آنقدر مناسب هست که همه میتوانند کار کنند. درست است که من در آن هشت سال کار نکردم، اما زانوی غم هم به بغل نگرفتم. مستند ساختم، ترجمه کردم و نمایشنامه نوشتم. منتها معتقدم حضور در رسانه و مطبوعات باید به کار متصل باشد و من هم دوست دارم در فضای خوب کار کنم.» این هنرمند خاطرنشان کرد: «اجرای کامل نمایشنامه «مردی برای تمام فصول» چهارساعت و نیم طول میکشد، اما اجرای ما برای دو ساعت تنظیم شده که کار تنظیم برعهده امید سهرابی بوده است. در زمینه طراحی لباس و موسیقی تلاش کردیم هماهنگ با اجرا پیش برویم و در طراحی دکور آقای شجاع کاملا مدرن کار کردند چون میخواستیم پس زمینه مدرن در اجرا وجود داشت باشد.» رضا کیانیان در ارتباط با ایفای نقش خود در نقشی که پیش از این با اجرای پل اسکافیلد تجربه شده؛ گفت: «فیلم «مردی برای تمام فصول» با حضور درخشان پل اسکافیلد را در جوانی دیدم و به آن علاقهمند شدم به ویژه که همواره برای بازیگران دانش آموخته در رویال شکسپیر لندن احترام قائل بودم.» او ادامه داد: «از ایفای نقش تامس مور هیچ ترسی ندارم و معتقدم آقای اسکافیلد نوع کلاسیک انگلیسی خود را به نمایش گذاشته و من هم به شیوه خودم بازی خواهم کرد. این خیلی خوب است وقتی یک بازیگر بزرگ نقشی را ایفا میکند در مواجهه با هنرمند ایرانی بگوییم رضا کیانیان هم خوانش خود از این شخصیت را نشان میدهد.» بازیگر فیلم «ماهیها عاشق میشوند» گفت: «از ایفای این نقش هیچ نگرانی ندارم بلکه دوست داشتم آقای اسکافیلد زنده بود و میتوانست به تماشای این اجرا بنشیند تا پس از آن بتوانیم درباره کار با یکدیگر گفتگو کنیم.» این هنرمند به عدم ارتباط بینالمللی در زمینه هنر اشاره کرد و گفت: «اگر میتوانستیم با آثار هنری کشورهای دیگر از نزدیک مواجه شویم حتما متوجه میشدید عوامل نمایش ما هیچ از هنرمندان خارجی کم ندارند حتی گاهی اضافه هم داریم. سینمای هالیوود در سال 700 تا 800 فیلم میسازد ولی ما فقط درباره 20 فیلم گفتگو میکنیم. در ایران سالی 80 فیلم ساخته میشود و ما درباره 5 فیلم بحث میکنیم که نسبت قابل تاملی است.» بهمن فرمانآرا ضمن ابراز خوشحالی از همکاری با بازیگران تئاتر عنوان کرد: «این همکاری یک چیز را برای من مشخص کرد؛ اینکه همه عوامل و بچهها در حد عالی این هنر کار میکنند منتها بازتاب عملکرد آنها در خارج کم است. از طرفی نمایشها تعداد کمی اجرا را تجربه میکنند و مانند رایحهای خیلی زود از بین میروند.» کارگردان فیلم سینمایی «بوی کافور عطر یاس» گفت: «ما به اندازهای که برای حضور آثار سینمایی در جشنوارههای خارجی فعالیت کردیم برای تئاتر وقت و هزینه نگذاشتیم. معتقدم اینجا حقی خورده شده و خارجیهایی که به تماشای آثار بچههای ایرانی مینشینند از توانایی این هنرمندان اظهار تعجب میکنند. حداقل خوشحالم این فرصت را به خودم دادم تا با این بچهها کار کنم.» کیانیان با بیان خاطرهای در تکمیل صحبتهای فرمان آرا گفت: «وقتی اوژن یونسکو به ایران آمد پس از تماشای نمایش کرگدن به کارگردانی زنده یاد حمید سمندریان گفت؛ یکی از بهترین اجراهایی را دیده است که براساس نمایشنامه «کرگدن» تابه حال در سراسر جهان اجرا شده، پس ما نباید خارجیها را ملاک قرار دهیم و توانایی هنرمندان ایرانی را فراموش کنیم.» این بازیگر به نقشهای مورد علاقه خود اشاره کرد و ادامه داد: «بازی در نقش سر تامس مور، مکبث و سالیری