خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
6 شهریور» ورود تشکیلاتیِ زنان روزنامهنگار به انتخابات5 اردیبهشت» جامعه رسانهای ايران؛ استاد تيتر خود را به خاک سپرد
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! مدير مسؤول "چلچلراغ": روزنامهنگاری در ايران، فوتبال در ميدان مين است
فريدون عموزاده خليلی با بيان اينکه کار روزنامهنگاری در ايران، مثل بازی کردن فوتبال در ميدان مين است، گفت: آنچه مجله «چلچراغ» را در ابتدای دههی ۸۰ ماندگار کرد، استفاده از لحن ويژه و زبان مخفی جوانان بود؛ لحنی که فضای رسمی ادبيات نشريات آن روز را شکست. اين نويسنده و مديرمسؤول نشريه «چلچراغ» در گفتوگو با خبرنگار ايسنا، تأکيد کرد: وقتی که ما چلچراغ را شروع کرديم بر اساس يک پژوهش ميدانی و عينی به اين حقيقت رسيديم که محور لحن جوانان ما طنز است و اگر ما اين لحن و اين بذلهگويی در مراودات روزانه را درک کنيم و با همان لحن و تکهاندازی ه و نکتهسنجیها مسايل جدی اجتماعی، فرهنگی، هنری و سياسی را به چالش بکشيم، آنها ما را باور میکنند. چون اين زبان مخفی که با لحنی ويژه ادا میشد در لابهلای خود طنزی نهفته داشت؛ احتمالا همان طنز عاملی شد که بسياری، نشريه چلچراغ را نشريه طنز بدانند. در حالی که در تحليل ما لحن و زبان عمومی جوانان ما اين طوری شده بود.
اين نويسنده کودکان و نوجوانان با تاکيد بر اينکه نشريه چلچراغ يک نشريه طنز به مفهوم معمول آن نيست، تصريح کرد: ما در طراحی اين نشريه از تدبيری استفاده کرديم که در نهايت باعث به وجود آمدن نشريهای شد که امروز جدیترين بحثها را به مدد لحن و زبان مخفی نسل جوان مطرح میکند و بر دل جوان امروزی مینشيند. رييس انجمن نويسندگان کودک و نوجوان افزود: در همان سال ۸۰ مجلات زيادی برای نسل جوان توليد و منتشر میشد که اگر چه به نام جوانها ولی به کام ديگران بود و مورد اقبال جوانها هم قرار نمیگرفت. ما به عنوان متوليان اصلی اين نشريه با يکسری از دوستان جوان که در حوزههای مختلف روزنامهنگاری، جامعهشناسی، حتی فنی مهندسی و... مشغول بودند، درباره چگونگی محتوای اين نشريه به گپ و گفت نشستيم و به اين نتيجه رسيديم که نقطه اصلی موفقيت ما میتواند نگاه جوانانه همراه با زبان آنان باشد. وی گفت: جوانان ما درون هالهی نسلی تنفس میکردند که برای ورود به آن میبايست رمز ورودش را میداشتيم و رمز ورود آنها چيزی جز لحن و زبان جوانان نبود. ما میديديم که در دانشگاهها، اساتيدی وارد خلوت جوانان میشوند که میتوانستند اين هاله را بشکنند، شوخیهای جوانان را درک کنند و با همان لحن آنها با آنان حرف بزنند. ويژگی مشترک جوانان لحن آنهاست که توأم با شوخی و در فرهنگ مخفیشان شکل میگيرد. عموزاده تأکيد کرد: به اين ترتيب ما توانستيم بفهميم که اگر در ايران نشريهای منتشر شود که بتواند اين لحن را کشف و در روايتش انتخاب کند و با اين لحن به دنيای جوانان وارد شود جوانان آن را میپذيرند، چون لحن جوان لحن طنزآلود است؛ بنابراين تمام محتويات مجله ما اعم از فرهنگی، اجتماعی، هنری و حتی سياسی با همين لحن ارائه شد و بدين ترتيب امروز به نظر میرسد که در متن چلچراغ طنزی ملايم ساری و جاری است که البته جانمايه خود را از لحن جوانان گرفته است. مديرمسؤول نشريه چلچراغ تصريح کرد: البته در آن زمان ايرادهايی بر ما گرفته میشد، مثل اينکه آقای خليلی شما ديگر چرا؟ شما که خودتان نويسنده و صاحب قلمايد! میدانيد چه بلايی سر زبان فارسی و فرهنگ میآيد؟! ولی ديديم که هيچ بلايی سر زبان و فرهنگ نيامد. زبان و فرهنگ پويا در درون خودش سازوکار خودپالايی دارد و هر چه را زايد باشد، دور میريزد و هرچه را آنی داشته باشد به خودش اضافه میکند؛ البته بعدها راديويی مثل راديو جوان از همين لحن استفاده کرد و روزنامههای زيادی به اين فکر افتادند که بايد از اين لحن استفاده کنند و همين مسئله باعث شد ويژهنامهها و صفحات نسل سومیها شکل بگيرد که با همين لحن به طور گسترده در ميان جوانان رايج شد و مجلاتی هم به تقليد از چلچراغ منتشر شد. اين نويسنده گفت: کار روزنامهنگاری در ايران مثل بازی کردن فوتبال در ميدان مين است. بايد طوری حرکت کنی که هم توپ را به دروازه برسانی و هم آسيب نبينی. يک زمان محدوديتها آنقدر افزايش میيابد که تداوم انتشار نشريه کاری نزديک به معجزه و شاهکار است، مثل دوره معاونت محمد علی رامين در وزارت ارشاد که جزو تيرهترين دوران مطبوعات است و باعث شد نشرياتی مثل چلچراغ نفسشان به شماره بيفتد. ولی زمانهايی هم بوده که فضا بهتر بوده مثل زمان حاضر. به هر حال ما هم الان ما کجدار و مريز در حال حرکت هستيم. وی افزود: ما در برهههای زمانی مختلف از پيچهای خطرناکی عبور کردهايم و امروز میتوانيم ادعا کنيم در زمينه عبور از اين پيچهای خطرناک که در شرايط خاص سياسی، اجتماعی و اقتصادی ساری و جاری است، متخصص شدهايم. برخی از پيچها سياسی اجتماعی بودند مثلا در مقاطعی هست که فضای عمومی جامعه طوری میشود که مخاطب به طور غيررسمی با نشريات کاغذی قهر میکند و فکر میکند حرف دلش در اين نشريات نيست. اگرچه او میداند نشريات هم دلايل و معذوريتهای خود را دارند اما در نهايت رغبتش به آنها کم میشود. گاهی وقتها هم مسايل اقتصادی مثل افزايش قيمت کاغذ در اين زمينه مطبوعات کاغذی را تهديد میکند. عموزاده تاکيد کرد: يک رقيب ديگر نابرابر ما رقبای دولتی و نهادهای عمومی هستند. نشرياتی که از بودجه و امکانات دولتی استفاده میکنند و با استفاده از پول نفت در عرصه رقابت ناعادلانه باعث میشوند که نشريات غيردولتی که روی پای خودشان میايستند، به شدت تحت فشار قرار بگيرند؛ مثلا در شرايطی که نشريات خصوصی مثل چلچراغ، بايد با قيمت ۴۰۰۰ تومان مثلا با ۵۰ صفحه منتشر شوند، آنها که بعضا مخاطب طبيعی چندانی هم ندارند با قيمت ۱۰۰۰ تومان و مثلا ۱۰۰ صفحه روی دکه میآيند، آن هم با پشتوانه عظيم تبليغاتی. مدير مسؤول نشريه چلچراغ تصريح کرد: اگرچه من بهشخصه معتقدم مخاطب آنقدر باهوش هست که نشريه خود را پيدا کند، اما به هر حال اين وضعيت عرصه رقابت ناسالم و ناعادلانهای را ايجاد میکند که بر سختی کار اضافه میکند؛ يعنی ما تنها با موانع سياسی مواجه نيستيم، به قول معروف و با اجازه مولانا برای نشرياتی مثل چلچراغ، هر نفس شلاق (آواز) عشق میرسد از چپ و راست/ ما به فلک میرويم عزم تماشا که راست ... اگر به فلک هم نرسيديم به اين دلخوشيم که در اين راه گام برمیداريم. Copyright: gooya.com 2016
|