دوشنبه 8 تیر 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

راکعی: لغو کنسرت‌ها اهانت به وزارت ارشاد است

فرارو - فاطمه راکعی نماينده پيشين مجلس معتقد است لغو کنسرت‌های مجوز دار اهانت به وزارت ارشاد است، او می گويد: صدور مجوز کنسرت‌ها به عهده وزارت ارشاد است به همين خاطر وقتی وزير در مورد اين مسئله کوتاه بيايد به معنی اين است که پذيرفته است در مجموعه او اشتباهی صورت گرفته است لذا مردم و مديران، هنرمندان و مديران وزارت ارشاد انتظار دارند که وزير در اين خصوص به‌درستی موضع‌گيری کرده و اجازه اين‌طور از بالا رفتار کردن‌ها را ندهد.

به گزارش فرارو، گمان می‌رفت باروی کار آمدن دولت يازدهم و تغييرات اساسی در سطوح مختلف مديريتی وزارت ارشاد تا حد زيادی از شدت و ميزان لغو کنسرت‌ها کاسته شود اما اوضاع ازآنچه بود هم بدتر شد. حالا ديگر حتی کسی نمی‌داند که دليل لغو کنسرت‌های مجوزدار چيست و اين‌طور که به نظر‌ می‌رسد از دست مسئولان مربوطه نيز کاری ساخته نيست. آن‌قدر که حالا ديگر وزير کشور تصميم گرفته است به‌جای سامان دادن به اين ماجرا، صورت‌مسئله را پاک کند.

علی جنتی وزير ارشاد قبلاً در گفت‌و‌گويی گفته بود «به‌کرات اعلام کرده‌ام وقتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای فيلم، کنسرت يا تئاتر مجوز صادر می‌کند بايد از مجوزش حمايت کند به‌خصوص هنگامی‌که خسارتی به هنرمندان وارد می‌شود. به‌طور مثال سرمايه‌گذاران فيلم‌هايی که به خاطر فشار گروه‌های خاص از اکران برداشته می‌شود متحمل خسارت مالی زيادی می‌شود. بايد پای اعطای مجوز بايستيم. درعين‌حال بايد توجه داشت که گاهی برخی از جريانات بر اساس ديدگاه‌های خاص مذهبی خود با انتشار کتاب يا نمايش فيلمی مخالفت کرده و بر اساس احساسات دينی برخورد می‌کنند که از حوزه توانايی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خارج است و گاه نيروی انتظامی يا ساير نهادها ورود می‌کنند. اينکه در برخی شهرها اين جريانات بسيار قوی است و مانع می‌شوند را بايد از راه ديگر حل کرد.»



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اما حالا وزير ديگری در دولت - رحمانی فضلی - می‌گويد که فقط ۹ کنسرت مجوز دار لغو شده است و پرداختن به اين موضوع بزرگنمايی است.

سريال لغو کنسرت‌های مجوز دار با فشار گروه‌های خاص و به‌اصطلاح خودسر در دولت يازدهم از بهمن‌ماه ۹۲ و در بندرعباس با لغو کنسرت محمد اصفهانی آغاز شد.

در اسفند همان سال هم قرار بود کنسرت «ليان» - در روز جهانی نی‌انبان- در بوشهر برگزار شود اما بازهم اقدامات خودسرانه مانع اين کار شد.

کنسرت احسان خواجه‌اميری نيز - هفتم و هشتم اسفندماه ۹۲ در منطقه آزاد اروند - لغو شد. خبرگزاری حوزه در تشريح دلايل اين موضوع نوشته بود در پی تبليغات گسترده برای اجرای برنامه کنسرت موسيقی يکی از خوانندگان، جمع کثيری از طلاب و روحانيان اقدام به انتشار بيانيه‌هايی مبنی بر اعتراض به اجرای اين برنامه، خواستار لغو آن شدند، اما مسئولان برگزاری اين برنامه زير بار نرفته و کماکان پافشاری می‌کردند بايد در تاريخ مقرر برگزار شود... جمعی از روحانيان با حضور در سازمان منطقه آزاد اروند، خواستار جلوگيری از برگزار شدن اين کنسرت بودند، اما چون جواب قانع‌کننده‌ای از مسئولان مربوطه دريافت نکردند، اقدام به انتشار پيامک‌هايی - با مضمون «فوری، فوری، خروش امت حزب‌الله در اعتراض به برگزاری کنسرت‌های ساختارشکن لطفاً شما هم با ارسال اين پيامک به ساير آشنايان، اين اقدام ناشايست را محکوم کنيد- منتشر کرده بودند.»