در نمایشنامه «آمادئوس» به همراه چند نقش در آثار چخوف را همواره آرزو داشتم که فعلا یکی ازآنها در نمایش «مردی برای تمام فصول» محقق شد. همواره علاقه داشتم ایفای نقش آثار کلاسیک را برعهده بگیرم نه اجراهای مدرن که متوجه نمیشوم در نهایت قرار است چه چیز روی صحنه بیاید، چون دوست دارم نقش را از صفر تا صد بازی کنم ولی در آثار مدرن نمایشنامه تکه پاره میشود و بخشی از آن روی صحنه میآید.» بازیگر نمایش «عرق خورشید اشک ماه» درباره همکاری با بهمن فرمان آرا بیان کرد: «بازیگر روی صحنه سلطان است و بدون او کار پیش نمیرود. الان روی صحنه محدود نیستم و آزادی عمل زیادی دارم. آقای فرمان آر اینجا برخلاف سینما نمیتواند مداوم کات بدهد و من تا پایان کار خودم را میکنم و سپس با نظرهای ایشان مواجه میشود.»
در ادامه این نشست بازیگران این نمایش از تجربه کار کردن با بهمن فرمانآرا گفتند. احمد ساعتچیان در این زمینه گفت: «تجربه لذتبخشی است و این که این تیم برای اولین بار در یک کار نمایشی دور هم جمع شدهایم هیجانانگیز به نظر میرسد.» مولایی نیز اظهار کرد: «خیلی خوشحالم که در این گروه حضور دارم. خیلیها از من میپرسند کار با آقای فرمانآرا چگونه است و من میگویم بسیار راحت و درست و اصولی. نگاه و دقت ایشان را دوست دارم و از این که دست بازیگر را باز میگذارد و جلوی خلاقیت او را نمیگیرد خوشحالم. » امیر دلاوری در مورد این همکاری گفت: «فکر نمیکردم کار کردن با آقای فرمانآرا به این شکل باشد. از سالها قبل ایشان را میشناختم و راستش کمی از کار کردن با ایشان میترسیدم ولی ایشان جوری رفتار کرد که حالا خیلی راحت هستن و از نظراتشان استفاده میکنم. ایشان با اشراف کامل به متن جلو آمدند و مثل بعضی از دوستان نیستند که فقط میخواهند یک متن را به روی صحنه ببرند. مطمئنم کار خوبی میشود. چند روز پیش یک نفر به شوخی به من میگفت این گروه، مثل تیم رئال مادرید شده!ِ» سیامک صفری هم نظر خود را در مورد این همکاری چنین بیان کرد: «راستش من دارم با بهترین آدم روزگارمان کار میکنم.» محمدرضا مالکی گفت: «در این ۱۳ سالی که کار میکنم این نخستین بار است که در یک کار احساس امنیت دارم. استاد اسکویی همیشه به ما یاد داده بود که هیچ وقت گدایی نقش نکینم ولی من آنقدر دوست داشتم با اقای فرمانآرا کار کنم که خودم به ایشان زنگ زدم و خواستم که به من نقشی بدهند. خیلی خوشحالم که در این نمایش هستم و امیدوارم اتفاق خوبی بیفتد. » هدایت هاشمی همکاری با گروه را چنین توصیف کرد: «سابقه کار کردن با فرمانآرا را از «یک بوس کوچولو» دارم و آن اولین تجربه سینمایی من بود. حالا بعد از ۹ سال با یکی از اخلاقیترین نمایشنامههای جهان به کارگردانی آقای فرمانآرا به روی صحنه میآیم و به نظرم اجرای این نمایش در شرایط فعلی بسیار لازم است. چون بزرگترین معضل جامعه ما اخلاق و فرهنگ است...» کیانیان در اینجا صحبت هدایت هاشمی را قطع کرد و گفت: ««هدایت جان فقط در مورد تئاتر صحبت کن!» هدایت هاشمی هم گفت پیش از آمدن به این جلسه دزد، ضبط و باقی سیستم صوتی ماشینش را برده و « به خاطر همین هم که شده باید این نمایش را روی صحنه ببریم.» » کیانیان هم گفت که همیشه دوست داشته این نقش را بازی کند ولی الان به همه نقشهای دیگر این نمایشنامه حسودیاش میشود و دلش میخواهد هر کدام آنها را بازی کند: «اگر یک جوری میشد که هر شب هر کدام در