یورونیوز - مانی تهرانی - در ایران از سویی کاهش بارش برف و باران و خشک شدن سفرههای زیرزمینی در پی ساخت سدهای بیشمار و حفر چاههای بی رویه باعث خشکسالی شده و همزمان با نشست زمین و تخریب مسیرهای زیرزمینی، بر روی زمین هم جنگلها و مراتع و حتی کوهها با تغییر کاربری به بستر سازههای گوناگون تبدیل شدهاند. در چنین شرایطی هر ساله در فصلهای زمستان و بهار با بارش برف و باران در بخشهایی از کشور از جمله استانهای شمالی، سیل جاری میشود و خسارات جانی و مالی به بار می آورد. امسال نیز که میزان بارش شدیدتر و سنگینتر از سالهای گذشته بوده، نه تنها خسارات جانی و مالی به طرز چشمگیری افزایش یافته بلکه به آوارگی کشاورزان و ترک بسیاری از روستاها دامن زده است. غافلگیری مسئولان مدیریت بحران در مواجهه با چنین پدیدههایی در حالی به امری عادی بدل شده که کارشناسان مدام در مورد بسیاری از اقدامات و تصمیمگیریهای غیرتخصصی هشدار میدهند. هشدارهایی که کمتر شنیده میشود، به عنوان نمونه، زمانی که کارشناسان در خصوص احتمال زیرآب رفتن شهرستان آققلا پیشتر هشدار میدادند ظاهرا دغدغه مدیریت وقت ستاد بحران کشور کشور امضاء تفاهمنامه همکاری با حوزههای علمیه به منظور کاهش بلایای طبیعی بوده است. اما آیا واقعا سیل حاصل سطح پائین معنویت است یا ناشی از اقدامات غلط سابق و تغییرات اقلیمی؟
دکتر نامدار بقائی یزدی، استاد زیستفنآوری مقیم بریتانیا در گفتگوی اختصاصی با یورونیوز از قضاوت -به تعبیر خودش شتابزده- پرهیز میکند و با اشاره به وقوع طوفانها و سیلهای شدید در استرالیا و موزامبیک این شرایط را حاصل تغییر اقلیم میداند که ناگهانی است و به خشکسالی و ترسالی ربطی ندارد.
او از طوفانهایی یاد میکند که به عنوان بارزترین نمونه تغییر اقلیم در حرکت بر روی اقیانوس آرام -ال نینو- هر زمان از یک نقطه جغرافیایی به یک نقطهای دیگر میرسد و هر چه بر سر راهش قرار دارد را ویران میکند و این چرخه هر چند سال یکبار تکرار میشود. با این وجود نگاه او به حوادث این روزهای ایران قدری متفاوت است. او می گوید: «دلیل جاری شدن سیل در شهرهای ایران و شدت خسارات وارده به مردم تا حد زیادی به سوء مدیریت و نبود سیستمهای کنترلی مناسب و به کارگیری صحیح امکانات برای جلوگیری از وقوع سیل مربوط است. به خصوص در ایام نوروز که مردم در تعطیلات به سر میبرند و معمولٱ اخبار را دنبال نمیکنند، ممکن است از سر بیاطلاعی و ناخواسته به مناطقی سفر کنند که در آن سیل در حال وقوع است.»