اين داستان در ارديبهشت سال ۹۳ از سر گرفته شد و کنسرت موسيقی ايرانی با صدای وحيد تاج در يزد به هم خورد. اين بار خودسرها کمی ديرتر رسيده بودند و درحالی‌که نوازندگان روی صحنه می‌نواختند، به خواننده اجازه رفتن روی صحنه داده نشد. کنسرت سيروان خسروی نيز شهريورماه ۱۳۹۳ در سنندج لغو شد.

کنسرت مجيد خراط‌ها و اميد جهان دو خواننده پاپ کشور که قرار بود ارديبهشت‌ماه به مناسبت مبعث پيامبر اعظم (ص) در ياسوج برگزار شود هم به تعويق افتاد. دليل لغو اين کنسرت اين‌طور بيان‌شده بود: در روزهای اخير برخی افراد با تجمع در مقابل استانداری و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کهکيلويه و بويراحمد خواستار لغو اجرای اين کنسرت شده بودند. اين افراد برگزاری اين کنسرت را برخلاف شئون اسلامی و دينی و در راستای ترويج فرهنگ غرب دانستند.

لغو کنسرت عليرضا قربانی، محمد عليزاده و مازيار فلاحی توسط روابط عمومی برج ميلاد نيز از ديگر کنسرت لغو شده دولت يازدهم به شمار می‌آيد. کنسرت همايون شجريان در تهران و کرمان نيز تا آستانه لغو شدن پيش رفت اما با رايزنی‌های مختلف اين اتفاق صورت نگرفت.

روشن است که لغو کنسرت‌ها علاوه بر اتلاف سرمايه و زمان برگزارکنندگان آن موجب از بين بردن روحيه و انگيزه در گروه‌های موسيقی می‌شود. به همين خاطر است که برخی از عالم موسيقی درون کشور قهر می‌کنند و برخی راهی زيرزمين‌ها می‌شوند.

استقبال گسترده مردم از سفر به کشورهای همسايه در زمان برگزاری کنسرت‌های خواننده‌های خارج از کشور نشانه روشنی از اين تغيير جهت مخاطب است.

به نظر می‌رسد که دفاعيات مقامات دولتی حتی رييس‌جمهور از ضرورت شاد بودن مردم و برگزاری بدون دغدغه کنسرت‌های قانونی به نتيجه نرسيده است و در شرايطی که هرروز گروه تازه‌ای از اجرای کنسرت در ايران انصراف می‌دهند، مسئولان نيز در مقابل مخالفان برگزاری کنسرت‌ها کوتاه آمده‌اند.

نمونه اين قهر کردن‌ها، گروه موسيقی دستان است که قرار بود امسال بعد از سال‌ها در ايران کنسرت بدهند و حالا می‌گويند به خاطر مشکلاتی که هم‌اکنون درزمينهٔ اجرای زنده وجود دارد، فعلاً در ايران کنسرت اجرا نمی‌کنند. پيش‌از اين «کيهان کلهر» نيز در گفت‌وگويی رسمی، اعلام کرده بود که ديگر در ايران کنسرت نمی‌دهد.

در مورد «محمدرضا شجريان» نيز مشکل آن‌قدر ريشه‌دار است که وقتی معاون پارلمانی رييس‌جمهور در برنامه‌ای تلويزيونی از علاقه به صدای او گفت، نام شجريان را از حرف‌هايش سانسور کردند. کنسرت‌های همايون شجريان هم چندين بار تا پای لغو شدن رفته و برگشته است.