یک نقش متفاوت بازی کنیم خیلی خوب میشد.» فرمانآرا هم گفت: «اما من مخالفم چون فقط میتوانم کاردینال باشم.» او اشارهای هم سوابق تئاتریاش کرد و در مورد بازی کردنش روی صحنه این چنین توضیح داد: «من مدرسه هنزپیشگی انگلستان درس خواندم و در دانشگاه هم اگرچه رشته اصلیام سینما بود اما انتخاب دومم را تئاتر قرار داده بودم. در قالب چند نقش کوچک هم در دانشگاه به روی صحنه رفتم ولی هیچ وقت به سراغ بازیگری به صورت حرفهای نرفتم چون من آدمیام که دلم میخواهد کنترل همه چیز دست خودم باشد ولی در بازیگری تو نمیتوانی این کار را بکنی. سر فیلم «بوی کافور، عطر یاس» هم بازیگری که قرار بود نقش من را بازی کند ناگهان یک هفته قبل از شروع کار انصراف داد و ما با وجود این که از ۲۰ نفر تست گرفتیم نتوانستم جایگزین خوبی پیدا کنیم به خاطر همین مجبور شدم خودم بازی کنم. اصولا کار اصلی من کارگردانی در سینماست چون میتوانم بیشترین کنترل را داشته باشم اما حالا هم بسیار خوشحالم که این تجربه را میکنم.» در ادامه این جلسه حاضران در نشست به این پرسش خبرآنلاین، درباره این که نظرشان درباره ورود سینماییها به تئاتر چیست پاسخ دادند. نخستین نفر رضا کیانیان بود که در این باره گفت: «من نمیفهمم این که میگویند چرا سینماییها به تئاتر میآیند یا چرا تئاتریها به سینما میآیند یعنی چه؟ اکثر سینماییهای مطرح جهان از تئاتر آمدهاند. یک تعداد بازیگر هستند که قبل از تئاتر وارد سینما شدند و به شهرت رسیدند. دیروز یک نفر در تاکسی به یکی از جملههای من در یک مصاحبه اشاره میکرد که گفته بودم وارد شدن به سینما میتواند شانسی باشد ولی ماندگاریاش شانسی نیست. کسی که آمده و در سینما مانده لابد توانایی ماندگاری را داشته است.» او افزود: «وقتی ما از بازیگران برای تبلیغ کالاهای تجاری استفاده میکنیم چرا از آنها در تئاتر استفاده نکنیم تا باعث رونق آن شود؟ قدیم که من عکاسی میکردم همه عکاسها ناراحت شده بودند ولی بعد از مدتی خودشان آمدند و کارت انجمن عکاسان را هم بهم دادند. سینما در قرن ۲۹ اختراع شده و در واقع نمایش یک شعبه دیگر هم پیدا کرده است. یک عدهای از دوستان هستند که مدام واکنش منفی نسبت به این موضوع نشان میدهند انگار که دنیای سینما دنیای تئاتر را تنگ میکند و برعکس، اما این چنین نیست. در این دنیا هیچ کس جای کس دیگری را تنگ نمیکند و برای هم جا هست به شرط این که کار کنی. آنهایی که کار نمیکنند ناراحتند و کسی که کار نمیکند فرصت غیبت کردن دارد.» مولایی هم در اینباره گفت: «هوشمندی کارگردان به انتخابش است و اگر نگاه کنید میبینید که آقای فرمانآرا میتوانست هر بازیگر سینمایی که میخواست را برای این بازی در این نمایش دعوت کند اما همه عوامل این نمایش تئاتری هستند. من خودم شخصا این تفکیک را قائل هستم. زمانی وقتی حمایتهای مرکز هنرهای نمایشی از روی تئاتر برداشته شد گروهها به دنبال چهرههای سینمایی رفتند که بتوانند به واسطه آن توجه مخاطب را جلب کنند. این چیز بدی نیست. حالا کسی که توانایی داشته باشد در تئاتر کار میکند و کسی که توانایی ندارد دیگر ادامه نمیدهد.» دلاوری اما گفت که بازیگرانی هم بودند که در تئاتر تجربه خوبی نداشتند اما همچنان ادامه دادند. سیامک صفری اما با همان لحن شوخ همیشگی گفت: «من فردا ممکن است به یک پروژه سینمایی بروم. اگر دوستان از آمدن بازیگران تئاتر به سینما ناراحت