این زیستشناس ایرانی همچنین به از بین رفتن آبرفتها در پی بسته شدن مسیر رودخانهها، جنگلزدایی و دست بردن در طبیعت به عنوان دلایل بسیار مهم و موثر در جاری شدن سیل اشاره میکند و معتقد است حدود یک سوم تعداد سدهایی که در چهار دهه گذشته ساخته شدند، نباید ساخته میشدند و دلیل آن را فرو ریزش و عدمکارآیی بسیاری از این سدها در روزهای اخیر میداند. او ضمن یادآوری مقایسه میان کارآیی هجده سد ساخته شده در دوران پهلوی اول و دوم-از جمله سد دز که توسط ایتالیا ساخته شده- با سدهای جدید، اضافه میکند «لازم است مهندسان سازه به طور تخصصی تفاوت این سدها را بررسی کنند. سدهای قدیمی روی اسلوب علمی ساخته شده و در آن برای مسیر رودخانهها مطالعات و برنامهریزی دقیق صورت گرفته، اما بسیاری از این ششصد سدی که در دهههای اخیر ساخته شده مسیر رودخانهها را تغییر داده و در بستر آنها شهرسازی، خانهسازی و ویلاسازی صورت گرفته است. این روزها در تهران نیز دو مسیر اصلی آب شهرآراء و شهرک کن که از اطراف شهر عبور میکرد به دلیل ساخت بناهای متعدد مسدود شده است. هر کدام از این مسائل مشکلی بر مشکلات قبلی میافزاید.»
چنان که خبرگزاری ایسنا نیز به نقل از مدیرکل دفتر مدیریت بحران و پدافند غیرعامل وزارت نیروعلت حادثه مرگبار دروازه قرآن شیراز را «دست اندازی» و «مسدود کردن» یکی از مسیل های قدیمی شیرازعنوان کرده است.
«گرمایش زمین را دستکم نگیریم»
آقای بقائی یزدی راهاندازی پانزده کارخانه چوببری در استان گلستان را از نشانههای جنگلزدایی و تخریب طبیعت و عامل وقوع سیل میداند و در این زمینه از ماده ششم قانون انقلاب شاه و ملت در دوران محمدرضا شاه یاد میکند که این ماده قانونی حافظ جنگلها و منابع طبیعی ایران بود و در این راه از برنامهریزی متخصصان استفاده میشد. اقداماتی که به عقیده او بعد از انقلاب اسلامی ادامه پیدا نکرد. و البته او به دلایل دیگر وقوع سیل نیز اشاره میکند و میافزاید: « وقوع سیلاب در تاریخ کشورمان سابقهدار است، اما این روزها با پدیده بزرگ گرمایش زمین روبرو هستیم و نمیتوان نادیده گرفت که اوضاع نسبت به گذشته فرق کرده است. در بریتانیا که به قول معروف کشور پرباران و پر آبی به شمار میرود، طی سالهای اخیر سیلهای مهیب به راه میافتد که مسبوق به سابقه نبوده و گاهی هم دولت غافلگیر میشود. به تاریخ سیلهای ایران که نگاه کنیم، حتی در زمانهایی که خشکسالی بسیار شدید هم حاکم بوده، سیلهای شدید هم جاری میشده است. البته مشکل امروز ما در مهار سیل بیشتر ناشی از عدم مدیریت صحیح منابع آبی، تغییر مسیر رودخانهها و بیتوجهی به لایهروبی و مسدود شدن آبرفتها است.»
«سودجویی بلای جان مدیریت کشور»
این استاد دانشگاه، سد گتوند استان فارس را مثال میزند که در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد و در نزدیکی کوه نمک ساخته شد ولی در اثر جمع شدن آب پشت دریاچه کوه نمک ریزش کرد و حفرهای در زمین به وجود آورد که کارایی سد را از بین برد و آبی هم که پشت سد بود به نمک آلوده و شور شد. البته او مهندسان ایرانی را باهوش و باسواد میداند و میگوید: « در داخل کشور متخصص سدسازی و محیط زیست آشنا به علم روز کم نداریم، اما شوربختانه مدیران سودجو هم کم نداریم. من از راه دور گزارشها را میخوانم و نتایجش را میبینم. بسیاری از این پروژهها غیر اصولی بوده و صرفأ برای دریافت پورسانت توسط عدهای سودجو کلید میخورد. به همین دلیل بسیاری از این سدها بیخود و بیجهت و در جای نامناسب ساخته شدهاند والا با وجود ششصد سد نباید بیست استان کشور گرفتار سیل میشدند.»