نگاهی به دلايل لغو کنسرت‌ها در دولت يازدهم، نشان می‌دهد که بخش زيادی از اين کنسرت‌ها به سبب دخالت نيروهای خودسر، نتوانسته‌اند به روی صحنه بروند. اين درحالی‌که نظر مسئولان بخش موسيقی، نسبت به برگزاری کنسرت‌ها، مساعد است و هفت‌خوان وزارت فرهنگ و ارشاد در دولت‌های نهم و دهم برای صدور مجوز برگزاری کنسرت‌ها کمی ساده‌تر شده است.

برخی اعتقاددارند که فشارهای غيرقانونی برای لغو کنسرت‌ها از عناد با موسيقی ناشی نمی‌شود و در هجمه بر دولت ريشه ‌دارد.

نعمت احمدی کارشناس مسائل حقوقی ازجمله اين افراد است که در گفت‌وگوی در اين خصوص گفته است: «هر مجموعه‌ای يک متولی دارد و متولی برگزاری کنسرت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که خود دارای شورای شعر، موسيقی و غيره است و اتفاقاً پروسه‌ای سخت و طولانی برای صدور مجوزها در نظر گرفته است. بااين‌وجود عده‌ای خارج از چارچوب‌های قانونی و به بهانه‌های مختلف، برگزاری برنامه‌ها را به هم می‌زنند. اين عده تنها با موسيقی عناد ندارند؛ چراکه با هيچ متر و معياری موسيقی‌ای که برای مثال «کيهان کلهر» ارائه می‌دهد را نمی‌توان موسيقیِ مشکل‌داری عنوان کرد. به همين خاطر است که اين «تقابل» نه با موسيقی که با وزارت ارشاد است. بيشترين هجمه هم اتفاقاً به وزارت ارشاد شده است. تعداد تذکراتی که به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی داده‌اند و همچنين دو کارت زردی که به آقای جنتی داده‌اند، نمونه‌‌ای بر اين ماجراست. به‌خصوص آنکه کارت زرد دوم، به خاطر مسائلی به او داده شد که هيچ ربطی به او نداشت؛ درواقع نمايندگان سؤال‌کننده، او را درباره چيزهايی مورد سؤال قراردادند که هيچ ربطی به او نداشت. همين ماجرا، نشان می‌دهد که يک حرکت هماهنگ عليه بخش فرهنگی دولت روحانی شکل‌گرفته است.»

با پذيرش اين فرض بايد به اين سؤال پاسخ داد که آيا وزارت ارشاد و دولت در اين مبارزه شکست‌خورده و اظهارات اخير رحمانی فضلی – در مورد لغو کنسرت‌ها بزرگنمايی می‌شود – نشانه کوتاه آمدن در اين زمينه است؟

فاطمه راکعی، نماينده پيشين مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با فرارو در اين خصوص گفت: اينجا موضوع کميت نيست که بگوييم چون ۹ مورد بوده اهميتی ندارد. آقای وزير وظيفه‌دارند که اگر يک مورد از هزار مورد هم که باشد آن را پيگيری کرده و از عملکرد وزارت ارشاد دفاع کند.

عضو کميسيون فرهنگی در مجلس ششم ادامه داد: در اين موارد حتی صحبت از تذکر و اخطار هم نبوده است که بگوييم در راستای همدلی صورت گرفته است. کنسرت‌های مجوز دار را لغو کرده‌اند يعنی به آقای وزير و مديران وزارت ارشاد که مجوز را صادر کرده‌اند گفته‌اند شما درست تشخيص نداده‌ايد و اين ما هستيم که می‌فهميم چه کنسرتی صلاحيت برگزاری دارد لذا آقای جنتی بايد از خود و همکارانشان در اين خصوص دفاع کنند.

راکعی با تأکيد بر اينکه لغو کنسرت‌های مجوز دار اهانت به وزارت ارشاد است، گفت: صدور مجوز کنسرت‌ها به عهده وزارت ارشاد است به همين خاطر وقتی وزير در مورد اين مسئله کوتاه بيايد به معنی اين است که پذيرفته است در مجموعه او اشتباهی صورت گرفته است لذا مردم و مديران، هنرمندان و مديران وزارت ارشاد انتظار دارند که وزير در اين خصوص به‌درستی موضع‌گيری کرده و اجازه اين‌طور از بالا رفتار کردن‌ها را ندهد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016