من را باش که فکر می‌کردم تو این قدر بدجنس نیستی، حتی فکر می‌کردم اگر برادران ما در وزارت اطلاعات و یا سازمان اطلاعات سپاه و بقیه نهادهای امنیتی پرونده‌ای را گم کنند، تو در پیدا کردن پرونده‌ها به آن‌ها کمک خواهی کرد، برای اینکه ظاهراً تو در مورد این که کدام پرونده کجاست، اطلاعات بیشتری از برادران داری وحتی بنظرمی رسد آرشیو تو از آرشیو ما کامل تراست.
همانطور که می‌دانی یکی از دوستان نزدیک تو ارباب ماست. همه ملت ایران به جز مقام معظم رهبری و سرداران‌شان معتقدند که ما در انتخاب ارباب اشتباه کردیم و با آن که ارباب ما، مانند آن چارپای بارکش در گل مانده، مقام معظم رهبری کماکان ایشان را مقتدر و بهترین ارباب می‌دانند. سرداران ظفر نمون ما اکنون به مقام ولایت در مسکو بیشتر نظر دارند تا مقام ولایت در تهران. برای همین است که شب گذشته پشت در سفارت خوابیدند تا صبح زود به مناسبت روز روسیه وارد سفارت شده و به سفیر اظهار بندگی کنند، آن هم چه سفیری؟ به روزنامه‌های ما می‌گوید چه بنویسید و چه ننویسید، حتی گریبایدوف هم این قدر دخالت نمی‌کرد. خلاصه ما انتظار داشتیم ارباب به تو بگوید که اینقدر سر به سرما نگذاری و به تو حالی کند که حرف‌های ما بیشتر خالی بندی است، اما ظاهراً از این ارباب آبی برای ما گرم نمی‌شود.
توهم می‌دانی که اکنون نمی‌توانیم انتقام سخت و نیمه سخت بگیریم، برای اینکه سپاهیان ظفر نمون ما مجبورند از شهری به شهر دیگر بروند تا ملت ناسپاس را سرکوب کنند و محوراصلی مقاومت ما زنگ زده است و احتیاج به صیقل کاری دارد و بقیه محورهای مقاومت هم به علت کم پولی ما کج و کوله شده‌اند، ولی به تو قول می‌دهیم در آینده‌ای که معلوم نیست، انتقام بگیریم. البته امروز اتفاقی افتاد که واقعاً باید احساس ترس کنی، برادر حسین شریعتمداری به نمایندگی از طرف بیت رهبری، از پای منقل به پا خاست، وافورش را در هوا تکان داد و اعلام جنگ با تو و آمریکا کرد.

ابو مالش
خرداد ۱۴۰۱