شوند، من هم ناراحت میشوم. چون من که از این اتفاق خوشحالم. اگر ماجرا به این شکل اتفاق افتاده حتما لازم بوده که این طوری شود.» محمدرضا مالکی اما گفت که تئاتر همیشه با آغوش باز از بچههای سینما استقبال کرده ولی سینما سخت بچههای تئاتر را قبول کرده است. چون همیشه شیکتر بوده و راهیابی به آن سختتر. فرمانآرا هم در این باره گفت: «در طول تاریخ سینما و تئاتر تا موقعی که سینمای ناطق آمد فقط از نمایشنامهنویسها استفاده میشد چون آنها میتوانستند دیالوگ بنویسند. از هنرپیشههای تئاتر استفاده میشد چون بدنهای بهتری داشتند. این ارتباط سینما و تئاتر از قبل بوده و همیشه دست در دست هم داشتهاند. ولی آدمها وقتی بیکار هستند صرفا زبانشان کار میکند و متاسفانه این زبان سمی هم هست.» اما هدایت هاشمی نظر دیگری داشت: «مهمترین نکتهای که به این جور بحثهای غیبتی دامن میزند عدم وجود زیرساخت مناسب و نبود تعداد کافی سالنهای سینما و تئاتر است. اگر این زیرساختها مناسب باشد و همه بتوانند کار کنند آن وقت این حرفها به وجود نمیآید. تهران با فاجعه عدم اماکن فرهنگی روبروست چه برسد به شهرهای دیگر. پاریس یک سوم تهران مساحت دارد اما ۹۰۰ سالن تئاتری در آن هست و نیویورک که هماندازه تهران است ۳ هزار سالن سینما دارد. ولی در کشور ما نهایتا ۲۵۰ سالن در کل کشور هست. معضل اصلی بیکاری آدمها عدم وجود مکانهای فرهنگی است. پس باید به این سمت حرکت کرد. ما در سال فرهنگ هستیم و حالا که بعد از ۳۷سال این اتفاق افتاده میبینیم که از بودجه فرهنگ چند درصد کم شده است. چطور ممکن است در یک کشور چنین اتفاقی بیفتد؟» این سخنان هدایت هاشمی اما باز هم با واکنش کیانیان روبرو شد. او خطاب به هدایت هاشمی گفت: «من به این دلیل میگویم این حرفها را نزن چون حرف سیاسی زدن مثل سرمقاله روزنامه است که وقتی آن را میزنی مدام باید بعدش باز صحبت کنی اما حرف هنری ریشهدار است. آنچه که ماندگار است حرف هنری است نه سیاسی. ما باید راجع به هنر صحبت کنیم. مثلا شما به پاریس اشاره کردی، بسیاری از این سالنها یک سوم همین جایی که نشستیم مساحت دارد و کی آن را درست کرده؟ بخش خصوصی. پس این بخش خصوصی است که باید حمایت شود. چرا سالن نداریم؟ چون چشم همه به دولت است. چرا باید اینطور باشد؟ همه باید کار خودشان را بکنند. همه کارها را نباید دولت انجام دهد. پس ما باید چه کار کنیم؟ اگر یک نفر در لابی آپارتمانش یک سالن کوچک راه بیندازد که برای بچههای مجتمع ساختمانیشان آخر هفته یک نمایش اجرا شود چه اشکالی دارد؟ باید حرف زد تا به کارهایی که نکردیم و باید انجام دهیم برسیم. وقتی سیاستمدارها درباره هنر حرف میزنند، خراب میکنند. باور کن وقتی هم ما از سیاست حرف میزنیم خراب میکنیم. و یادتان باشد وقتی بازیگر تئاتر به سینما برود به دو دلیل میرود شهرت و پول ولی وقتی بازیگر سینما به تئاتر میآید فقط به یک دلیل میآید اعتبار و آبرو.» فرمانآرا هم افزود: «پیرو صحبتهای رضا وقتی قرار شد ما این کار را انجام دهیم، برای این که حتما منتظر کسی نباشیم خودمان سرمایهگذاری کردیم و منتظر بودجه دولتی نشدیم. حالا که به من اجازه اجرا دادهاند خودمن تهیهکننده نمایش شدم که منتظر کسی نباشم. باید بخش خصوصی باور کند که سرمایهگذاری فرهنگی میتواند سود ده باشد و اگر نبود باعث نمیشود یک مرتبه از زندگی ساقط شویم.» Copyright: gooya.com 2016
|