«اسرائیل آماده است به ایران کمک کند»
بر اساس نقش عمدهای که او برای تغییر اقلیم قائل میشود، این فرضیه مطرح میشود که ممکن است با ادامه بارشها، ایران وارد دوره ترسالی شود لذا این پرسش مطرح میشود؛ آیا باید همچنان باید شاهد وقوع سیلها و وارد آمدن خسارتهای بیشتر باشیم؟ آقای بقائی یزدی اینگونه پاسخ میدهد: «طی روزهای اخیر اعلام شد سازمان هواشناسی کشور که مسئول تهیه گزارشهای جوی و اعلام هشدار به مدیران است کارش را به درستی انجام داده، اما مدیران مربوطه -از جمله استاندار گلستان- در سفر خارج از کشور بودهاند و گزارشها را خیلی جدی نگرفتهاند. هر چند در تعطیلات نوروز سفر مدیران طبیعی است، اما کشور باید یک سیستم کنترل بحران داشته باشد. سیستمی همانند آن چه که استرالیا را در برابر طوفانها و سیلها ایمن کرده و نبودش کشور آفریقایی موزامبیک را با خسارات فراوان ناشی از بالایای طبیعی مواجه میکند. البته در بحث مدیریت مشکلات کشور از جمله بحران آب، نوع ارتباطات بینالمللی هم بسیار مهم و موثر است. به عنوان مثال اسرائیل در مهار بحران آب تکنولوژی پیشرفته و تجربهای موفق دارد و حاضر است در این زمینه به ایران کمک کند، اما جمهوری اسلامی به دلیل ایدئولوژی ضد اسرائیلیاش این فرصت را از دست میدهد.»
«باید مقصران شناسایی، محاکمه و مجازات شوند و سطح همکاری با همسایگان افزایش یابد»
و در نهایت آقای بقائی یزدی در پاسخ به پرسش پایانی یورونیوز فارسی در ارتباط با این که مقصر اصلی خسارات وارده به مردم سیلزده ایران کیست یا چیست، تلاش میکند تا به قول خود از یک کاسه کردن مشکلات زیست محیطی چهار دهه گذشته پرهیز کند ولی توضیح میدهد: «در زمینه محیط زیست صدور حکم کلی کارشناسی و راهگشا نیست. ابتدا باید بررسی شود که در هر یک از حکومتها و دولتها آیا متخصصان کشور به کار گرفته شدهاند و یا آنها صرفأ مجری اوامر بالادستی مثل دولت و حکومت و نهادها بودهاند. همچنین بعد از انجام بررسیهای علمی، متخصصان میتوانند روشن کنند که جنگلزدایی و دیگر اقدامات غیرقانونی تا چه اندازه در وقوع این سیلاب و خسارات ناشی از آن نقش داشته و پس از آن طبیعی است که مقصران باید محاکمه و مجازات شوند. چنانکه در اندونزی افرادی جنگلزدایی کردند و نخل کاشتند تا از آن روغن پالم بگیرند یا افرادی بخشی از جنگل آمازون را تخریب کردند تا سویا بکارند و از آن سوخت و انرژی بگیرند، همه این فعالیتها بعد از افشا متوقف شد و عوامل آن محاکمه و مجازات شدند. معاهده اقلیمی پاریس که ایران هم به آن پیوسته با هرگونه جنگلزدایی و تولید صحرا مبارزه میکند. البته کیفیت اجرای این بندها بر عهده دولتهاست. البته اغلب مشکلات زیست محیطی منطقهای و جهانی است و برای رهایی از آن باید همت و همکاری جمعی صورت بگیرد. دستکم در موضوع سیل اخیر ایران باید با همسایگانش افغانستان و پاکستان که درگیر سیلابهای فراوان هستند و عراق که دو رود بزرگ از آن میگذرد، سطح همکاریهای زیست محیطی خود را افزایش دهد.»
گزارش جعفر بهکیش به "مادران و خانوادههای خاوران"
افزایش ۹۰ درصدی هزینه ساخت مسکن در سال ۹۷