خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
6 خرداد» کار بزرگی که مهدویکيا انجام میدهد22 فروردین» مهدویکيا: موضوع کیروش و فدراسيون عجيب و غريب است 19 فروردین» مهدی مهدویکيا: برای دوره مربيگری به اروپا میروم 8 آذر» خاطره مهدویکيا از بازی مقابل استراليا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! شروع شيرين مهدویکيا در هامبورگکاپيتان پيشين تيم ملی فوتبال ايران که حالا سرمربی تيم نوجوانان هامبورگ آلمان است انگار برنامه پرتاب موشک خود را روی مربی شدن در اين بندر تنظيم کرده تا بزودی مربی لژيونر ايرانی در قلب اروپا باشد. به گزارش خبرنگار مهر، وسط تموز آفتاب مردادماه و زير شلاق گرمای خورشيد آن روزها، پسری در شهرری به دنيا آمد که بعدها آسيا و اروپا را فتح کرد، پسری که فاتح دروازههای قلبها هم شد، هم در ايران و هم در بندر هامبورگ. رفتارش و متانت و حجب و حيای او شباهتی به مردادیهای داغ ندارد، اما مثل همه آنها پر انرژی است و انگار دويدن را دوست دارد.
مهدی مهدوی کيا مثل خيلی از فوتباليستهای ايرانی نيست، او برنامهريز است و معمولا برای چند سال بعد خود برنامه دارد. مهدوی کيا از شهر ری و باشگاه بانک ملی در خيابان فدائيان اسلام از کنار آن درختهای کاج باند و باغ مانند زمين بانک ملی تا قلب هامبورگ ساحلی و داغ رفت و در اين راه قلعه داليان چين را با شوت ۴۵ متری اش فتح کرد و حتی آمريکا و لالاس با آن ريش عجيب و غريبش را هم وادار به تسليم کرد. شايد او در جشن ۸۲۴ سالگی بندر هامبورگ زمانی که سعی میکرد از روی چند پل از ۲۳۰۰ پل شهر هامبورگ عبور کند و نظاره گر رژه ۳۰۰ کشتی جلوی يک و نيم ميليون بيننده در کنار ساحل هامبورگ باشد، داشت به همين موضوع فکر می کرد. شايد آن روزها که در هاپتبانهوف، خريد می کرد و هامبورگر «فرديکال» را دو لپی قورت میداد، شايد به صعودش فکر میکرد از فدائيان اسلام در جنوب شهر تهران تا اشپيتالر در غرب هامبورگ. شايد هم اين بندرهامبورگ بود که به موشک ايرانی اش فکر میکرد که چگونه توانسته برای اولين بار از سال ۱۱۸۹ که اين بندر ثبت شد، در سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ به عنوان محبوبترين فوتباليست هامبورگ با انتخابات مردم برسد. مهدوی کيا حتی پس از بازگشت به ايران و در حالی که ديگر مثل باد نمیدويد اما هنوز وحشتناک بود، به استيل آذين و داماش و پرسپوليس آمد و شايد تلخ ترين خداحافظی تاريخ فوتبال جهان را تجربه کرد که در اوج محبوبيت، با حضور يک صد هزار نفر، پس از باخت تيمش به سپاهان در فينال جام حذفی، تنها ماند تا با گريه به ياد تشويق هامبورگیها در کنار کليسای سن نيکلای بيافتد که مدام تکرار میکردند: «ميتی، ميتی»! او همانجا و در همان شب تصميمش را گرفت و برای بازگشت به هامبورگ برنامه ريزی کرد تا خاطرات هشت سال زندگی در اين بندر را تکرار کند و به عنوان برترين و بالاترين مربی لژيونر ايران خودش را نشان بدهد. او حالا مربی مهاجمان و سانتر کنندگان نوجوانان هامبورگ است، نيازی نيست او پاسخ اين پرسش را بدهد که چه هدفی را دنبال میکند، اين پسر مردادی خودش میداند و ما هم میدانيم که ردههای بالاتر را نشانه رفته و البته پايش را گذاشته روی پله اول. شايد ۱۰ سال ديگر او مربی و يا سرمربی تيم هامبورگ باشد و باز هم شعار «ميتی، ميتی» را بشنود، شايد هم به اينتراخت فرانکفورت يا بوخوم برود تا سريعتر مربی تيم بزرگسالان شود، هر چه هست اما همين است، او مسير خودش را پيدا کرده و به زودی بايد برای سپردن تيم ملی ايران به وی، با او وارد مذاکره شويم، اين به زودی که میگوييم البته معنايش يکی دو سال ديگر نيست، بلکه شايد ده سال بعد باشد. حالا شايد هواداران هامبورگ متوجه شوند که برای اعطای لقب به مهدی دچار اشتباه شده اند، او نه يک موشک ايرانی معمولی، که موشک هدايت شونده است و می داند مقصد و مقصودش کجاست. نویسنده: محمد سررشته داری Copyright: gooya.com 2016
|